لحظاتِ انتظار، کم کم داشت به پایان میرسید.
دردی غریب، خدیجه را در خود فرو برده بود.
زنان قریش، به جرم پیوندش با یتیم بنی هاشم، از او کناره گرفته بودند.
خدیجه با دردِ خویش تنها مانده بود؛ امّا شوقِ دیدارِ نوزاد آسمانی اش تحملّ درد را بر او آسان میکرد.
لحظه مبارکِ مولود فرا رسیده بود و درد، به اوج.
خدیجه لب میگزید،
چشمها را بر هم گذاشته و از درد تنهایی میگریست.
... و ناگهان عطری بهشتی، فضای خانه را پر کرد.
زمزمه هایی لطیف به گوش خدیجه رسید. سر برداشت؛ خدای من! چه میدید؟
خدیجه به آرامی لب گشود: «شما کیستید؟»
بانویی از میانشان لب گشود: «غمگین مباش خدیجه! ما به اذنِ خداوند برای خدمتگزاریِ تو آمدهایم.
من #ساره ام؛ همسر ابراهیم،
او #آسیه ـ همسر فرعون ـ است،
این بانو، #مریم ـ مادر مسیح علیهالسلام ـ
و آن دیگری، #کلثوم ـ خواهر موسی علیهالسلام ـ است؛
ما در بهشت نیز همنشین تو خواهیم بود.
خدیجه از حیرت و شوق، درد را از یاد برد.
راستی نوزاد او که بود که بزرگترین زنان عالم به خدمتگزاری او افتخار میکردند؟
ناگهان #نوری ملکوتی، فضای خانه را پر کرد.
نور از روزنه و دریچه های خانه بیرون رفت و چشم اهالی مکه را به خود خیره کرد.
نوایی آسمانی در فضا طنین انداخت:
«اشهد اَن لا اله الا الله؛ و أنَّ أبی سید الانبیاء، و أَنّ بعلی سید الاوصیاء؛ و وُلْدی سادة الاسباط؛
گواهی میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست، پدرم آقای پیامبران است، شوهرم سرور اوصیا است و فرزندانم برترین سبطهای پیامبرانند.»
و #مولود_آیینه و #آفتاب، قدم بر چشمِ گیتی نهاد،
فاطمه، بانوی بهشتی که #بهانه #خلقت بود
و #خشنودی خدا در #رضایت او و #خشمِ الهی در #غضبش،
#فاطمه نام گرفت.
#آمدنش_گرامی!
______________
@osoolgara_news
دردی غریب، خدیجه را در خود فرو برده بود.
زنان قریش، به جرم پیوندش با یتیم بنی هاشم، از او کناره گرفته بودند.
خدیجه با دردِ خویش تنها مانده بود؛ امّا شوقِ دیدارِ نوزاد آسمانی اش تحملّ درد را بر او آسان میکرد.
لحظه مبارکِ مولود فرا رسیده بود و درد، به اوج.
خدیجه لب میگزید،
چشمها را بر هم گذاشته و از درد تنهایی میگریست.
... و ناگهان عطری بهشتی، فضای خانه را پر کرد.
زمزمه هایی لطیف به گوش خدیجه رسید. سر برداشت؛ خدای من! چه میدید؟
خدیجه به آرامی لب گشود: «شما کیستید؟»
بانویی از میانشان لب گشود: «غمگین مباش خدیجه! ما به اذنِ خداوند برای خدمتگزاریِ تو آمدهایم.
من #ساره ام؛ همسر ابراهیم،
او #آسیه ـ همسر فرعون ـ است،
این بانو، #مریم ـ مادر مسیح علیهالسلام ـ
و آن دیگری، #کلثوم ـ خواهر موسی علیهالسلام ـ است؛
ما در بهشت نیز همنشین تو خواهیم بود.
خدیجه از حیرت و شوق، درد را از یاد برد.
راستی نوزاد او که بود که بزرگترین زنان عالم به خدمتگزاری او افتخار میکردند؟
ناگهان #نوری ملکوتی، فضای خانه را پر کرد.
نور از روزنه و دریچه های خانه بیرون رفت و چشم اهالی مکه را به خود خیره کرد.
نوایی آسمانی در فضا طنین انداخت:
«اشهد اَن لا اله الا الله؛ و أنَّ أبی سید الانبیاء، و أَنّ بعلی سید الاوصیاء؛ و وُلْدی سادة الاسباط؛
گواهی میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست، پدرم آقای پیامبران است، شوهرم سرور اوصیا است و فرزندانم برترین سبطهای پیامبرانند.»
و #مولود_آیینه و #آفتاب، قدم بر چشمِ گیتی نهاد،
فاطمه، بانوی بهشتی که #بهانه #خلقت بود
و #خشنودی خدا در #رضایت او و #خشمِ الهی در #غضبش،
#فاطمه نام گرفت.
#آمدنش_گرامی!
______________
@osoolgara_news