#داستانهای_واقعی_روانشناس
#قسمت_اول
سلام به دوستان و همراهان وفادار کانال
قصد داریم از این پس موضوعات مرتبط با روان و درمانهای متفاوت را تا حد ممکن معرفی کنیم
🌻داستان اول مسیر تحول من 🌻
همه انسانها به دنبال گمشده خود هستند و من هم از این قاعده جدا نبودم از ۱۶ سالگی بدنبال گمشده ام به حوزه علمیه قم رفتم مدت کوتاهی به مطالعات مذهبی پرداختم قاری قران بودم و ...
سالها جستجو گر
عشق و علاقمندی من به مبدا آفرینش و پرسش من چه کسی هستم خاموش نشدنی بود و من تشنه تر بازگشتم .
سالها به زندگی کردن گذشت ، سرگرمی های زیبا و تجربیات که درس های آینده من بود .
و من همچنان در طول مسیر با پرسش خودم سرگرم
🎈من کیستم 🎈
سفرهای داخلی و سفرهای خارجی زیادی را رفتم بدون هیچ تجربه شناختی از خودم و اما طعم بی قراری در درونم
مسیر خواب هایم زیباترین بخش وجود شگفت انگیزم بوده و هست و پیام شهود
در یکی از روزهای سال خواب دیدم در مقابل فواره های آب نشستم در کشوری که نمیشناسم و وقتی به خودم نگاه کردم دختر ۷ ساله ای را دیدم که از پدرش میپرسد پدر من کی هستم .
و پدر در پاسخ گفت از این آب بپرس.
به تو جواب خواهد داد .
فواره زیبا و باشکوهی در یک منطقه شبیه انگلیس .
و من کودکانه از آب پرسیدم من کی هستم .
بعد از پرسش من توجه ام به آب جلب شد و دیدم درون آب پر از سکه های پول هست سکه های ناشناس قدیمی و عتیقه
و دریافتم باید برای جواب باید سکه ای به آب بیندازم . و من این سکه را از پدرم گرفته و در آب انداختم .
بدون هیچ پاسخی مبهوت از خواب بیدار شدم .
و مثل تمام خوابهای شهودی تا مدتی به این خواب فکر میکردم .
همان سال برای سفر چین را انتخاب کردم و به آنجا سفر کردم .
اوایل سفر برنامه های سابق بود دیدن مکان های دیدنی و خرید .
اما یکی از روزها تصمیم گرفتم برنامه خودم را داشته باشم . موسیقی چینی و معابد چینی را دوست داشتم دنبال معبدی بودم که احساس شنیدن موسیقی را به من میداد .
بدون هدف از هتل آدرس یکی از معابد را گرفتم و رفتم .
از پلکان معبد که بالا مبرفتم طپش قلب گرفتم نمبدانستم مربوط به پیاده روی و سربالایی یا هیجان خودم یا انرژی معبد .
هنوز به هوشیاری و ذهن آگاهی خودم واقف نبودم .
جلوی معبد متوجه هیجان خودم شدم .
کمی ترس .
مردم سجده میکردند و بعد روی زمین میخزیدند و وارد معبد میشدند . عبادتشون عجیب بود و جلب توجه میکرد عود روشن بود و یک فضای بزرگ
و حوض بزرگ و معبد .
با احترام و ادب و خضوع وارد حیاط شدم تعظیم کردم و وارد معبد شدم .
زیر چشمی به آدمها نگاه میکردم ، همه در حالت آرامش و تسلیم هیچ گونه تنشی دیده نمیشد .
در معبد من احساس خواستن و نیاز آدمها را ندیدم بلکه نوعی سپاسگزاری دیده میشد.
در معبد نشستم و مشغول دعا کردن شدم ، وقتی نوبت به تقاضا رسید جالب بود چیزی نداشتم برای خواستن بله برای اولین بار متوجه شدم همه چیز دارم جز اینکه آرامش و قرار ندارم .
برای اولین بار پرسیدم ای خدای معبد آیا میدانی هدف از آفرینش ما چیست و ما چرا باید زندگی کنیم چه کسی هستم من ؟؟؟
و وارد حیاط پشتی معبد شدم .
در حال بیرون رفتن بودم که دیدم حوض و فواره بزرگی هست که چینی ها درون آن سکه مینداختند و آرزو میکردند و میرفتند .
نشستم و بدون هیچ حجابی برگشتم به خواب ۷ ماه قبلم و زمان و مکان هویتش را از دست داد . و من از این قرابت غرق در تفکر .
یک پرسش را دقیق پرسیدم و از آن کاملا مطمئن شدم من کیستم ؟؟؟
برای اولین بار با قلبم گفتگو برقرار شد .
آیا آماده تغییر هستی .
آیا نمیترسی
آیا قوی هستی
و من در قلبم پاسخ دادم بله .
#ادامه_دارد
#پایان_قسمت_اول
#روانشناس_بالینی
#دانش_آموخته_هند_چین
@alomoshaver1
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEVriAqgi0cd012uA
#قسمت_اول
سلام به دوستان و همراهان وفادار کانال
قصد داریم از این پس موضوعات مرتبط با روان و درمانهای متفاوت را تا حد ممکن معرفی کنیم
🌻داستان اول مسیر تحول من 🌻
همه انسانها به دنبال گمشده خود هستند و من هم از این قاعده جدا نبودم از ۱۶ سالگی بدنبال گمشده ام به حوزه علمیه قم رفتم مدت کوتاهی به مطالعات مذهبی پرداختم قاری قران بودم و ...
سالها جستجو گر
عشق و علاقمندی من به مبدا آفرینش و پرسش من چه کسی هستم خاموش نشدنی بود و من تشنه تر بازگشتم .
سالها به زندگی کردن گذشت ، سرگرمی های زیبا و تجربیات که درس های آینده من بود .
و من همچنان در طول مسیر با پرسش خودم سرگرم
🎈من کیستم 🎈
سفرهای داخلی و سفرهای خارجی زیادی را رفتم بدون هیچ تجربه شناختی از خودم و اما طعم بی قراری در درونم
مسیر خواب هایم زیباترین بخش وجود شگفت انگیزم بوده و هست و پیام شهود
در یکی از روزهای سال خواب دیدم در مقابل فواره های آب نشستم در کشوری که نمیشناسم و وقتی به خودم نگاه کردم دختر ۷ ساله ای را دیدم که از پدرش میپرسد پدر من کی هستم .
و پدر در پاسخ گفت از این آب بپرس.
به تو جواب خواهد داد .
فواره زیبا و باشکوهی در یک منطقه شبیه انگلیس .
و من کودکانه از آب پرسیدم من کی هستم .
بعد از پرسش من توجه ام به آب جلب شد و دیدم درون آب پر از سکه های پول هست سکه های ناشناس قدیمی و عتیقه
و دریافتم باید برای جواب باید سکه ای به آب بیندازم . و من این سکه را از پدرم گرفته و در آب انداختم .
بدون هیچ پاسخی مبهوت از خواب بیدار شدم .
و مثل تمام خوابهای شهودی تا مدتی به این خواب فکر میکردم .
همان سال برای سفر چین را انتخاب کردم و به آنجا سفر کردم .
اوایل سفر برنامه های سابق بود دیدن مکان های دیدنی و خرید .
اما یکی از روزها تصمیم گرفتم برنامه خودم را داشته باشم . موسیقی چینی و معابد چینی را دوست داشتم دنبال معبدی بودم که احساس شنیدن موسیقی را به من میداد .
بدون هدف از هتل آدرس یکی از معابد را گرفتم و رفتم .
از پلکان معبد که بالا مبرفتم طپش قلب گرفتم نمبدانستم مربوط به پیاده روی و سربالایی یا هیجان خودم یا انرژی معبد .
هنوز به هوشیاری و ذهن آگاهی خودم واقف نبودم .
جلوی معبد متوجه هیجان خودم شدم .
کمی ترس .
مردم سجده میکردند و بعد روی زمین میخزیدند و وارد معبد میشدند . عبادتشون عجیب بود و جلب توجه میکرد عود روشن بود و یک فضای بزرگ
و حوض بزرگ و معبد .
با احترام و ادب و خضوع وارد حیاط شدم تعظیم کردم و وارد معبد شدم .
زیر چشمی به آدمها نگاه میکردم ، همه در حالت آرامش و تسلیم هیچ گونه تنشی دیده نمیشد .
در معبد من احساس خواستن و نیاز آدمها را ندیدم بلکه نوعی سپاسگزاری دیده میشد.
در معبد نشستم و مشغول دعا کردن شدم ، وقتی نوبت به تقاضا رسید جالب بود چیزی نداشتم برای خواستن بله برای اولین بار متوجه شدم همه چیز دارم جز اینکه آرامش و قرار ندارم .
برای اولین بار پرسیدم ای خدای معبد آیا میدانی هدف از آفرینش ما چیست و ما چرا باید زندگی کنیم چه کسی هستم من ؟؟؟
و وارد حیاط پشتی معبد شدم .
در حال بیرون رفتن بودم که دیدم حوض و فواره بزرگی هست که چینی ها درون آن سکه مینداختند و آرزو میکردند و میرفتند .
نشستم و بدون هیچ حجابی برگشتم به خواب ۷ ماه قبلم و زمان و مکان هویتش را از دست داد . و من از این قرابت غرق در تفکر .
یک پرسش را دقیق پرسیدم و از آن کاملا مطمئن شدم من کیستم ؟؟؟
برای اولین بار با قلبم گفتگو برقرار شد .
آیا آماده تغییر هستی .
آیا نمیترسی
آیا قوی هستی
و من در قلبم پاسخ دادم بله .
#ادامه_دارد
#پایان_قسمت_اول
#روانشناس_بالینی
#دانش_آموخته_هند_چین
@alomoshaver1
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEVriAqgi0cd012uA
Telegram
🕉☕️☕️مایا☕️☕️🕉
کتابهای pdf
فال روزانه ، فروش کتاب و اکسسوری
@maya_444
فال روزانه ، فروش کتاب و اکسسوری
@maya_444