محمود درویش و نزار قبانی رو در روی هم در بغداد. عکاس هم گویا شربل داغر، شاعر و منتقد ادبی لبنانی است.
#یادمان
@adabi_aut
#یادمان
@adabi_aut
#یادمان
#یادداشت
محمود درویش: شبح پیامبر-روشنفکر عرب 🔻
🔸عرِیب توکان، نقاش و هنرمند فلسطینی، در مقالهای با عنوان «ما روشنفکران»، تأملی دارد بر رابطهی پیچیدهی میان روشنفکران و سیاست نهادهای فرهنگی در جهانِ پس از بهارِعربی. او در این مقاله از واقعهای یاد میکند که در سال ۱۹۹۷ در جلسهی شعرخوانی محمود درویش در مرکز فرهنگی سلطنتی امان روی داد. درویش که برای جمعیت درهمفشرده در سالن شعر «در خانهی ریتسوس» را میخواند وقتی به اینجا رسید که: «آه فلسطین، ای نام زمین، و ای نام آسمان، تو پیروز خواهی شد...»، معدودی از شنوندگان، با شعارهایی که شاید چندان خودجوش نیز نبود، در سخنانش اخلال کردند. اخلالکنندگان شعار میدادند: زنده باد اعلیحضرت ملک حسین.
🔸این نمایش ناسیونالیسم اقتدارگرای اردنی را، که قدرت شاه را در مقابل بشارت پیامبرانهی شاعر از آزادی فلسطین قرار میداد، نمیتوان صرفاً نوعی خرابکاری عمدی در شعرخوانی محمود درویش تعبیر کرد. توکان مینویسد:
درویش تنها با «اِهِنّ» محکمی گلویش را صاف کرد و به بقیه شعر پرداخت: «بر ساحل اقیانوس آرام، در خانهی پابلو نرودا، یانیس ریتسوس را به یاد میآورم.... به او گفتم: شعر چیست؟ گفت: اتفاقی است پیچیده. اشتیاقی است ناگفتنی که اشیاء را به اشباح و اشباح را به اشیاء تبدیل میکند.»
🔸غایت اصلی محمود درویش در آثارش رهایش ملی بود. اما در عین حال به غربت، خانه به دوشی، و تبعید، نظرگاهی انسانگرایانه و جهانشمول داشت. سخنش رو به اعتلای مسائل صرفاً محلی و خاص داشت اما در عوض در کار شاعری به آزادی مطلق متعهد بود. میگفت میخواهد امر ملی را بر امر جهانی حک کند تا فلسطین خود را به فلسطین محدود نکند، بلکه مشروعیت جمالشناختی خود را بر فضای انسانی گستردهتری بنیاد گذارد. درویش با خوانا کردن مسئلهی فلسطین به صورت روایتی انسانی از آوارگی، به امر خصوصی عمومیت میبخشد و در عین حال با نشان دادن این که چگونه میتوانیم داستانی جهانی دربارهی رهایی انسان را در تراژدی فلسطین بخوانیم، مسئلهای کلی و عام را خاص و جزئی میکند. بدین سان، درویش مانند بسیاری از همنسلانش، به میراث روشنگری عربی قرن نوزدهم، یا نهضت، سرسپرده بود.
ادامه در:
https://telegra.ph/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%D8%A8%D8%AD-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-03-10
برگرفته از نشریهی آسو
@adabi_aut
#یادداشت
محمود درویش: شبح پیامبر-روشنفکر عرب 🔻
🔸عرِیب توکان، نقاش و هنرمند فلسطینی، در مقالهای با عنوان «ما روشنفکران»، تأملی دارد بر رابطهی پیچیدهی میان روشنفکران و سیاست نهادهای فرهنگی در جهانِ پس از بهارِعربی. او در این مقاله از واقعهای یاد میکند که در سال ۱۹۹۷ در جلسهی شعرخوانی محمود درویش در مرکز فرهنگی سلطنتی امان روی داد. درویش که برای جمعیت درهمفشرده در سالن شعر «در خانهی ریتسوس» را میخواند وقتی به اینجا رسید که: «آه فلسطین، ای نام زمین، و ای نام آسمان، تو پیروز خواهی شد...»، معدودی از شنوندگان، با شعارهایی که شاید چندان خودجوش نیز نبود، در سخنانش اخلال کردند. اخلالکنندگان شعار میدادند: زنده باد اعلیحضرت ملک حسین.
🔸این نمایش ناسیونالیسم اقتدارگرای اردنی را، که قدرت شاه را در مقابل بشارت پیامبرانهی شاعر از آزادی فلسطین قرار میداد، نمیتوان صرفاً نوعی خرابکاری عمدی در شعرخوانی محمود درویش تعبیر کرد. توکان مینویسد:
درویش تنها با «اِهِنّ» محکمی گلویش را صاف کرد و به بقیه شعر پرداخت: «بر ساحل اقیانوس آرام، در خانهی پابلو نرودا، یانیس ریتسوس را به یاد میآورم.... به او گفتم: شعر چیست؟ گفت: اتفاقی است پیچیده. اشتیاقی است ناگفتنی که اشیاء را به اشباح و اشباح را به اشیاء تبدیل میکند.»
🔸غایت اصلی محمود درویش در آثارش رهایش ملی بود. اما در عین حال به غربت، خانه به دوشی، و تبعید، نظرگاهی انسانگرایانه و جهانشمول داشت. سخنش رو به اعتلای مسائل صرفاً محلی و خاص داشت اما در عوض در کار شاعری به آزادی مطلق متعهد بود. میگفت میخواهد امر ملی را بر امر جهانی حک کند تا فلسطین خود را به فلسطین محدود نکند، بلکه مشروعیت جمالشناختی خود را بر فضای انسانی گستردهتری بنیاد گذارد. درویش با خوانا کردن مسئلهی فلسطین به صورت روایتی انسانی از آوارگی، به امر خصوصی عمومیت میبخشد و در عین حال با نشان دادن این که چگونه میتوانیم داستانی جهانی دربارهی رهایی انسان را در تراژدی فلسطین بخوانیم، مسئلهای کلی و عام را خاص و جزئی میکند. بدین سان، درویش مانند بسیاری از همنسلانش، به میراث روشنگری عربی قرن نوزدهم، یا نهضت، سرسپرده بود.
ادامه در:
https://telegra.ph/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%B4%D8%A8%D8%AD-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-03-10
برگرفته از نشریهی آسو
@adabi_aut
Telegraph
محمود درویش: شبح پیامبر-روشنفکر عرب
محمود درویش، مانند پیامبران، میان سه زمان: گذشتهی تراژیکِ «نکبت» فلسطینی، حالِ اشغال و تبعید، و آیندهای با امید به رهایی قرار دارد. زینت حلبی با قرار دادن او در چارچوب دوران روشنگری عرب و جهان پس-از-بهارِ عربی، رهایی فلسطین را به عنوان راهی برای رستگاری…
گر مردهی من به پیشِ او بردی
یادت نرود قفس
حیرانیِ من در آب و آیینه
یادت نرود
وقتی که بلند،
فریاد زدم که دوستش دارم
یادت نرود
وقتی که کنارِ دستِ او هستم
من نیستم، اختیارِ من دستم نیست
پیغمبرِ وحشیانِ عالم هستم...
رضا براهنی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
یادت نرود قفس
حیرانیِ من در آب و آیینه
یادت نرود
وقتی که بلند،
فریاد زدم که دوستش دارم
یادت نرود
وقتی که کنارِ دستِ او هستم
من نیستم، اختیارِ من دستم نیست
پیغمبرِ وحشیانِ عالم هستم...
رضا براهنی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
#خاطرات_پلیتکنیک
یاد اون وقتا بخیر
اون موقعهایی که لابلای کلاسها خودمون رو میرسوندیم به پلهها تا بریم پایین و تو اون آلونک دنج زرد ، آرامش رو بغل کنیم
خیلی گذشته از اون خاطرات ولی نذاشتم خاک بگیرن
شاید وقتی برگردم تهران نه اون کوچه دیگه همون کوچه باشه و نه اون آسمون دیگه اونطور لاجوردی
چون اون اتاق دنج زرد رنگ که به قلبامون گرما میداد الان زیر سرمایی سیاهرنگ ، داره میلرزه
اتاق امنِ آرامشم یخ کرده
ولی من خیال باور ندارم
@adabi_aut
یاد اون وقتا بخیر
اون موقعهایی که لابلای کلاسها خودمون رو میرسوندیم به پلهها تا بریم پایین و تو اون آلونک دنج زرد ، آرامش رو بغل کنیم
خیلی گذشته از اون خاطرات ولی نذاشتم خاک بگیرن
شاید وقتی برگردم تهران نه اون کوچه دیگه همون کوچه باشه و نه اون آسمون دیگه اونطور لاجوردی
چون اون اتاق دنج زرد رنگ که به قلبامون گرما میداد الان زیر سرمایی سیاهرنگ ، داره میلرزه
اتاق امنِ آرامشم یخ کرده
ولی من خیال باور ندارم
@adabi_aut
Forwarded from کانونهای فرهنگی پلیتکنیک
بسمالله الرحمن الرحیم
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️
با نهایت تاثر و تأسف درگذشت امیرحسین جدی
دانشجوی ورودی ۹۵ مهندسی مکانیک و دبیر سابق کانون هلال احمر دانشگاه صنعتی امیرکبیر را به جامعه کانونی و تمام دانشجویان دانشگاه تسلیت عرض میکنیم و برای بازماندگان ایشان طلب صبر میکنیم.
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️
با نهایت تاثر و تأسف درگذشت امیرحسین جدی
دانشجوی ورودی ۹۵ مهندسی مکانیک و دبیر سابق کانون هلال احمر دانشگاه صنعتی امیرکبیر را به جامعه کانونی و تمام دانشجویان دانشگاه تسلیت عرض میکنیم و برای بازماندگان ایشان طلب صبر میکنیم.
Forwarded from کانون موسیقی پلیتکنیک
🎶🎻قابل توجه دانشجویان دانشگاه امیرکبیر🎻🎶
📣کانون موسیقی از دوستداران موسیقی و علاقهمندان به فعالیت در این حوزه جهت عضویت در کانون دعوت به عمل میآورد.
کانون موسیقی برای ادامهی فعالیت به همکاری افرادی چون شما نیازمند است!
📝پس هرچه زودتر از طریق فرم الکترونیکی زیر برای به عضویت در آمدن در این اجتماع اقدام نمایید:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfxIymZnrqRnt_RaN1Xjuv7hVd_dFOGYB4EFZPL2d8wJaLY5g/viewform?usp=sf_link
برای اطلاعات بیشتر به @AUT_Music_Admin پیام دهید.
ما را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید!
https://instagram.com/aut_music?igshid=7mm3c19mz4x4
https://twitter.com/AUT_Music?s=21
به دوستان خود بگویید!
@AUT_Music
📣کانون موسیقی از دوستداران موسیقی و علاقهمندان به فعالیت در این حوزه جهت عضویت در کانون دعوت به عمل میآورد.
کانون موسیقی برای ادامهی فعالیت به همکاری افرادی چون شما نیازمند است!
📝پس هرچه زودتر از طریق فرم الکترونیکی زیر برای به عضویت در آمدن در این اجتماع اقدام نمایید:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfxIymZnrqRnt_RaN1Xjuv7hVd_dFOGYB4EFZPL2d8wJaLY5g/viewform?usp=sf_link
برای اطلاعات بیشتر به @AUT_Music_Admin پیام دهید.
ما را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید!
https://instagram.com/aut_music?igshid=7mm3c19mz4x4
https://twitter.com/AUT_Music?s=21
به دوستان خود بگویید!
@AUT_Music
Forwarded from AUT FLL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانون زبانهای خارجی دانشگاه امیرکبیر برگزار میکند📣🗣
🖥《کارگاه آنلاین اصول ترجمه》در ۳ساعت
👤مدرس: خانم الهام جمالی پویا، کارشناس رشته مترجمی زبان انگلیسی، کارشناس رشته آهنگسازی، ویراستار و مدرس زبان
مترجم کتابهایی مانند:زنی در کابین شماره ۱۰، مدیریت جبران خدمات ، سازمانها و سازماندهی ، آموزش فلوت، هنر تفکر خلاق، عمارت هلندی
این کارگاه در یک جلسه ۳ساعته برگزار میشود.
سرفصلهای کارگاه شامل:
* اصول کلی ترجمه
* اصول کلی ترجمهٔ فنی
* کلیاتی در مورد ویراستاری
* معرفی انواع فرهنگ لغت های تخصصی
* نمونه تمرین فارسی به انگلیسی
* ترجمهٔ چکیده، مقاله، کتاب
*اصول ترجمه انگلیسی به فارسی
* نمونه تمرین انگلیسی به فارسی
* معرفی نمونه های خوب ترجمه شده
* معرفی مترجمان خوب در این زمینه
⏰ زمان: جمعه ۱۱ مهر ماه ساعت ۱۵:۰۰- ۱۸:۳۰
💰 هزینه ثبتنام: ۱۵ هزار تومان
برای اطلاعات بیشتر میتوانید با ایمیل کانون در ارتباط باشید.
📧 foreignlanguagelab0@gmail.com
ثبتنام از طریق لینک زیر:
📌https://evnd.co/REYLT
@aut_fll
🖥《کارگاه آنلاین اصول ترجمه》در ۳ساعت
👤مدرس: خانم الهام جمالی پویا، کارشناس رشته مترجمی زبان انگلیسی، کارشناس رشته آهنگسازی، ویراستار و مدرس زبان
مترجم کتابهایی مانند:زنی در کابین شماره ۱۰، مدیریت جبران خدمات ، سازمانها و سازماندهی ، آموزش فلوت، هنر تفکر خلاق، عمارت هلندی
این کارگاه در یک جلسه ۳ساعته برگزار میشود.
سرفصلهای کارگاه شامل:
* اصول کلی ترجمه
* اصول کلی ترجمهٔ فنی
* کلیاتی در مورد ویراستاری
* معرفی انواع فرهنگ لغت های تخصصی
* نمونه تمرین فارسی به انگلیسی
* ترجمهٔ چکیده، مقاله، کتاب
*اصول ترجمه انگلیسی به فارسی
* نمونه تمرین انگلیسی به فارسی
* معرفی نمونه های خوب ترجمه شده
* معرفی مترجمان خوب در این زمینه
⏰ زمان: جمعه ۱۱ مهر ماه ساعت ۱۵:۰۰- ۱۸:۳۰
💰 هزینه ثبتنام: ۱۵ هزار تومان
برای اطلاعات بیشتر میتوانید با ایمیل کانون در ارتباط باشید.
📧 foreignlanguagelab0@gmail.com
ثبتنام از طریق لینک زیر:
📌https://evnd.co/REYLT
@aut_fll
باز بانگی از نیستان می رسد
غم به داد غم پرستان می رسد
🥀🥀
درگذشت خسرو آواز ایران را به تمام هنردوستان، تسلیت میگوییم...
@adabi_aut
غم به داد غم پرستان می رسد
🥀🥀
درگذشت خسرو آواز ایران را به تمام هنردوستان، تسلیت میگوییم...
@adabi_aut
Forwarded from AUT FLL
📣 ثبتنام کلاسهای ترمیک آغاز شد
📌 کانون زبانهای خارجی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در این ترم نیز با دورههای آموزشی زبانهای مختلف همراه شماست.
🇫🇷 🇹🇷 🇬🇧 🇩🇪 🇯🇵 🇫🇷 🇹🇷 🇬🇧 🇩🇪 🇯🇵
📝۱۶ جلسه در مدت ۸ هفته
💰هزینه کلاس ها زبان:
۳۴۰،۰۰۰ تومان(سیصد و چهل هزار تومان)
💰هزینه کلاس IELTS:
۳۹۰،۰۰۰تومان(سیصد و نود هزار تومان)
⚠️کلاسها بصورت آنلاین و در Skyroom برگزار میشود
📌 برای اطلاعات بیشتر با ایمیل کانون در ارتباط باشید.
foreignlanguagelab0@gmail.com
🆔 @aut_fll
📌 کانون زبانهای خارجی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در این ترم نیز با دورههای آموزشی زبانهای مختلف همراه شماست.
🇫🇷 🇹🇷 🇬🇧 🇩🇪 🇯🇵 🇫🇷 🇹🇷 🇬🇧 🇩🇪 🇯🇵
📝۱۶ جلسه در مدت ۸ هفته
💰هزینه کلاس ها زبان:
۳۴۰،۰۰۰ تومان(سیصد و چهل هزار تومان)
💰هزینه کلاس IELTS:
۳۹۰،۰۰۰تومان(سیصد و نود هزار تومان)
⚠️کلاسها بصورت آنلاین و در Skyroom برگزار میشود
📌 برای اطلاعات بیشتر با ایمیل کانون در ارتباط باشید.
foreignlanguagelab0@gmail.com
🆔 @aut_fll
دندانی فلزی در استخوانی
این است سزای ایستادن سر بالا
زخمی ظریف
از خونِ آفتاب در آوند ها
شکفتنی به تماشایِ بیگاه
روبرویِِ مرگِ هزار آوا،
این است سزای پلک زدن سزای دیدنِ بی جا
قفسی و آوازی زرین در زنجیر
این است صدای خواندنِ بی پروا
مگر نمی دانستی ای پرنده که شاهد ها را می کشند؟
مگر نمی دانستید ای گل
ای درخت
ای...
منوچهر آتشی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
دندانی فلزی در استخوانی
این است سزای ایستادن سر بالا
زخمی ظریف
از خونِ آفتاب در آوند ها
شکفتنی به تماشایِ بیگاه
روبرویِِ مرگِ هزار آوا،
این است سزای پلک زدن سزای دیدنِ بی جا
قفسی و آوازی زرین در زنجیر
این است صدای خواندنِ بی پروا
مگر نمی دانستی ای پرنده که شاهد ها را می کشند؟
مگر نمی دانستید ای گل
ای درخت
ای...
منوچهر آتشی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
نزديک شو اگر چه نگاهت ممنوع است
زنجيره ی اشاره چنان از هم پاشيده است
که حلقه های نگاه
در هم قرار نمی گيرد.
دنيا نشانه های ما را
در حول و حوش غفلت خود ديده است و چشم پوشيده است.
نزديک شو اگر چه حضورت ممنوع است.
وقت صدای ترس
خاموش شد گلوی هوا
و ارتعاشی دويد در زبان
که حنجره به صفت هايش بدگمان شد.
تا اينکه يک شب از خم طاقی يک صدايت
لرزيد و ريخت در ته ظلمت
و گنبد سکوت در معرق درد برآمد.
يک يک درآمديم در هندسه انتظار
و هر کدام روی نيمکتی يا زير طاقی
و گوشه ميدانی خلوت کرديم:
سيمای تابخورده که خاک را چون شيارهايش
آراسته است.
و خيره مانده است در نفرتی قديمی
که عشق را همواره آواره خواسته است
تنها تو بودی انگار که حتی روی نيمکتی نمی بايست بنشينی
و درطراوت خاموشی و فراموشی بنگری .
نزدیک شو اگر چه قرارت ممنوع است
هیچ انتظاری نیست که رنگ دگر بپاشد
بر صفحه ی صبور
وقتی که ماهواره های طاق و نیمکت در خلٲ بگردد
و چهره ها تنها سیاه و سفید منعکس شود
و نیمی از تصویرها نیز هنوز
در نسخه های منفی باقی مانده باشد.
نوری معلق است در اشاره های ظلمانی
ورنه چگونه امشب نیز در این ساعت بلند
باید به روی این نیمکت بنشینم همچنان کنار این میدان
چشم انتظار شکی فسفرین
و برگ ترس خورده ی شمشاد تنها در چشمم برق زند؟
نزدیک شو اگر چه تصویرت ممنوع است.
ساعت دوباره گردش بیتابش را آغاز کرده است
و نیمی از رخسار زمان
از لای چادر سیاهش پیداست.
از ضربه ای که هر ساعت نواخته می شود ترک بر می دارد خواب آب
و چهره ای پریشان موج در موج
می گردد و هوای خود را می جوید
در بازتاب گنگ سکه ای در آب انداخته است.
پا می کشند سایه های مضطرب
در هیبت مدور نارون ها
و باد لحظه به لحظه نشانه ها را می گرداند دور تا دور میدان
اینجا خزه به حلقه ی شفافی چسبیده است
که روزی از انگشتی افتاده است
آنجا هنوز نوری قرمز ثابت مانده است
و روی صورت شب لک انداخته است
نزدیک شو اگرچه رویایت ممنوع است.
می بینی! این حقیقت ماست
نزدبک و دور واهمه در واهمه
و مثل این ماه ناگزیر که گردیده است
گرد جهان و باز همچنان درست همانجا که بوده مانده است
و هر شب انگار در غیابت باید خیره ماند همچون ماه
در حلقه ی عزایی که کم کم عادی شده است.
این یٲس مخملینه ی ماست
یا توده ی غبار گون وهمی بر انگیخته؟
که بی تحاشی مدارهای در هم راچون ستاره های دنباله دار می پیماید؟
آرامشی است که بر باد رفته است ؟
یا سایه ی پذیرشی است که خون را پوشانده است؟
بی آنکه استعاره های وجدان از طعمش بر کنار مانده باشد.
نزدیک شو اگرچه مدارت ممنوع است.
می شنوم طنین تنت می آید از ته ظلمت
و تارهای تنم را متٲثر می کند.
شاید صدا دوباره به مفهومش بازگردد
شاید همین حوالی جایی
در حلقه ی نگاهت قرار بگیرم.
چیزی به صبح نمانده است
و آخرین فرصت با نامت در گلویم می تابد.
ماه شکسته صفحه ی مهتاب را ناموزون می گرداند
و تاب می خورد حلقه ی طناب بر چوبه ی بلند
که صبحگاه شاید باز رخسار روز را در آن قاب بگیرند.
محمد مختاری
#شعر_معاصر
@adabi_aut
نزديک شو اگر چه نگاهت ممنوع است
زنجيره ی اشاره چنان از هم پاشيده است
که حلقه های نگاه
در هم قرار نمی گيرد.
دنيا نشانه های ما را
در حول و حوش غفلت خود ديده است و چشم پوشيده است.
نزديک شو اگر چه حضورت ممنوع است.
وقت صدای ترس
خاموش شد گلوی هوا
و ارتعاشی دويد در زبان
که حنجره به صفت هايش بدگمان شد.
تا اينکه يک شب از خم طاقی يک صدايت
لرزيد و ريخت در ته ظلمت
و گنبد سکوت در معرق درد برآمد.
يک يک درآمديم در هندسه انتظار
و هر کدام روی نيمکتی يا زير طاقی
و گوشه ميدانی خلوت کرديم:
سيمای تابخورده که خاک را چون شيارهايش
آراسته است.
و خيره مانده است در نفرتی قديمی
که عشق را همواره آواره خواسته است
تنها تو بودی انگار که حتی روی نيمکتی نمی بايست بنشينی
و درطراوت خاموشی و فراموشی بنگری .
نزدیک شو اگر چه قرارت ممنوع است
هیچ انتظاری نیست که رنگ دگر بپاشد
بر صفحه ی صبور
وقتی که ماهواره های طاق و نیمکت در خلٲ بگردد
و چهره ها تنها سیاه و سفید منعکس شود
و نیمی از تصویرها نیز هنوز
در نسخه های منفی باقی مانده باشد.
نوری معلق است در اشاره های ظلمانی
ورنه چگونه امشب نیز در این ساعت بلند
باید به روی این نیمکت بنشینم همچنان کنار این میدان
چشم انتظار شکی فسفرین
و برگ ترس خورده ی شمشاد تنها در چشمم برق زند؟
نزدیک شو اگر چه تصویرت ممنوع است.
ساعت دوباره گردش بیتابش را آغاز کرده است
و نیمی از رخسار زمان
از لای چادر سیاهش پیداست.
از ضربه ای که هر ساعت نواخته می شود ترک بر می دارد خواب آب
و چهره ای پریشان موج در موج
می گردد و هوای خود را می جوید
در بازتاب گنگ سکه ای در آب انداخته است.
پا می کشند سایه های مضطرب
در هیبت مدور نارون ها
و باد لحظه به لحظه نشانه ها را می گرداند دور تا دور میدان
اینجا خزه به حلقه ی شفافی چسبیده است
که روزی از انگشتی افتاده است
آنجا هنوز نوری قرمز ثابت مانده است
و روی صورت شب لک انداخته است
نزدیک شو اگرچه رویایت ممنوع است.
می بینی! این حقیقت ماست
نزدبک و دور واهمه در واهمه
و مثل این ماه ناگزیر که گردیده است
گرد جهان و باز همچنان درست همانجا که بوده مانده است
و هر شب انگار در غیابت باید خیره ماند همچون ماه
در حلقه ی عزایی که کم کم عادی شده است.
این یٲس مخملینه ی ماست
یا توده ی غبار گون وهمی بر انگیخته؟
که بی تحاشی مدارهای در هم راچون ستاره های دنباله دار می پیماید؟
آرامشی است که بر باد رفته است ؟
یا سایه ی پذیرشی است که خون را پوشانده است؟
بی آنکه استعاره های وجدان از طعمش بر کنار مانده باشد.
نزدیک شو اگرچه مدارت ممنوع است.
می شنوم طنین تنت می آید از ته ظلمت
و تارهای تنم را متٲثر می کند.
شاید صدا دوباره به مفهومش بازگردد
شاید همین حوالی جایی
در حلقه ی نگاهت قرار بگیرم.
چیزی به صبح نمانده است
و آخرین فرصت با نامت در گلویم می تابد.
ماه شکسته صفحه ی مهتاب را ناموزون می گرداند
و تاب می خورد حلقه ی طناب بر چوبه ی بلند
که صبحگاه شاید باز رخسار روز را در آن قاب بگیرند.
محمد مختاری
#شعر_معاصر
@adabi_aut
#درجستجویآنلغتتنها
تنها گاهی
کز شیبِ سپیده صدایی میآید
در شیبِ سپیده صدایی دیگر
روی لبی لاغر برهنه میآید
صداها برهنهاند
صدا همیشه برهنه است
تنها وقتی
در کوچه زنی نام تو را میگوید
آینههایی خراب از طناب پایین میآیند
و سنگهای دیدنی
بر ساعتهای ندیدنی
شرمِ شکستهٔ ما را بر ما هزار هزار تکه میتابانند
با حلقههایی بر در
و حلقههایی در معبر
این منتظرِ پا _ تشنهٔ چندین چراغ _
آن منتظرِ دست
_ تشنهٔ کوبههای سخت _
چوبه چرا چوبه نیست؟
کسی میپرسد
یدالله رویایی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
تنها گاهی
کز شیبِ سپیده صدایی میآید
در شیبِ سپیده صدایی دیگر
روی لبی لاغر برهنه میآید
صداها برهنهاند
صدا همیشه برهنه است
تنها وقتی
در کوچه زنی نام تو را میگوید
آینههایی خراب از طناب پایین میآیند
و سنگهای دیدنی
بر ساعتهای ندیدنی
شرمِ شکستهٔ ما را بر ما هزار هزار تکه میتابانند
با حلقههایی بر در
و حلقههایی در معبر
این منتظرِ پا _ تشنهٔ چندین چراغ _
آن منتظرِ دست
_ تشنهٔ کوبههای سخت _
چوبه چرا چوبه نیست؟
کسی میپرسد
یدالله رویایی
#شعر_معاصر
@adabi_aut
«وقت سنگین»
ستارهای که امشب خواهم دید دیشب دیدهای.
چقدر دور است و چقدر نزدیک است
تلألوئی که گذشته است از ابر و مانده است در سایهای که چشمانم را خاکستری کرده است.
در آسمان خبری نیست هرچه هست. آنجاییست که آغاز شدهست
زمان شتابی دارد در دور شدن
بهسوی روز میروم و روز میرود تا از چشمانت پنهان ماند
به گامهایت میگرایم بر خاکی کآرامم نکرد
و طعم و رنگش را اکنون تشخیص میدهم در ارتفاعی که هیچ خاطرهای ندارد این سوی ابر.
سبک نمیشود این وقت
و نور تا کی خواهد پایید در این آبی که آرام و بیآرامی نمیشناسد؟
هزارها فرسنگ آنسو خیابانیست که اوضاعش اصلاً خوب نیست
به اضطراب عادت کرده است
و در تقاطعهایش هرشب قطعهقطعه میشود رؤیای ما.
محمد مختاری
#شعر_معاصر
@adabi_aut
ستارهای که امشب خواهم دید دیشب دیدهای.
چقدر دور است و چقدر نزدیک است
تلألوئی که گذشته است از ابر و مانده است در سایهای که چشمانم را خاکستری کرده است.
در آسمان خبری نیست هرچه هست. آنجاییست که آغاز شدهست
زمان شتابی دارد در دور شدن
بهسوی روز میروم و روز میرود تا از چشمانت پنهان ماند
به گامهایت میگرایم بر خاکی کآرامم نکرد
و طعم و رنگش را اکنون تشخیص میدهم در ارتفاعی که هیچ خاطرهای ندارد این سوی ابر.
سبک نمیشود این وقت
و نور تا کی خواهد پایید در این آبی که آرام و بیآرامی نمیشناسد؟
هزارها فرسنگ آنسو خیابانیست که اوضاعش اصلاً خوب نیست
به اضطراب عادت کرده است
و در تقاطعهایش هرشب قطعهقطعه میشود رؤیای ما.
محمد مختاری
#شعر_معاصر
@adabi_aut
Forwarded from رادیو پلیتکنیکوم
✨ ویژهبرنامه رادیو پلیتکنیکوم به مناسبت نوروز ۱۴۰۱ بهزودی منتشر خواهد شد…
Forwarded from کانونهای فرهنگی پلیتکنیک
📣 شورای هماهنگی کانونهای فرهنگی دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار میکند:
🔵 انتخابات میاندورهای کانونهای فرهنگی
🔸 کانونهای شعر و ادب، عکاسی، هنرهای ترسیمی، هلال احمر و مطالعات و پژوهشهای اسلامی
🔹 برگزاری انتخابات: ۱۶ تا ۱۸ خرداد ماه به صورت حضوری
🔻 اطلاعات بیشتر:
zil.ink/kanoonha_election
@KanoonHa_AUT
🔵 انتخابات میاندورهای کانونهای فرهنگی
🔸 کانونهای شعر و ادب، عکاسی، هنرهای ترسیمی، هلال احمر و مطالعات و پژوهشهای اسلامی
🔹 برگزاری انتخابات: ۱۶ تا ۱۸ خرداد ماه به صورت حضوری
🔻 اطلاعات بیشتر:
zil.ink/kanoonha_election
@KanoonHa_AUT
Forwarded from کانونهای فرهنگی پلیتکنیک
بیانیه کانون های فرهنگی.pdf
582.6 KB
🔹 بیانیهی کانونهای فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران)
به تاریخ ۷ مهر ماه ۱۴۰۱
@Kanoonha_AUT
به تاریخ ۷ مهر ماه ۱۴۰۱
@Kanoonha_AUT
Forwarded from کانونهای فرهنگی پلیتکنیک
بسمه تعالی
📋 متن بیانیه کانونهای فرهنگی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران)
به تاریخ ۷ مهر ماه ۱۴۰۱
با توجه به فضای خشم و اندوه حاکم بر این روزها و شرایط غیرانسانی تحمیل شده بر جامعه، کانونهای فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی دانشگاه صنعتی امیرکبیر ضمن اعلام همدردی، اعتراض خود را نسبت به هر نوع از پایمال شدن حقوق بدیهی و قانونی دانشجویان اعلام میدارند.
نادیده گرفتن ضربههای روحی-روانی و آسیبهای جسمی وارد شده بر دانشجویان و اعضای جامعه، غیرممکن بوده و سکوت و انفعال در واکنش به چنین اتفاقات ناگواری نیز، اصلاً در شأن دانشجو و نهادهای دانشجویی نیست.
در نظر داشتیم با برگزاری بیش از صد برنامه و فعالیت فرهنگی، در راستای نزدیکتر شدن فضای دانشگاه به آنچه که دانشجو شایستهی آن است قدمی -حتی کوچک- برداریم؛ اما حقا که در وضعیت کنونی، هیچ فعالیتی جز همدردی و حمایت از دوستان دانشجو جایگاهی ندارد.
لذا ما، کانونهای فرهنگی، اعلام میداریم در کنار دانشجویان هستیم. ما به خواست صدها نفر از اعضای کانونها، به احترام هزاران دانشجوی پلیتکنیک و در واکنش به بیاحترامیها و بیتدبیریهای صورت گرفته در سطوح بالای دانشگاه، تا اطلاع ثانوی از برگزاری هرگونه فعالیت، اعم از حضوری و مجازی، مطلقاً خودداری خواهیم کرد.
معتقدیم قضاوتها و تصمیمات نابهجای مسئولین دانشگاه، به طور مستقیم روی شرایط اجتماعی جامعهٔ دانشجویی در کوتاهمدت و جامعهٔ کشور در بلندمدت تاثیرگذار خواهند بود؛ تصمیماتی که در حال حاضر، به جای تزریق روحیه و نشاط، منجر به ایجاد بحرانها و آسیبهای روانی - اجتماعی بیشمار و جبران ناپذیری در جامعه دانشجویی شدهاند.
با محدودیتها و بیتدبیریهای این چنینی، بیشک عرصه برای کنشگری در هر زمینهای، بالاخص در زمینه فرهنگی، دشوارتر میشود؛ تا حدی که در جامعهٔ کانونهای فرهنگی مانند بخشهای دیگر جامعه، دلسردی و بیانگیزگی مضاف بر تمامی مشکلات دیگر، به شدت احساس میشود.
کانونهای فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی بهزودی مطالبات، دغدغهها و اعتراضات مربوطهی دانشجویان و اعضای خود را به صورت رسمی به مقامات دانشگاه از جمله ریاست دانشگاه و شورای فرهنگی بازتاب داده و پیگیری خواهند کرد. توجه و رسیدگی به دغدغههای بهجا و موجه دانشجویان، بنیادیترین وظیفه مسئولین دانشگاه است.
امید است که با برپایی فضای سالم، آرام و در شأن دانشگاه صنعتی امیرکبیر، به دور از هرگونه توهین و بیاحترامی به ساحت دانشجو، فرصت برای رشد و تعالی جایگاه دانشجو، دانشگاه و جامعه فراهم آورده شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
@Kanoonha_AUT
📋 متن بیانیه کانونهای فرهنگی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران)
به تاریخ ۷ مهر ماه ۱۴۰۱
با توجه به فضای خشم و اندوه حاکم بر این روزها و شرایط غیرانسانی تحمیل شده بر جامعه، کانونهای فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی دانشگاه صنعتی امیرکبیر ضمن اعلام همدردی، اعتراض خود را نسبت به هر نوع از پایمال شدن حقوق بدیهی و قانونی دانشجویان اعلام میدارند.
نادیده گرفتن ضربههای روحی-روانی و آسیبهای جسمی وارد شده بر دانشجویان و اعضای جامعه، غیرممکن بوده و سکوت و انفعال در واکنش به چنین اتفاقات ناگواری نیز، اصلاً در شأن دانشجو و نهادهای دانشجویی نیست.
در نظر داشتیم با برگزاری بیش از صد برنامه و فعالیت فرهنگی، در راستای نزدیکتر شدن فضای دانشگاه به آنچه که دانشجو شایستهی آن است قدمی -حتی کوچک- برداریم؛ اما حقا که در وضعیت کنونی، هیچ فعالیتی جز همدردی و حمایت از دوستان دانشجو جایگاهی ندارد.
لذا ما، کانونهای فرهنگی، اعلام میداریم در کنار دانشجویان هستیم. ما به خواست صدها نفر از اعضای کانونها، به احترام هزاران دانشجوی پلیتکنیک و در واکنش به بیاحترامیها و بیتدبیریهای صورت گرفته در سطوح بالای دانشگاه، تا اطلاع ثانوی از برگزاری هرگونه فعالیت، اعم از حضوری و مجازی، مطلقاً خودداری خواهیم کرد.
معتقدیم قضاوتها و تصمیمات نابهجای مسئولین دانشگاه، به طور مستقیم روی شرایط اجتماعی جامعهٔ دانشجویی در کوتاهمدت و جامعهٔ کشور در بلندمدت تاثیرگذار خواهند بود؛ تصمیماتی که در حال حاضر، به جای تزریق روحیه و نشاط، منجر به ایجاد بحرانها و آسیبهای روانی - اجتماعی بیشمار و جبران ناپذیری در جامعه دانشجویی شدهاند.
با محدودیتها و بیتدبیریهای این چنینی، بیشک عرصه برای کنشگری در هر زمینهای، بالاخص در زمینه فرهنگی، دشوارتر میشود؛ تا حدی که در جامعهٔ کانونهای فرهنگی مانند بخشهای دیگر جامعه، دلسردی و بیانگیزگی مضاف بر تمامی مشکلات دیگر، به شدت احساس میشود.
کانونهای فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی بهزودی مطالبات، دغدغهها و اعتراضات مربوطهی دانشجویان و اعضای خود را به صورت رسمی به مقامات دانشگاه از جمله ریاست دانشگاه و شورای فرهنگی بازتاب داده و پیگیری خواهند کرد. توجه و رسیدگی به دغدغههای بهجا و موجه دانشجویان، بنیادیترین وظیفه مسئولین دانشگاه است.
امید است که با برپایی فضای سالم، آرام و در شأن دانشگاه صنعتی امیرکبیر، به دور از هرگونه توهین و بیاحترامی به ساحت دانشجو، فرصت برای رشد و تعالی جایگاه دانشجو، دانشگاه و جامعه فراهم آورده شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
@Kanoonha_AUT