هتل نادری
بیژن نجدی
داستان: هتل نادری
نویسنده: بیژن نجدی
سیامک صداهایی را میشنید که من تصاویرش را میدیدم. سرباز های کودتا میدان را دور میزدند و تابستان ۱۳۳۲ آنقدر نزدیک شده بود که مردادش بین من و سیامک پرسه میزد. هر دومان میدویدیم و از دهان پسر جوانی که کنار فلکه افتاده بود، خونی زده بود بیرون که مثل نگاهش به زمین چسبیده و سرد شده بود. پشت مجلس من و سیامک همدیگر را گم کرده بودیم...
#انجمن_پلی_تکنیک
#حلقه_داستان
#کودتا #۲۸_مرداد
#کمیته_فرهنگی
🆔 @AnjomanPolytechnic
نویسنده: بیژن نجدی
سیامک صداهایی را میشنید که من تصاویرش را میدیدم. سرباز های کودتا میدان را دور میزدند و تابستان ۱۳۳۲ آنقدر نزدیک شده بود که مردادش بین من و سیامک پرسه میزد. هر دومان میدویدیم و از دهان پسر جوانی که کنار فلکه افتاده بود، خونی زده بود بیرون که مثل نگاهش به زمین چسبیده و سرد شده بود. پشت مجلس من و سیامک همدیگر را گم کرده بودیم...
#انجمن_پلی_تکنیک
#حلقه_داستان
#کودتا #۲۸_مرداد
#کمیته_فرهنگی
🆔 @AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
بیژن نجدی – هتل نادری
«هنر: تاریخ به روایت شکستخوردگان است.»
بی هیچ شک و شبههای، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از سیاهترین روزهای تاریخ معاصر ایران است. روزی که اولین و تنها دولت به راستی ملی تاریخ ایران، که برآمده از دل ارادهی ملت و دولتی برای ملت بود، به دست کودتاگران، اربابان خارجی و بندگان داخلیاش به زیر کشیده شد. دولتی که بزرگترین فرصت تاریخ معاصر کشور برای حرکت به سوی دموکراسی و حاکمیت مردم بود. دولتی که توانسته بود اجماعی از تمامی نیروهای مترقی داخل ایران به وجود آورده و صفوف مخالفان آن را تنها استعمارگران سوداگر، مرتجعان مستبد، مقدسنماهای قدرتطلب و غلامان گوش به فرمانشان تشکیل داده بودند.
به حق میتوان ادعا کرد که دکتر مصدق و دولت او، نمایندهی روح جمعی آزادیخواهی، عدالت طلبی و استعمار ستیزی مردم بود. روح جمعی که از دوران انقلاب مشروطه شکل گرفته بود و آرمانهای آن نه در زمان استبداد صغیر و نه در زمان استبداد رضاخانی هیچگاه به فراموشی سپرده نشد. همان آرمانهایی که نیروی محرک انقلاب ۵۷ بودند و پس از آن نیز بارها در برهههای مختلف تاریخ ایران و هر بار در فرم دیگری به ظهور رسیدند. آرمانهایی که هر بار، با تانک و گلوله و تفنگ اربابان مستبد قدرت مواجه شدند که در خیال خام خود، سعی در کشتن آرمانهایی داشتند که در روح و خاطره جمعی ایرانیان نقش بسته بود. و زهی خیال باطل، که مردم ایران هر بار نشان دادند در برابر تبر و دشنهی استبداد از درخت آرمانهایی که یکصد و ده سال است با اشک و خون خود آبیاری کردهاند، محافظت خواهند کرد.
پس از هر سرکوب و شکستی که آزادیخواهان در این یک صد و ده سال تجربه کردند، دورهای ناامیدی و یاس بر فضای فعالیت اجتماعی و مبارزه سیاسی حاکم شده است. نجدی در این داستان، به خوبی فضای یاس، خفقان و سانسور پس از کودتا را ترسیم کرده و از طرفی، بر باد رفتن آرزوها و آرمانها و به محاق رفتن ایدئولوژی در روزگار پسا کودتا را ترسیم میکند. وضعیتی که اخوان در شعر خود به سردی و سکوت قبرستانی زمستانی سخت تشبیه کرده بود.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کودتا #۲۸_مرداد
#کمیته_سیاسی
🆔 @AnjomanPolytechnic
بی هیچ شک و شبههای، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از سیاهترین روزهای تاریخ معاصر ایران است. روزی که اولین و تنها دولت به راستی ملی تاریخ ایران، که برآمده از دل ارادهی ملت و دولتی برای ملت بود، به دست کودتاگران، اربابان خارجی و بندگان داخلیاش به زیر کشیده شد. دولتی که بزرگترین فرصت تاریخ معاصر کشور برای حرکت به سوی دموکراسی و حاکمیت مردم بود. دولتی که توانسته بود اجماعی از تمامی نیروهای مترقی داخل ایران به وجود آورده و صفوف مخالفان آن را تنها استعمارگران سوداگر، مرتجعان مستبد، مقدسنماهای قدرتطلب و غلامان گوش به فرمانشان تشکیل داده بودند.
به حق میتوان ادعا کرد که دکتر مصدق و دولت او، نمایندهی روح جمعی آزادیخواهی، عدالت طلبی و استعمار ستیزی مردم بود. روح جمعی که از دوران انقلاب مشروطه شکل گرفته بود و آرمانهای آن نه در زمان استبداد صغیر و نه در زمان استبداد رضاخانی هیچگاه به فراموشی سپرده نشد. همان آرمانهایی که نیروی محرک انقلاب ۵۷ بودند و پس از آن نیز بارها در برهههای مختلف تاریخ ایران و هر بار در فرم دیگری به ظهور رسیدند. آرمانهایی که هر بار، با تانک و گلوله و تفنگ اربابان مستبد قدرت مواجه شدند که در خیال خام خود، سعی در کشتن آرمانهایی داشتند که در روح و خاطره جمعی ایرانیان نقش بسته بود. و زهی خیال باطل، که مردم ایران هر بار نشان دادند در برابر تبر و دشنهی استبداد از درخت آرمانهایی که یکصد و ده سال است با اشک و خون خود آبیاری کردهاند، محافظت خواهند کرد.
پس از هر سرکوب و شکستی که آزادیخواهان در این یک صد و ده سال تجربه کردند، دورهای ناامیدی و یاس بر فضای فعالیت اجتماعی و مبارزه سیاسی حاکم شده است. نجدی در این داستان، به خوبی فضای یاس، خفقان و سانسور پس از کودتا را ترسیم کرده و از طرفی، بر باد رفتن آرزوها و آرمانها و به محاق رفتن ایدئولوژی در روزگار پسا کودتا را ترسیم میکند. وضعیتی که اخوان در شعر خود به سردی و سکوت قبرستانی زمستانی سخت تشبیه کرده بود.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کودتا #۲۸_مرداد
#کمیته_سیاسی
🆔 @AnjomanPolytechnic