🔳 (FA) زَنگام
🔳 (EN) HTML
در زبانِ پَرسونِ* دانش، متن (تِکست) را «بافه»، تِکسچِر را «بافت»، و کانتِکست را «بافتار» تُوان گفت.
* دقیقِ
همچُنین، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4378
(اَبَرمتن، اَبَرمتنی، زَنگام، زَنگامی، اچتیامال)
(hypertext, HTML)
(متن، بافت، بافتار)
(text, texture, context)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (EN) HTML
در زبانِ پَرسونِ* دانش، متن (تِکست) را «بافه»، تِکسچِر را «بافت»، و کانتِکست را «بافتار» تُوان گفت.
* دقیقِ
همچُنین، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4378
(اَبَرمتن، اَبَرمتنی، زَنگام، زَنگامی، اچتیامال)
(hypertext, HTML)
(متن، بافت، بافتار)
(text, texture, context)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) وافا
🔳 (FA) وایفای
🔳 (EN) Wi-Fi
وافا، برنِهادهٔ فرهنگستانِ ایران، که هم نام و هم زاب* است پارسیشدهٔ واژهٔ انگلیسیِ وایفای است.
در زبانهایِ دیگر نیز چُنین واژههایی را بومی میکنند. برایِ نَمونه، در فرانسوی، وایفای را ویفی، همآوا با (بستنیِ ) قیفی، میخوانند.
* صفت
(وای فای)
(WiFi, wifi, wi-fi, Wireless Fidelity)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) وایفای
🔳 (EN) Wi-Fi
وافا، برنِهادهٔ فرهنگستانِ ایران، که هم نام و هم زاب* است پارسیشدهٔ واژهٔ انگلیسیِ وایفای است.
در زبانهایِ دیگر نیز چُنین واژههایی را بومی میکنند. برایِ نَمونه، در فرانسوی، وایفای را ویفی، همآوا با (بستنیِ ) قیفی، میخوانند.
* صفت
(وای فای)
(WiFi, wifi, wi-fi, Wireless Fidelity)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 افزودهٔ زشت
🔳 حشوِ قبیح
از برگِ اینستاگرامِ آموزگار «بزرگمِهر» به نشانیِ
bozorgmehrmt
پَیوَندِ برگِ اینستاگرام:
https://www.instagram.com/bozorgmehrmt?igsh=MjFrMG95ejJ5bDV4
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 حشوِ قبیح
از برگِ اینستاگرامِ آموزگار «بزرگمِهر» به نشانیِ
bozorgmehrmt
پَیوَندِ برگِ اینستاگرام:
https://www.instagram.com/bozorgmehrmt?igsh=MjFrMG95ejJ5bDV4
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «دستنامهٔ ویرایشِ» استاد «بهروزِ صفرزاده»
✅ عسکر، عسکری
❌ عسگر، عسگری
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
✅ عسکر، عسکری
❌ عسگر، عسگری
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
✅ چندرَسانی
❌ هات اسپات
بگوییم «چندرَسانی» کردن؛
مگوییم هات اسپات کردن!
بگوییم «چندرَسانی» را روشن کردن؛
مگوییم هات اسپات را روشن کردن!
بگوییم گوشیمو «چندرَسان» کردم؛
مگوییم گوشیمو هات اسپات کردم!
بگوییم «چندرَسانیِ وافا»؛
مگوییم «هات اسپاتِ وایفای»!
«افزاره» که در یادداشتِ فرهنگستان آمده همان دیوایس است. در این باره، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/1953
(کانونِ داغ، هات اسپات، هاتاسپات)
(hotspot, hot spot)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
❌ هات اسپات
بگوییم «چندرَسانی» کردن؛
مگوییم هات اسپات کردن!
بگوییم «چندرَسانی» را روشن کردن؛
مگوییم هات اسپات را روشن کردن!
بگوییم گوشیمو «چندرَسان» کردم؛
مگوییم گوشیمو هات اسپات کردم!
بگوییم «چندرَسانیِ وافا»؛
مگوییم «هات اسپاتِ وایفای»!
«افزاره» که در یادداشتِ فرهنگستان آمده همان دیوایس است. در این باره، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/1953
(کانونِ داغ، هات اسپات، هاتاسپات)
(hotspot, hot spot)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی» به کوششِ استاد «محمّدِ حسندوست»
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ زَبَر
❌ زِبَر
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ زَبَر
❌ زِبَر
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از فرهنگِ معین
واژه را درست بنویسیم و درست بر زبان آوَریم.
✅ (؟) لیموعُمانی / لیموعُمّانی
❌ (؟) لیموعَمّانی
❌ (؟) لیمواَمّانی
درخورِ نگرش است که در دِهخدا «لیموعُمانی»، در فرهنگِ سخن «لیموعَمّانی»، و در ویکیپدیا «لیمواَمّانی» ثبت شدهاست.
(لیمو، عُمانی، عُمان، مسقط، دریایِ عُمان، عَمّان، اردن)
(اَمّان، اَمّانی)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بنویسیم و درست بر زبان آوَریم.
✅ (؟) لیموعُمانی / لیموعُمّانی
❌ (؟) لیموعَمّانی
❌ (؟) لیمواَمّانی
درخورِ نگرش است که در دِهخدا «لیموعُمانی»، در فرهنگِ سخن «لیموعَمّانی»، و در ویکیپدیا «لیمواَمّانی» ثبت شدهاست.
(لیمو، عُمانی، عُمان، مسقط، دریایِ عُمان، عَمّان، اردن)
(اَمّان، اَمّانی)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «غلط ننویسیمِ» استاد «ابوالحسنِ نجفی»
🔳 عَمّان / عُمان
«دریایِ عُمان» را به پارسی «دریایِ مُکران» گویند.
(لیمو، لیموعُمانی، عُمانی، عُمان، مسقط، اردن، عَمّان)
(اَمّان، اَمّانی)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 عَمّان / عُمان
«دریایِ عُمان» را به پارسی «دریایِ مُکران» گویند.
(لیمو، لیموعُمانی، عُمانی، عُمان، مسقط، اردن، عَمّان)
(اَمّان، اَمّانی)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) تکرَسانی
🔳 (EN) Tethering
🔳 (FR) Partage de connexion
بگوییم «تکرَسانی کردن»؛
مگوییم «تِتِر کردن»!
بگوییم «با گوشیم تکرَسانی میکنم»؛
مگوییم «با گوشیم تِتِر میکنم»!
پن: در یادداشتِ فرهنگستان، «کیفی» افزون است.
(تِتِر)
(Tether)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (EN) Tethering
🔳 (FR) Partage de connexion
بگوییم «تکرَسانی کردن»؛
مگوییم «تِتِر کردن»!
بگوییم «با گوشیم تکرَسانی میکنم»؛
مگوییم «با گوشیم تِتِر میکنم»!
پن: در یادداشتِ فرهنگستان، «کیفی» افزون است.
(تِتِر)
(Tether)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) اَبَراِنگاره
🔳 (EN) Paradigm
🔳 (FR) Paradigme
(پارادایم، پارادیگم، پَرادیش، پارادیش، اندیشگان، الگوواره)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi