کافه هدایت
9.23K subscribers
1.49K photos
183 videos
202 files
540 links
● کافه هدایت ●

فیسبوک :
www.facebook.com/sadegh.hedayat.official/
Download Telegram
گیاه خواری #صادق_هدایت از زبان برادرش:

چگونه ممکن است موجودی را به زور وادار کرد که آنچه را نمی خواهد بخورد؟ آن هم یک موجود نازک نارنجی و آرام و گاه تند و عصبی را.
فقط میان ما مادرم بود که با آنهمه باز سعی می کرد فورمولی پیدا کرده و برای جلوگیری از ضعف بنیه او یک طوری توی غذایش گوشت قاطی بکند که او نفهمد. خدا می داند که آن زن بی گناه چه کارها در این مورد نکرد. چه ابتکارها که به خرج نداد. گاهی آب گوشت را می گرفت و مخفیانه توی غذای او می ریخت، و یا گوشت را له می کرد و آن را با سیب زمینی و سبزی قاطی می کرد و جلویش می گذاشت.
صادق هم به خاطر اطمینانی که به قول مادرم داشت و با اعتماد به اینکه آنچه که می خورد گوشت توی آن نیست مشکوک نمی شد.
اما روزی ماجرایی پیش آمد که او متاسفانه دیگر نتوانست حتا به قول مادرم نیز اعتماد بکند.
ماجرا اینطور اتفاق افتاد:
"یک روز مادرم بدون آنکه بداند چه می کند با صدای بلند به آشپزخانه دستور می داد که آب گوشت را گرفته و با غذای صادق خان قاطی کرده و آنقدر چاشنی به آن بزند که مزه گوشت از بین برود، بی خبر از اینکه صادق به طور غیرمنتظره کنار راهرو ایستاده و دارد همه این توصیه ها را می شنود.
این ماجرا چنان صادق را ناراحت و متاثر و عصبانی نمود که او بلافاصله قهر کرد و تا مدت ها در خانه غذا نخورد."

🆔: @sadegh_hedayat
#محمود_هدایت
صادق از کودکی نسبت به حیوانات انس و الفت عجیبی داشت. هنوز شش هفت سالش نشده بود که ناگهان احساس کردیم همه حیوانات خانواده و حتی پرندگان رهگذر نیز یک حمایت گر کوچولو پیدا کرده‌اند.
وقتی او می گفت این مرغ را من دوست دارم، کسی نباید او را بکشد. دیگر هیچکس و هیچکدام جرات نداشتیم به آن مرغ نزدیک بشویم.
از تماشای سلاخی نفرت داشت. کسی جرات نمی‌کرد در مقابل چشمان او سر مرغی را ببرد.
کوچولوی ما حتا از نگاه کردن به سر بریده و خونین یک مرغ وحشت می‌کرد.

#محمود_هدایت

@sadegh_hedayat©
کارتی را که ملاحظه می‌کنید عکس درِ طویله* است که روزی ۴مرتبه از آن عبور می‌کنم، مگر روزهایی که بعد از ظهرها را به پاریس می‌روم!

۱۸ نوامبر ۱۹۲۷

نامه به #محمود_هدایت
#صادق_هدایت

*محل تحصیل هدایت در بلژیک
/ف/

@Sadegh_Hedayat©
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #مستند زندگینامه #صادق_هدایت
با گزارش #بهمن_سقایی
همراه با صحبتهای #بزرگ_علوی
و گوشه هایی از نامه های هدایت ب #مجتبی_مینوی و برادرش #محمود_هدایت و #حسن_شهید_نورانی


@Sadegh_Hedayat©️
صادق از کودکی نسبت به حیوانات انس و الفت عجیبی داشت. هنوز شش هفت سالش نشده‌بود که ناگهان احساس کردیم همه‌ی حیوانات، خانواده و حتی پرندگان رهگذر نیز یک حمایت‌گر کوچولو پیدا کرده‌اند.
وقتی او می‌گفت این مرغ را من دوست دارم و کسی نباید او را بکشد، دیگر هیچ‌کس و هیچ‌کدام جرأت نداشتیم به آن مرغ نزدیک بشویم.
از تماشای سلاخی نفرت داشت. کسی جرأت نمی کرد در مقابل چشمان او سر مرغی را ببرد.
کوچولوی ما حتی از نگاه‌کردن به سر بریده و خونین یک مرغ وحشت می‌کرد.

#محمود_هدایت

@Sadegh_Hedayat©
کارتی را که ملاحظه می‌کنید عکس درِ طویله* است که روزی ۴مرتبه از آن عبور می‌کنم، مگر روزهایی که بعد از ظهرها را به پاریس می‌روم!

۱۸ نوامبر ۱۹۲۷

نامه به #محمود_هدایت
#صادق_هدایت

*محل تحصیل هدایت در بلژیک


@Sadegh_Hedayat©