نشریه زمان ظهور
3.91K subscribers
2.63K photos
505 videos
575 files
3.43K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
Forwarded from اشعار احمدی
🌹🌹🌹 ❤️
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_امام_زمان_عج
#جمعه_های_انتظار

چشم انتظار...
دست من بر دامنت با من دمي همراه باش
گاه‌گاهی پاسخ این ناله و این آه باش
ای چراغ راه گاهی بر دل تارم بتاب
خود دلیل راه این حیران ناآگاه باش
باخیال تو فقط من بیخیال عالمم
بیخیال من مباش و یاد من گهگاه باش
نیمه شعبان رسید و باز احساسی شدیم
شاهد احساس عشاقت تو خود ای شاه باش
سال‌های بی کسی‌مان با تو آخر می‌شود
با ظهور خود بیا پایان سال و ماه باش
گوشه چشمی نظر کن سوی این چشم انتظار
با نگاهی مرهم این دوری جانکاه باش
برادر سحاب
@ashaar13 🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫🔔
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
46👍6👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

قسمت نهم
✍️به‌قلم: متیاس


🔹عیسی حقانیت احمد الحسن را تأیید می‌کند

🔹در در نیمه‌شب، ناگهان الیاس با صدای گریۀ ساره از خواب بیدار شد.

🔹«و اینک آوازی از ابر در رسید که: این است پسر حبیب من که از وی خشنودم. او را بشنوید!»

🔹الیاس گفت: «یادت هست روز ا‌ولی که وهب پیام داد، چه گفتی؟ گفتی این افراد حتی ارزش ندارند که پیام‌هایشان را بخوانی! حال خودت از من می‌خواهی که وقت بگذارم و‌ از احمد الحسن بخوانم!»



🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 197


✈️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
51👏4👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🕊3
#مقالات_برگزیده
#امام_زمان
#غیبت


❄️بر طبل رسوایی بکوب!

✍️به قلم سارا ستوده

سالیان درازی است شیعیان برای میلاد امام مغیبمان به گمان خود مانند فرزندانی خلف، جشن می‌گیرند و به شادمانی مشغول‌اند. به این امید که عمل نیکشان قبول افتد، می‌کوشند آن را تا حد ممکن رواج دهند و با حساب سرانگشتی‌شان، هرچه شادی و ‌سرورشان بیشترباشد، ثواب بیشتری عایدشان می‌شود، لذا از هیچ‌ نوع عمل بهجت‌آفرینی فروگذار نیستند. حتی ممنوعیت رقص و پایکوبی در حکومت‌هایی که خود را پایبند به اسلام معرفی می‌کنند، در نیمۀ شعبان قبح خود را از دست داده و به عمل نیکی با نیت "قربة الی الله" مبدل می‌شود.

🔺خیلی عجیب است! تغییر رویکردها را می‌گویم؛ گاهی حجاب داشتن اجباری، وحی منزل می‌شود و عدم توجه به آن گناه کبیره، و زمانی غنا و موسیقی، از شیر مادر حلال‌تر شده، رقص و پایکوبی نوعی احسن‌الاحوال است برای نشان دادن دوز بالای شور و شعف فرزندان برای میلاد پدر.

💢اما کدام پدر؟! کجاست پدر؟!

پدر فراموش‌شده‌ای که خار در چشم و استخوان در گلو با قلبی حزین، غریب و تنها گذران عمر می‌کند؟! آیا نبود پدر ارتباط تنگاتنگی با رضایت و عدم رضایت از فرزندان خود ندارد؟ اگر راضی است، چرا نیست؟ و اگر ناراضی است، این خوشحالی‌ها چه معنایی دارد؟

💢فلسفۀ غیبت

جشن و شادی در روز میلاد پدری که در جشن حضور ندارد، نه‌تنها زیبا نیست، بلکه دردناک است. گویی نبود پدر مهم نیست که اگر مهم می‌بود، هر سال به‌جای این‌که جشن شکوهش بیشتر شود، درد فراق عظیم‌تر جلوه می‌کند. در خوشبینانه‌ترین حالت، یعنی دور بودن پدر همراه با رضایت از فرزندان، پر از درد است و غم، چراکه پدر نیست که این شادی را با او سهیم شویم، بنابراین، باید جای خالی‌اش احساس شود. و در نگاه واقع‌بینانه، پدر از فرزندان راضی نیست، زیرا آنها را ترک گفته است. پس اگر راضی نیست، این جشن و سرورها چه معنایی دارد؟ ای کاش، به‌جای طبل شادانه، صدای طبل رسوایی بلند می‌شد و می‌گفت:
"با خودتان صادق باشید!"

چرا پدر نیست؟ چرا دیگر نور وجودش خانه را روشن نمی‌کند؟ چرا حضورش خانۀ‌ سردتان را گرما نمی‌بخشد؟

چرا دیگر عطر وجودش در نسیم صبح‌گاهی نمی‌پیچد؟ چرا درب خانه به احترام ورودش خم نمی‌شود!

چرا با جشن و شادی سعی دارید به همگان بگویید همه‌چیز آرام است و همه خیلی خوشبختیم!

مشکل از کجاست که همه‌چیز وارونه شده است؟
برای یافتن سؤال، باید مسئله از دو منظر بررسی شود:

🔎اول. چرا پدر نیست و چرا از نزد ما رفته است؟ دوم. آیا این رفتن به خواست خودش بوده است یا خیر؟

برای رسیدن به پاسخ، باید سؤال را همه‌جانبه بررسی کرد:
چرا پدر نیست؟ علت رفتن پدر چیست؟ چگونه می‌شود پدری مهربان مانند حجت خدا، سالیان متمادی فرزندانش را به حال خود رها کرده باشد؟ دلیل غیبت پدر چیست؟ علت این جدایی‌ها چه می‌تواند باشد؟
هزار و اندی سال است از وجود پدر، مقتدا و مولای خود محرومیم.

🗣اولین پاسخ: شاید مشکل از همین تعبیر پدرانه و عدم تبیین آن است. امام هم پدر هست و هم پدر نیست. پدر هست، به سه دلیل:

⚫️1. پدر هست، زیرا هر چیز که داریم و نداریم از آنِ اوست؛
⚫️2. پدر هست، زیرا منشأ و فلسفۀ وجود و سرشت ما به‌واسطۀ وجود اوست؛
⚫️3. پدر هست، زیرا تنها سینۀ یک پدر تحمل چنین مهر و محبت خالصانه و عُلقه و سرسپردگی بی‌پایانی را دارد.

🗣اما امام (ع) پدر نیست، بازهم به سه دلیل:

⚫️1. پدر نیست، از این حیث که زمین و زمان و موقعیت و مقام را از ایشان به ارث نمی‌بریم؛

⚫️2. پدر نیست، که در نبودش و بدون اجازه‌اش و با تبصره‌های کج‌دارومریز قانون غیراساسی، شخصی را در جایگاه پدر بنشانیم تا بر اموال پدر اختیار تام پیدا کند و خود را ولیعهد تام‌الاختیار و ولی مطلق نست به دیگر فرزندان پدر معرفی کند.

⚫️3. پدر نیست، زیرا نمی‌شود به نبودنش عادت کرد و بدونش زندگی.
پس نگاه ما نباید احساسی و از نوع پدر و فرزندی باشد، زیرا به مرور زمان از احساسات کاسته شده و به فراموشی سپرده خواهند شد. و امام شخصی عادی نیست که با عادت‌هایی از قبیل روزمرگی به فراموشی سپرده شود. بنابراین، امام پدر نیست، زیرا بدون امام، زنده نیستی، چه رسد بخواهی زندگی کنی. شاهد مثال بر این مدعا روایاتی است که می‌گویند، اگر امام و حجت خدا بر روی زمین نباشد، زمین اهلش را فرومی‌برد. [1]

🗣دومین پاسخ: از جنبه‌ای دیگر او امام است و ما مأموم. لذا تعبیر فرزند بودن جایی که باید مأموم باشیم با ایجاد یک خطای بزرگ محاسباتی، مانع از دیدن طول غیبت یک قرن و ده‌ها سده می‌شود.


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
23👍6👏4😢2
👈همه می‌گویند مدت مدیدی است که بدون امام هستیم و او را در کنار خود نداریم؛ او نیست و حضور ندارد. اما حقیقت ندارد، امام حضور دارد، این ما هستیم که نیستیم. این ما هستیم که از درک حضورش بی بهره‌ایم. اگر امام (ع) نباشد، ماه و خورشید و فلک، دست در دست هم می‌‌نهند به خشم، زمین و زمان خود را می‌کنند ویران.

🔹پس امام هست و ما نیستیم، امام هست و ما برای خدمت‌گزاری و همراهی‌اش قابل نیستیم، زیرا خود را قابل چیزهای فانی می‌دانیم. آخر شیعیان دنیاپرست فانی‌مسلک را چه به دلدادگی با جاودانه‌ها.

به دنبالش نیستیم، دغدغه‌اش را نداریم، غصه‌اش را نمی‌خوریم، برای غربت هزارساله‌اش خون که هیچ، قطره اشکی هم نمی‌ریزیم. برای همین است که آب زیر پوستمان رفته است و با سرخوشی تمام در نبودش، مستانه بزم شادی به راه می‌اندازیم.

شیعیان مدافع شادی و سرور، با مقولۀ "عدم قابلیت" بیگانه‌اند. شیعه‌ بودن را نفهمیده‌اند. چگونه برایشان توضیح دهم باید لیاقت و قابلیت را به توان دو برسانند که فرمول فیثاغورس تنهایی امام تمام شده و روزگار بدون امام سر برسد. چگونه برای شیعیانی که از دین‌داری فقط حرکت دستانی را فهمیده‌اند که در عزا باید آنها را محکم بر سینه بزنند و در هنگام شادی، آنها را موزون و آرام بالای سر به حرکت درآورند. چگونه بگویم، روزگاری که اماممان مغیب شد، سن شریفشان دورقمی بود و حالا چهاررقمی!!
یا ایتها الشیعه! چشم‌هایتان را بشویید و جور دیگری ببینید. بیایید یک بار به‌جای شادی بگریید و امامتان را از خدا طلب کنید.

⁉️هرگز از خود پرسیده‌اید علت واقعی غیبت و عدم حضور امام (ع) چیست؟ آیا بر این باورید که نبود امام (ع) حکمت و مصلحت خداست؟ آیا یقین دارید غیبت امام (ع)، جزو مراحل و پروسه‌های حتمی ظهور است؟ یا فکر می‌کنید غیبت امام (ع) در نهان، نشان از ارتقا و بالندگی و کفایت امور دینی از جانب شیعیان دارد؟
نبود امام (ع) به زبان ساده، از سه حالت خارج نیست: یا خواست خداست یا خواست امام (ع) است یا خواست شیعیان. به‌طور مشخص، خواست حجت خدا همان خواست و ارادﮤ خداست، پس دو گزینه باقی می‌ماند!

⚫️گزینۀ اول. عدم حضور حجت و فلسفۀ غیبت ایشان، از امور جبری و خواست و ارادﮤ خداست. گزینۀ دوم. عدم حضور امام (ع)، از امور اختیاری و خواست بندگان خداست.
طرفداران گزینۀ اول بیشترین ‌تعداد شیعیان را تشکیل می‌دهند، زیرا معتقدند غیبت امام (ع) خواست و ارادﮤ خداست.

⚫️اما اقلیتی هم وجود دارند که می‌گویند شیعیان مسبب غیبت امام (ع) هستند؛ این اقلیت، همان فرقۀ ناجیه هستند که برخلاف دستۀ اول برای مدعای خویش دلیل دارند و دلیلشان نص صریح آیات ‌و روایات است. می‌گویند خداوند در قرآن کریم، فلسفۀ خلقت را عبادت معرفی فرموده است [2] و در روایت از عبادت به معرفت و خداشناسی تعبیر شده است. [3] همچنین از کلام خدا دلیل ارائه می‌کنند که رسولان و‌ حجج الهی برای تبلیغ و تربیت و تهذیبِ‌نفس و آموزش بندگان فرستاده شده‌اند. [4]

حال چطور ممکن است امام (ع) جایگاه و پست مخصوص خودش را بدون دلیل ترک کند؟ این نگرش اشتباه که نبودِ امام (ع) مطابق با خواست و ارادﮤ خداست، با سنت تغییرناپذیرش هم‌خوانی ندارد.

🔺مسلماً مشکل و دلیل غیبت امام (ع) خود ما هستیم. ما هستیم که امام خود را به غیبت فرستاده‌ایم. ما هستیم که مولای خود را با حسرت تنها گذاشته‌ایم. ما هستیم که جمعه‌ها "متی ترانا و‌ نراک" می‌خوانیم و برای آمدنش قدم از قدم برنمی‌داریم. ما هستیم که امام خود را راهی بیابان‌ها کرده‌ایم و در جای گرم‌ونرم خود، فریاد "العجل العجل، یا صاحب‌الزمان" سر می‌دهیم.

آخر کسی نیست بگوید مرور این بی‌مهری‌ها در نیمۀ شعبان جشن دارد؟ به نظر شما، باید برای این جفاها اشک بریزیم و ناله سر دهیم، یا چنان غرق در شادی شویم که صدای ترانه‌هایمان گوش فلک را کر کند؟

📌چرا درد بی‌پدری پیرِمان نمی‌کند؟ چرا هر سال جشن‌ها باشکوه‌تر برگزار می‌شود؟ چرا چهره‌های پر از بهجت و سرورمان جای خود را به حزن و اندوه نمی‌دهد؟ چرا هر سال برای روشن کردن یک شمع بیشتر دستمان نمی‌لرزد؟

به‌راستی این دوری و هجران، نیازمند غم است یا شادی؟ این پارادوکس را چه کسی حل می‌کند؟! ممکن است کسی پاسخ دهد: امر اهل‌بیت (ع) است که در شادی ما شاد باشید و در ناراحتی ما غمگین. [5]

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
20👏7👍4😢3
👈اما عاقلانه می‌نماید قبل از این‌که به شادی و شعف بپردازیم، حقیقت را جویا شویم و ببینیم آیا امام (ع) در شرایط دردناک غیبتش، شاد و خرسند است که از شادی او شاد شویم؟ یا بالعکس، غم عالم در سینۀ حزینش سنگینی می‌کند؟ آیا توجه داریم غرق شدن در دنیا و بوی دنیا گرفتن، سبب فاصله افتادن میان ما و امام (ع) شده است؟ چه کسی جز ابلیس می‌تواند بر مسیر صراط مستقیم، بساط حراجی راه بیندازد و عطرهای ارزان‌قیمت پرفروش خود را به گران‌ترین قیمت ممکن بفروشد، چراکه رایحۀ دنیا و زشتی‌هایش، طرفداران زیادی دارد و هرچه بیشتر بوی دنیا بدهند بیشتر به یکدیگر تفاخر می‌کنند. رایحه‌ای مصنوعی بر پایۀ لهوولعب که انسان، اشرف مخلوقات را مست می‌کند و لایعقل، که به‌راحتی در دامِ این افسونگر هزارچهره بیفتد و ‌‌خرامان‌خرامان خود را به قهقرا، یعنی فنای ابدی بسپارد.

🗣آیا این به ذلت دنیا تن دادن خوشحالی دارد؟ این مشغولیتی که سبب دور افتادن از عالی‌جنابان و سامیه‌مقامان ملکوتی می‌شود، جای شادی دارد؟ ارتزاق کردن به‌غیر از آب حیات پایکوبی دارد؟ اگر پاسختان خیر است، پس به‌جای شادی بی‌دلیل به خود بیایید و امامتان را دریابید. و اگر پاسختان همچنان آری است، به آذین بستن خیابان‌ها و ریسه کشیدن درختان و چراغانی کردن کوچه‌ها و شادی بی‌انتهایتان ادامه دهید. نذرتان قبول است، اما کاش می‌دانستید موردقبول چه کسی؟!

⚡️در آخر پیشنهاد می‌کنم برای یک خانه‌تکانی عقیدتی، نامۀ امام (ع) را بخوانید و بدانید امام (ع) خوشحال نیست که شما به خیال خود در شادی‌اش شریک شوید.
امام (ع) در یکی از توقیعات خود می‌نویسد:

🔎«آگاه باشید هرکس با من در کتاب خدا محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. آگاه باشید هرکس با من در سنت رسول خدا محاجه کند پس من سزاوارترین مردم به سنت رسول خدا هستم. شما را به خداوند قسم می‌دهم هرکس سخن مرا امروز می‌شنود آن را ابلاغ کند، شاهدان شما به غائبان. و از شما می‌خواهم به حق خداوند و رسولش و به حق خودم، که قطعاً برای من بر گردن شما حق قرابت با رسول‌الله است، مبادا ما را یاری نکنید و حفظ نکنید از کسانی که به ما ظلم کردند، قطعاً ما را خوار کردند و به ما ظلم کردند و ما را از شهر و دیار و فرزندانمان طرد کردند و بر ما ستم کردند و ما را از حقمان دور کردند؛ و اهل باطل بر ما دروغ بستند. پس خدا را، خدا را، در مورد ما [در نظر بگیرید]. ما را تنها نگذارید و ما را یاری کنید تا خداوند متعال شما را یاری کند. [6]

💡امام (ع) در توقیع خود، از شیعیان شکوه می‌کنند، پس رضایتی در کار نیست، مصلحتی برای عدم حضور وجود ندارد، بلکه امام (ع) سالیان سال است که روزها را به نظاره نشسته و شب‌ها را نیز هم. او منتظر است که برگردیم.
در نتیجه، شادی و شعف شیعیان در مقابل درد و غم امام (ع)، چیزی جز بی‌اهمیت دانستن فراق و عدم دردمندی را نمی‌رساند. این‌طور که واضح هست ما منتظر نیستیم، بلکه امام ما انتظار می‌کشد و چقدر بد است انتظار. سال‌ها منتظر است که برگردیم، پس مشخص شده این ماییم که غیبت کرده‌ایم. با این تفاصیل، خودتان کلاهتان را قاضی کنید و بگویید، در جشن میلاد امام تنهای غایبمان باید بر طبل شادانه کوبید یا طبل رسوایی را لمس کرد؟!

📚منابع:

[1] ابوحمزه می‌گوید: «به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟» حضرت فرمود: "اگر زمین بدون امام باشد، در خود فرومی‌ریزد». شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰، کتاب حکمت.
[2] سورﮤ ذاریات، آیۀ ۵۶: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ).
[3] امام صادق (ع) در بیان و تفسیر آیۀ ۵۶ سورﮤ ذاریات فرمودند: «"ای لیعرفون"، یعنی مگر برای این‌که او را بشناسند.» شیخ صدوق، علل‏الشرائع، ج ۱، ص ۹.
[4] سورﮤ بقره، آیۀ ۱۵۱: (كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ).
[5] عنِ الصّادِقِ (ع) قالَ: «شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا» «شیعیان ما از بقیۀ خمیرمایۀ اولیۀ آفریش ما آفریده شده‌اند، ولایت ما در سرشت آنان عجین شده است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحت هستند.»
[6] محمدبن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص ۲۹۰.

📖صفحه ۳

#نشریه_زمان_ظهور


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
34😢7👍2🥰2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11
اهمیت دعا
<unknown>
#مقاله_صوتی
#پادکست
#دعا

🎶اهمیت و تأثیر منحصربه‌فرد دعا در پیشبرد اهداف دعوت سید احمدالحسن

✍️به قلم: سماء مرتضوی

🔹اهمیت دعا از دیدگاه ثقلین شریف چیست؟
🔹آیا دعا می‌تواند فاتح  مسیر نورانی دعوت مهدوی باشد؟
🔹تشویق به دعا
🔹آثار رفع بلا به‌واسطۀ دعا
🔹آثار شگفت‌انگیز دعا بر شخص دعاکننده
🔹تسریع و تسهیل فرج به‌واسطۀ دعا


🔗متن مقاله

🔗لینک مقاله در سایت


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3020👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13👍1
#نشریه_شماره_197
#احمدالحسن


💕گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

🙃قسمت نهم
✍️به قلم متیاس

💢عیسی حقانیت احمد الحسن را تأیید می‌کند

پس از گذشت چند ساعت و در نیمه‌شب، ناگهان الیاس با صدای گریۀ ساره از خواب بیدار شد. او با ترس و نگرانی دلیل گریۀ همسرش را پرسید، اما حال ساره آ‌ن‌قدر دگرگون بود که نمی‌توانست سخنی بر زبان بیاورد.
او اشک می‌ریخت و فقط می‌گفت: «مسیح! مسیح!»

🗣الیاس با دلهرﮤ فراوان صبر کرد تا ساره آرام شود و علت بی‌تابی‌اش را توضیح دهد. او به آشپزخانه رفت و با یک لیوان آب نزد ساره بازگشت و‌ منتظر ماند تا همسرش آرام شود. همان لحظه، ساره با حال عجیبی گفت: «الیاس، من اکنون عیسای مسیح را در خواب دیدم. او با لبخند مهربانی احمد الحسن را تأیید کرد و از من خواست که از او اطاعت کنم.»

🔺الیاس در جای خود خشکش زد. خدایا، این چه بلایی است که بر سرمان آمده! ساره چه می‌گوید؟! چرا عیسی باید احمد الحسن را تأیید کند؟! مگر او کیست؟! ساره و زندگی‌مان چه‌ می‌شود ...
الیاس با دستپاچگی گفت: «عزیزم، خودت می‌گویی خواب! تو اصلاً با فکر احمد الحسن خوابیدی. یادت نیست؟! صحبت قبل از خوابمان او بود. پس طبیعی است که این خواب را ببینی. لطفاً خوابت را فراموش کن.»
ساره با گریه گفت: «چه می‌گویی، الیاس؟! من کی خواب مسیح را دیده بودم که این‌قدر عادی در این باره صحبت می‌کنی؟! مگر می‌توانم خوابم را فراموش کنم؟! چگونه نگاه و لبخند مهربان او را از یاد ببرم؟! می‌فهمی چه می‌گویی؟!»
الیاس به‌آرامی گفت: «باور کن حال من دست‌کمی از حالِ خوب تو ندارد.

🔅من هم خوشحالم که خواب مسیح را دیده‌ای‌. فقط خواهش می‌کنم سخن او را در خواب جدی نگیری و بدانی که این درخواست او به‌خاطر صحبت‌های قبل از خواب خودمان بوده است، وگرنه آن مدعی را چه به عیسای ‌مسیح؟!»
ساره توانایی ادامۀ بحث را نداشت و سکوت کرد.
او ساعت‌ها و تا روشن شدن هوا به‌آرامی گریه می‌کرد و‌ حال عجیبی را تجربه‌ می‌کرد.
الیاس هم که تا صبح بیدار بود و ذهنش بسیار مضطرب و آشفته شده بود، با نگرانی از پاسخ احتمالی ساره از او پرسید: «ساره جان، بهتر شده‌ای؟ بگو برایت چه‌کار کنم که حالت خوب شود؟ می‌خواهی چه‌کار کنی؟ کجا برویم؟ چه کسی را ببینیم؟ چه کنم ساره که مثل همیشه بشوی؟!»

🙏ساره که کمی آرام‌تر شده بود، با حالت ملتمسانه‌ای گفت: «لطفاً بگذار از احمد الحسن بیشتر بدانم. اجازه بده به وهب پیام بدهم و او برایم از احمد الحسن بگوید.» این‌ها را گفت و‌ دوباره به گریه افتاد.
الیاس هم که با دیدن بغض و‌ گریۀ همسرش اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «به‌خاطر یک خواب می‌خواهی به همه‌چیزمان پشت‌پا بزنی، ساره؟! لعنت به من که تو را از وهب و پیامی که برایم فرستاده بود آگاه کردم. باشه، ساره، هرکاری می‌خواهی بکن.
گوشی‌ام را بردار، وهب را از حالت مسدودی خارج کن و تا دلت می‌خواهد از احمد الحسن بگو و‌ از احمدالحسن بخوان و از احمدالحسن بشنو! اما یادت باشد که ممکن است نتیجۀ این کارهایت به نابودی زندگی‌مان منجر شود.»

⚡️ساره با خوشحالی گفت: «خداوند از تو راضی باشد، الیاس جان. از تو سپاس‌گزارم. اما من هم به تو این اطمینان را می‌دهم که اگر قرار بود با احمد الحسن زندگی‌مان خراب شود، عیسی من را به‌سوی او فرانمی‌خواند!»
الیاس خنده‌ای از سر استیصال و تمسخر بر لب آورد و گفت: «چقدر خوابت را جدی گرفته‌ای! با خودت تکرار کن و بگو خواب بوده است، خواب بوده است...»
آنگاه گوشی خود را به ساره داد و به اتاق رفت. او که بسیار سردرگم و نگران بود، تصمیم گرفت چند روزی را مرخصی بگیرد و با ساره به سفر نزد خانواده‌اش بروند تا شاید کمی حال‌وهوای همسرش تغییر کند.

🚛الیاس در حال برنامه‌ریزی برای سفر و هماهنگ کردن کارها بود که متوجه صدای گریۀ ساره شد. او سریع از اتاق خارج شد و گفت: «باز چه شده، ساره؟! چرا گریه می‌کنی؟»
ساره درحالی‌که اشک می‌ریخت، با اشتیاق بسیاری پاسخ داد: «الیاس، به وهب پیام دادم و گفتم که من همسر الیاس هستم و از این پس، به‌صورت مشترک به تو پیام می‌دهیم. سپس خوابم را برایش تعریف کردم. بیا و ببین که وهب چه جوابی داده است. خودت پاسخش را بخوان.»
الیاس با بی‌میلی گوشی‌اش را گرفت و‌ جواب وهب را خواند.
او‌ نوشته بود: «درود بر شما! سپاس‌گزارم که رؤيای زیبایتان را برایم تعریف کردید. ان‌شاءالله که خیر است. می‌دانید یاد چه آیاتی افتادم؟ :


📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
24👍5😢1
👈در انجیل متی، فصلِ ۱۷، آیۀ ۱-۹ می‌خوانیم:
«و بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنّا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد. * و در نظر ایشان هیئتِ او متبدل گشت و چهره‌‌اش چون خورشید، درخشنده و جامه‌‌اش چون نور، سفید گردید. * که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفت‌وگو می‌کردند. * اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت «خداوندا، بودن ما در اینجا نیکوست! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم. یکی برای تو و یکی به‌جهت موسی و دیگری برای الیاس.»* و هنوز سخن بر زبانش بود که ناگاه ابری درخشنده بر ایشان سایه افکند و اینک آوازی از ابر در رسید که «این است پسر حبیب من که از وی خشنودم. او را بشنوید! * و چون شاگردان این را شنیدند، به‌روی در افتاده، بی‌نهایت ترسان شدند. * عیسی نزدیک آمده، ایشان را لمس نمود و گفت: «برخیزید و ترسان مباشید!» * و چشمان خود را گشوده، هیچ‌کس را جز عیسی تنها ندیدند * و چون ایشان از کوه به زیر می‌آمدند، عیسی ایشان را قدغن فرمود که "تا پسر انسان از مردگان برنخیزد، زنهار این رؤیا را به کسی بازنگویید.

📌می‌بینید خواهرم؟! شما رؤيا می‌بینی و عیسی در آن حقانیت احمد الحسن را تأیید می‌کند. و در این آیات، خواندیم که شاگردان در رؤیا به تبعیت از عیسی فراخوانده می‌شوند. به‌راستی که عالم رؤیا همیشه به حقانیت فرستادگان الهی شهادت می‌دهد.»

الیاس در حال مطالعۀ ادامۀ مباحثۀ آن دو بود. ساره در پاسخ به توضیحات وهب نوشته بود: «تمام روح و وجودم را حسّ عجیبی فراگرفته است. آقای وهب، از کجا بدانم آن کسی که در رؤیا دیده‌ام خودِ عیساست؟!»
وهب در جوابش نوشته بود: «لطفاً آن آیات را با دقت بخوانید! مگر پطرس، یعقوب و‌ یوحنا که صدها سال‌ پس از موسی و الیاس می‌زیستند، این دو‌ نبیّ خدا را دیده بودند که وقتی آنها را در خواب دیدند، یقین داشتند که به‌حقیقت ایشان را دیده‌اند؟!

🔅«که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفت‌وگو می‌کردند. * اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت «خداوندا، بودن ما در اینجا نیکوست! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم. یکی برای تو و یکی به‌جهت موسی و دیگری برای الیاس.» [1]

🗣خواهرم، شیطان هرگز نمی‌تواند خود را به شکل فرستادگان الهی درآورد.
عالم رؤیا در دست خداوند است. پس شما نیز در حقیقت خودِ عيسی را در رؤیا دیده‌ای و ایشان بوده است که حقانیت فرستاده‌اش را تأیید کرده است.
اگر مایل باشید، بازهم برایتان شواهدی از شهادت به حقانیت خلفای خداوند در رؤیا بیاورم

ساره با همان اشتیاق همیشگی‌اش نظر مثبت خود را اعلام کرده بود و وهب ادامه داده بود:
«‌در نور الهی باشید، خواهرم. این آیات را بخوانید:

📶«و در هر عیدی، رسم والی این بود که یک زندانی، هرکه را می‌خواستند برای جماعت آزاد می‌کرد. * و در آن وقت، زندانی مشهور، براَبا نام داشت * پس چون مردم جمع شدند، پیلاطُس ایشان را گفت: «که را می‌خواهید برای شما آزاد کنم؟ براَبّا یا عیسی مشهور به مسیح را؟» * زیراکه دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند. * چون بر مسند نشسته بود، زنش نزد او فرستاده، گفت: «با این مرد عادل تو را کاری نباشد، زیراکه امروز در خواب دربارﮤ او زحمت بسیار بردم.» [2]

📌در این آیات هم می‌بینیم که عالم رؤیا نسبت به حقانیت فرستادگان الهی ساکت نمی‌نشیند و‌ هشدار می‌دهد.
همچنین معرفی ابراهیم در رؤیای ابی‌ملک به‌عنوان نبی خداوند:
«3 و خدا در رؤیای شب، بر اَبی‌مَلِک ظاهر شده، به وی گفت: «اینک تو مرده‌ای به‌سبب این زن که گرفتی، زیراکه زوجۀ دیگری است.» [...]
۷ پس الآن زوجۀ این مرد را رد کن، زیراکه او نبی است، و برای تو دعا خواهد کرد تا زنده بمانی. و اگر او را رد نکنی، بدان که تو و هرکه از آنِ تو باشد، هرآینه خواهید مرد.»
۸ بامدادان ابی‌ملک برخاسته، جمیع خادمان خود را طلبیده، همۀ این امور را به سمع ایشان رسانید، و ایشان بسیار ترسان شدند.» [3]

🔺مثال‌های دیگری هم هست که برای پرهیز از زیاده‌گویی از ذکر آنها خودداری می‌کنم و امیدوارم همین مقدار برای روشن شدن حقیقت کافی باشد
الیاس نمی‌دانست باید چه کند؟ خوشحال باشد یا ناراحت؟ او هم مانند ساره شوق ظهور فرستادﮤ عیسی را داشته باشد یا مقابلش بایستد و او را از این افکار دور کند.

🔹او در حال تجربۀ سردرگمی عجیبی بود که ناگهان به خود آمد. چه می‌گویی، الیاس؟!
ساره و اشتیاق ظهور فرستادﮤ عیسی؟! این دیگر چه مصیبتی است که بر سرمان آمد؟! ما که داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم!
به خانواده‌هایمان چه بگویم؟! بگویم ساره به یک مسلمان که خود را فرستادﮤ عیسی می‌داند، ایمان آورده است؟!


📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
22👍8😢1
👈او‌ گوشی همراهش را کنار گذاشت و با مهربانی همسرش را آرام کرد و گفت: «ساره جان، می‌شود لطفاً از حالت برایم بگویی؟! تو در حال حاضر دربارﮤ احمد الحسن و ادعایش چه فکری می‌کنی؟ یا قصدت از این پرسش و پاسخ‌ها با وهب چیست؟!» 

🗣ساره با بغض جواب داد: «الیاس، اگر ناراحت نمی‌شوی و می‌خواهی حقیقت را بدانی، من احمد الحسن را باور کرده‌ام. فکر نکن تنها به‌خاطر رؤیایی است که دیده‌ام، نه! من پیش از این خواب، بارها دلایل آنها را خواندم و بررسی کردم و سخن باطلی در هیچ‌کدام از ادله‌شان ندیدم. از تو هم می‌خواهم با انصاف و بدون پیش‌داوری این دلایل را بخوانی و از خدا بخواهی که راه هدایت را نشانت دهد. این خواستۀ خود احمد الحسن است. او بارها تأکید کرده است که از خدا بخواهید تا راه را نشانتان دهد.»

🔺الیاس گفت: «یادت هست روز ا‌ولی که وهب پیام داد، چه گفتی؟ گفتی این افراد حتی ارزش ندارند که پیام‌هایشان را بخوانی! حال خودت از من می‌خواهی که وقت بگذارم و‌ از احمد الحسن بخوانم
ساره با شرمندگی پاسخ داد: «لطفاً آن سخنان را به یادم‌ نیاور و من را خجالت‌زده نکن. می‌دانی آن‌ روز که برای چندمین بار از تو خواستم به سخنان ایمان‌داران به احمد الحسن گوش ندهی، به‌ناگاه یاد چه چیزی افتادم؟ موعظۀ استیفان نخستین شهید مسیحیت که یهودیان به‌جای این‌که سخنانش را با انصاف و آزادانه بشنوند و درک کنند، گوش‌های خود را گرفتند و‌ به او حمله کردند و‌ در نهایت او را به شهادت رساندند.

📌در اعمال رسولان ۵۷:۷ می‌خوانیم:

«آنگاه به آواز بلند فریاد برکشیدند و گوش‌های خود را گرفته، به یکدل بر او حمله کردند.»
آن زمان بود که تصمیم گرفتم کار یهود را تکرار نکنم. ابتدا چشم‌ها و‌ گوش‌هایم را باز نگه دارم و دلایل احمد الحسن را با ذهنی آزاد و بی‌طرف بخوانم ‌و سپس بر درستی یا نادرستی ادعایش داوری کنم. حال، همین را نیز از تو می‌خواهم.»
الیاس به ساره قول داد که تحقیق کند و در این مسیر کنارش باشد.

⚡️سپس پیشنهاد سفر را با او در میان گذاشت و ساره نیز پذیرفت. پس از گذشت چندساعت، آن‌ها راهی شدند درحالی‌که در ذهنشان افکار متفاوتی می‌چرخید.
الیاس منتظر فرصت مناسبی بود تا از ساره بخواهد که نزد خانواده از احمد الحسن و ادعایش سخنی به میان نیاورد، و ساره سرشار از شوق و اشتیاق که خبر ظهور فرستادﮤ عیسی را به پدر و مادرش برساند.

⚡️این گفت‌وگوی داستانی ادامه دارد ...

📚منابع:

[1] انجیل متی 3:17-4.
[2] انجیل متی 15:27-19.
[3] پیدایش، فصل20.


📖صفحه ۳


🔗قسمت قبل

🔗نشریه شماره 197


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
45👍4😍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏82
#معرفی
#حقیقت

✔️پیِ آواز حقیقت بدویم

⚫️قسمت اول
✒️به قلم مجتبی انصاری


🙃پاسخ این سؤال که «جهان چگونه کار می‌کند؟» منجر به ساخت وسایل و ابزارهای متنوعی شده است.

🙃لازم است توجه شود که مسیر دستیابی به حقیقت بسیار لغزنده است؛ یعنی با کوچک‌ترین بی‌دقتی ممکن است چیز دیگری را با حقیقت اشتباه بگیریم و در این راه متوقف شویم.

🙃عرفا و راهبان تلاش کرده‌اند با تهذیب نفس به درک حقیقت برسند، دانشمندان تجربی با دسته‌بندی وقایع، و فیلسوفان با نظریه‌پردازی به‌سوی دستیابی به حقیقت حرکت کرده‌اند.


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 197



🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
30👍5👏5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
16
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_197
#حقیقت

❄️پیِ آواز حقیقت بدویم

🟡قسمت اول
✍️به قلم مجتبی انصاری

💢مقدمه

دستیابی به حقیقت (Truth) از دیرباز یکی از آرزوهای بشری بوده است. همین جست‌وجو تاریخ علم را ساخته است. امروزه این جست‌وجو جنبۀ عملی نیز پیدا کرده و پاسخ این سؤال که «جهان چگونه کار می‌کند؟» منجر به ساخت وسایل و ابزارهای متنوعی شده است. ازاین‌رو کم نیستند کسانی که حقیقت را به علوم تجربی یا ابزارهای اندازه‌گیری محدود می‌کنند. در مقابل، افراد بسیاری هم هستند که حقیقت را در جای دیگری جست‌وجو می‌کنند. در این مجموعه از مقالات، تلاش شده تا واژه‌ها و مفاهیمی که در این حوزه استفاده می‌شود با دقت بررسی شود؛ به این امید که راهی به‌سمت حقیقت گشوده گردد.

🗣لازم است توجه شود که مسیر دستیابی به حقیقت بسیار لغزنده است؛ یعنی با کوچک‌ترین بی‌دقتی ممکن است چیز دیگری را با حقیقت اشتباه بگیریم و در این راه متوقف شویم. علاوه‌بر این، در ادامه خواهیم دید که حقیقت غایتی غیرقابل دستیابی است، ولی حرکت در مسیر آن امکان‌پذیر و سودمند است و در هر گام دریچه‌های معرفتی جدیدی به‌روی انسان گشوده می‌شود. در این مجموعه از مقالات، نه ادعا می‌کنیم و نه می‌توانیم خواننده را به حقیقت به‌عنوان یک مقصد برسانیم؛ بلکه قصد داریم با به اشتراک گذاشتن یافته‌های خود، بخشی از راه‌های رفته را برای خواننده روشن و تبیان کنیم.

🔺در آغاز هر مبحثی، بهتر است منظور خود را از واژه‌ها مشخص کنیم. در اینجا از واژه‌های «حقیقت» و «واقعیت» استفاده شده است. برای این دو واژه، تعاریف مختلفی ارائه شده است. بسیاری از افراد «حقیقت» را «ادراک مطابق با واقع» می‌دانند. در این تعریف، از مفاهیم «ادراک» و «واقع» استفاده شده است. مفهوم ادراک تعریف را به افراد وابسته می‌کند و آن را به مفهومی نسبی تبدیل می‌نماید، چراکه ادراکات افراد و تجربیات آنها با هم متفاوت است. از سوی دیگر، چیزهایی وجود دارد که خارج از محدودﮤ ادراکات بشری است. اگر حقیقتی مستقل از ما و ادراکات ما وجود داشته باشد، باید از این مفهوم تعریفی ارائه دهیم که به ما و ادراکات ما وابسته نباشد.

◀️در این سلسله‌مباحث، «حقیقت» به معنای «قوانین حاکم بر جهان» در نظر گرفته شده است. همچنین «واقعیت» به‌صورت «رویدادهایی در جهان که بر مبنای قوانین حاکم بر آن رخ می‌دهند» تعریف شده است. برای مثال، افتادن یک سیب از درخت یک واقعیت است که براساس قانون گرانش (طبق فیزیک کلاسیک) یا انحنای فضا (طبق نظریۀ نسبیت) یا براساس وجود گراویتون (طبق نظریۀ ریسمان) رخ می‌دهد.

⚡️ما واقعاً نمی‌دانیم چه قوانینی بر جهان حاکم است؟ به بیان دیگر، ما نمی‌دانیم حقیقت چیست؟ هیچ‌گاه به کنه حقیقت نرسیده‌ایم و محدودتر از آن هستیم که در آینده بتوانیم به کنه آن برسیم؛ بلکه همیشه تلاش کرده‌ایم که به‌سوی حقیقت حرکت کنیم. روش‌ها متعدد است. عرفا و راهبان تلاش کرده‌اند با تهذیب نفس به درک حقیقت برسند، دانشمندان تجربی با دسته‌بندی وقایع سعی کرده‌اند به قوانین حاکم بر جهان پی ببرند و فیلسوفان با نظریه‌پردازی به‌سوی دستیابی به حقیقت حرکت کرده‌اند. در هر حال، به قول سهراب سپهری در شعر صدای پای آب: «کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن، پی آواز حقیقت بدویم.»

🔎در طول بحث، ممکن است مثال‌های متعددی از موضوعات مختلف ارائه شود. ممکن است خواننده با آنها آشنایی کافی نداشته باشد. برای نمونه، در اینجا از فیزیک کلاسیک، نظریۀ نسبیت و نظریۀ ریسمان نام برده شد. ارائۀ مثال‌های متنوع برای این است که خوانندگان براساس سطح دانش و اطلاعات قبلی خود بهتر بتوانند با محتوای بحث ارتباط برقرار کنند. پس اگر توجه شود که این موارد فقط مثال هستند و نه مبنای استدلال، برای خواننده کفایت خواهد کرد.

🔹در خاتمه، باید گفت مخاطب این مجموعه از مقالات، تمام جویندگان حقیقت هستند، اعم از این‌که خداناباور، ندانم‌گرا یا حتی خداباور باشند. به همین دلیل در این مقالات تلاش شده است تا حد امکان از گزاره‌های دینی استفاده نشود، مگر آن‌که پیش از استفاده از آن، استدلال کافی بر درستی آن ارائه شده باشد. استدلال‌ها نیز برگزاره‌های علمی (شامل علوم تجربی، علوم انتزاعی و علوم عقلی) استوار خواهد شد.

ادامه دارد ...


🔗نشریه شماره 197

🔗قسمت دوم


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍297👏5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر

❄️تیزر نشریه زمان ظهور

❄️ #نشریه_شماره_198


✍️در این شماره از نشریه زمان ظهور می‌خوانیم:

✔️پاسخ به درخواست‌های سیدهادی صالحی
✔️کلونی تفکر توحیدی
✔️گفت‌وگوی داستانی دربارهٔ دعوت فرستادهٔ عیسی مسیح |قسمت دهم
✔️پیِ آواز حقیقت بدویم |قسمت دوم
✔️فرازهایی از خطبه‌های نماز جمعه


🗓زمان انتشار: جمعه سوم اسفند ۱۴۰۳


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏248👍6🥰1🤔1🙏1🕊1😍1