مسافرت فرنگ برای بچه تاجرها و دزدها و جاسوسهای مام میهن است. ما از همه چیز محروم ماندهایم، این هم یکیش!
وقتی که در اینجا نمیتوانم زندگی ام را تأمین کنم فرنگ به چه درد من میخورد؟!
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
وقتی که در اینجا نمیتوانم زندگی ام را تأمین کنم فرنگ به چه درد من میخورد؟!
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
به مناسبت حرکت شاه به آذربایجان، فریدون ابراهیمی را دار زدند و عکسش هم در روزنامهی آتش بود.
مردم غیور آن سرزمین روزی یکی-دو نفرشان بچهی خود را جلوی خاکپای همایونی قربانی میکنند!
سرزمین عجایب است.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@sadegh_hedayat©
مردم غیور آن سرزمین روزی یکی-دو نفرشان بچهی خود را جلوی خاکپای همایونی قربانی میکنند!
سرزمین عجایب است.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@sadegh_hedayat©
باری، هر چه فکر می کنم چیز نوشتنی ندارم. مشغول قتل عام روزها هستم، فقط چیزی که قابل توجه است نسیان هم به عوارض دیگر افزوده شده و این خودش نعمتی است! یکجور دفاع بدن از خود است چون حالا دیگر باید به نداده های خدا شکر بگذاریم - لنگ لنگان قدمی برداریم و هی دانه ی شکری بکاریم - رویهمرفته مضحک و احمقانه بوده هیچ جای گله و گونه هم نیست چون موقعی می شود توقع داشت که قاعده در میان باشد نه در مقابل هیچ. سرتاسر زندگی ما یک حیوان تحت تعقیب بوده ایم حالا دیگر این جانور، محاصره شده و حسابی از پا درآمده فقط مقداری بازتاب به طرز احمقانه کار خودشان را انجام می دهند. گناهمان هم این بوده که زیادی به زندگی ادامه داده ایم و جای دیگران را تنگ کرده ایم، همین.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
نمیدانم باید جایتان را پر و یا خالی بکنم.
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
تا دو سه هفته پیش، تابستان تهران خیلی خوب بود اما یکدفعه شروع به گرم شدن کرده است.
در اتاق من که میان بیابان و دارای 38 یا 39 درجه حرارت است حتی خواندن کتاب دیگر مقدور نیست و بیشتر وقت خودم را در کافهی فردوس میگذرانم.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©
در اتاق من که میان بیابان و دارای 38 یا 39 درجه حرارت است حتی خواندن کتاب دیگر مقدور نیست و بیشتر وقت خودم را در کافهی فردوس میگذرانم.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©
چند ماه پس از آن (۱۱ اکتبر ۱۹۴۷) با اشاره و ارجاع به مقالهای که (با تظاهر به قدردانی) بر ضد او نوشته بودند، نوشت:
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا میرود! چه سرزمین لعنتی پست گندیدهای، و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد! حس میکنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمیتوانم داشته باشم. این شرح حال عجیب (از من) به قلم محسن احتشامی بود. این اسم را برای اولین بار خواندم اما او خودش را دوست صمیمی من معرفی کرده بود! [به احتمال زیاد نام ساختگی بوده تا هویت نویسنده یا نویسندگان پنهان بماند]. به قدری دروغ گفته و بهتان زده بود... که لایق بود زمامدار آینده مملکت بشود. این مقاله با همکاری کیوانی و سرکیسیان و دخالت صبحی نوشته شده بود و روی سخنش با آخوندها بود،
و ادامه میدهد که:
در این محیط بوگندوی بیشرم باید پیه همه چیز را به تن مالید. از طرف دیگر حق کاملا به جانب آنهاست. هر چه بگویند و بکنند کم است. وقتی که آدم میان رجالهها و مادر قحبهها افتاد و با آنها هماهنگی در دزدی و سالوس و تقلب و چاپلوسی و بیشرمی نداشت گناهکار است، تا چشمش کور شود!
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا میرود! چه سرزمین لعنتی پست گندیدهای، و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد! حس میکنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمیتوانم داشته باشم. این شرح حال عجیب (از من) به قلم محسن احتشامی بود. این اسم را برای اولین بار خواندم اما او خودش را دوست صمیمی من معرفی کرده بود! [به احتمال زیاد نام ساختگی بوده تا هویت نویسنده یا نویسندگان پنهان بماند]. به قدری دروغ گفته و بهتان زده بود... که لایق بود زمامدار آینده مملکت بشود. این مقاله با همکاری کیوانی و سرکیسیان و دخالت صبحی نوشته شده بود و روی سخنش با آخوندها بود،
و ادامه میدهد که:
در این محیط بوگندوی بیشرم باید پیه همه چیز را به تن مالید. از طرف دیگر حق کاملا به جانب آنهاست. هر چه بگویند و بکنند کم است. وقتی که آدم میان رجالهها و مادر قحبهها افتاد و با آنها هماهنگی در دزدی و سالوس و تقلب و چاپلوسی و بیشرمی نداشت گناهکار است، تا چشمش کور شود!
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
زمستان امسال به گرمی و نرمی گذشت و حالا که ده دوازده روز بیشتر به عید نمانده هوا حسابی گرم است. از این قرار تابستان وحشتناکی خواهدشد و از قراری که حدس میزنند شاید قحطی هم به دنبالش باشد. این هم خودش یک جور solution [راه حل] است. حالا که ملت به قدر یهودی فلسطینی هم غیرت ندارد شاید قحطی حسابش را برسد اما متاسفانه ما ازین شانسها هم نداریم.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
نمیدانم باید جایتان را پر و یا خالی بکنم.
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
باری حالا تصور کنید که توی این اتاق زمستانها مثل خایۀ حلاجها میلرزم و تابستان مثل ماهی روی خاک افتاده پرپر میزنم و در ٣٥ درجه باید در آن سر کنم -باید- نه راه فرار هست و نه میل به کار و مشغولیات.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدايت
@Sadegh_Hedayat©
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدايت
@Sadegh_Hedayat©
تا دو سه هفته پیش، تابستان تهران خیلی خوب بود اما یکدفعه شروع به گرم شدن کرده است.
در اتاق من که میان بیابان و دارای 38 یا 39 درجه حرارت است حتی خواندن کتاب دیگر مقدور نیست و بیشتر وقت خودم را در کافهی فردوس میگذرانم.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©
در اتاق من که میان بیابان و دارای 38 یا 39 درجه حرارت است حتی خواندن کتاب دیگر مقدور نیست و بیشتر وقت خودم را در کافهی فردوس میگذرانم.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©
اگر دانشمندی، روانشناسی بخواهد درباره زشتترین اشكال بیحیایی، بلاهت، حقارت، هرزگی، رذالت و خودگندهبینی مطالعهای جدی بكند باید بیاید و در اینجا مستقر شود تا محیرالعقولترین پدیدهها را ثبت كند. خلاصه بازی بدی سرِ ما درآوردند. حقمان هم همین بود: همه این جنبشهای سوسیالیست ـ لیبرالیست ـماركسیست ـ افیونی و ابنالوقتی به شكل اسفناكی شكست خوردند و سكه قلب تودهایسم از طرف آقا و اربابش در بازار بینالمللی سیاسی ـ اقتصادی ـ كاپیتالیستی ـ بهمنچه مسلكی ـ موضوع بده بستانهای تجارتی قرار گرفت! گاوها، خوكها و جوجهها خداحافظ! چه بهتر! لااقل دیگر توهمی نمانده! همهچیز مثل روز روشن است: باید... را مزمزه كرد
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
باری، هر چه فکر می کنم چیز نوشتنی ندارم. مشغول قتل عام روزها هستم، فقط چیزی که قابل توجه است نسیان هم به عوارض دیگر افزوده شده و این خودش نعمتی است! یکجور دفاع بدن از خود است چون حالا دیگر باید به نداده های خدا شکر بگذاریم - لنگ لنگان قدمی برداریم و هی دانه ی شکری بکاریم - رویهمرفته مضحک و احمقانه بوده هیچ جای گله و گونه هم نیست چون موقعی می شود توقع داشت که قاعده در میان باشد نه در مقابل هیچ. سرتاسر زندگی ما یک حیوان تحت تعقیب بوده ایم حالا دیگر این جانور، محاصره شده و حسابی از پا درآمده فقط مقداری بازتاب به طرز احمقانه کار خودشان را انجام می دهند. گناهمان هم این بوده که زیادی به زندگی ادامه داده ایم و جای دیگران را تنگ کرده ایم، همین.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
پنج ماه می گذرد که از دست کتابخانهٔ خاور به عدلیه شکایت کرده ام.
هیچ نتیجه نداده.
همه اش امروز و فردا می کنند.
ممکن است آخرش هم محکوم بشوم.
بیخود و بیجهت پاپی من می شوند و توی مجلات و روزنامه ها فحش می نویسند و مادرقحبه بازی در می آورند.
با وجود این که سالهاست کنار نشسته ام باز هم دست بردار نیستند مثل اینکه ارث پدرشان را می خواهند.
تحریک، بدجنسی، مادر قحبه بازی، سربار هزاران کثافت دیگر شده.
من هیچ حوصله اش را ندارم.
حتی از نوشتن و تکرارش عقم می نشیند.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدايت
@Sadegh_Hedayat©
هیچ نتیجه نداده.
همه اش امروز و فردا می کنند.
ممکن است آخرش هم محکوم بشوم.
بیخود و بیجهت پاپی من می شوند و توی مجلات و روزنامه ها فحش می نویسند و مادرقحبه بازی در می آورند.
با وجود این که سالهاست کنار نشسته ام باز هم دست بردار نیستند مثل اینکه ارث پدرشان را می خواهند.
تحریک، بدجنسی، مادر قحبه بازی، سربار هزاران کثافت دیگر شده.
من هیچ حوصله اش را ندارم.
حتی از نوشتن و تکرارش عقم می نشیند.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدايت
@Sadegh_Hedayat©
باری، هر چه فکر میکنم چیز نوشتنی ندارم. مشغول قتلعام روزها هستم، فقط چیزی که قابل توجه است، نسیان هم به عوارض دیگر افزوده شده و این خودش نعمتی است! یکجور دفاع بدن از خود است.
چون حالا دیگر باید به ندادههای خدا شکر بگذاریم - لنگلنگان قدمی برداریم و هی دانهی شکری بکاریم - رویهمرفته مضحک و احمقانه بوده هیچ جای گله و گونه هم نیست، چون موقعی میشود توقع داشت که قاعده در میان باشد، نه در مقابل هیچ.
سرتاسر زندگی ما یک حیوان تحت تعقیب بودهایم؛ حالا دیگر این جانور محاصره شده و حسابی از پا درآمده، فقط مقداری بازتاب به طرز احمقانه کار خودشان را انجام می دهند. گناهمان هم این بوده که زیادی به زندگی ادامه دادهایم و جای دیگران را تنگ کردهایم، همین.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
چون حالا دیگر باید به ندادههای خدا شکر بگذاریم - لنگلنگان قدمی برداریم و هی دانهی شکری بکاریم - رویهمرفته مضحک و احمقانه بوده هیچ جای گله و گونه هم نیست، چون موقعی میشود توقع داشت که قاعده در میان باشد، نه در مقابل هیچ.
سرتاسر زندگی ما یک حیوان تحت تعقیب بودهایم؛ حالا دیگر این جانور محاصره شده و حسابی از پا درآمده، فقط مقداری بازتاب به طرز احمقانه کار خودشان را انجام می دهند. گناهمان هم این بوده که زیادی به زندگی ادامه دادهایم و جای دیگران را تنگ کردهایم، همین.
#صادق_هدایت
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
@Sadegh_Hedayat©️
نمیدانم باید جایتان را پر و یا خالی بکنم.
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
دیروز که سیزده به در بود با چند تن از رفقا به قصد سیر و گشت و دور ریختن نحوست (که هیچ فایده ندارد) به قلهک رفتیم.
نمیدانم که خوش و یا بد گذشت چون مفهوم بدی و خوبی را فراموش کردهام.
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
چند ماه پس از آن (۱۱ اکتبر ۱۹۴۷) با اشاره و ارجاع به مقالهای که (با تظاهر به قدردانی) بر ضد او نوشته بودند، نوشت:
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا میرود! چه سرزمین لعنتی پست گندیدهای، و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد! حس میکنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمیتوانم داشته باشم. این شرح حال عجیب (از من) به قلم محسن احتشامی بود. این اسم را برای اولین بار خواندم اما او خودش را دوست صمیمی من معرفی کرده بود! [به احتمال زیاد نام ساختگی بوده تا هویت نویسنده یا نویسندگان پنهان بماند]. به قدری دروغ گفته و بهتان زده بود... که لایق بود زمامدار آینده مملکت بشود. این مقاله با همکاری کیوانی و سرکیسیان و دخالت صبحی نوشته شده بود و روی سخنش با آخوندها بود،
و ادامه میدهد که:
در این محیط بوگندوی بیشرم باید پیه همه چیز را به تن مالید. از طرف دیگر حق کاملا به جانب آنهاست. هر چه بگویند و بکنند کم است. وقتی که آدم میان رجالهها و مادر قحبهها افتاد و با آنها هماهنگی در دزدی و سالوس و تقلب و چاپلوسی و بیشرمی نداشت گناهکار است، تا چشمش کور شود!
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
راستی وقاحت و مادر قحبگی در این ملک تا کجا میرود! چه سرزمین لعنتی پست گندیدهای، و چه موجودات پست جهنمی بدجنسی دارد! حس میکنم که با آنها کوچکترین سنخیت و جنسیت هم نمیتوانم داشته باشم. این شرح حال عجیب (از من) به قلم محسن احتشامی بود. این اسم را برای اولین بار خواندم اما او خودش را دوست صمیمی من معرفی کرده بود! [به احتمال زیاد نام ساختگی بوده تا هویت نویسنده یا نویسندگان پنهان بماند]. به قدری دروغ گفته و بهتان زده بود... که لایق بود زمامدار آینده مملکت بشود. این مقاله با همکاری کیوانی و سرکیسیان و دخالت صبحی نوشته شده بود و روی سخنش با آخوندها بود،
و ادامه میدهد که:
در این محیط بوگندوی بیشرم باید پیه همه چیز را به تن مالید. از طرف دیگر حق کاملا به جانب آنهاست. هر چه بگویند و بکنند کم است. وقتی که آدم میان رجالهها و مادر قحبهها افتاد و با آنها هماهنگی در دزدی و سالوس و تقلب و چاپلوسی و بیشرمی نداشت گناهکار است، تا چشمش کور شود!
#از_میان_نامه_ها_به_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©