اشتباه این مردم این است که به نمایش اعتقادی ندارند وگرنه میدانستند که هرکسی مجاز است تا در نمایش های آسمانی بازی کند و به نقش خدا درآید. فقط کافی است که سنگدل شود.
🆔: @sadegh_hedayat
#کالیگولا
#کامو
🆔: @sadegh_hedayat
#کالیگولا
#کامو
کافه هدایت
#عشق برای من کافی نیست. این است آنچه آن موقع فهمیدم. و این است آنچه امروز هم که به تو نگاه می کنم می فهمم. کسی را دوست داشتن یعنی پیر شدن با او را پذیرفتن. چنین عشقی از من ساخته نیست. دروسیلای پیر صد درجه بدتر از دروسیلای مرده است. مردم گمان می کنند که اگر…
شوخی شوخی دارم صاحب یک کتابخانه می شوم.
تمام آثار #کامو را خواندم. #کالیگولا خیلی انترسان بود. سر پیری ما را باز به مطالعه وادار کردید!
🆔: @sadegh_hedayat
#از_میان_نامه_ها_به_نورائی
#صادق_هدایت
تمام آثار #کامو را خواندم. #کالیگولا خیلی انترسان بود. سر پیری ما را باز به مطالعه وادار کردید!
🆔: @sadegh_hedayat
#از_میان_نامه_ها_به_نورائی
#صادق_هدایت
دنیا به این صورت که ساخته شده قابل تحمل نیست. برای همین است که من احتیاج به ماه دارم،یا به خوشبختی،یابه عمر ابدی،به چیزی که شاید دیوانگی باشداما مال این دنیا نباشد.
@sadegh_hedayat
#کالیگولا
#کامو
@sadegh_hedayat
#کالیگولا
#کامو
Forwarded from Existentialist (A.nazeri)
۷ نوامبر زادروز #آلبر_كامو
#کامو در وسیعترین معنای کلمه انسانگرا بود. کامو اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش میکرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسانتر از آن بود که ایدئولوژیهایی را بپذیرد که به انسان فرمان میدهد تا انسان را بکشد.شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت.در کتاب #طاعون از زبان تارو میگوید:«من در دنیای امروز جایی ندارم.هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم،خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.»
.
تفسیرهای زندگی/ویل دورانت و آریل دورانت/ترجمه ابراهیم مشعری
@existentialistt
#کامو در وسیعترین معنای کلمه انسانگرا بود. کامو اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش میکرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسانتر از آن بود که ایدئولوژیهایی را بپذیرد که به انسان فرمان میدهد تا انسان را بکشد.شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت.در کتاب #طاعون از زبان تارو میگوید:«من در دنیای امروز جایی ندارم.هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم،خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.»
.
تفسیرهای زندگی/ویل دورانت و آریل دورانت/ترجمه ابراهیم مشعری
@existentialistt
ﺗﺮﺍﮊﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ. ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻣﺎﺩﻩﺍﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﻫﯿﭻ ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﺑﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ولی من بخشی از این جهانم و شجاعانهتر این است که آن را و همراه با آن تراژدی را بپذیرم.
#کامو
#صادق_هدایت
خانم گلاره
@Sadegh_Hedayat©️
ولی من بخشی از این جهانم و شجاعانهتر این است که آن را و همراه با آن تراژدی را بپذیرم.
#کامو
#صادق_هدایت
خانم گلاره
@Sadegh_Hedayat©️
کافی است بدانیم چه میخواهیم، ما میخواهیم که در برابر سرنیزه هرگز سر تسلیم فرود نیاوریم، تا قدرتی که در خدمت اندیشه نیست چیره نگردد. این امر مسلتزم تلاشی پایانناپذیر است و ما نیز برای ادامه این تلاش به دنیا آمدهایم.
پس بدانیم که چه میخواهیم، به اندیشه معتقد باشیم، حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده و رفاه بر چهره بزند.
نخستین وظیفه ما این است که نومید نشویم. ما در عصر مشکلات غم انگیزی زندگی میکنیم، اما باید از مشکلات تازیانهای برای راندن غم ساخت. امروز غمهای بسیاری وجود دارد که نیازمند این تازیانه است.
تلاشی فوق طاقت میطلبد، اما تلاش فوق طاقت یعنی کوششی که دیرتر به ثمر میرسد. همین و بس...
#کامو
@Sadegh_Hedayat©
پس بدانیم که چه میخواهیم، به اندیشه معتقد باشیم، حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده و رفاه بر چهره بزند.
نخستین وظیفه ما این است که نومید نشویم. ما در عصر مشکلات غم انگیزی زندگی میکنیم، اما باید از مشکلات تازیانهای برای راندن غم ساخت. امروز غمهای بسیاری وجود دارد که نیازمند این تازیانه است.
تلاشی فوق طاقت میطلبد، اما تلاش فوق طاقت یعنی کوششی که دیرتر به ثمر میرسد. همین و بس...
#کامو
@Sadegh_Hedayat©
فلسفهی #کامو، پوچی و خودکشی
#آلبر_کامو معتقد است که زندگی، در راههای متفاوت پوچ است و خودکشی واکنشی طبیعی به این پوچی است.
به اعتقاد وی کار بیهودهای است که به دنبال معنای زندگی بگردیم، در حالی که چیزی وجود ندارد و کار بسیار بیهودهتری است که به وجود بعد از مرگ اعتقاد داشته باشیم.
جهان غیرقابل شناخت است و زندگی بیمعناست، تلاش ما برای شناخت و فهم آن نیز راه به جایی نخواهد برد.
"باید از ساختن سطح آرام و مطمئنی که به قلب، صلح و آرامش میبخشد ناامید بود" وی با اشاره به تجربیات مشترکی که برای بیشتر مردم به صورت محسوس اتفاق افتاده است، بیان میکند که: "این دنیا، مطابق حق و صواب و عقل نیست و این تمام چیزی است که میتوان گفت."
ما نمیتوانیم به دنبال فهم حقیقت باشیم، نمیتوانیم از مرزهای هوش، فراتر برویم، نمیتوانیم تلاش کنیم تا محدودیتهای زندگی را به وسیلهی علم از بین ببریم و نمیتوانیم آرزو کنیم که در زندگی هیچ گاه نمیریم.
ما سرنوشت خودمان هستیم و ناامیدی ما همان زندگی ماست و هیچ وقت نمیتوانیم از آن فرار کنیم.
اما با پذیرش این پوچی چگونه میتوان زندگی کرد؟ کامو معتقد است هوشیاری و آگاهی کامل، از راه حل های اشتباهی مانند روی آوردن به دین جلوگیری میکند و باعث میشود با انرژی و شور و شوق به زندگی ادامه دهیم. این که چگونه بدون یک معنای نهایی، زندگی ارزش زیستن دارد.
لذت زندگی، از آگاهی نسبت به محدودیتها، جدا نشدنی است. باید تدبیری به نام آگاهی را اتخاذ کنیم و به دنبال راه حل هم نباشیم. در عوض میتوانیم در برابر این محدودیتها از خرسندی حرف بزنیم. "خرسندی و پوچی، هر دو فرزندان یک مادر {این جهان} هستند". آنها جدانشدنی هستند. این بدین معنا نیست که کشف پوچی، ضرورتا به خرسندی ختم خواهد شد، اما قدردانی از پوچی، باعث میشود که سستی و نا استوار بودن بشریت را قبول کنیم و نسبت به محدویتها آگاه شویم و از همه مهمتر این حقیقت را بپذیریم که ما نمیتوانیم آرزو کنیم که روزی ناممکنها، ممکن شوند. اینها همگی نشانههای زنده بودن است.
کامو پس از قبول پوچی توصیه میکند بدون تسلی زندگی کنید، بدون گریختن از چیزی، و با ایستادگی کردن با تمام وجود.
"ناراضی بمیرید اما تن به مرگ خودخواسته ندهید".
@Sadegh_Hedayat©️
#آلبر_کامو معتقد است که زندگی، در راههای متفاوت پوچ است و خودکشی واکنشی طبیعی به این پوچی است.
به اعتقاد وی کار بیهودهای است که به دنبال معنای زندگی بگردیم، در حالی که چیزی وجود ندارد و کار بسیار بیهودهتری است که به وجود بعد از مرگ اعتقاد داشته باشیم.
جهان غیرقابل شناخت است و زندگی بیمعناست، تلاش ما برای شناخت و فهم آن نیز راه به جایی نخواهد برد.
"باید از ساختن سطح آرام و مطمئنی که به قلب، صلح و آرامش میبخشد ناامید بود" وی با اشاره به تجربیات مشترکی که برای بیشتر مردم به صورت محسوس اتفاق افتاده است، بیان میکند که: "این دنیا، مطابق حق و صواب و عقل نیست و این تمام چیزی است که میتوان گفت."
ما نمیتوانیم به دنبال فهم حقیقت باشیم، نمیتوانیم از مرزهای هوش، فراتر برویم، نمیتوانیم تلاش کنیم تا محدودیتهای زندگی را به وسیلهی علم از بین ببریم و نمیتوانیم آرزو کنیم که در زندگی هیچ گاه نمیریم.
ما سرنوشت خودمان هستیم و ناامیدی ما همان زندگی ماست و هیچ وقت نمیتوانیم از آن فرار کنیم.
اما با پذیرش این پوچی چگونه میتوان زندگی کرد؟ کامو معتقد است هوشیاری و آگاهی کامل، از راه حل های اشتباهی مانند روی آوردن به دین جلوگیری میکند و باعث میشود با انرژی و شور و شوق به زندگی ادامه دهیم. این که چگونه بدون یک معنای نهایی، زندگی ارزش زیستن دارد.
لذت زندگی، از آگاهی نسبت به محدودیتها، جدا نشدنی است. باید تدبیری به نام آگاهی را اتخاذ کنیم و به دنبال راه حل هم نباشیم. در عوض میتوانیم در برابر این محدودیتها از خرسندی حرف بزنیم. "خرسندی و پوچی، هر دو فرزندان یک مادر {این جهان} هستند". آنها جدانشدنی هستند. این بدین معنا نیست که کشف پوچی، ضرورتا به خرسندی ختم خواهد شد، اما قدردانی از پوچی، باعث میشود که سستی و نا استوار بودن بشریت را قبول کنیم و نسبت به محدویتها آگاه شویم و از همه مهمتر این حقیقت را بپذیریم که ما نمیتوانیم آرزو کنیم که روزی ناممکنها، ممکن شوند. اینها همگی نشانههای زنده بودن است.
کامو پس از قبول پوچی توصیه میکند بدون تسلی زندگی کنید، بدون گریختن از چیزی، و با ایستادگی کردن با تمام وجود.
"ناراضی بمیرید اما تن به مرگ خودخواسته ندهید".
@Sadegh_Hedayat©️