📝 راوی سرگردانی
«#ادبیات زمانی معنا و شایستگی خود را می یابد که به مورد خطابش افرادی باشند که خود را به طرح هایی ملزم کرده اند، وقتی معنا می یابد که به آنها کمک کند که به سوی افق های گسترده تری حرکت کنند. ادبیات باید جزئی از #جنبش_تعالی_انسان باشد.»
📷http://yon.ir/cz3Co
❇️ آثار #صادق_چوبک نیز یک قوری تزئینی یا یک تابلو برای زینت بخشیدن به #کتابخانه ی #تاریخ_ادبیات #زبان_فارسی نیست. #داستان های چوبک ذره بینی هستند که مشکلات و #مصائب_اجتماعی و #خرافه_پرستی و #کوته_نظری ها را در یک جغرافیای فرهنگی روایت میکند. در آثار چوبک راه فراری وجود ندارد و بوی هیچ بهبودی از اوضاع جهانش به مشام نمیرسد. اکثر شخصیت های اصلی صادق چوبک، #سرگردان و ناتوان در مواجهه درست با شرایط خود هستند و به قول خودش «#برزخ شده» اند. برزخ شدن کامل ترین توضیح برای این سرگردانی است.
انتری را تصور کنید که هر روز با لوتیش در سفر به شهر های مختلف باشد. در میدان شهر ها و کافه ها با حرکاتش مردمی را به خود جلب کند و درآمد اندکی از این نمایش نصیب لوتیش کند. مقداری غذا و مبلغی دود تریاک نیز دستمزد این خوش رقصی خواهد بود. این یک زندگی آرام و ایده آل برای یک انتر دست آموز است. اما حالا در جاده ای، لوتیش از خواب بیدار نمیشود. ساعت هاست پایش به درختی زنجیر شده، خبری از تریاک و غذا هم نیست. صدای تبر و برزمین افتادن درختان اطراف نیز ترسش را بیشتر میکند. به سختی #زنجیر را میشکند، سراغ لوتیش میرود و میفهمد که لوتیش مرده.
❗️ #انتری_که_لوتیش_مرده_بود، میداند که باید کاری بکند و میفهمد که لازم است تصمیمی بگیرد. اما هیچ وقت نمیداند چه کاری و چه تصمیمی او را از این شرایط خارج میکند. این وضعیت سرگردان یا «#برزخ_شدن» است که اکثر شخصیت های چوبک به آن دچار میشوند. آنها برزخ می شوند، سرگردانند و نمیتوانند تصمیم گیری درستی انجام دهند، چراکه اصلا نمیدانند چه نسبتی با جهان پیرامونشان دارند. اما ناچارند که کاری بکنند. در داستان ها این سرگردانی تا حدی پیش می رود و در نهایت مجبور به #مبارزه خشونت آمیز با شرایط میشوند. مبارزه ای که شاید بی اثر باشد اما به نظر #رهایی_بخش می آید. حداقل محصول این نبرد، #تسلیم_نشدن به شرایط ناگوار است. همانند #تنگسیر که میداند کشتن ظالمانی که زندگی را بر او تنگ کرده اند شرایط خودش را بهتر نمیکند، حتی باعث مرگش می شود، اما برای تنگ کردن نفس ظلم هم که شده دست به این کار میزند.
❇️ رمان تنگسیر روایت نسبتا متفاوتی نسبت به دیگر آثار صادق چوبک دارد. #قهرمان این داستان که تمام دارایی اش را به نا حق از او گرفته اند، دست به #قتل ظالمان می زند و مردم در این مسیر او را همراهی میکنند و در فرار یاری میدهند.
❗️ #ابر_سیاهی فضای غالب داستان های چوبک را پر کرده است. در جایی این ابر سیاه #خرافه است، در داستان «#آتما_سگ_من» خود شخصیت داستان و در «#چشم_شیشهای» چشم مصنوعی یک کودک. شاید شخصیت های چوبک تمام توانشان را برای #مقابله با این ابر سیاه به کار بگیرند اما در واقع اتفاقی که نهایت می افتد این است که کاری از هیچ کدام بر نمی آید. تلاش آنها یک اثر حداقلی بر سیاهی جهان دارد. درواقع جهان مسیر خودش را طی میکند و #جنبش های کوچک در آن بی اثر هستند. روایت های چوبک تلاش در نمایش مشکلات و مصائب زندگی در دنیایی دارد که #مانع حرکت در مسیر تعالی انسانی هستند.
#صادق_چوبک
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic
«#ادبیات زمانی معنا و شایستگی خود را می یابد که به مورد خطابش افرادی باشند که خود را به طرح هایی ملزم کرده اند، وقتی معنا می یابد که به آنها کمک کند که به سوی افق های گسترده تری حرکت کنند. ادبیات باید جزئی از #جنبش_تعالی_انسان باشد.»
📷http://yon.ir/cz3Co
❇️ آثار #صادق_چوبک نیز یک قوری تزئینی یا یک تابلو برای زینت بخشیدن به #کتابخانه ی #تاریخ_ادبیات #زبان_فارسی نیست. #داستان های چوبک ذره بینی هستند که مشکلات و #مصائب_اجتماعی و #خرافه_پرستی و #کوته_نظری ها را در یک جغرافیای فرهنگی روایت میکند. در آثار چوبک راه فراری وجود ندارد و بوی هیچ بهبودی از اوضاع جهانش به مشام نمیرسد. اکثر شخصیت های اصلی صادق چوبک، #سرگردان و ناتوان در مواجهه درست با شرایط خود هستند و به قول خودش «#برزخ شده» اند. برزخ شدن کامل ترین توضیح برای این سرگردانی است.
انتری را تصور کنید که هر روز با لوتیش در سفر به شهر های مختلف باشد. در میدان شهر ها و کافه ها با حرکاتش مردمی را به خود جلب کند و درآمد اندکی از این نمایش نصیب لوتیش کند. مقداری غذا و مبلغی دود تریاک نیز دستمزد این خوش رقصی خواهد بود. این یک زندگی آرام و ایده آل برای یک انتر دست آموز است. اما حالا در جاده ای، لوتیش از خواب بیدار نمیشود. ساعت هاست پایش به درختی زنجیر شده، خبری از تریاک و غذا هم نیست. صدای تبر و برزمین افتادن درختان اطراف نیز ترسش را بیشتر میکند. به سختی #زنجیر را میشکند، سراغ لوتیش میرود و میفهمد که لوتیش مرده.
❗️ #انتری_که_لوتیش_مرده_بود، میداند که باید کاری بکند و میفهمد که لازم است تصمیمی بگیرد. اما هیچ وقت نمیداند چه کاری و چه تصمیمی او را از این شرایط خارج میکند. این وضعیت سرگردان یا «#برزخ_شدن» است که اکثر شخصیت های چوبک به آن دچار میشوند. آنها برزخ می شوند، سرگردانند و نمیتوانند تصمیم گیری درستی انجام دهند، چراکه اصلا نمیدانند چه نسبتی با جهان پیرامونشان دارند. اما ناچارند که کاری بکنند. در داستان ها این سرگردانی تا حدی پیش می رود و در نهایت مجبور به #مبارزه خشونت آمیز با شرایط میشوند. مبارزه ای که شاید بی اثر باشد اما به نظر #رهایی_بخش می آید. حداقل محصول این نبرد، #تسلیم_نشدن به شرایط ناگوار است. همانند #تنگسیر که میداند کشتن ظالمانی که زندگی را بر او تنگ کرده اند شرایط خودش را بهتر نمیکند، حتی باعث مرگش می شود، اما برای تنگ کردن نفس ظلم هم که شده دست به این کار میزند.
❇️ رمان تنگسیر روایت نسبتا متفاوتی نسبت به دیگر آثار صادق چوبک دارد. #قهرمان این داستان که تمام دارایی اش را به نا حق از او گرفته اند، دست به #قتل ظالمان می زند و مردم در این مسیر او را همراهی میکنند و در فرار یاری میدهند.
❗️ #ابر_سیاهی فضای غالب داستان های چوبک را پر کرده است. در جایی این ابر سیاه #خرافه است، در داستان «#آتما_سگ_من» خود شخصیت داستان و در «#چشم_شیشهای» چشم مصنوعی یک کودک. شاید شخصیت های چوبک تمام توانشان را برای #مقابله با این ابر سیاه به کار بگیرند اما در واقع اتفاقی که نهایت می افتد این است که کاری از هیچ کدام بر نمی آید. تلاش آنها یک اثر حداقلی بر سیاهی جهان دارد. درواقع جهان مسیر خودش را طی میکند و #جنبش های کوچک در آن بی اثر هستند. روایت های چوبک تلاش در نمایش مشکلات و مصائب زندگی در دنیایی دارد که #مانع حرکت در مسیر تعالی انسانی هستند.
#صادق_چوبک
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
🆔@AnjomanPolytechnic