کافه هدایت
9.24K subscribers
1.48K photos
183 videos
202 files
540 links
● کافه هدایت ●

فیسبوک :
www.facebook.com/sadegh.hedayat.official/
Download Telegram
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﮑﺘﺐ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ(صادق هدایت) ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﯾﺎﺑﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ ﺗﻼﺷﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪﺍﯼ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ
ﺍﺩﺍﯼ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ . ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺩﺭﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻧﺒﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ
ﻃﻨﺰﻫﺎ ﻭ ﻫﺰﻝﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻓﻠﺴﻔﻪﺍﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﺯ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﺯﺧﻢﻫﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﯾﺸﺨﻨﺪﯼ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻬﺮﻩﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺳﺤﺎﺭ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﻧﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺟﺴﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻗﻠﻘﻠﮏ ﻣﯽﺩﻫﺪ.

#بهرام_چوبینه

@Sadegh_Hedayat©
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﮑﺘﺐ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ(صادق هدایت) ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﯾﺎﺑﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ ﺗﻼﺷﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪﺍﯼ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ
ﺍﺩﺍﯼ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ . ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺩﺭﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻧﺒﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ
ﻃﻨﺰﻫﺎ ﻭ ﻫﺰﻝﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻓﻠﺴﻔﻪﺍﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﺯ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﺯﺧﻢﻫﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﯾﺸﺨﻨﺪﯼ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻬﺮﻩﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺳﺤﺎﺭ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﻧﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺟﺴﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻗﻠﻘﻠﮏ ﻣﯽﺩﻫﺪ.

#بهرام_چوبینه

@Sadegh_Hedayat©
صادق هدايت يک نويسنده و هنرمند به معنی و مفهوم واقعی آن بود. او انديشمندی بود که رسواييهای جامعه خود را می‌ شناخت و در همه حال به بيان اين رسواييها می پرداخت. هر جا که بود و در هر محفلی و در هر جمعی از انديشيدن خسته نمی شد.

صادق هدايت بيش از همه نويسندگان دوران اخير به مفاد و محتوی توجه داشت و ظاهر لفظ و کلمات را ناچيز میشمرد.اگر ضرب المثل های عوامانه را در نوشته هايش می آورد،از خود آنها ياد گرفته و بازگوکننده بيزاری او از لفاظی و صورت سازی مرسوم دوران حيات او بود و در اين راه فاتحانه پيروز و موفق گرديد.
در ميان شاگردان مکتب ادبی او کسی را نمی يابيم که اندک همانندی با او داشته باشد و همه کسانی که در حوزه ادبی او تلاشی و تجربه ای کرده اند تنها ادای صادق هدايت را درآورده و نتوانسته اند چون هدايت توفيقی به دست بياورند.
بيشمارند کسانی که آثار هدايت را در شبهای دراز زمستان به خاطر شهيد کردن وقت خوانده و لذت برده اند اما هرگز پی به اين نکته نبرده اند که در پشت اين طنزها و هزلهای هدايت فلسفه ای نهفته است. انديشه های هدايت از شناخت و دانش او سرچشمه می گيرد زيرا از اعماق جامعه خود بيرون آمده و به نوشت زخمها پرداخته است. تمامی نوشته های او ريشخندی دلچسب اما دلهره آور است. هدايت با قلم سحار و افسونگر خود قهرمانان داستانهای خويش را درجلوی چشم خواننده به رقص وا می دارد و روح و جسم خواننده را قلقلک می دهد.
اگر هدايت در بعضی از آثار خود خرافات و تحميق مذهبی را ريشخند می کند از آگاهی او سرچشمه می گيرد.
کتابهای اسلامی خرافی را خوانده است و عالمانه در حاشيه های آن کتب نظر خود را نوشته و با شناختی عميق،زيرکانه در نوشته های خود از آن سود می برد.


#بهرام_چوبینه(در حاشیه کتاب کاروان اسلام)
بخش اول

@sadegh_hedayat©
کافه هدایت
صادق هدايت يک نويسنده و هنرمند به معنی و مفهوم واقعی آن بود. او انديشمندی بود که رسواييهای جامعه خود را می‌ شناخت و در همه حال به بيان اين رسواييها می پرداخت. هر جا که بود و در هر محفلی و در هر جمعی از انديشيدن خسته نمی شد. صادق هدايت بيش از همه نويسندگان…
هدايت در نامه ای به استاد مجتبی مينوی مینويسد:
«به حيدرآباد شهر اسلامی رفتم. حقيقتاً اسلامی بود. چون به چشم خودم ديدم که در جوی آب می شاشيدند».
اگر خواننده چون هدايت آشنا با دستورات آب کُر در فقه اسلامی نباشد، متوجه باريک انديشی و ژرف بينی هدايت نخواهد شد.

هدايت در نامه ای به استاد مجتبی مينوی می نويسد:
«به حيدرآباد شهر اسلامی رفتم. حقيقتاً اسلامی بود. چون به چشم خودم ديدم که در جوی آب می شاشيدند».

اگر خواننده چون هدايت آشنا با دستورات آب کُر در فقه اسلامی نباشد، متوجه باريک انديشی و ژرف بينی هدايت نخواهد شد.

او در تاريخ ١١/١٢/٤٨ به حسن شهيدنورايی می نويسد:
«از قرار معلوم فرانسويها به شدت مشغول ليسيدن کون اسلام هستند».
او به مطالعات اسلام شناسان غربی با شک و ترديد می نگرد و در پس آن توطئه را لمس می کند. در همين کتاب مینويسد:

«مگر اين همه فلاسفه و علمای اروپايی در مدح اسلام کتاب ننوشته اند؟ آنها را چه می گويی؟» «آن هم برای سياست استعماری است. اين کتابها دستوری است که برای داشتن ما شرقيها تأليف می کنند تا بهتر سوارمان بشوند... ملل استعماری برای به دست آوردن دل آنها و با تفرقه انداختن بين هندو و مسلمان به نويسنده های طماع زرپرست وجه نقد می دهند تا اين تُرّهات را بنويسند».

شناخت هدايت از رويدادهای زمان خود آنچنان عميق است که امروزه بعد از سالهای طولانی اثرات آن را با وقايع چند سال اخير به چشم خود می بينيم.
هدايت در مقدمه کتاب «وغ وغ ساهاب» با ريشخندی مخصوص به خود می نويسد:
«حالا مردم قدر اين کتاب را نمی دانند.دويست سال بعد حرفهای ما را خواهند فهميد».
و اين حقيقتی ژرف و هولناک می باشد.


#بهرام_چوبینه (در حاشیه کتاب کاروان اسلام)
بخش دوم و پایانی

@sadegh_hedayat©
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﮑﺘﺐ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ(صادق هدایت) ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﯾﺎﺑﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﺩﺑﯽ ﺍﻭ ﺗﻼﺷﯽ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪﺍﯼ ﮐﺮﺩه‌اند ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺩﺍﯼ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩه ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ . ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ شب‌های ﺩﺭﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪه ﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩه‌اند ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻧﺒﺮﺩه‌اند ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﻃﻨﺰﻫﺎ ﻭ ﻫﺰﻝﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻓﻠﺴﻔﻪﺍﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﺯ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪه ﻭ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﺯﺧﻢﻫﺎ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﯾﺸﺨﻨﺪﯼ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻬره‌آور ﺍﺳﺖ. ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺳﺤﺎﺭ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﻧﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺟﺴﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻗﻠﻘﻠﮏ ﻣﯽﺩﻫﺪ.

#بهرام_چوبینه

@Sadegh_Hedayat©
آنچه را که #هدایت بیش از نیم قرن پیش به باد ریشخند و تمسخر گرفته بود مردم ایران سی و شش سال است که با گوشت و پوست خود لمس و تجربه می کنند.
بدون تردید هدایت هرگز گمان نمی کرد آخوندهایی که در طنزنامه ی خود تصویر کرده است روزی به قدرت رسیده و بر ایران حکومت کنند.
از همین رو آرزوی آنان را برای اسلامی کردن در چهارچوب یک ماموریت اسلامی( البعثه الاسلامیه ) در شهرهای فرنگ (الی البلاد الافرنجیه) به ریشخند گرفته است.
ولی اگر هدایت بر اساس شناخت خود از جامعه ی خرافات زده و سنتی ایران به این فرض می رسید که احتمال دارد اعضای «بعثه الاسلامیه» در ایران به قدرت برسند، آنگاه بی تردید به ایرانیان می گفت که این طنز به سرنوشت تلخ آنان مبدل خاهد شد.


#بهرام_چوبینه

@Sadegh_Hedayat©
صادق هدايت يک نويسنده و هنرمند به معنی و مفهوم واقعی آن بود. او انديشمندی بود که رسواييهای جامعه خود را می‌ شناخت و در همه حال به بيان اين رسواييها می پرداخت. هر جا که بود و در هر محفلی و در هر جمعی از انديشيدن خسته نمی شد.

صادق هدايت بيش از همه نويسندگان دوران اخير به مفاد و محتوی توجه داشت و ظاهر لفظ و کلمات را ناچيز میشمرد.اگر ضرب المثل های عوامانه را در نوشته هايش می آورد،از خود آنها ياد گرفته و بازگوکننده بيزاری او از لفاظی و صورت سازی مرسوم دوران حيات او بود و در اين راه فاتحانه پيروز و موفق گرديد.
در ميان شاگردان مکتب ادبی او کسی را نمی يابيم که اندک همانندی با او داشته باشد و همه کسانی که در حوزه ادبی او تلاشی و تجربه ای کرده اند تنها ادای صادق هدايت را درآورده و نتوانسته اند چون هدايت توفيقی به دست بياورند.
بيشمارند کسانی که آثار هدايت را در شبهای دراز زمستان به خاطر شهيد کردن وقت خوانده و لذت برده اند اما هرگز پی به اين نکته نبرده اند که در پشت اين طنزها و هزلهای هدايت فلسفه ای نهفته است. انديشه های هدايت از شناخت و دانش او سرچشمه می گيرد زيرا از اعماق جامعه خود بيرون آمده و به نوشت زخمها پرداخته است. تمامی نوشته های او ريشخندی دلچسب اما دلهره آور است. هدايت با قلم سحار و افسونگر خود قهرمانان داستانهای خويش را درجلوی چشم خواننده به رقص وا می دارد و روح و جسم خواننده را قلقلک می دهد.
اگر هدايت در بعضی از آثار خود خرافات و تحميق مذهبی را ريشخند می کند از آگاهی او سرچشمه می گيرد. 
کتابهای اسلامی خرافی را خوانده است و عالمانه در حاشيه های آن کتب نظر خود را نوشته و با شناختی عميق،زيرکانه در نوشته های خود از آن سود می برد.


#بهرام_چوبینه(در حاشیه کتاب کاروان اسلام)
بخش اول

@Sadegh_Hedayat©
کافه هدایت
صادق هدايت يک نويسنده و هنرمند به معنی و مفهوم واقعی آن بود. او انديشمندی بود که رسواييهای جامعه خود را می‌ شناخت و در همه حال به بيان اين رسواييها می پرداخت. هر جا که بود و در هر محفلی و در هر جمعی از انديشيدن خسته نمی شد. صادق هدايت بيش از همه نويسندگان…
هدايت در نامه ای به استاد مجتبی مينوی مینويسد: 
«به حيدرآباد شهر اسلامی رفتم. حقيقتاً اسلامی بود. چون به چشم خودم ديدم که در جوی آب می شاشيدند».
اگر خواننده چون هدايت آشنا با دستورات آب کُر در فقه اسلامی نباشد، متوجه باريک انديشی و ژرف بينی هدايت نخواهد شد.

هدايت در نامه ای به استاد مجتبی مينوی می نويسد: 
«به حيدرآباد شهر اسلامی رفتم. حقيقتاً اسلامی بود. چون به چشم خودم ديدم که در جوی آب می شاشيدند».

اگر خواننده چون هدايت آشنا با دستورات آب کُر در فقه اسلامی نباشد، متوجه باريک انديشی و ژرف بينی هدايت نخواهد شد.

او در تاريخ ١١/١٢/٤٨ به حسن شهيدنورايی می نويسد:
«از قرار معلوم فرانسويها به شدت مشغول ليسيدن کون اسلام هستند».
او به مطالعات اسلام شناسان غربی با شک و ترديد می نگرد و در پس آن توطئه را لمس می کند. در همين کتاب مینويسد:

«مگر اين همه فلاسفه و علمای اروپايی در مدح اسلام کتاب ننوشته اند؟ آنها را چه می گويی؟» «آن هم برای سياست استعماری است. اين کتابها دستوری است که برای داشتن ما شرقيها تأليف می کنند تا بهتر سوارمان بشوند... ملل استعماری برای به دست آوردن دل آنها و با تفرقه انداختن بين هندو و مسلمان به نويسنده های طماع زرپرست وجه نقد می دهند تا اين تُرّهات را بنويسند».

شناخت هدايت از رويدادهای زمان خود آنچنان عميق است که امروزه بعد از سالهای طولانی اثرات آن را با وقايع چند سال اخير به چشم خود می بينيم.
هدايت در مقدمه کتاب «وغ وغ ساهاب» با ريشخندی مخصوص به خود می نويسد:
«حالا مردم قدر اين کتاب را نمی دانند.دويست سال بعد حرفهای ما را خواهند فهميد».
و اين حقيقتی ژرف و هولناک می باشد.


#بهرام_چوبینه (در حاشیه کتاب کاروان اسلام)
بخش دوم و پایانی

@Sadegh_Hedayat©