کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.06K subscribers
8.5K photos
948 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران


قسمت یکم

در دوران مشروطه "حق تحصیل" یکی از خواسته های مهم جنبش زنان در ایران بود. در این دوران بیسوادی گسترده در میان زنان تا حد ۹۵ درصد بوده است.
به این دلیل معدود زنان آگاه جامعه که توانسته بودند تحصیل کنند و مردان روشنفکر و مبارز در این زمینه تلاشهای بسیار می‌کردند.

تاسیس مدارس دختران و با سواد شدن زنان کار ساده‌ای نبود. گروه‌هایی از واپس‌گرایان نیز بودند که درس خواندن زنان را گناهی نابخشودنی به حساب می آورند و تاسیس مدارس دخترانه را خلاف شرع می‌دانستند و تکفیرنامه‌ای علیه مدرسین این مدارس می نوشتند. در مقابل این مرتجعان دانشمندان و مجتهدینی همچون، آقا شیخ محمدحسین نیز بودند. ایشان جزو ۵ مجتهدی بودند که از طرف علما و مراجع به مجلس شورای ملی فرستاده شدند تا بر قوانین تصویبی مجلس نظارت داشته باشند تا مغایرتی با قوانین اسلام نداشته باشد. ایشان برای این که ثابت کنند، درس خواندن زنان هیچ تضادی با شرع اسلام ندارد، همسرخود را تشویق کردند تا مدرسه دخترانه ای تاسیس کند و در همه حال از این مدرسه حمایت می کرد. بانو صفیه که بسیار خوش سخن و موقر بود، در سال ۱۲۸۹ مدرسه «عفتیه» را تاسیس کرد و در کنار برنامه رسمی مدارس، سخنرانی‌هایی راجع به حقوق زنان نیز ایراد می‌کرد.
حدود یک سال قبل از تاسیس این مدرسه، دبستانی با نام «دوشیزگان» توسط بی‌بی خانم همسر میرپنج تاسیس شد. این مدرسه در بازارچه محمدحسن نزدیک به دروازه قدیم محمدیه قرار داشت. تاسیس آن مدرسه جنجال زیادی به پا کرد. علیه آن تکفیرنامه‌ای چاپ شد که دانه‌ای یک شاهی به فروش می رسید و بازار سیاه پیدا کرده بود.
معلمان و دانش آموزان مدرسه، مرتبا مورد حمله و فحاشی قرار می گرفتند. وقتی بی‌بی خانم به مقامات حکومت شکایت کرد، به او گفتند که باید مدرسه را ببندد و آشوب به پا نکند. پس از بازگشایی مجدد مدرسه، حکومت از ورود دختران ۱۱ و ۱۲ ساله به مدرسه جلوگیری کرد.تمامی ۵ معلم مدرسه زن بودند. علاوه بر خواندن و نوشتن، تاریخ و جغرافی، ریاضی و علوم دینی تدریس می شد. برای تشویق والدین برای فرستادن دخترانشان، بی‌بی‌خانم از خانواده‌هایی که ۲ دختر محصل در مدرسه داشتند، پولی دریافت نمی کرد و درس آشپزی و هنرهای دستی را هم در برنامه مدرسه گنجانده بود.

مدرسه «تربیت نسوان» نیز از مدارسی بود که توسط بانو امیر صحی ماه سلطان همسر میرزا اسدالله مجتهد راد، تاسیس شد. هیچ کس منزلش را برای اجاره در اختیار مدرسه قرار نمی داد. پس از این که به زحمت خانه‌ای می یافتند بارها تابلو مدرسه را پایین می‌کشیدند. به مدرسه سنگ می‌انداختند و دیوانگان را به داخل مدرسه هدایت کرده تا موجب ترس بچه ها و معلمان شوند. خانم امیرصحی در ماه محرم در مدرسه، مجلس روضه خوانی برپا می کرد و در مدرسه شرعیات را تدریس می کرد تا به عوام ثابت کند که تحصیل علم با داشتن ایمان تضادی ندارد.

پس از نهضت مشروطه، تاسیس مدارس دخترانه سرعت بیشتری گرفت. روزنامه شکوفه در سال ۱۹۱۳ لیستی از ۶۳ مدرسه دخترانه در تهران آورده است که ۲۴۷۴ دانش آموز داشته‌اند. مدرسه ناموس با ۱۶۰ دانش آموز بزرگترین مدرسه بوده است. طبق گزارش این نشریه نسبت دانش آموزان دختر به پسر در شهر تهران ۱ به ۷ بوده است. از ۲۴۷۴ دانش آموز دختر، ۱۸۱۳ نفر آن‌ها شهریه پرداخت می کردند. و ۶۶۱ نفر آن‌ها بدون پرداخت شهریه تحصیل می کردند.

در سال ۱۲۹۷ وزارت معارف و اوقاف و منابع مستظرفه (وزارت فرهنگ بعدی) تصمیم به تاسیس ۱۰ مدرسه ابتدایی دخترانه و یک دارالمعلمات گرفت تا به امر تعلیم آموزگار بپردازد. سال اول ۳۰ شاگرد که دارای تصدیق ابتدایی بودند، جهت تحصیل پذیرفته شدند. معلمان دبستان‌های دخترانه نیز هفته‌ای یک بار، در آن‌جا روش تعلیم و تربیت را می آموختند. معلمان این آموزشگاه جملگی از مردان مسن و دانشمندان انتخاب می شدند. مثلا یکی از معلمان شادروان فاصل بود که مردی نابینا بود. بعدها نام دارالمعلمات به دانشسرای مقدماتی دختران تغییر یافت.


ادامه دارد ...

#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران
🔹 تاریخچه مدارس دخترانه


قسمت دوم

 
🔹 تا بعد از مشروطیت مدرسه‌ای برای دختران ایجاد نشد، به عوام چنین تلقین می‌شد که درس خواندن برای دختران لازم و جایز و پسندیده نیست و شاید شرط عفت را در زندگی کنج خانه نشستن و نداشتن سواد می‌دانستند. ثانیاً عامه مردم نظر خوبی به تحصیل در مدارس جدید نداشتند و هر زمان که می‌توانستند محصلین و معلمین را مورد آزار یا سخریه و توهین قرار می دادند. تازه این امر درباره پسران و مردان بود و دختران وضع دشوارتری داشتند. بنابراین تحصیل دختران در خانواده‌هایی که به با سواد شدن دختران خود علاقمند بودند، به وسیله «معلم سرخانه» انجام می شد.

تاسیس مدارس دخترانه در ایران توسط هر گروهی که انجام می گرفت با مخالفت‌های زیادی روبرو می‌گردید. بعضی از علما آن را خلاف شرع اسلام می دانستند و بعضی می‌گفتند وای به حال مملکتی که در آن مدرسه دخترانه تأسیس شود.

پس از انقلاب مشروطیت گفتگوهایی بین نمایندگان صورت گرفت. پاره ای از آنان چون ناظم الاسلام از تأسیس مدارس دخترانه حمایت نمودند و گفتند: « در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بکوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بخوبی تربیت نخواهند شد».
در جواب وی میرزا سید محمدصادق رئیس مدرسه اسلام گفت : « چیزی که مانع احداث مدرسه دخترانه است نبودن اداره نظمیه و نداشتن پلیس مرتب است. فرضاَ که حجه‌الاسلام منع معاندین را بردارند، با جوانان جاهل و اشخاص عزب و بی لجام چه کنیم؟ باید نخست اداره پلیس و نظمیه را مرتب کنیم، تا در موقع لزوم از دختران حمایت کنند و دیگر آنکه معلم مردانه نمی‌توان برای دختران آورد. پس باید به فکر معلم زنانه باشیم».

با تمام دشواری‌ها، پس از بالا رفتن سطح آگاهی‌های جامعه و احساس ضرورت ایجاد مدارس دخترانه، بانوان آزاداندیش و دلسوز ایرانی دست به کار شدند و در همان زمانی که نمایندگان به بحث و جدل پایان ناپذیر درباره چگونگی ایجاد این مدارس پرداخته بودند، به تأسیس اولین مدارس دخترانه ایران اقدام نمودند. این اقدامات در حالی صورت گرفت که اوضاع ایران بسیار منقلب بود و به هرگونه نوگرایی در جامعه با دیده شک و تردید نگریسته می‌شد. بازار تکفیر و افترا بسیار گرم بود. کهنه پرستان از هیچ اقدامی حتی خطر جانی و هتک آبرو و حیثیت این بانوان آزاداندیش فروگذاری نمی‌کردند.

مدرسه پرورش

در سال ۱۳۲۱ هـ.ق طوبی رشدیه در قسمت مجزای خانه خود مدرسه دخترانه‌ای به نام پرورش دایر نمود. گرچه اقدام وی با استقبال مردم روبرو گردید و چند روز بعد از تأسیس ۱۷ تن شاگرد داشت، اما فراشان دولتی تابلوی او را با فحش و تهدید برداشتند و مدرسه را منحل کردند.
تا این زمان مدرسه‌هایی که از سوی بانوان ایرانی تأسیس می گردید جنبه رسمی و دولتی نداشت و گرچه گاهی اوقات نمایندگان مجلس یا اعضای دولت از آنان به طور تلویحی حمایت می نمودند، اما هرگاه به عللی مخالفان قدعلم کرده بر خلاف آنان گام برمی‌داشتند، و هیچ قانون و مرجع رسمی نبود که با آنان مقابله نماید. به همین دلیل بانوان ایرانی دست به دامان مجلس شدند و تقاضایی بدین مضمون به مجلس فرستادند.
«... بر خداوندان حل و عقد و مدیران رتق و فتق امور واجب است که در این هنگام درخت سعادت ابدی در باغ مراد ملت بنشانند و اساس ترقی و پیشرفت این مملکت را بر پایه استوار نهند و به ترببت نسوان بپردازند ... در هزار سال پیش، دولت اسلام نخستین دولت متمدن روی زمین بود و مسلمین اولین ملت عالم و معلمین عالم از اهل ایران بودند. در اسلامبول که نسبت به سایر نقاط اروپا نشر علم اساس و تقدم داشت، به واسطه حکما و دانشمندان بخارایی علم و حکمت سرایت کرده و هنوز نام حکمای آن عهد را اروپاییان با احترام می‌برند. پس چه شد که آنها به علت علمی که از ما گرفته اند، پیش افتادند؛ سهل است که آن را تکمیل کرده‌اند و از آموزگاران خود درگذشتند و آنها را محتاج به خود کردند؟ آیا می‌توان گفت اهل ایران با هوش طبیعی و استعداد خداداد احتیاج نوع را به ترویج علم و صنعت احساس نکردند؟ نه؛ بلکه به واسطه این بود که آنها زن‌هایشان را تربیت کردند... ملت ایران زودتر از ملت ژاپون با اروپا مراوده پیدا کرد، چرا مثل آنها ترقیات عصر جدید را فرا نگرفت؟.... همه به واسطه این نکته است که زن‌های فرنگی به واسطه علم معنای هیأت اجتماعیه را می‌فهمند ولی ... زن‌های مسلمان جز کینه‌ورزی با یکدیگر ، تربیت کودکان به مقتضای سلیقه خود، چیز دیگر نمی‌دانند... وقتی که آموزگاران و مربیان اولیه اطفال را تربیت نکنند، جوانان، مردان و پیران با تدبیر نخواهیم داشت.»



ادامه دارد ...


#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#تاریخ_آموزش_دختران
#حق_تحصیل

https://tttttt.me/KSMtehran/367

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران
🔹 تاریخچه مدارس دخترانه در ایران


قسمت سوم


مدرسه دوشیزگان

نخستین بار در سال ۱۳۲۴ هـ. ق مدرسه‌ای به نام مدرسه دوشیزگان توسط بانو بی‌بی خانم وزیراف، برای دختران گشایش یافت. اما اقدام جسورانه وی با مخالفت بسیاری روبرو گشت به طوری که پاره‌ای از مخالفان تصمیم به ویران کردن مدرسه گرفتند. سر چارلز مایرلینگ سفیر کبیر وقت انگلستان در نامه‌ای که به ادوارد گری می نویسد درباره این مدرسه می‌گوید:
مسیو دوهارتویک پیش از ظهر امروز داستان جالبی برایم گفت و آن اینکه همسر یکی از غلامان ما الهام بخش یک انجمن زنان است که مخصوصاً ماهیت زیانبخش دارد. واقعیت مطلب این است که زن مزبور (بی‌بی‌خانم) در طبقه خود بر خلاف معمول زنی است که خوب تحصیل کرده و سه ماه است که یک مدرسه دخترانه تشکیل داده و دختران اشخاص خیلی محترم در آن درس می خوانند.
در طی فشارهای بی رویه مخالفان مدرسه دوشیزگان، بی‌بی‌خانم به وزارت معارف شکایت نمود. اما در جواب به وی گفته شد که صلاح در این است که مدرسه تعطیل شود. سرانجام، با وجود ایستادگی بی‌بی‌خانم در برابر مشکلات، مدرسه دوشیزگان تعطیل شد. بعد از جریان به توپ بستن مجلس شورای ملی، بی‌بی‌خانم پیش صنیع‌الدوله (وزیر معارف) رفت. این بار تقاضای وی پذیرفته شد، مشروط بر اینکه فقط دختران بین ۴ تا ۶ سال در مدرسه تحصیل نمایند و کلمه دوشیزه نیز از تابلوی مدرسه حذف شود.

مدرسه ناموس

این مدرسه در سال ۱۳۲۶ هـ. ق توسط خانم طوبی آزموده در خیابان فرمانفرما، نزدیک چهار راه حسن آباد تأسیس شد. وی که فرزند میرزا حسن خان سرتیپ بود در سال ۱۳۰۳ هـ.ق متولد شد و در چهارده سالگی به عقد عبدالحسین میرپنج که مرد دانشمندی بود درآمد. وی مدتی به تحصیل در زبان‌های عربی، فارسی و فرانسه پرداخت و سپس به فکر افتاد تا نهال دانش را در دل و جان دختران ایرانی بکارد. او که با شرایط آن روزگار آشنایی داشت با تدبیری جدید شروع به کار نمود. در ابتدا به تأسیس کلاسهای اکابر برای بانوان اقدام نمود و سپس قرآن و تعالیم مذهبی و علم‌الحدیث را در درس‌ها گنجاند و سالی یک بار در مدرسه مجالس روضه خوانی ترتیب داد و از اولیای شاگردان دعوت به عمل آورد و آیه‌هایی از قرآن کریم در جهت فراگیری علم و دانش به آنان گوشزد نمود.

پیداکردن آموزگاران زن در آن عصر بسیار مشکل بود بنابراین وی ناچار بود از دوستان شوهر خود درخواست کند تا کتب مورد لزوم شاگردان را تهیه کنند و سپس خود به تعلیم آنان می‌پرداخت. بعد از مدتی از کمک‌های بی‌دریغ سید جوادخان سرتیپ، میرزا حسن رشدیه، نصیرالدوله و ادیب‌الدوله برخوردار گردید.
مدرسه ناموس بعدها به صورت یکی از مهمترین و مجهزترین مدارس متوسطه تهران درآمد. از فارغ‌التحصیلان این مدرسه می توان از بانو توران آزموده (خواهرزاده طوبی خانم)، بانو فخر عظیمی‌ارغون، بی‌بی‌خانم، گیلان خانم، فرخنده‌خانم و مهرانور سمیعی نام برد.

از آن‌جایی که بالا بردن سطح فرهنگ جامعه از اهداف اصلی انقلاب مشروطه به حساب می آمد، در سال ۱۳۲۷ هـ.ق کلیه دبستانهای تهران دولتی شدند و رسماً تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفتند و ۴۶ باب مدارس دخترانه و پسرانه تأسیس گردید.



ادامه دارد ...

#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

https://tttttt.me/KSMtehran/367 قسمت یکم

https://tttttt.me/KSMtehran/369 قسمت دوم

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران


قسمت چهارم

نخستین اشاره‌ها به تعلیمات و تربیت همه‌جانبه زنان در عصر قاجار، دیدگاهی است که بی‌بی‌خانم استرآبادی نویسنده معایب‌الرجال در جواب نویسنده کتاب تأدیب النسوان ارائه می‌کند و در شرط تربیت می‌نویسد:
«چون انواع و اقسام از خواص و عوام، زن و مرد، خوب و بد، هر دو می‌باشند، صفات حمیده و رذیله، از همه و همه مشاهده می‌شود. اگر باید تربیت بشوند، همه باید بشوند.
تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن، تدین، ملتیّه، و دولتیّه، شرعیّه و عرفیّه، کشوریّه و لشکریّه می‌باشد. »

در کتاب دیگری که در زمان مظفرالدین‌شاه به نام تربیت البنات نگارش می‌یابد، کفالت امور خانواده، حفظ نوع بشر و تربیت اطفال... در گرو تعلیم و تربیت زنان دانسته شده است.
در نوشته‌های اشخاصی چون قاسم امین مصری که از منادیان رفع حجاب و آزادی زنان به سبک و شیوه غربی بود و ترجمه‌هایی که از آثار وی در ایران منتشر شد، همه تحولات در درجه اول منوط به تحصیل و تعلیم زنان بود.

روزنامه‌ها و مجلات عصر قاجار، به ویژه بعد از مشروطیت مانند روزنامه کاوه که در برلین چاپ می‌شد، در مقاله‌ای که در این روزنامه با عنوان «اساس انقلاب اجتماعی؛ تربیت زنان» به قلم همسر اروپایی محمدعلی جمالزاده - نویسنده معروف - به نام ژزی خانم (ژوزفین) نوشته شده است، نکاتی به چشم می‌خورد که حائز اهمیت است.

مطلب وی شامل اظهار مسرت از گسترش مدارس دخترانه در طهران، تأکید بر حقوق و تکالیف زنان همچون مردان در جامعه، مقایسه پیشرفت‌های زنان اروپا و امریکا با دیگر نقاط دنیا، تأکید بر پیشرو بودن زنان ژاپنی در آسیا با تأسیس دارالفنون زنان که «در سال 1907م، محصله‌های ژاپنی در آن سی ودو هزار نفر» بوده است و نیز بیان مطالبی در ردّ نظریات کسانی که کم وزنی مغز زنان را دلیل نقص آنان می‌دانند، بود.
وی سپس به دسته‌بندی گروه‌های مخالف با آزادی و تعلیم و تربیت زنان پرداخته و به این نتیجه می‌رسد که با تربیت و تعلم زنان، علاوه بر محیط خانوادگی، کشور نیز از تبعات تربیت علمی آنان برخوردار خواهد شد و نهایت اینکه، خوشبختی و بدبختی زنان در گرو تلاش آنان است.
همانگونه که «زن‌های فرنگی، این کار را پرداخته و این راه را یافته و هر روز در میدان شرافت گوی تازه‌ای می‌ربایند».

مهم‌ترین تلاش فرهنگی برای آمادگی اذهان عمومی در جهت تحصیل و تعلیم زنان توسط خود زنان، در روزنامه‌های مخصوص آنان بود. نکته مهم اینکه در اولین روزنامه‌ها، این مباحث به صورت جامعه‌نگر و متأثر از جو فرهنگی ایران و با نوعی موضع‌گیری ملی در برابر رخنه اثرات سوء فرهنگ غربی همراه است.

روزنامه شکوفه که یکی از این روزنامه‌هاست «جلوگیری از تحصیل دختران را در ممالک مستبد، اول سِرُمی که بر ضد میکرب آزادی و ترقی یک مملکت و پیشرفت خیالات ظالمانه» به کار می‌رود، تلقی می‌کند.

در مجله دیگر یعنی زبان زنان، تعلیم و تربیت زنان، راهی برای دستیابی آنان به تعصب ملی چنانکه در زنان امریکا و اروپا به وجود آمده است، انگاشته شده و متذکر می‌شود که «بیداری خواهران هموطن با کسب معارف، حتی در علوم فنی که فقط مردان بدان اشتغال دارند، به دست خواهد آمد.» و همچنین، تحصیل علم معاش را برای بانوان از ضروریات می‌داند.
در مجله عالم نسوان، در مقاله‌ای با عنوان «فقر ابدی نتیجه بی‌علمی است»، ضمن تشبیه علم به گنج شایگان به وصف حال زنانی می‌پردازد که به خاطر عقاید خانوادگی و تعصبات ناشی از آن، دور از علم و تحصیل مانده‌اند.
در مقاله‌ای با عنوان «نقش تعلیم و تربیت در عفت و پاکدامنی زنان» بیان می‌شود که «بی‌سوادی و جهل زنان، نداشتن تربیت صحیح خانوادگی مردان، از عوامل قوی انحطاط اخلاقی به شمار می‌روند و از این رو علاقه‌مندان به این آب و خاک باید توجه کامل‌تری به تربیت زنان نمایند.»

در مراحل بعدی، اهداف تعلیم و تربیت نسوان با ابعاد مختلف آن مو شکافی و عرضه می‌شود: نورالهدی منگنه در مقاله‌ای اعتلاء و ترقی زنان در راه تمدن را در سه محور علم، تربیت و اخلاق ذکر می‌کند که با تحقق آن، در فرزندان و اطفال آنان نیز متجلی خواهد شد.
در نگاه تجددمآبانه به تربیت زنان این اهداف مورد نظر بوده است: «سلامت و چابکی جسم، موزونی اندام، رشد قوه عاقله و توسعه فکر، پرورش و راهنمایی احساسات و تمایلات، تهذیب اخلاق و عادات مفید، اطلاعات علمی، آشنایی به وظایف خانوادگی و عملیات خانه‌داری، مهیا کردن دانش‌آموزان برای اینکه در موقع لزوم بتوانند، پیشه و شغلی مطابق استعداد روحی و جسمی خود پیدا کنند».


ادامه دارد ...


#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش


https://tttttt.me/KSMtehran/367

https://tttttt.me/KSMtehran/369

https://tttttt.me/KSMtehran/379

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🆔 @KSMtehran
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #در_تکاپوی_حضور 🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران قسمت یکم در دوران مشروطه "حق تحصیل" یکی از خواسته های مهم جنبش زنان در ایران بود. در این دوران بیسوادی گسترده در میان زنان تا حد ۹۵ درصد بوده است. به این دلیل معدود زنان آگاه جامعه که توانسته بودند…
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران


قسمت پنجم


زنان تجددمآبی نظیر بدرالملوک بامداد و دیگران، تأسی به الگوهای رفتاری زن غربی است که در قالب فریبنده اعتلای معنوی زنان ایرانی تعقیب می‌شد.
اقدامات بعدی در سال‌های بعد نشان داد، شعارهایی که در لزوم تعلیم زنان مطرح می‌شد و حاکی از رسیدن آنان به مرحله‌ای که از ضعیفه بودن و ناقص‌العقل تلقی شدن، رهایی یافته و شریک زندگانی مردان محسوب می‌شوند وهم و خیالی بیش نبود و علاوه بر آنکه آنان را شریک زندگانی مردان نساخت، بلکه اسیر مسیر و جریان تجددمآبی و ظاهر اندیشی غربی نیز کرد.
از آنجا که ورود اثرات فرهنگی ـ اجتماعی تمدن غرب، در همه زمینه‌ها جامعه ایران را تحت پوشش خود قرار داد، مقوله آموزش و فرهنگ نیز از این امر مستثنی نبود.
نظام آموزشی در ایران به شیوه سنتیِ مکتب‌خانه بود و در تمام دوره قاجاریه و حتی تا دوره پهلوی نیز پا به پای روش‌های نوین آموزشی در جامعه حضور داشت. بیشتر زنان و دختران نیز از طریق این مکتب خانه‌ها به یادگیری سواد و تحصیل علوم متداول زمان می‌پرداختند.

در کنار آموزش به شیوه سنتی، فکر رواج آموزش و پرورش زنان به سبک غربی، از اوایل دوره قاجاریه شکل گرفت. این امر، نتیجه مسافرت‌ها و آشنایی‌های سیاحان ایرانی و مشاهده روش‌هایی که برای آموزش دختران اروپایی به کار گرفته می‌شد و رفت و امد اروپاییان به ایران، بود.
از جمله این افراد میرزا صالح شیرازی است که در سال‌های 1819-1816م در انگلستان به سر برد. وی به ویژه درباره آموزش دختران گزارشاتی از آموختن زبانهای مختلف انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، لاتین و همچنین «خواندن و ساز زدن» «خیاطی و آداب خانه‌داری و طریقه رفتار با شوهران و منسوبان آنها» ارائه داد و چنین نوشت که «اهالی ولایت مجبور هستند که تحصیل کنند.»

به طور کلی، بعد از این آشنایی‌ها و تحول در سطح و روش سوادآموزی، دو نوع از مدارس تاسیس شد:
نوع اول، مدارسی که خارجیان تأسیس می‌کردند که بی‌شک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.
نوع دوم، مدارسی بودند که ایرانیان با عشق و علاقه وطنی، ولی متأثر از نظام آموزش و پرورش اروپایی تأسیس می‌کردند که برخی از آنها با نظام سنتی تعلیمات ایرانی کمابیش هماهنگی داشت و بسیاری از آنها به کلی از تداوم فرهنگی بریده بودند که احتمالا، سرّ اصلی عدم باروری آموزش در جامعه معاصر ایرانی را باید در آن جستجو کرد.

از مدارس نوع اول مخصوص دختران، می‌توان به مدرسه امریکاییان در ارومیه در سال 1214ﻫ‌. ش اشاره کرد که در پی آن امریکاییان مدرسه‌ای دیگر در تهران با موافقت ناصرالدین شاه، به شرط نپذیرفتن دختران مسلمان در آن مدرسه، تأسیس کردند. و در پایان در سال 1254ﻫ‌. ش، اجازه شاه برای نام‌نویسی دختران مسلمان در مدرسه را نیز کسب کردند.
بعدها در مشهد، تبریز، رشت و همدان نیز چنین مجوزی به آنها داده شد. مواد درسی این مدارس، زبان خارجی، حساب، تاریخ، جغرافیا، خانه‌داری بود. فرزندان بزرگان و دولتمردان جزء اولین شاگردان این مدارس بودند.

بعدها انگلیسی‌ها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسوی‌ها در تهران توسط میسیون کاتولیک‌های فرانسوی، مدرسه سن ‌ژوزف را در سال 1265ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تأسیس کردند.

تأسیس مدارس از نوع دوم، همزمان با برقراری مشروطیت آغاز شد اولین مدرسه از این دست، همانطور که در یادداشت های قبلی اشاره شد توسط بی‌بی‌خانم وزیر اف (استرآبادی) با نام دوشیزگان در سال 1324ﻫ‌. ق در زمان تصدی وزارت معارف توسط صنیع‌الدوله آغاز به کار کرد.
به جهت روندی که در تربیت غیردینی دختران در این مدارس در پیش گرفته شده بود و آموزش و پروش غربی معیار اصلی آنها بود، از طرف روحانیونی چون حاج شیخ فضل‌اللّه نوری نوری و سیدعلی شوشتری با مخالفت شدیدی روبرو شد و آنها تأسیس چنین مدارسی را «مایه وحشت و حیرت رؤسا و ائمه جماعت و قاطبه مقدسین و متدینین» دانستند.

اگرچه مخالفان شیخ فضل‌اللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تأسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه دوشیزه در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامه‌ها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ‌ فضل‌الله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر می‌رسد که علت اصلی مخالفت روحانیون، همان‌گونه که در مقالات اعتراض‌آمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینه سازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایه‌های ایمان اسلامی مردم بود.
این مدرسه بعد از به توپ بستن مجلس با حذف نام دوشیزه به شرط ثبت نام از دختران ۴ تا ۶ سال دوباره شروع به کار کرد.


ادامه دارد ...

#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

https://tttttt.me/KSMtehran/389

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran
#اخبار_آموزش_و_پرورش
https://tttttt.me/KSMtehran/414

#اخبار_روز
https://tttttt.me/KSMtehran/412


#بیست_درس_قرن_بیستم
https://tttttt.me/KSMtehran/392

#سلسله_برنامه_های_کانون_تهران
https://tttttt.me/KSMtehran/402

#نوای_کانون
https://tttttt.me/KSMtehran/404


#بیانیه
https://tttttt.me/KSMtehran/407

#در_تکاپوی_حضور
https://tttttt.me/KSMtehran/413


#معرفی_کتاب
https://tttttt.me/KSMtehran/217


🔷 کانال کانون صنفی معلمان به منظور ایجاد تعامل بیشتر و گسترش نگاه همه‌جانبه به مسائل به ویژه مسائل آموزش و پرورش،از یادداشت‌های با دیدگاه های متفاوت استقبال می‌کند و در انتشار آن‌ها می‌کوشد. با تاکید بر این نکته که انتشار یک مطلب به معنای تایید نظر نویسنده نیست.


🔹🔹🔹🔹🔹🔹

با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.

آدرس کانال
👇👇👇👇
🆔 @KSMtehran

لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران


قسمت ششم

از جمله مدارس دیگری که قابل ذکر است، مدرسه ناموس به مدیریت طوبی آزموده است که در سال 1286ﻫ‌‌ .‌ ش با استفاده از تجارب مدرسه دوشیزگان و با وفق دادن برنامه‌های درسی مدرسه با عرف و اعتقادات جامعه، از جمله تدریس قرآن و برقراری مجالس روضه‌خوانی، شروع به کار کرد که بدون مشکل حادی به کار خود ادامه داد.

طبق خبری که در روزنامه ایران نو درج شده است، مدرسه دیگری به نام ناصریه در تهران افتتاح شد که دروسی چون فارسی، عربی، جغرافی، حساب، فرانسه و اقسام مختلفه صنعت از قبیل خیاطی، کاموادوزی، و عکاسی تدریس می‌شد.
سال‌های بعد، مدارسی چون تربیت بنات، صدریه، عصمتیّه، حسنات،و فرحیة نوباوگان نیز تأسیس شدند. در سال 1331ﻫ . ق، نشریه شکوفه که متعلق به زن‌ها بود، فهرستی از اسامی شصت و سه مدرسة دخترانه را در تهران منتشر کرد که حدود دو هزار وپانصد دانش‌آموز داشتند. در این نشریه اعلام شده بود که از هر هفت تن محصل تهرانی، یک تن دختر است.

در پی گسترش مدارس دخترانه در سال 1329ﻫ . ق ار طرف حکیم‌الملک - وزیر معارف وقت - به منظور انتظام امور مدارس نسوان، سیدحسین سعادت - یکی از آزادیخواهان - به عنوان مدیرکل نسوان تعیین شد.
در سال 1297 ﻫ‌ ش، نصیرالدوله، ــ وزیر معارف کابینه وثوق‌الدوله ــ به تأسیس یک دارالمعلمات و ده دبستان دخترانه اقدام کرد. بعدها با اجرای سیاست مذکور نوبت به پرورش زنانی از خود ایرانیان بود که با فراگیری آموزش‌های نوین در خصوص علوم تربیتی به اداره این تشکیلات بپردازند.
بعد از توسعه مدارس نسوان، برای اولین بار زنانی چون صدیقه دولت‌آبادی به منظور تحصیلات عالیه عازم خارج کشور شده، و با فراگیری آموزش‌های نوین، به خصوص درباره علوم تربیتی به منظور پیاده کردن آن در ایران تلاش کرد. نکته مهم در زمان حضور دولت‌آبادی در فرانسه، عضویت وی در مجمع بین‌المللی تساوی حقوق زنان در سال 1926م 1304ﻫ . ش و مقارن با اولین سال سلطنت رضاشاه در ایران است.
صدیقه دولت‌آبادی دختر حاج میرزا هادی دولت‌آبادی و خواهر یحیی دولت ابادی از رجال مشهور مشروطیت در سال 1300 ﻫ . ق در اصفهان متولد شد و پس از یک دوره تعلیم و تربیت و آموزش در محیط خانواده در سن پانزده سالگی با اعتضادالحکما ازدواج کرد. پدر وی از رهبران بابیه اصفهان بود که در پی مخالفت‌های مردمی به تهران عزیمت کرد. وی پس از مدتی اقامت در تهران به اصفهان بازگشت و در تشکیل انجمن‌های زنانه‌ای چون شرکت خواتین اصفهان و شرکت آزمایش بانوان، دخیل بود.
وی همچنین روزنامه زبان زنان را در سال 1299 ﻫ . ش تأسیس کرد. در فرودین 1301ﻫ . ش از راه کرمانشاه، بغداد، بیروت و حلب به پاریس رفت و در سال 1927م در رشتة تعلیم و تربیت فارغ‌التحصیل شد.
در 1926م در کنگرة بین‌المللی زنان در پاریس به نمایندگی زنان ایران شرکت جست و پس از شش سال در سال 1307ﻫ . ش به ایران بازگشت و بدون رعایت حجاب به مدت دو سال، مدارس را از نظر تشکیلات، ملاحظه و نواقص آن را بر اساس تعلیماتی که دیده بود، رفع کرد.
سپس مدتی ریاست بازرسی کلیة مدارس دختران را بر عهده داشت. بعد از سال‌ها فعالیت در مدارس نسوان، ‌در سال 1315ﻫ . ش به سرپرستی کانون بانوان (که موضوع مورد بحث ماست) برگزیده شد.

دولت‌آبادی در سن هشتاد و پنج سالگی فوت کرد و در وصیت‌نامه خود نوشت: «... در مراسم تشییع جنازه‌ام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند. زنانی را که با چادر بر سر مزار من بیایند، هرگز نمی‌بخشم.»

بنابه گزارشی که در سال 1314 ﻫ . ش به وزارت امور خارجه ارسال شده است، از سال 1307ه . ش تا 1314 ﻫ . ش، تأسیس و گسترش مدارس نسوان، شتاب بیشتری گرفت:
« تاکنون [1314 ] زنها می‌توانستند در مدارس ابتدایی و متوسطه تحصیل کنند و تعلیمات عالی برای آنها وجود نداشت. اخیرآ از طرف وزارت معارف اجازه ورود به مدارس عالی به زنان داده شده است.
در تعلیمات نسوان در ظرف پانزده سال اخیر، پیشرفت‌های جالب توجهی رخ داده است و اکنون، دبستان‌ها و دبیرستان‌های زیادی در سرتاسر کشور برای زنها وجود دارد.
اکنون (58700) دختر در مدارس ابتدایی و مکاتب مشغول تحصیل هستند و عده زن‌هایی که به آموزگاری اشتغال دارند، به دو هزار نفر بالغ می‌شود.
عده دخترانی که در مدارس متوسطه تحصیل می‌کنند، متجاوز از 3479 نفر و عده دبیران زن (معلم متوسطه) بیش از 295 نفر می‌شود.
عده زیادی از دختران نیز در مدارس صنعتی، فنون نقاشی و خیاطی و دفترداری و ماشین‌نویسی را می‌آموزند».
اثرات چنین وضعیتی، چه در عرصة سیاست و چه در عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت از دید ناظران خارجی نیز به دور نماند.


ادامه دارد ...

#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش


https://tttttt.me/KSMtehran/413
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran
💠 #در_تکاپوی_حضور
🔹 برگی از تاریخ آموزش زنان در ایران


قسمت هفتم (پایانی)

در سلسله مطالبی که به صورت پاورقی با عنوان (مکتوب یک نفر انگلیسی مشهور) در روزنامه ایران نو چاپ می شد، به این موارد چنین اشاره شده است:
《زن های اینجا [ایران] خیلی آزاد تر از آن هستند که گمان می‌رود و خیلی بیشتر از مردها در سیاست و پلتیک مداخله و اشتراک دارند...》

در کنار تلاش برای گسترش مدارس نسوان، روزنامه‌ها به انعکاس اخباری در جهت مقایسه زنان ایران با ملل دیگر از جمله زنان ژاپنی و اروپایی می‌پرداختند.

در مقاله‌ای با عنوان «نسوان ایران و ژاپون» در روزنامه ایران نو، ضمن ذکر خبر تأسیس دانشگاه مخصوص زنان و مقایسه حال و روز زنان ایرانی با زنان ژاپنی و سایر ملل دیگر، خواهان تأسیس مدارس خانه‌داری و تربیت اطفال برای نسوان شده و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که:
«ملت بسته به خانواده و خانواده بسته به نسوان است.»

توجه به لوایح و سخنانی که در مدارس و روزنامه‌ها بیان می‌شد و شعارهایی که روند حضور زنان را در عرصه اجتماع به تصویر می‌کشید و از طرف دیگر با تبلیغاتی چون استفاده از مصنوعات وطنی و توصیه به صرفه‌جویی به زنان ایرانی در کنار اشتغال آنها در جامعه، در برخورد اول و بدون در نظر گرفتن اقدامات بعدی، بارقه‌ای از امید و آرزو در ذهن خواننده نقش می‌بندد، اما زمانی که نوبت به ارائه الگوهای عملی و چگونگی پیاده کردن آن ایده‌ها می‌رسد، جز پیروی و دنباله‌روی بی‌حساب از اقدامات زنان اروپایی و به تبع آن، ژاپن، مصر و ترکیه، الگوی دیگری مطرح نمی‌شود و متأسفانه، حتی شعارهایی چون خودکفایی اقتصادی و توجه به فرهنگ خودی بعد از انقضای تاریخ مصرف‌شان در کنار سیل واردات خارجی و مصرف‌زدگی زنان، بی‌اثر و به فراموشی سپرده شدند.

در اواخر سال ۱۲۹۰ شمسی (پنج سال پس از صدور فرمان مشروطیت) با ایستادگی موسسان مدارس دخترانه فشار انجمن هایی که طرفدار آموزش دختران بودند مدارس جدید تا حدود زیادی مورد پذیرش عموم قرار گرفت.

در سال‌های اول مشروطیت تعداد مدارس جدید افزایش یافت ضمناً تا اواخر دوره قاجار یک مدرسه آمریکایی و یک مدرسه فرانسوی (مدرسه معروف ژاندارک) برای دختران تاسیس شد؛ البته تعداد دانش آموزان دختر در این مدارس به ۲۰۰ نفر هم نمی‌رسید.
جمعیت ایران ۲۵ سال پس از انقلاب مشروطیت به ۸ میلیون نفر می رسید که در هر صد هزار نفر فقط ۱۸۰۳ نفر دانش آموز بودند و از آن میان تنها ۲۶ درصد را دختران تشکیل می‌دادند.
در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی آموزش عالی زنان مورد تایید دولت قرار گرفت و در سال ۱۳۱۶ دانشگاه تهران اولین گروه زنان را در رشته پزشکی پذیرفت.
با این حال بی سوادی زنان بسیار گسترده بود به طوری که در سال۱۳۳۵ نود و دو درصد درصد زنان بی سواد بودند.
در هر صورت پس از مبارزات جنبش زنان و نظر موافق برخی روشنفکران و همراهی برخی نخبگان روشن بین سیاسی حق تحصیل برای زنان کم و بیش به رسمیت شناخته شد؛ هرچند که تحصیل زنان در آن زمان با موانع اقتصادی و اجتماعی فراوانی روبرو بود.
در حال حاضر و با گذشت حدود ۱۰۰ سال از تاسیس دبستان دوشیزه گان، زنان در سطح وسیع به تحصیل مشغول هستند و اکثریت قبولی مراکز آموزش عالی را دختران تشکیل می دهند. با این‌حال این روند به غیر از تبعیضات آموزشی که گاه و بیگاه قبض و بسط می یابند و بنا بر اراده فلان وزیر و بهمان نماینده دختران تحمیل می شوند، هنوز هم خالی از اشکال نیست. محتویات آموزشی مقاطع مختلف تحصیلی نیز باز تولید کننده نظام مردسالار و در خدمت ایدئولوژی رسمی هستند.
نابرابری بین زن و مرد و اعمال تبعیض علیه زنان بخش تفکیک ناپذیر ایدئولوژی رسمی است که پوشیده می شود از طریق نظام آموزشی نیز باز تولید شود.
به هر حال به نظر می رسد نفس حضور زنان در مقاطع مختلف آموزش عالی و حضورشان در پراتیک اجتماعی و سیاسی تا حدودی موجب ناکامی این حربه شده است.
آینده جنبش زنان در ایران تا حدود زیادی بسته به رفع تبعیضات آموزشی و رهایی آموزش و پرورش از قید ایدئولوژی رسمی است و این مسئله ای است که نباید از آن غافل شد.



#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_دختران
#حق_تحصیل
#تاریخ_آموزش_و_پرورش

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


🆔 @KSMtehran

https://tttttt.me/KSMtehran/367