اشکور نگین ایران❤️
📣 #صدای_مردم_اشکور
با سلام خدا قوت خدمت همه بزرگوارانی که این دلنوشته یا بهتر بگم خاطره تلخ یه سفر به #اشکور رو میخوانن😔😔😔
من فرزندی از دیار عشق ودوستی وپراز مهر وصفا اشکور هستم واین بزرگترین افتخار من هست که اشکوری با اصل ونسب وهستم واین بابت از خداوند بزرگ متشکرم🙏🙏🙏
روز جمعه تاریخ 97/11/12بهمون خبر دادن یکی ازبستگان ما فوت شده روز یکشنبه 97/11/14 می شد سوم این بنده خدا وما هم خواستیم تو مراسمش شرکت کنیم .
با هرشکل ممکن خودمان را به گیلان رسوندیم اولش تصمیمم گرفتیم از راه #سیاهکل بریم چون ختم این بنده خدا روستایی به نام #کلامرود بود با خودمون گفتیم خوب از راه سیاهکل میریم دقیقا میخوره به روستایی موسی کلایه بعد از اونجا همش یک ربع راه بیشتر نیست
باران خیلی شدیدی هم میبارید اما از برف خبری نبود با اینکه دم اذان صبح بود اما تاریکی بیش از حدی حاکم بود شهر سیاهکل رو رد کردیم رسیدیم به جنگل دیلمان باران شدیدتر شد هوا تاریک سرتون رو درد نیارم هرطوری بود رسیدیم گردنه دیدیم آنچنان برف میباره سر یه دقیقه قشنگ سفید پوش شد هرماشینی به ما میرسید میگفت برگردیم #راهداری هم گفت برگردین هرچی بلاتر برین بدتره شاید ده دقیقه به اسپیلی راه داشتیم دور زدیم برگشتیم گفتیم بیایم از رودسر ورحیم آباد بریم حداقل آبادی هست گیر کردیم کسی به دامون برسه
نگو اینور خرابه تره با وجود مسئولین محترم انور حداقل راهداری پشت مابود
هیچی آمدیم رودسر زنگ زدیم گفتن برف ییلاق شروع کرده به باریدن به بقیه فامیل که داشتن میرفتم زنگ زدیم گفتن تا #زیاز هوا خوبه اما هرکی به #جنگل_لولمان رسیده مونده دارن زنجیر چرخ میبندن گفتن ماشین نیارین برین از ماشین های خطی بگیرین اونا مجهزتر هستن از پمپ بنزین رحیم آباد دور زدیم ماشین آوردیم رحیم آباد گذاشتیم یه ماشین دربست گرفتیم راه افتادیم
ما از رحیم آباد راه افتادیم حداقل 10 تا 15 تا راننده زنگ زدن که ما جنگل گیر کردیم آنوقت یکی از دوستان گفتن چرا اعتراض میکنید راهداری از کجا میدونست عجب خیلی برام جالب بود یعنی #راهداری باید بشینه بهش عکس بگیرین بفرستن بره کمک بگذریم
رسیدیم جنگل دیدیم بله تنها نیستیم چندین نیسان پیکان تیبا شاسی بلند پاترول همگی در حال زنجیر زدن بودن برف هم میبرید اینقد ماشینا از مسیر رد شده بودن دیگه مسیر اصلی جاده مشخص نبود ساعت 9 تا ساعت 1 ظهر ما هم تو همون جنگل گرفتار بودیم
مشکل اصلی اینجا بود وقتی ماشینی خاموش میشد دیگه روشن نمی شد با باید هول میدادی از انورم زنجیر چرخ داشتن اصلا نمیشد هول داد بلاخره با کمک همدیگه از جنگل بیرون رفتیم وای خدا جاده کوهستانی شنیده بودیم اما جاده چاله چوله نه
به راحتی میتونم قسم بخورم تا موسی کلایه به خداوندی خدا یک متر جاده بدون چاله نیست اصلا نمیشه یکی رو رد کنی که نیفتی توچاله تا رسیدیم منزل مراسم تموم شده بود
حالا حرفم اینه جناب بخشدار آقایان راهداری آیا این انصافه که مردم اشکور که همه جوره همه جا پشت این مملکت وایستادن اینجوری زندگی کنن؟
بنده خدا مادرش سالیان سال توروستا زندگی کرده اما مریض شده آمده دکتر تو بیمارستان فوت شده نتونست بیاد آمبولانس برگشت آوردم یه جا غریب دفنش کردن کلی خرجم موند رو دستش
وای خدا نکنه تو روستا یکی مریض بشه امکانات که نیست بیارنم شهر با اون چاله وچوله جاده زنده نمیمونه بخدا به پیر به پیغمبر زنده نمیمونه
#راهداری محترم خودتون میدونید #جاده_کوهستانی هست لطفا به میزهایی خود نچسبید به کسی وفا نکرده والا ما تو کتاب سوم ابتدایی وظایف راهداری رو خوندیم لطفا اگه وظایف خودتون رو نمیدونید یکبار دیگه مطالعه کنید
خدای جای حق نشسته دیر یا زود حق مردم این اشکور گریبان گیرتون میشود
آقای #بخشدار ما همه جوره پشت شما هستیم شما هم همراه ما باشید تابه جای نرسیم که مقابلتون قرار بگیریم لطفا خبرنگاری که با خودتون اشکور میبرین لطفا گزارش دروغین ضبط نکنید ! لطفا از# مشکلات روستا ها بگید شاید یکی دلش سوخت بابا تو هر روستا برای این انقلاب و اسلام که همه سنگشو به سینه میزنن شهید و جانباز و اسیر دادن پس کاری نکنید خون این عزیزان گریبان شمارو بگیره
من و همه افرادی که روز یکشنبه مسافر بودیم اما واقعا اشک ریختیم برای مادران وپدران چشم انتظار بچه هاشون که بسلامت برسن برای مردمان روستا که پای حرفاشون بشنید همه گله داشتن از مسئولین بخش شهرستان استان کشور
پس لطفا کمی بیشتر هوای این عزیزان رو داشته باشین راه دوری نمی رود
✍فرزند کوچیک اشکور بابایی
@yeelagh
📣 #صدای_مردم_اشکور
با سلام خدا قوت خدمت همه بزرگوارانی که این دلنوشته یا بهتر بگم خاطره تلخ یه سفر به #اشکور رو میخوانن😔😔😔
من فرزندی از دیار عشق ودوستی وپراز مهر وصفا اشکور هستم واین بزرگترین افتخار من هست که اشکوری با اصل ونسب وهستم واین بابت از خداوند بزرگ متشکرم🙏🙏🙏
روز جمعه تاریخ 97/11/12بهمون خبر دادن یکی ازبستگان ما فوت شده روز یکشنبه 97/11/14 می شد سوم این بنده خدا وما هم خواستیم تو مراسمش شرکت کنیم .
با هرشکل ممکن خودمان را به گیلان رسوندیم اولش تصمیمم گرفتیم از راه #سیاهکل بریم چون ختم این بنده خدا روستایی به نام #کلامرود بود با خودمون گفتیم خوب از راه سیاهکل میریم دقیقا میخوره به روستایی موسی کلایه بعد از اونجا همش یک ربع راه بیشتر نیست
باران خیلی شدیدی هم میبارید اما از برف خبری نبود با اینکه دم اذان صبح بود اما تاریکی بیش از حدی حاکم بود شهر سیاهکل رو رد کردیم رسیدیم به جنگل دیلمان باران شدیدتر شد هوا تاریک سرتون رو درد نیارم هرطوری بود رسیدیم گردنه دیدیم آنچنان برف میباره سر یه دقیقه قشنگ سفید پوش شد هرماشینی به ما میرسید میگفت برگردیم #راهداری هم گفت برگردین هرچی بلاتر برین بدتره شاید ده دقیقه به اسپیلی راه داشتیم دور زدیم برگشتیم گفتیم بیایم از رودسر ورحیم آباد بریم حداقل آبادی هست گیر کردیم کسی به دامون برسه
نگو اینور خرابه تره با وجود مسئولین محترم انور حداقل راهداری پشت مابود
هیچی آمدیم رودسر زنگ زدیم گفتن برف ییلاق شروع کرده به باریدن به بقیه فامیل که داشتن میرفتم زنگ زدیم گفتن تا #زیاز هوا خوبه اما هرکی به #جنگل_لولمان رسیده مونده دارن زنجیر چرخ میبندن گفتن ماشین نیارین برین از ماشین های خطی بگیرین اونا مجهزتر هستن از پمپ بنزین رحیم آباد دور زدیم ماشین آوردیم رحیم آباد گذاشتیم یه ماشین دربست گرفتیم راه افتادیم
ما از رحیم آباد راه افتادیم حداقل 10 تا 15 تا راننده زنگ زدن که ما جنگل گیر کردیم آنوقت یکی از دوستان گفتن چرا اعتراض میکنید راهداری از کجا میدونست عجب خیلی برام جالب بود یعنی #راهداری باید بشینه بهش عکس بگیرین بفرستن بره کمک بگذریم
رسیدیم جنگل دیدیم بله تنها نیستیم چندین نیسان پیکان تیبا شاسی بلند پاترول همگی در حال زنجیر زدن بودن برف هم میبرید اینقد ماشینا از مسیر رد شده بودن دیگه مسیر اصلی جاده مشخص نبود ساعت 9 تا ساعت 1 ظهر ما هم تو همون جنگل گرفتار بودیم
مشکل اصلی اینجا بود وقتی ماشینی خاموش میشد دیگه روشن نمی شد با باید هول میدادی از انورم زنجیر چرخ داشتن اصلا نمیشد هول داد بلاخره با کمک همدیگه از جنگل بیرون رفتیم وای خدا جاده کوهستانی شنیده بودیم اما جاده چاله چوله نه
به راحتی میتونم قسم بخورم تا موسی کلایه به خداوندی خدا یک متر جاده بدون چاله نیست اصلا نمیشه یکی رو رد کنی که نیفتی توچاله تا رسیدیم منزل مراسم تموم شده بود
حالا حرفم اینه جناب بخشدار آقایان راهداری آیا این انصافه که مردم اشکور که همه جوره همه جا پشت این مملکت وایستادن اینجوری زندگی کنن؟
بنده خدا مادرش سالیان سال توروستا زندگی کرده اما مریض شده آمده دکتر تو بیمارستان فوت شده نتونست بیاد آمبولانس برگشت آوردم یه جا غریب دفنش کردن کلی خرجم موند رو دستش
وای خدا نکنه تو روستا یکی مریض بشه امکانات که نیست بیارنم شهر با اون چاله وچوله جاده زنده نمیمونه بخدا به پیر به پیغمبر زنده نمیمونه
#راهداری محترم خودتون میدونید #جاده_کوهستانی هست لطفا به میزهایی خود نچسبید به کسی وفا نکرده والا ما تو کتاب سوم ابتدایی وظایف راهداری رو خوندیم لطفا اگه وظایف خودتون رو نمیدونید یکبار دیگه مطالعه کنید
خدای جای حق نشسته دیر یا زود حق مردم این اشکور گریبان گیرتون میشود
آقای #بخشدار ما همه جوره پشت شما هستیم شما هم همراه ما باشید تابه جای نرسیم که مقابلتون قرار بگیریم لطفا خبرنگاری که با خودتون اشکور میبرین لطفا گزارش دروغین ضبط نکنید ! لطفا از# مشکلات روستا ها بگید شاید یکی دلش سوخت بابا تو هر روستا برای این انقلاب و اسلام که همه سنگشو به سینه میزنن شهید و جانباز و اسیر دادن پس کاری نکنید خون این عزیزان گریبان شمارو بگیره
من و همه افرادی که روز یکشنبه مسافر بودیم اما واقعا اشک ریختیم برای مادران وپدران چشم انتظار بچه هاشون که بسلامت برسن برای مردمان روستا که پای حرفاشون بشنید همه گله داشتن از مسئولین بخش شهرستان استان کشور
پس لطفا کمی بیشتر هوای این عزیزان رو داشته باشین راه دوری نمی رود
✍فرزند کوچیک اشکور بابایی
@yeelagh
Forwarded from کانال دکتر خدیجه گلین مقدم
https://www.instagram.com/p/Bomvrn2hsao/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=16h50jscik6y1
✅"فریب" نخورید .
.
🔼حتما دیدهاید که برخی مسافران در کنار رود یا در بسترهای خشک رودخانهها چادر میزنند و به تفریح میپردازند. آنها ممکن است چندین سال اینکار را بکنند. اما هیچ اتفاقی برایشان نیفتد. یک روز که چادر به پا میکنند به یکباره ممکن است سیل بیاید و آنها را با خود ببرد. آن روز و در آن ساعت آنجا ممکن است آفتابی باشد، اما آیا در بالادست هم آفتابی است؟ معلوم نیست. شاید طوفان باشد یا تگرگ و یا رگبار تند کوهستانی. پس نباید "فریب" هوای صاف را بخورند.
🔼حتما دیدهاید که مردم در حریم رودخانهها باغ درست میکنند و یا خانه می سازند اما به یکباره تمام هستی و نیستی خود را از دست میدهند. چرا این کار را میکنند؟ چون آنها نگاه میکنند که مثلا یک دهه یا بیشتر، رودخانه هیچ طغیانی نداشته است، بر این اساس میآیند و در کنار رود، خانه میسازند یا باغ یا زمین شالیزار درست میکنند. اینها نیز "فریب" خوردهاند. .
🔼باز دیدهاید که بین رودخانههایی با بستر پهن دو یا چند پل میزنند، در اینگونه مواقع بین پلها خشک است و آبی جریان ندارد. بر این اساس برخی مجوز میگیرند و در آن بسترهای خشک مغازه یا خانه درست میکنند. اما در یک صبح که از خواب بیدار می شوند میبینند نه دکانی است و نه خانهای. این نیز یک "فریب" از سوی رودخانه است. ممکن است بیست سال یک رود طغیان نکند. اما یک بارش قوی همه اطراف و بستر رود را از پای در میآورد. بنابراین یادتان باشد که فریب پنهانکاریهای رود را نخورید. زیرا
"آب راهِ خودش را میرود". .
#خدیجه_گلین_مقدم
۱۳۹۷/۷/۱۴
@DrGalyanMoghaddam
@Galyanmoghaddam
#آموزش
#فرهنگ
#زندگی
#سیل_شمال
#دریای_کاسپین
#رامسر #مازندران #ایران #شهسوار
#جغرافیا #جنگل #گیلان #رشت #محیط_زیست
#کمپین_مخالفین_انتقال_آب_خزر_به_کویر
#برنامه_ریزی #آمایش_سرزمین
#آب_راه_خودش_را_میرود
#جنگل_های_هیرکانی
#فریب_رودخانه
💐💐💐
کلیپی جذاب، حتما ببینید (بازدید تا کنون ۹۳۳۹ نفر)
✅"فریب" نخورید .
.
🔼حتما دیدهاید که برخی مسافران در کنار رود یا در بسترهای خشک رودخانهها چادر میزنند و به تفریح میپردازند. آنها ممکن است چندین سال اینکار را بکنند. اما هیچ اتفاقی برایشان نیفتد. یک روز که چادر به پا میکنند به یکباره ممکن است سیل بیاید و آنها را با خود ببرد. آن روز و در آن ساعت آنجا ممکن است آفتابی باشد، اما آیا در بالادست هم آفتابی است؟ معلوم نیست. شاید طوفان باشد یا تگرگ و یا رگبار تند کوهستانی. پس نباید "فریب" هوای صاف را بخورند.
🔼حتما دیدهاید که مردم در حریم رودخانهها باغ درست میکنند و یا خانه می سازند اما به یکباره تمام هستی و نیستی خود را از دست میدهند. چرا این کار را میکنند؟ چون آنها نگاه میکنند که مثلا یک دهه یا بیشتر، رودخانه هیچ طغیانی نداشته است، بر این اساس میآیند و در کنار رود، خانه میسازند یا باغ یا زمین شالیزار درست میکنند. اینها نیز "فریب" خوردهاند. .
🔼باز دیدهاید که بین رودخانههایی با بستر پهن دو یا چند پل میزنند، در اینگونه مواقع بین پلها خشک است و آبی جریان ندارد. بر این اساس برخی مجوز میگیرند و در آن بسترهای خشک مغازه یا خانه درست میکنند. اما در یک صبح که از خواب بیدار می شوند میبینند نه دکانی است و نه خانهای. این نیز یک "فریب" از سوی رودخانه است. ممکن است بیست سال یک رود طغیان نکند. اما یک بارش قوی همه اطراف و بستر رود را از پای در میآورد. بنابراین یادتان باشد که فریب پنهانکاریهای رود را نخورید. زیرا
"آب راهِ خودش را میرود". .
#خدیجه_گلین_مقدم
۱۳۹۷/۷/۱۴
@DrGalyanMoghaddam
@Galyanmoghaddam
#آموزش
#فرهنگ
#زندگی
#سیل_شمال
#دریای_کاسپین
#رامسر #مازندران #ایران #شهسوار
#جغرافیا #جنگل #گیلان #رشت #محیط_زیست
#کمپین_مخالفین_انتقال_آب_خزر_به_کویر
#برنامه_ریزی #آمایش_سرزمین
#آب_راه_خودش_را_میرود
#جنگل_های_هیرکانی
#فریب_رودخانه
💐💐💐
کلیپی جذاب، حتما ببینید (بازدید تا کنون ۹۳۳۹ نفر)
Instagram
دکتر خدیجه گَلیَن مقدم
✅"فریب" نخورید . . 🔼حتما دیدهاید که برخی مسافران در کنار رود یا در بسترهای خشک رودخانهها چادر میزنند و به تفریح میپردازند. آنها ممکن است چندین سال اینکار را بکنند. اما هیچ اتفاقی برایشان نیفتد. یک روز که چادر به پا میکنند به یکباره ممکن است سیل بیاید…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM