💜آنلاینکده 🦋anlainkadeh
44.2K subscribers
50 photos
1 video
1.24K files
1.25K links
🔥لینک رمان های انلاین پرطرفدار🦋😻
رمانای ممنوعه جذاب🤤💜

تبلیغات 👇👇

@tabaneh
Download Telegram
-پوستت‌ مثلِ برفه..

دکمه‌های پیراهنش و باز کرد و گوشه‌ای انداخت. دوباره تقلا کردم و مشت‌هام و روی سینش کوبیدم:

-پاشو.. بلند شو از روم لعنتی..پاشووو

پاشوی آخر رو فریاد زدم. مشت‌هام و مهار کرد و بی توجه دکمه شلوارش و باز کرد.

دوباره چشمام درشت شد. همه چی داشت سریع پیش می‌رفت و باعث می‌شد هر لحظه وارد شوک بشم:

-آه گلاره..تو.. خیلی زیبایی.. کاش.. کاش..

نفس نفس و خماریش نذاشت جملش و کامل کنه. انقدر اشک ریختم و جیغ و داد کردم که دیگه صدایی از گلوم خارج نمی‌شد.
درست لحظه‌ی آخر و قبل اینکه کارش و تموم کنه سرشو خم کرد و کنار گوشم پچ زد:

-کاش تو بودی..

خودش رو بهم فشرد و من دیگه نتونستم تحمل کنم. جیغ بلندی کشیدم. خدایا این دیگه چی بود. سریع دستش و روی دهنم گذاشت:

-هیششش..آروم..آه..

نفس‌های عمیقش کنار گوشم حالم و بد می‌کرد. حس می‌کردم پایین تنه‌ام بی‌حس شده. زمزمه‌های ریزش کنار همراه لرزش صداش بخاطر لذتی بود که داشت از تنم می‌گرفت:

-این بدن و باید پرستید..آه..

دستی که تکیه‌گاه بدنش کرده بود و ول کرد. وزن سنگینش روم افتاد و هقی از گلوم خارج شد:

-دلم..دلم نمیاد تمومش کنم..آخ

دستشو روی قفسه سینم کشید و‌ چنگ زد:

-چقدر سفیدی..جای دستام همش قرمز میشه

لبم و گزیدم و نگاهم رو به سقف دادم. دیگه حتی اشکی برای ریختن نداشتم. فقط تحمل می‌کردم تا تموم بشه:

-جان..داری دیوونه‌ام می‌کنی..دیگه نمی‌تونم..

پارت رمان🔥

https://tttttt.me/+FZhuffibBnk1NGRk
https://tttttt.me/+FZhuffibBnk1NGRk
https://tttttt.me/+FZhuffibBnk1NGRk
https://tttttt.me/+FZhuffibBnk1NGRk
https://tttttt.me/+FZhuffibBnk1NGRk
107🖕5👎3🤣3👍2
#کار_آنلاین


اگه تازه کنکور دادین یا میخواین مستقل بشین و خودتون درامد داشته باشین و شرایط کار بیرون از خونرو ندارین این آگهیو از دست ندین!


🔺مشاغل موجود در مجموعه :

▫️1_ ترجمه
▫️2_ پاورپوینت
▫️3_ تهیه ویدئو
▫️4_ ادمین تبلیغات (پرزنتور)
▫️5_ فروش لباس
▫️6_ تایپ صدا
▫️7_ فروش محصولات غذایی
▫️8_ تایپ
▫️9_ دست نویسی
▫️10_ عکاسی
▫️11_ گویندگی
▫️12_ خلاصه سازی
▫️13_ نویسندگی
▫️14_ نقاشی



✔️تمامی مشاغل در خانه و با گوشی قابل انجام هستند.

⭕️درصورت تمایل به همکاری عدد1رو به آیدی زیر ارسال کنین.

@poshtiban_606
36👎26👍4🖕2
14👍7👎3🖕1
#آلبا_جلد_دوم ( آنلاین)

#آلبا

خلاصه:
آلبا، دختر مشهورى كه پرى ها به دنيا آمدنش را پيش بينى كرده بودند، بالاخره بزرگ شده بود و آماده روبه رو شدن با هويت واقعى اش بود، هويتى كه شانزده سال پنهانش كرده بودند تا آسيب نبيند.
اما ديگر زمانش رسيده بود و بايد حقيقت آشكار مى شد.
در اين راه آلبا با دوستان و خانواده جديدش آشنا مى شود و ماجراجويى هايى كه هميشه آرزويش را داشت تجربه مى كند...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFEN-u2Mtvj--dTwHw
29👎2😁1🌚1🤣1🖕1
رویـارو عِشـــق♥️

“این داستان برای مخاطبای بالای 18 سال مناسبه و شامل محتوای عاشقانه‌ی پرتنشه”


#پارت1🔞

(ملورین)

«آه… بابک، تندتر!»
صدای پر از شهوتم توی اتاق پیچید.
زبونش داغ ، خیس و نرم داشت رو تنم می‌چرخید.

انگار دقیق می‌دونه کجا رو چطوری لمس کنه که منو از خودم بی‌خود کنه.

موهای روشنشو گرفتم تو دستم، بین انگشتام پیچوندمشون، سرشو بیشتر به خودم فشار دادم. بدنم و مکید و گاز گرفت یه لرزش لذت‌بخش با یه درد شیرین از سینم تو کل بدنم پخش شد.
***
ژانر:
#عاشقانه #درام #صحنه_دار

https://tttttt.me/kjkjkjkjkjkjkj
64👍22😁5🌚4🖕1
Forwarded from 𝓢𝓱𝓮𝓻𝔂
🔞 🤩ᥱ𝖺𝗏ᥱ𝗋 | بافـنده 🔞

🤩 Genre: Smut | Romance | Dark

رکوش، موجودی که بعد از آشنایی با آمیا که یک انسان بود تن به عشق داد ولی انگار حتی خدایان هم دست به دست داده بودن که اونا
باهم نباشن...🔞

- ترجمه فارسی اختصاصی🤩
- صحنه هایی که خیست میکنن🔞
-کافیه بزنی رو لینک زیر و لذت ببری🔞

🤩 https://tttttt.me/+Ii7vEk5Nl585YTM0
🤩https://tttttt.me/+Ii7vEk5Nl585YTM0

❗️زود جوین شو تا گمش نکردی❗️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
25🖕5👍3🤩2👎1🌚1
قدمی عقب رفت و کمربند شلوارش رو باز و بعد با پا شلوارش رو پایین کشید. دست‌هاشو با کمربند میبنده و با دندان میکشه و محکم میکنه و میگه:
- میبینی عزیزم، بالاخره طرز بستن دستامو یاد گرفتم، بخاطر تو!
دست‌های بستشو دور گردن لوکاس آریل انداخت و تا چند سانتی صورتش، لب زد:
- میخوام منو طوری تو بغلت نگهداری که تا مدت‌های مدید، حرارت داغی تنت رو، روی پوست تنم حس کنم و چنان نوازشم کنی که آثار پنجه‌هات روی کل بدنم خراش به جا بذارن و چنان سرتاسر تنم رو ببوس که جای زخم و کبودی‌هاش تا چندین روز به تنم به یادگار بمونه.
این آخری رو ذره‌ای بهم رحم نداشته باش که من دیوونه ی اون درد و لذتی هستم که تو به
وجودم میندازی❌️
این بار سرش رو به گوشش نزدیک و نجوا کنان ادامه داد:
- لطفا لوکاس آریل، مثل درنده‌ای که شکارش رو با دندون‌های تیزش، تیکه و پاره میکنه، با من سکس بکن...
😱💦
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
پسره عصبیه دختره واسه آروم کردنش پیشنهاد سکس میده🤤🍆
31👎3🌚2🖕2
#Champagne

میاکارا من هرگز نمیزارم تو بری
حتی اگه مجبور بشم بخاطرش دوتا پاهاتو قطع کنم

خانواده اصلیم اونا منو دور انداختن ولی
پدر بزرگ ناتنیم به شکل غیره قابل باوری روم وسواس داره با اینکه خانواده من پسرشو کشتن🔞🔞🔞🔞🔞🔞



https://tttttt.me/+e-ZmAZM6H8s3ZmQ0
https://tttttt.me/+e-ZmAZM6H8s3ZmQ0
3👎3👍1🖕1
- شورت خواهرم تو حموم چیکار میکنه؟
با اخم نگاهم کرد.
- به من چه؟ از اون هرزه بپرس.
دندونامو به هم ساییدم و بلند گفتم:
- خفه شو، آب منی روی شورتشه.
- از کجا میدونی مال منه؟
شاید مال سگ همسایه باشه‌.
نفسم قطع شد و همین که خواستم بهش حمله کنم در خونم باز شد و خواهر کوچیکم با دو اومد داخل و گفت:
- آبان شورتم جا مونده تبسم بیاد میفهمه و...
سرم گیج رفت و افتادم❗️❗️
https://tttttt.me/+_aKrqtHd9nExYTJh
5👎3🖕2👍1
https://tttttt.me/+L8fQ51FIG5M2ODU0

دختره خم شد و دیک پسره رو کرد تو دهنش که منم مثل دیوونه‌ها یهو بلند شدم و ماسک موی استوانه‌ایم رو برداشتم و شروع کردم ساک زدنش. گوشیو به کنار آینه تکیه دادم و با دست آزادم نازمو تند تند مالیدم. آبم که زیاد می‌شد با انگشتام برمی‌داشتمش و می‌ریختم رو ماسک مو و با لذت می‌خوردمش.
پسره دیکشو داخل دختره کرد و شروع کرد به ساییدنش. منم سرعت دستمو زیاد کردم.
-آهههههه آیییییی دلم س.کس با یه بوکسور لعنتی رو می‌خواااد...
5👎2🖕2