کافه هدایت
9.23K subscribers
1.49K photos
183 videos
202 files
540 links
● کافه هدایت ●

فیسبوک :
www.facebook.com/sadegh.hedayat.official/
Download Telegram
درود
بخش وسيعي از داستان نويسي معاصر مرهون ژرف انديشي هدايت است.لذا، نيلز است كاملا آگاهانه اثر يك مولف را خواند نه از سر ادعاهاي روشنفكرمابانه....به دوستان توصيه ميكنم هر اثر را بدور از تعصب ، بغض و حب انديش بنوشند و بينديشند...ما كتاب نمي خوانيم دنيارا عوض كنيم، عوض كردن خودمان كافيست..انديشه ماندني باد..با احترام

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
سرکار خانم رويا ديوسالار

@Sadegh_Hedayat©️
صادق هدايت،كسى كه خيلى از زمان خودش جلوتر بود،كسى كه خيلى زود به ماهيت و ذات اسلاميون پى بُرد،يك وطن دوست به تمام معنا كه خوب ميدونست جامعه و مملكت داره بسمت ورطه ى نابودى كشيده ميشه و همان هم شد،ادبياتى بينظير در تاريخ ايران،افسوس كه امروزه عوام هدايت رو در يك خودكشى محدود و صرفاً از روى كينه نقد ميكنن كه اكثراً هم با تفكرى ارتجاعى (اسلامى)هدايت و آثارش مثل آينه اى هستن كه خيلى از ماها ميتونيم خودمون رو در اون ببينيم!!

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
دوستی به نام بوف کور

@Sadegh_Hedayat©️
می روید از نگاه ِ شب
سوزی سرد
و می‌پویم قبرستانی سرد را
هم چون سگی ولگرد

به هم بازی ِ سگان ِ درد و بیزاری
و این شب را همان
شب ِ درد و بیزاری ست !

درد و بیزاری ... آبان 96...
مخلص هدایت ها

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
جناب آقای حبیب قلجی

@Sadegh_Hedayat©️
درباره ی متنی که دوستان در مورد انتقادات هدایت از دوره ی پهلوی نوشته بودند، لازم دیدم چند نکته رو ذکر کنم.
نخست این که: دوره ی پهلوی در مقایسه با دوره ای که ما در آن به سر می بریم بهشت است چون،ما بهتر از پهلوی ها را نداشتیم و به زعم من نخواهیم داشت،چون از ظواهر امر اینگونه پیداست.
نکته ی دوم:انتقادات هدایت به وضعیت موجوددر نامه های فرستاده شده به شهید نورایی و سایر دوستان صرفا انتقاد به حکومت نیست و به زعم من کلیت ناآگاه و خواب زده ی جامعه ی ایران را در بر می گیرد. جامعه ای که هنوز هم اکثریت قریب به اتفاق آن انسانهایی هستند که آنقدر در گیر مشکلات و سختی های زندگیند که فرصت فکر کردن به موضوعات دیگر و مطالعه را ندارند.
طبقه ی متوسط این جامعه نیز، طبقه ای است که به شکل تهوع آوری به تقلید کورکورانه از ظواهر مدرنیته روی آورده و با اندیشه و اندیشیدن بیگانه است. نمونه ی نزدیکش همین نمایشگاه کتاب تهران و هجوم افرادی که شاید نه همه ی شان ولی اکثریت قریب به اتفاق آنها برای شوآف و پز دادن در اینستاگرام ونشر عکسهای حضورشان در نمایشگاه به خاطر مخاطبانشان بابت این که ما خیلی می فهمیم و خفنیم است.
در جامعه ای که هنوز تعریف درستی از روشنفکر ندارد و تنها به ظاهر همه چیز اهمیت می دهد، حرف زدن از پیشرفت و جلو رفتن مضحک است.جامعه ای که در آن عینک گرد و موی فر و لباسهای عجیب غریب پوشیدن نماد روشنفکریست معلوم است که کتاب پرفروش نمایشگاه کتابش هم هات داگ پنیری می شود.
خلاصه این که هدایت حقیقت پوچ و بی هویت ما ایرانیها رو خوب شناخته بود و به درستی دست روی نقاط ضعفمان گذاشته بود و این حرفهایی که در نامه هایش می گوید مربوط به بیش از ۷۰ سال پیش است.
یعنی از۷۰ سال پیش به این طرف ما نه تنها پیشرفتی نداشته ایم که حتا عقب گرد هم داشته ایم. چه در زمینه ی سیاس ی چه فرهنگی و ادبی و هر چیزی که فکرش را بکنید.
هدایت صرفا آیینه گردانی می کند و حقیقت ما را به ما نشان می دهد،همین و ما از دیدن حقیقت خودمان شرمگینیم، چون حقیقت ما چیزی جز همان داستان گوسفندان کشور خر در چمن و حاجی آقا و علویه خانم نیست.

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
سرکار خانم شبنم

@Sadegh_Hedayat©️
Forwarded from اتچ بات
#ماتیکان_گجستک_ابالیش

نویسنده: #آذرفرنبغ_فرخ_زادان
مترجم: #ابراهیم_میرزای_ناظر

ماتیکان گجستک ابالیش (Matikan-i gujastak abalish) یا کتاب عبدالله ملعون یکی از کتابهای پهلوی است که در زمان تازش تازیان به ایران نگاشته شده است. نویسنده این کتاب آذرفَرَنبَغِ فرخ زادان است. این کتاب نخستین بار از سوی بارتولومه، خاورشناس فرانسوی، در سال ۱۸۸۷ میلادی به چاپ رسید. ماتیکان در زبان پارسی میانه به معنی کتاب است. گجستک به معنی «گجسته» و نفرین شده و ابالیش گونهٔ پهلوی نام عبدلله است. بر این پایه نام این نسک به پارسی نو می شود نسک عبدالله گجسته یا (کتاب عبدالله ملعون).

درونمایه این کتاب اینگونه است که یکی از «زرتشتیان» شهر استخر در پارس به نام «دین هرمزد» پس از تازش عرب ها مسلمان می شود و نام خود را عبدالله یا شاید عبدالیث می گذارد. سپس دین هرمزد به دربار مأمون، خلیفهٔ عرب در بغداد می رود و یکی از موبدان زرتشتی به نام آذرفرنبغ پسر فرخ زاد نیز به بغداد رفته و در دربار مأمون با عبدالله (دین هرمزد) به مباحثه و مناظره می پردازد، و در پایان آذرفرنبغ سرفراز و پیروز از این هم سخنی و گفتمان بیرون می آید.

به درخواست یکی از #همراهان_کافه_هدایت
تنها نسخه‌ای که بنده یافتم همین بود، امیدوارم کامل و بدون اشکال باشد.

@Sadegh_Hedayat©️
می‌دانید همیشه زن باید به طرف من بیاید و هرگز من به طرف زن نمی‌روم. چون اگر من جلو زن بروم این طور حس می‌کنم که آن زن برای خاطر من خودش را تسلیم نکرده، ولی برای پول یا زبان بازی و یا علت دیگری که خارج از من بوده است. احساس یک چیز ساختگی و مصنوعی می‌کنم. اما در صورتیکه اولین بار زن به طرف من بیاید، او را می‌پرستم.

#صادق_هدایت
#کاتیا

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
آقای حامد (Hamed HK)

@Sadegh_Hedayat©️
در زندگی، زخمهایی است که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می‌تراشد؛این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد.

#بوف_کور
#صادق_هدایت

ارسالی #همراهان_کافه_هدایت

@sadegh_hedayat©
میدیدم که درد و رنج وجود دارد ولی خالی از هر گونه مفهوم و معنی بود - من میان رجاله ها یک نژاد مجهول و ناشناس شده بودم بطوریکه فراموش کرده بودند که سابق برین جزو دنیای آنها بوده ام. چیزیکه وحشتناک بود حس میکردم که نه زنده زنده هستم و نه مرده مرده، فقط یک مرده متحرک بودم که نه رابطه با دنیای زنده ها داشتم و نه از فراموشی و آسایش مرگ استفاده میکردم.

#صادق_هدایت
#بوف_کور

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
سرکار خانم سوگند

@Sadegh_Hedayat©️
سه ماه _نه_دو ماه و چهار روز بود كه پي او را گم كرده بودم، ولي يادگار چشمهاي جادويي يا شراره كشنده چشمهايش در زندگي من هميشه ماند. چطور ميتوانم او را فراموش بكنم كه آنقدر وابسته به زندگي من است؟

#صادق_هدایت
#بوف_کور

ارسالی: #همراهان_کافه_هدایت
سرکار خانم گلاره

@Sadegh_Hedayat©️
در زندگی، زخمهایی است که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می‌تراشد؛این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد.

#بوف_کور
#صادق_هدایت

ارسالی #همراهان_کافه_هدایت

@Sadegh_Hedayat©