#برنامه_عبادی
#چله_دوم
#اخلاص
شماره ۱۵
⚜فردا ان شاء الله چله دوم را آغاز میکنیم
اما همانطور که عرض شد، در این چله سعی میکنیم به اصلاح سبک زندگی خود بپردازیم.
در روایتی از وجود نازنین پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند:
«من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»
هر کس چهل شبانه روز نیت خود را برای خدا خالص گرداند خدا چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش [و قلمش] جاری میگرداند.
⚜ این اربعین، چله اخلاص میگیریم
اما چگونه و از کجا شروع کنیم ؟ یعنی چه چهل روز اخلاص داشته باشیم ؟!
یکی از زیباترین روایاتی که درسالهای اول طلبگی استاد اخلاق توصیه فرمودند آن را در ابتدای کتابهای خود بنویسیم توصیه پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم به جناب ابوذر بود:
«لِيَكُن لَكَ في كُلِّ شَىءٍ نِيَّةٌ صالِحَةٌ حَتَّى النَّومِ و الأكلِ؛
در هر چيز بايد نيّتى نيك داشته باشى، حتّى در #خوردن و #خوابیدن.»
🔺 قرار نیست در این چله، عمل جوارحی خاصی به برنامه اضافه کنیم
در همان روزمرگیهای خود، نیّت خیر میکنیم و همان عمل ساده تبدیل به عبادت میشود.
🔺خانمِ خانه، همان غذای همیشگی را میپزد؛ اما هر روزش را نیّت میکند؛ ثواب اطعام و احسانش را به یکی از اهل بیت علیهم السلام هدیه دهد. روز اول به وجود نازنین ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم روز دوم به حضرت زهرا سلام الله علیها تا ۱۴ روز و دوباره از سر گیرد. هر روز، غذای نذری، نورانیتی در اهل خانه ایجاد میکند.
🔺گاهی مرد به لبخندی خستگی از تن همسر خود میبرد. این لبخند را به قصد قربت، تبدیل به صدقه میکند.اگر هیچ هنر از ما برنیاید لااقل گاهی پیشقدم شویم دوست تنهایی را با یک "سلام... اوضاع روبراه است ؟" دلجویی کنیم.
🌟✍🏻🌟 هر روز با خود قرار میگذاریم حداقل سه کار انجام دهیم که در آن هیچ چیز جز خدا را قصد نکرده باشیم.
شب آن سه را در #دفتر_برنامه_عبادی یادداشت و خدا را بابت نعمت بندگیاش شکر کنیم.
🔺موارد دیگری که در این چلّه تلاش میکنیم رعایت شود؛ روزهای آینده به تدریج به آنها میپردازیم.
`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•
آموشکده معارف الهی
♻️ @Amuzeshkadeh `•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•
#چله_دوم
#اخلاص
شماره ۱۵
⚜فردا ان شاء الله چله دوم را آغاز میکنیم
اما همانطور که عرض شد، در این چله سعی میکنیم به اصلاح سبک زندگی خود بپردازیم.
در روایتی از وجود نازنین پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند:
«من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»
هر کس چهل شبانه روز نیت خود را برای خدا خالص گرداند خدا چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش [و قلمش] جاری میگرداند.
⚜ این اربعین، چله اخلاص میگیریم
اما چگونه و از کجا شروع کنیم ؟ یعنی چه چهل روز اخلاص داشته باشیم ؟!
یکی از زیباترین روایاتی که درسالهای اول طلبگی استاد اخلاق توصیه فرمودند آن را در ابتدای کتابهای خود بنویسیم توصیه پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم به جناب ابوذر بود:
«لِيَكُن لَكَ في كُلِّ شَىءٍ نِيَّةٌ صالِحَةٌ حَتَّى النَّومِ و الأكلِ؛
در هر چيز بايد نيّتى نيك داشته باشى، حتّى در #خوردن و #خوابیدن.»
🔺 قرار نیست در این چله، عمل جوارحی خاصی به برنامه اضافه کنیم
در همان روزمرگیهای خود، نیّت خیر میکنیم و همان عمل ساده تبدیل به عبادت میشود.
🔺خانمِ خانه، همان غذای همیشگی را میپزد؛ اما هر روزش را نیّت میکند؛ ثواب اطعام و احسانش را به یکی از اهل بیت علیهم السلام هدیه دهد. روز اول به وجود نازنین ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلم روز دوم به حضرت زهرا سلام الله علیها تا ۱۴ روز و دوباره از سر گیرد. هر روز، غذای نذری، نورانیتی در اهل خانه ایجاد میکند.
🔺گاهی مرد به لبخندی خستگی از تن همسر خود میبرد. این لبخند را به قصد قربت، تبدیل به صدقه میکند.اگر هیچ هنر از ما برنیاید لااقل گاهی پیشقدم شویم دوست تنهایی را با یک "سلام... اوضاع روبراه است ؟" دلجویی کنیم.
🌟✍🏻🌟 هر روز با خود قرار میگذاریم حداقل سه کار انجام دهیم که در آن هیچ چیز جز خدا را قصد نکرده باشیم.
شب آن سه را در #دفتر_برنامه_عبادی یادداشت و خدا را بابت نعمت بندگیاش شکر کنیم.
🔺موارد دیگری که در این چلّه تلاش میکنیم رعایت شود؛ روزهای آینده به تدریج به آنها میپردازیم.
`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•
آموشکده معارف الهی
♻️ @Amuzeshkadeh `•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•`•
برای مطالعه مطلب اخیر، این تصویر را ملاحظه بفرمایید👆🏻
#برنامه_عبادی
#چله_دوم
#اخلاص و ترک عادات بد
شماره ۱۶
@Amuzeshkadeh
#برنامه_عبادی
#چله_دوم
#اخلاص و ترک عادات بد
شماره ۱۶
@Amuzeshkadeh
🌟 امروز، استاد حجة الاسلام و المسلمین رجائی دام ظله الوارف در درسشان حکایتی نقل فرمودند در آثار #اخلاص، بسیار آموزنده. شرح ماجرا با اقتباس ازكتاب صدويك حكايت چنین است:
✍🏻 داستان آیت الله شفتی و سگ گرسنه
حجة السلام شفتي درايام تحصيل خود در نجف و اصفهان به قدري فقير بود كه غالبا لباس او از زيادي وصله به رنگهاي مختلف جلوه مي كرد،گاهي ازشدت گرسنگي و ضعف، غش مي كرد،ولي فقرخود را كتمان مينمود و به كسي نميگفت.
روزي در مدرسه علميه اصفهان ،پول نماز وحشتي بين طلاب تقسيم مي كردند وجه مختصري از اين ناحيه به او رسيد، چون مدتي بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندي را خريد و به مدرسه بازگشت، در مسیر راه ناگاه در كنار كوچه اي چشمش به سگي افتاد كه بچه هاي او به روي او افتاده و شير مي خوردند، ولي ازسگ بيش ازمشتي استخوان باقي نمانده بود و از ضعف، قدرت حركت نداشت .
حجه الاسلام به خود خطاب كرده و گفت :اگر از روي انصاف داوري كني، اين سگ براي خوردن جگر، از تو سزاوارتر است ، زيرا هم خودش و هم بچه هايش گرسنهاند، از اين رو جگر را قطعه قطعه كرد و جلوی آن سگ انداخت .
خود حجة السلام شفتي نقل ميكند: وقتي كه پاره هاي جگر را نزد سگ انداختم گوئي او را طوري يافتم كه سر به آسمان بلند كرد و صدائي نمود، من دريافتم كه او در حق من دعا ميكند .
ازاين جريان چندان نگذشت كه يكي از بزرگان ،از زادگاه خودم شفت مبلغ دويست تومان براي من فرستاد و پيام داد كه من راضي نيستم از عين اين پول مصرف كني ،بلكه آن رانزد تاجري بگذار تا با آن تجارت كند و ازسود تجارت، از او بگير و مصرف كن.
من به همين سفارش عمل كردم، به قدري وضع مالي من خوب شد كه از سود تجارتي آن پول، مبلغ هنگفتي بدستم آمد و با آن حدود هزار دكان و كاروانسرا خريدم و يك روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خريداري نمودم، كه اجاره كشاورزي آن هرسال نهصدخرواربرنج مي شد، داراي اهل و فرزندان شدم و قريب صدنفر از در خانه من نان مي خوردند، تمام اين ثروت و مكنت براثر ترحمي بود كه من به آن سگ گرسنه نمودم ،و او را برخودم ترجيح دادم.
@Amuzeshkadeh
✍🏻 داستان آیت الله شفتی و سگ گرسنه
حجة السلام شفتي درايام تحصيل خود در نجف و اصفهان به قدري فقير بود كه غالبا لباس او از زيادي وصله به رنگهاي مختلف جلوه مي كرد،گاهي ازشدت گرسنگي و ضعف، غش مي كرد،ولي فقرخود را كتمان مينمود و به كسي نميگفت.
روزي در مدرسه علميه اصفهان ،پول نماز وحشتي بين طلاب تقسيم مي كردند وجه مختصري از اين ناحيه به او رسيد، چون مدتي بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندي را خريد و به مدرسه بازگشت، در مسیر راه ناگاه در كنار كوچه اي چشمش به سگي افتاد كه بچه هاي او به روي او افتاده و شير مي خوردند، ولي ازسگ بيش ازمشتي استخوان باقي نمانده بود و از ضعف، قدرت حركت نداشت .
حجه الاسلام به خود خطاب كرده و گفت :اگر از روي انصاف داوري كني، اين سگ براي خوردن جگر، از تو سزاوارتر است ، زيرا هم خودش و هم بچه هايش گرسنهاند، از اين رو جگر را قطعه قطعه كرد و جلوی آن سگ انداخت .
خود حجة السلام شفتي نقل ميكند: وقتي كه پاره هاي جگر را نزد سگ انداختم گوئي او را طوري يافتم كه سر به آسمان بلند كرد و صدائي نمود، من دريافتم كه او در حق من دعا ميكند .
ازاين جريان چندان نگذشت كه يكي از بزرگان ،از زادگاه خودم شفت مبلغ دويست تومان براي من فرستاد و پيام داد كه من راضي نيستم از عين اين پول مصرف كني ،بلكه آن رانزد تاجري بگذار تا با آن تجارت كند و ازسود تجارت، از او بگير و مصرف كن.
من به همين سفارش عمل كردم، به قدري وضع مالي من خوب شد كه از سود تجارتي آن پول، مبلغ هنگفتي بدستم آمد و با آن حدود هزار دكان و كاروانسرا خريدم و يك روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خريداري نمودم، كه اجاره كشاورزي آن هرسال نهصدخرواربرنج مي شد، داراي اهل و فرزندان شدم و قريب صدنفر از در خانه من نان مي خوردند، تمام اين ثروت و مكنت براثر ترحمي بود كه من به آن سگ گرسنه نمودم ،و او را برخودم ترجيح دادم.
@Amuzeshkadeh