This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 #شعر(دختران تاک)
🔹شاعر:
#لقمان_دهقانی_رحیم_آبادی
🔸با اجرای بسیار زیبای نوجوان
#دلارام_حیدری
کانال اشکور نگین ایران❤️
@yeelagh
🔹شاعر:
#لقمان_دهقانی_رحیم_آبادی
🔸با اجرای بسیار زیبای نوجوان
#دلارام_حیدری
کانال اشکور نگین ایران❤️
@yeelagh
#شعر
(به بهانه روز #سالمند)
شاعر:
#سیداسحق_فاطمی
یاد از آن روزگاران..این زمان در یادِ یاران...
خاطرات بچگیها..در میانِ باغِ باران...
کودکی ده ساله سرخوش..بی خیاله رنج دوران...
در پریدن مثل آهو..از کنار چشمه ساران...
روی جُوی و دامن کوه..دشت و صحرا و بیابان...
کودکی با خاطراتش..همنوای چرخ دوران...
با نشانی در مکانی..شد هیاهوی جوانان...
هر سفر کرده از این راه..همرَهِ چابک سواران...
یکزمان با عزت و جاه.. در غرور خویش غلطان...
از جوانی سیر گشته..در سفر با چرخ گردان
آه و حسرت پیله کرده..همچو سردی زمستان...
بار غم بر روی کولش..کوله ای از گنج بی نان...
بعدِ یک عمرِ بزرگی..نا امید از وصل یاران...
کوچک همچون خار گشته..خار صحرای مغیلان...
غم به حال بچه هایش..تحفه ای از باغ انسان...
تازه او بیدار گشته..حسرت از بار درختان...
باغ و کاشانه به جایش..رفته چون بیگانه مهمان...
گنج حسرت در نگاهش..ساده همچون مستمندان...
راه مانده کام تشنه..میرود بی زَر و اَنبان.
تکه چوبی شد عصایش در سرای سالمندان...
✍سید اسحق فاطمی
تنکابن۱۳۹۱/۷/۱۰
کانال اشکور نگین ایران❤️
@yeelagh
(به بهانه روز #سالمند)
شاعر:
#سیداسحق_فاطمی
یاد از آن روزگاران..این زمان در یادِ یاران...
خاطرات بچگیها..در میانِ باغِ باران...
کودکی ده ساله سرخوش..بی خیاله رنج دوران...
در پریدن مثل آهو..از کنار چشمه ساران...
روی جُوی و دامن کوه..دشت و صحرا و بیابان...
کودکی با خاطراتش..همنوای چرخ دوران...
با نشانی در مکانی..شد هیاهوی جوانان...
هر سفر کرده از این راه..همرَهِ چابک سواران...
یکزمان با عزت و جاه.. در غرور خویش غلطان...
از جوانی سیر گشته..در سفر با چرخ گردان
آه و حسرت پیله کرده..همچو سردی زمستان...
بار غم بر روی کولش..کوله ای از گنج بی نان...
بعدِ یک عمرِ بزرگی..نا امید از وصل یاران...
کوچک همچون خار گشته..خار صحرای مغیلان...
غم به حال بچه هایش..تحفه ای از باغ انسان...
تازه او بیدار گشته..حسرت از بار درختان...
باغ و کاشانه به جایش..رفته چون بیگانه مهمان...
گنج حسرت در نگاهش..ساده همچون مستمندان...
راه مانده کام تشنه..میرود بی زَر و اَنبان.
تکه چوبی شد عصایش در سرای سالمندان...
✍سید اسحق فاطمی
تنکابن۱۳۹۱/۷/۱۰
کانال اشکور نگین ایران❤️
@yeelagh
Telegram
attach 📎