💜آنلاینکده 🦋anlainkadeh
44.2K subscribers
48 photos
1 video
1.24K files
1.25K links
🔥لینک رمان های انلاین پرطرفدار🦋😻
رمانای ممنوعه جذاب🤤💜

تبلیغات 👇👇

@tabaneh
Download Telegram
🚨🔥تـــــــــــــــوجـہ تـــــــــــــــــوجـه 🚨🔥
سه رمان خفن و ممنوعه همزمان در چنل زیر 👇🏻😍❤️‍🔥
https://tttttt.me/+r2TVMvfNSAkyMDI0
1⃣#ترنسکشوال_عاشقانه_صحنهدار_گی_اجتماعی 😍 پایان خوش
#نیپلش رو وارد دهنم میکنم🍼 و مثل بچه ای شروع به ملچ مولوچ میکنم#سیلی آرومی روی گونه ام میزند:بسه پسر کوچولوم🌈با بی میلی ازش جدا میشوم که فرهاد  خم شده و بوسه ی نرمی روی گردن #کبودم💋 میزند:#توت_فرنگی شیرینم🍓💦بلند شو که  باید ببرمت حمومبا لجبازی نه ای می گویم که بزور بی توجه به تقلا های بی فایده م بغلم میکند:نه نداریم  میریم #حموم تا به حسابت برسم پسرک سرکش 😡
🔥کیان ترنسی که عاشق فرهاد همجنسگرا  میشه اما کیان از ترس از دست ندادن فرهاد بهش نمیگه که ترنسه  و اصلا پسر نیست
در این بین با لو رفتن رابطه ی ممنوعه شون همه چیز بهم میریزه . چه سرنوشتی در انتظار کیان است
🏳♥️🏳‍🌈 دو تا کاپل فوق کیوت 🥺
https://tttttt.me/+r2TVMvfNSAkyMDI0
2⃣
#خشن_تخیلی_روانشناسی_انگیزشی_اسکیزوفرنی
#تجاوز_مرد_سادیسمی_به_دختر_۱۴ساله ❤️‍🔥
😍پایان خوش
دستش را بالا برده ، #شلاق در هوا چرخیده و محکم بر بدنم فرود می آید.  جیغ🚨 میکشیدم . بدنم از #ترس یخ زده است . بلند گریه و التماس میکنم. اما ان مرد ناشناس گوشی برای شنیدن ندارد 💥 با احساس گرمی #خون روی کمرم 🩸چشمانم سیاهی میروند اما چشم بندش اجازه نمی‌داد تا متجاوزش را ببیند .مرد اما به طرف کمد برگشته و اینبار استوانه ای #یخی بیرون می آورد و با چهره ای که بازتاب روح ابلیس است ، در یک حرکت یخ  را بر #بدن رنجور دخترک می کوبد 👿
من آدونیسم.  دختری که از زندگی واقعیش متنفره و پا به دنیای مردی میزاره . مردی از جنس تاریکی با تمایلات عجیبش . به زور بهم تجاوز کرد و من رو تو زیرزمین عمارتش زندانی کرد . در زیرزمین عمارت اون مرد عروسک های لولیتا نفس میکشیدن . عروسک های برهنه ای که قربانی هوس های شیطان شده بودند و حالا ماموریت من  نجات دادن جون انسان های قربانی شده ای مثل خودم بود .
🍷🖤🍒 چندتا کاپل خفن و خشن 🥺
https://tttttt.me/+r2TVMvfNSAkyMDI0
3⃣
#جنایی_عاشقانه_درام_معمایی_ارباب_رعیتی
عشق دختر ارباب زاده نسبت به خدمتکار شخصیش باعث رسوایی انها شد
🥺😍 پایان خوش و تلخ
باعشق به پسرک رعیت نگاه میکنم زامیاد چند تار از موهایم را کنار زده و به لب هایم خیره میشود با فهمیدن نیتش چشمانم را میبندم و پذیرای گرمای مطلوب لبهایش میشوم
#عشقی_که_بوی_خون_میداد
همراه کاوه از راه جنگل #فرار میکردیم . باصدای عجیبی که از دل جنگل برخواست سر بالا آورده و با دیدن #جنازه ی پشت سر کاوه وحشت زده جیغ میکشم جنازه ی #برهنه ی سلطان بانو پر از #کبودی و جای زخمهای عمیق با چشمانی #کور شده از درخت آویزان شده بودکاوه با بدنی که از ترس میلرزید دستم را گرفته و شروع به دویدن میکنیم :
زود باش لیلا باید از این جهنم فرار کنیم 🔥
قاتل سریالی ای که حتی به جنازه های مقتول هاش رحم نمیکنه و با تجاوز به اونها و کور کردن چشماشون روحش رو ارضا میکنه . بعد از کشته شدن کل خاندان سلطنتی ، تنها دختر باقی مانده به دنبال کشف راز این قتل است. دختری که مادرش یکی از مقتول هایی این قاتل روانی بوده و اکنون وقت انتقام است .
🕊🤍🍯دو تا کاپل عاشق و رمانتیک 🥺
https://tttttt.me/+r2TVMvfNSAkyMDI0
محدودیت سنی رعایت شود
📣 سریع جوین شو تا لینکش نپریده 📣
👍13615😁4👎1