💠 زاریستن بر جنازه کودکان بی آرزو
✍ آسیه سپهری
در خاورمیانه کودکی متولد نمی شود.
ما بزرگ زاده می شویم!
کودکانی که بار وهم دیگران را به دوش می کشند!
چه آن دیگرانی که می زایند
و چه آن دیگرانی که می کشند.
در میدان جنگ و نبرد های خونین چند دهه میان سنت و عرف و طالب و داعش و فقر و تعصب و...
اینجا کودک با صفتی همراه زاده می شود؛
کودک جنگ زده
کودک مهاجر
کودک کار
کودک بد سرپرست و...
ما کودکانی هستیم که در میان وهم بزرگترها اشتباهی بدنیا آمدیم و سهم ما چیزی نیست جز مرگ کودکی.
وقتی زندگی ما سر چهارراه، دالان های مترو، کوره آجرپزی، سه چرخه بازیافتی، سطل زباله و کولبریست.
وقتی کودکی ما به سرقت رفته؛
ما محبوبه های از آموزش و سرپناه دورمانده، رعناهای سوخته، زهراهای سربریده، اسامه های به ازدواج در کودکی تن داده، آگرین ها و سولاف های مادرشده، هانیه های شکنجه دیده، سامیه های مهاجر و لیلاهای چوب حراج به تن خورده، احد و صمدهای آتش به جان نشسته در زباله های بازیافتی، و...
و رضا های بی آرزو، بی آرزو، بی آ ر ز و🌧
📌 امروز کودکی دیگر سهمش را از مرگ گرفت.
#خودکشی_کودکان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
✍ آسیه سپهری
در خاورمیانه کودکی متولد نمی شود.
ما بزرگ زاده می شویم!
کودکانی که بار وهم دیگران را به دوش می کشند!
چه آن دیگرانی که می زایند
و چه آن دیگرانی که می کشند.
در میدان جنگ و نبرد های خونین چند دهه میان سنت و عرف و طالب و داعش و فقر و تعصب و...
اینجا کودک با صفتی همراه زاده می شود؛
کودک جنگ زده
کودک مهاجر
کودک کار
کودک بد سرپرست و...
ما کودکانی هستیم که در میان وهم بزرگترها اشتباهی بدنیا آمدیم و سهم ما چیزی نیست جز مرگ کودکی.
وقتی زندگی ما سر چهارراه، دالان های مترو، کوره آجرپزی، سه چرخه بازیافتی، سطل زباله و کولبریست.
وقتی کودکی ما به سرقت رفته؛
ما محبوبه های از آموزش و سرپناه دورمانده، رعناهای سوخته، زهراهای سربریده، اسامه های به ازدواج در کودکی تن داده، آگرین ها و سولاف های مادرشده، هانیه های شکنجه دیده، سامیه های مهاجر و لیلاهای چوب حراج به تن خورده، احد و صمدهای آتش به جان نشسته در زباله های بازیافتی، و...
و رضا های بی آرزو، بی آرزو، بی آ ر ز و🌧
📌 امروز کودکی دیگر سهمش را از مرگ گرفت.
#خودکشی_کودکان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
💠 آن چشم ها
✍نرگس ملک زاده
🔹 زندگی و یا بهتر بگویم کودکی رضا با تمام آرزوهایش، در نوجوانی، و با حسرتی که به سراغش آمده بود تمام شد. کودکی نکرده بود و یا شاید هم کودکانههایش را در پشت دستانی پنهان کرده بود که گاهی سخت میل به فشردن داشت.
همیشه فکر میکردم به آنچه را در قاب «ماه عسل» بر زبان آورده بود؛ مگر میشود آرزو نداشت !
البته راست میگفت. آن زمان کودک بود و هنوز رویاها برایش شاخ و شانه نکشیده بودند، حالا که خود او، قد کشیده بود، در سنی که آرزو هایش جوانه زده بود، خسته تر از آن بود که بخواهد برای رسیدنش حتی قدم بردارد؛ حتی آرزو هایش را رنگ آمیزی کند تا برایش دست یافتنیتر شود.
🔹 چطور میشود رضا، پسر لب خط، که رنج و سختی جزیی از زندگی کودکی تا الانش بود تاب نیاورد؟ چطور میشود خود با دستان خود، به تنها سرمایه زندگیش، به "جانش"، نا مهربانانه نگاه کند. چقدر لحظاتت سخت میگذشت که جان دادن و بریدن از این دنیا برایت راحتتر از ماندن بود؟ فقر و تبعیض برایت قلدری میکرد و دستان تو هر روز خالی تر میشد. آنروز آرزویی نداشتی یا فرصت نکرده بودی به آنچه میخواهی فکر کنی، اما امروز سردی بدنت آرزوهایت را فاش میکند .سرد، بی روح...
مگر آدمیزاد چقدر تحمل دارد؟ وقتی درون تهی کنی زود فروخواهی ریخت، تعلق نداشتن، تو را راحت تر فرو ریخت. خوب ایستاده بودی اما این دیوار که به آن تکیه داده بودی دیر یا زود فرو میریخت .
چشمانت را فراموش نخواهم کرد؛ این نگاه پر از آرزوست. آرزوهایی که در جیب دیگران برایشان خوش رقصی میکند و تو فقط تماشاگر این ارزوها بودی.
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش_طبقاتی
#تبعیض
#کوکان_کار
#فقر
#خودکشی_کودکان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
✍نرگس ملک زاده
🔹 زندگی و یا بهتر بگویم کودکی رضا با تمام آرزوهایش، در نوجوانی، و با حسرتی که به سراغش آمده بود تمام شد. کودکی نکرده بود و یا شاید هم کودکانههایش را در پشت دستانی پنهان کرده بود که گاهی سخت میل به فشردن داشت.
همیشه فکر میکردم به آنچه را در قاب «ماه عسل» بر زبان آورده بود؛ مگر میشود آرزو نداشت !
البته راست میگفت. آن زمان کودک بود و هنوز رویاها برایش شاخ و شانه نکشیده بودند، حالا که خود او، قد کشیده بود، در سنی که آرزو هایش جوانه زده بود، خسته تر از آن بود که بخواهد برای رسیدنش حتی قدم بردارد؛ حتی آرزو هایش را رنگ آمیزی کند تا برایش دست یافتنیتر شود.
🔹 چطور میشود رضا، پسر لب خط، که رنج و سختی جزیی از زندگی کودکی تا الانش بود تاب نیاورد؟ چطور میشود خود با دستان خود، به تنها سرمایه زندگیش، به "جانش"، نا مهربانانه نگاه کند. چقدر لحظاتت سخت میگذشت که جان دادن و بریدن از این دنیا برایت راحتتر از ماندن بود؟ فقر و تبعیض برایت قلدری میکرد و دستان تو هر روز خالی تر میشد. آنروز آرزویی نداشتی یا فرصت نکرده بودی به آنچه میخواهی فکر کنی، اما امروز سردی بدنت آرزوهایت را فاش میکند .سرد، بی روح...
مگر آدمیزاد چقدر تحمل دارد؟ وقتی درون تهی کنی زود فروخواهی ریخت، تعلق نداشتن، تو را راحت تر فرو ریخت. خوب ایستاده بودی اما این دیوار که به آن تکیه داده بودی دیر یا زود فرو میریخت .
چشمانت را فراموش نخواهم کرد؛ این نگاه پر از آرزوست. آرزوهایی که در جیب دیگران برایشان خوش رقصی میکند و تو فقط تماشاگر این ارزوها بودی.
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش_طبقاتی
#تبعیض
#کوکان_کار
#فقر
#خودکشی_کودکان
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran