عباس وریج کاظمی
4.2K subscribers
406 photos
74 videos
210 files
428 links
عباس کاظمی هستم پژوهشگر حوزهٔ مطالعات فرهنگی. می‌توانید با لینک زیر با من در تماس باشید
@Abbasvarijkazemi
Download Telegram
غفلت از علوم انسانی و غیراخلاقی شدن جامعه

عباس کاظمی
@varijkazemi
بین وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه ما و جایگاهی که علوم انسانی در کشور دارد نسبتی نزدیک وجود دارد. از یکسو حکومت به علوم انسانی بدگمان است و صاحبنظران علوم انسانی به کل یک مجموعه بی خاصیت و بی‌فایده در نظر گرفته می شوند. اگر پزشکی خطایی کند و موجب مرگ فردی شود و یا اگر مهندسی بنایی بسازد که به سرعت ویران شود چندان مورد عتاب قرار نمی‌گیرد که فردی علوم انسانی خوانده ادعایی کند که درست از آب در نیاید یا نقدی کند که بر مذاق ارباب قدرت سازگار نباشد. بگذارید سوی دیگر قضیه را هم ببینیم: مردم به کل نه تنها اهمیتی برای علوم انسانی قائل نیستند، شناختی از آن نیز ندارند. واقعا علوم انسانی قرار است با مردم چه کند؟ این پرسشی است که حتی توسط مردم طرح هم نمی‌شود. آری وقتی می‌بینیم که جدید‌ترین تکنولوژی‌های مهندسی و نظام نوین پزشکی وارد جامعه شده است و همچنان حال جامعه خوب نیست مشکل را از کجا باید جست وجو کنیم؟ وقتی که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که توجه به محیط زیست در حد شوخی است، جامعه‌ای که قوانین و قواعد رسمی کشور را به سخره می‌گیرد، جامعه‌ای که دولتمردان دائما قوانین را در آن تغییر می‌دهند، جامعه‌ای که همه در آن به فکر منفعت شخصی‌شان هستند و از دغدغه‌ای نسبت به منافع جمعی و عمومی خبری نیست، وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مردم در آن نسبت به یکدیگر سوء ظن دارند، جامعه‌ای که قدرت و توان گفت و گو با یکدیگر را از دست داده است، جامعه‌ای که در عمل نه با دوستان مدارا می کند و نه با دشمنان مروت، جامعه‌ای که تماما به پول فکر می‌کند و بر این اساس وارد بازی های دلار و طلا و زمین می‌شود و بدین ترتیب خود به بحران‌های اقتصادی بیشتر دامن می‌زند و مهمتر از همه در کنار این همه شگفتی از پلیدی‌هایی که آفریده است نومیدانه به کنجی می‌رود و از وضع بد مملکت می‌نالد و سودای مهاجرت را در سر می پرواند، یعنی جامعه‌ای که خود در ویرانی آن نقش داشته است را رها می‌کند تا ویران‌تر شود و کوچکترین عذاب وجدانی هم ندارد. این همان جامعه‌ای است که مردم آن از شعوری که علوم انسانی به جامعه تزریق می‌کند بی‌بهره‌اند. این همان جامعه‌ای است که مدارس در آن دهه‌هاست که گفته‌اند رشته‌های ریاضی و علوم مهمتر از علوم‌انسانی‌اند و گونه‌ای القا کرده‌اند که افرادی که مهندسی و علوم و پزشکی می‌خوانند نیازی به دانش انسانی ندارند. @varijkazemi
بله، وفتی که فرزندم در پی تغییر مقطع از ابتدایی به راهنمایی برآمد، یکسال تمام مدرسه اش او را با خواندن بیشتر علوم و ریاضی اماده کرد در حالی که هیچ نشانه‌ای از شعوری که علوم انسانی به او می دهد نبود، و در مدرسه جدید نیز معیار برتری نه انسانیت و اخلاق و دانش انسانی ( ادبیات، تاریخ و جامعه شناسی) بلکه دانش محفوظات عددی و محاسبه گرانه بود. در حالی‌که دانشی که فرزندان‌مان برای زندگی بهتر نیاز دارند دانشی است که مبتنی بر فهم و مفاهمه باشد، یا دانشی انتقادی که قدرت فهم و زیر سلطه نرفتن آدمها را افزایش دهد دانشی که مسئولیت را آموزش دهد، یاد بدهد چگونه با دیگران رفتار کنیم، چگونه گفت و گو کنیم، چگونه انتقاد کنیم، چگونه تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشیم، چگونه صبر کنیم، چگونه امید بورزیم، چگونه نق نزنیم و کار کنیم و الخ. اما متاسفانه، مدارس و همین طور خانواده‌ها صرفا به فکر دانش پول‌ساز برای تامین زندگی آینده فرزندان هستند و نه دانشی انسانی برای بهتر و انسانی‌تر زیستن. این همان گرایش پول پرستانه در جامعه است که در آن گرایش به کالاها ، زمین، سکه، پول و دلار که همگی حول مفهوم موفقیت جمع شده‌اند را توضیح می دهد. گرایشی که در آن علوم انسانی کمی، کنکوری، حفظی و در واقع بخشی از منطق عددی شده است. ادعا نمی‌کنیم که خواندن علوم انسانی حلال مشکلات است، مساله این است که اهمیت دادن بیشتر به علوم انسانی کمی از ددمنشی و توحشی که دچارش هستیم را کاهش می‌دهد، فرزندانمان و خودمان در هر حوزه‌ای که کار می‌کنیم قدری از دانش انسانی را نیاز داریم تا زندگی‌کردن در جامعه‌ای که ناممکن شده است را ممکن سازیم.
عباس کاظمی
پژوهشگر و آموزگار مطالعات فرهنگی
انتشار و ارسال این مطلب با ذکر منبع بلامانع است
@varijkazemi

#یاد_داشت
مروری بر کتاب تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی
عباس کاظمی
@varijkazemi

کتاب تحول نامگذاری کودکان تهرانی،( ۱۳۹۴-۱۳۷۵) اثر عباس عبدی است که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. بنظر وی نام‌گذاری پدیده فرهنگی مهمی در جامعه ماست که می‌توان بر اساس آن روند فرهنگی و گرایش فرهنگی یک جامعه را مطالعه کرد.نتایج تحقیق آقای عبدی نشان می‌دهد که دو روند در تحول نامگذاری کودکان مشاهده می‌شود، اول غیر عربی شدن و دوم فاصله گرفتن از اسلام سنتی و گرایش به سمت نواسلام گرایی.
به طور خلاصه او نتایج کار خود را این‌گونه بیان می‌کند:
• نام فاطمه( رتبه اول) وسپس نام زهرا ( رتبه چهارم) همچنان جزو نام‌های پرکابرد دختران است. ده نام اول پسران نیز همچنان نام‌های مذهبی هستند. بیشترشان شبیه علی، حسین،محمد، رضا و مهدی هستند یا ترکیبی از اینها. با این حال، نشانه‌هایی از اسامی ملی به تدریج در سال‌های اخیر در نام‌ها دیده می‌شود اسامی چون آرتین، ماهان و کیان. توجه به میراث فرهنگی با رجوع به اسامی مشهور ایرانی چون داریوش و کوروش ممکن نشده است بلکه در اینجا هم نوآوری با رجوع به نام‌های شاهنامه و اوستایی دیده می‌شود.
• برخی نام‌ها تحت تاثیر رسانه‌ها و به طور خاص سریال‌ها در برخی سال‌ها جزو نام‌های پرکابرد شدند مانند نام ستایش برای دختر در سال ۸۹ و نام باران در سال ۱۳۸۷...
• در دهه ۹۰ نام‌های پرکابرد متفاوتی هم افزوده شدند مانند حلما،رها، آروین،النا، نیکا و آوار و نظایر آن( که بیشتر جزوه ۵۰ نام برتر هستند)
• برخی از نام‌های جدید و مواردی که ترکیبی هستند که مثلا با نازنین شروع می شوند « معرف نوعی برداشت جدید و نو از اسلام هستند و هم آنکه تنوع طلبی و نوآوری و حتی زیباشناسی والدین را ارضا می کنند».
• در سال ۱۳۸۰ از میان ۵۰ نام برتر در کشور، فقط دو نام با گرایش ملی مشاهده شده بود که این میزان در سال ۱۳۹۳ به ۱۰ مورد رسیده است. در سال ۱۳۸۰ در میان اسامی مذهبی پرکاربرد نیز اسامی تکراری بوده است اما در سال ۱۳۹۳ اسامی جدید با ترکیبات مذهبی به نحو معنادری مشاهده شده است( محمد طه، الیا، محمد پارسا،...)
• به طور کل تغییرات فرهنگی آرامی در نام صورت گرفته است که می‌توان آن را در نزول ریشه‌های عربی نامگذاری دید. در عوض نام‌ها با ریشه‌های فارسی و نام‌های خنثی و نام‌های غربی روندی افزایشی داشته است. گرایش اسلامی نام‌ها اگرچه هنوز نیرومند است اما روند کاهشی نشان داده است و در ۵ سال اخیر در پایین ترین سطح خود قرار گرفته است..وی بر همین اساس، نتیجه می‌گیرد که روند نام‌گذاری مسیری متفاوت از سیاست‌های رسمی فرهنگی در کشور را نشان می‌دهد. @varijkazemi
مطالعه عبدی علی‌رغم نتایج مفیدی که به ما داده‌است به دلیل مواجهه پورییتویستی با تحقیق و اکتفا به داده‌‌های ثبت احوال دست ما را برای فهم بیشتر معانی و انگیزه‌های پشت نام‌ها بسته است. وی عملا به ما می‌گوید رجوع به انگیزه‌ها و مقاصد نام‌گذاری به دلیل تنوع آن بی فایده‌است.« پرسشی که وجود دارد این است که ... کسی که نام فرزند خود را سمیه یا منیژه ... می‌گذارد چه معنایی در ذهن دارد؟ ... واقعیت این است که .... منطق خانواده‌ها در انتخاب یک نام می تواند متنوع باشد.»ص ۱۳۱-۱۳۲) در عوض، نتیجه می‌گیرد که گرایشی فرهنگی سه‌گانه‌ای بر اساس نام‌گذاری قابل تشخیص است( حنثی، اسلامی و ملی) و سعی می‌کند صرفا بر اساس مقوله‌بندی و دسته‌بندی ساده‌ و از پیش تعیین شده آن را برای ما فهم پذیر کند. در حالی که وی صرفا به آمار و نمودارهای خود اکتفا می‌کند از فهم انگیزه‌ها و معانی سیال در حال تغییر نام‌گذاری والدین و تجربه رویاروی فرزندان بعد از بلوغ با نام خود غافل می‌شود.
می‌دانیم مطالعه زمانی نام‌گذاری که توسط والدین در زمان تولد انجام می‌شود روند ایستایی از تغییرات را می‌سنجد، مثلا تغییرات نگرشی و گرایشی آدم‌ها را نسبت به نام خود در طول زندگی نمی‌سنجد. اینکه نامی که والدینم برای من در دهه ۵۰ گذاشتند الان که در میانه زندگی هستم چه احساسی نسبت به این نام دارم و آرزو می‌کردم چه نامی داشتم. یا تحولات نگرشی که والدین در طول زمان نسبت به نام خود و فرزندان‌شان دارند را بررسی نمی‌کند.
اینها موضوعاتی است که اگر آقای عبدی در مطالعات بعدی مد نظر قرار دهد و از طریق داده‌های چند سویه( ثبت احوال، کمی و کیفی) موضع را مورد واکاوی قرار دهد می‌تواند به بسیاری از پرسش‌هایی که در این کتاب طرح کرده‌است پاسخ‌های عمیق‌تر و دقیق‌تری بدهد و ما از نتایج کار ایشان بیشتر استفاده کنیم.
عبدی، عباس،۱۳۹۶، تحول نام‌گذاری در کودکان تهرانی، ناشر، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
عباس کاظمی
پژوهشگر و آموزگار مطالعات فرهنگی
انتشار مطلب موجب تقدیر است
آدرس کانال : @varijkazemi


#یاد_داشت
بدین وسیله از فارغ التحصیلان، دانشجویان و استادان گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ دعوت می شود تا در برنامه عصرانه مطالعات فرهنگی فردا پنج شنبه ساعت ۴ تا ۷ در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی واقع در پاسداران،خیابان مومن نژاد حضور بهم رسانند.
Forwarded from Babak Nov
کتاب مجموعه‌ای از مباحث جدید در باب دانشگاه را در کنار رویکرد انتقادی به علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی در ایران طرح می‌کند. غرفه پژوهشکده مطالعات فرهنگی در نمایشگاه : ط ۱ شیستان مصلی،راهروی ۹، غرفه ۲
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رویدادی دوست‌داشتنی در پیش است...

دوستان خود را خبر کنید.
@NazreKetaab
instagram.com/NazreKetab
جشن امضای کتاب
دانشگاه از نردبان تا سایبان
عباس کاظمی
@varijkazemi
مراسم جشن امضای کتاب "دانشگاه: از نردبان تا سایبان" اثر عباس کاظمی دوشنبه ۱۷ اردیبهشت از ساعت ۱۴ تا ۱۸ در نمایشگاه کتاب، شبستان،‌ ناشران عمومی، محل غرفه پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی واقع در راهرو ۹ غرفه ۲ برگزار می شود.
کتاب پیش رو در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول به مسائل آموزش عالی و دانشگاه می‌‌پردازد و دربارۀ این پرسش‌‌ها تأمل می‌کند که دانشگاه‌های ما به کجا می‌روند؟ روزمره‌‌شدن دانشگاه‌ها با پدیدۀ مک‌دونالدی‌‌شدن چه ارتباطی دارد؟ آیا کلاس درس، مرده است و دانشگاه‌ها چیز زیادی برای آموختن به ما ندارند؟ در چند دهۀ گذشته، چگونه پدیده‌‌های جدید دانشگاهی، تحت تأثیر نظام‌های کنکوری شکل گرفته‌اند؟ به‌طورکلی در این بخش نشان داده می‌شود که چگونه با تغییر چهرۀ دانشگاه در دهه‌های اخیر، مسائل آن نیز تغییر کرده است. فصول دانشگاه جدید- دانشگاه قدیم، مدرسه علیه جامعه، دانشگاه به‌مثابه مکان تولید طبقۀ متوسط و روشنفکری، تحول مفهوم دانشجو و آیندة جنبش اجتماعی دانشگاهی بخشی از فصول این بخش است.
محور بخش دوم کتاب، موضوع اقلیت‌های جدید دانشگاهی است. گروه‌بندی‌های جدیدی در دانشگاه ایجاد شده‌ است که توجه به آنها برای آینده ضروری است؛ پرولتاریای پژوهشی، حق‌التدریسی‌ها، پیمانی‌ها، نوکیسگان دانشگاهی و برون‌‌سپاران بخشی از این اقلیت‌ها به شمار می‌آیند. توجه به این اقلیت‌های جدید برای جامعۀ ما ضروری است زیرا بحران‌ها و مسائل اجتماعی در این اقلیت‌های جدید ریشه دارند.
بخش سوم با عنوان نظریه‌‌زدگی و علوم اجتماعی، به یکی از مناقشات مهمی می‌پردازد که در چند سال اخیر مطرح کرده‌ام؛ اینکه در ایران، رویکرد علوم اجتماعی نسبت به امر نظری و مواجهه‌اش با آن، بیمارگونه است و در تمنای تولید نظریه به دام پیچیدۀ بازی با نظریات غربی افتاده است. فصول این بخش شامل تأملی در نظریه‌زدگیِ علوم اجتماعی در ایران، سفر ناتمام نظریه‌ها در ایران، سنت اباذری، تأملی بر کتاب نظریه‌های جامعه‌شناسی غلامعباس توسلی، جامعه‌شناسی مردم‌‌مدار در ایران، یک برنامۀ ضعیف و.... است.
بخش چهارم، سرنوشت مطالعات فرهنگی در ایران را طی یک دهۀ گذشته شرح می‌دهد. اینکه مطالعات فرهنگی در ایران به چه مسیری رفته است و چه چشم اندازی را باید در سالهای پیش رو اتخاذ کند. فصول این یخش شامل: نگاه خیره مطالعات فرهنگی در ایران،مطالعات فرهنگی در دانشگاه علم و فرهنگ، طبقه متوسط محوری در مطالعات فرهنگی ایران، بی‌قراری و حرکت در زندگی روزمرة ایرانی، پرسه‌زن خوابگرد زندگی روزمره: زیمل و....
همچنین در این روز همکاران عزیزم دکتر ناصر تقویان، دکتر رضا صمیم و دکتر حسن محدثی در غرفه حصور خواهند داشت
کانال: @varijkazemi
Forwarded from زیر سقف آسمان
حکایت دانشگاه: جامعه‌شناسی سازمان‌های علمی و زیست دانشگاهی / حسن محدثی گیلوایی / انتشارات پژوهشکده ی مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم و فن‌آوری / 1397
@HasanMohaddesi
عباس کاظمی
@varijkazemi

پدیده هایی چون اینستاگرام، تلگرام و نظایر آن پدیدی هایی سیال ، فرار و تحول یابنده اند. مثلا هر نوبت به رنگی در می ایند و کارکردی متفاوت بر کارکردهای پیشین می افزایند. یعنی درست وقتی که تحلیل می شوند، همان زمان ممکن است چهره ای متفاوت یابند. نکته دیگری هم باید اضافه کنم. شما وقتی این پدیده ها را تحلیل می کنی تا زمانی که آنها به چاپ می رسند اساسا ممکن است دیگر وجود نداشته باشند مانند وایبر، یا آن عظمت گذشته را نداشته باشند، مانند فیس بوک. حالا خیلی نمی شه برای تلگرامی شدن روابط اجتماعی هم جشن بر پا کرد.
@varijkazemi
وقتی از تلگرامی شدن حرف میزنیم بیشتر بر نقش و قدرت فضای مجازی سخن می گویم. حالا یک روز دکتر کوثری از وایبری شدن می نویسد و من در این یادداشت کوتاه از تلگرامی شدن نوشتم. در این بازار مستعجل شبکه های اجتماعی، آنچه می ماند فضای نیرومند حضور مردم در شبکه های مجازی است.
@varijkazemi
عمدتا، بر نقش سیاسی شبکه های اجتماعی تاکید شده است. اگرچه وقتی که این یادداشت را می نوشتم نه هنوز به انتخابات نزدیک بودیم و نه هنوز انقلاب تلگرامی مردم تهران رخ داده بود. انقلابی که بر تلویزیون رسمی چیره شد و نتایج خارق العاده ای را ببار آورد. اما من عامدانه علاقه ای بر برجسته کردن نقش سیاسی تلگرام نداشتم. وقتی شما به همه چیز وجه سیاسی می دهی درواقع آن را به عنوان خطری برای قدرت سیاسی به رسمیت می شناسی، و راه را برای مداخله و محدود سازی توسط دولت باز می کنی. بدین ترتیب فکر میکنم، محققان اجتماعی در تحلیلهای شان به مصلحت بینی نیاز دارند. بعدها بیشتر راجع به این رویکرد در تحلیلهای اجتماعی صحبت خواهم کرد اما منظورم از این مفهوم تذکر این نکته است که ما با تحلیلهای مان صرفا واقعیتی را نشان نمی دهیم، صرفا چیزی را برای دیگران آشکار نمی کنیم، بلکه ما واقعیت را برای دیگران جعل می کنیم. تحلیلهای ما خود، واقعیتی را می آفرینند و موجب جهت دهی جامعه و قدرت می شوند.
@varijkazemi
به این معنا، وقتی نشان می دهی که تلگرام کارکرد اجتماعی نیرومندی دارد و بر کارکردهای سیاسیش می چربد، در واقع ما چشم قدرت را متوجه نگاهی متفاوت می کنیم و در همان حال نگاه او را از تاکید ویژه و تکراری بر موضوعاتی خاص بر می گیریم. این بود که من در تلگرامی شدن زندگی روزمره، صرفا بر قدرت بسط دهندگی مناسبات اجتماعی تاکید کردم.
@varijkazemi
مقاله تلگرامی شدن در اندیشه پویا، شماره بهمن ۹۴ چاپ شد و اینک در کانال برای دسترسی بیشتر دوستان بارگذاری می شود.
مطلب تلگرامی شدن زندگی روزمره بهمن ۹۴ منتشر شد و اینک به دلیل فیلتر شدن تلگرام بازنشر می شود
هم می‌توانید کتاب‌های تخصصی خود را اهدا کنید و هم کتاب‌های تخصصی موردنیازتان را با قیمت مناسب خریداری کنید؛ پس حتماً به دیدنمان بیایید.

@NazreKetaab
instagram.com/NazreKetab
جلسه نقد و معرفی کتاب شهرها و مصرف اثر مارک جین با حضور مترجم دکتر قلیچ و منتقد دکتر واقفی روز سه شنبه همین هفته ساعت ۴.۳۰ در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی واقع در خ وصال شیرازی،کوچه شاهد پ۸ ط ۵ سالن موسسه برگزار می شود
ورود برای عموم ازاد است
raw-1.pdf
166.8 KB
https://tttttt.me/culturalstudies_usc
فراخوان پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد با سهمیه‌ی بدون آزمون استعداد درخشان در دانشگاه علم و فرهنگ
گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ از داوطلبان کنکور ارشد علوم اجتماعی دعوت می کند تا این دانشگاه را به عنوان گزینه اول خود انتخاب کنند
گروه مطالعات فرهنگی، دانشگاه علم و فرهنگ، از سال ۱۳۸۴ فعالیت دارد و در حال حاضر افرادی چون ابراهیم توفیق،، محمد رضایی، بهرنگ صدیقی، عباس کاظمی، رضاصمیم،نهال نفیسی، مازیار اسلامی، لیلاپاپلی یزدی، ناصر تقویان، ایمان واقفی، ارش حیدری،جبار رحمانی ، ناصر غراب و.... در آن تدریس دارند.
امتیازات این گروه:
-ازادی اکادمیک، دانشجو در انتخاب موضوع و استاد راهنمای خود از سراسر جهان اختیار کامل دارد
-بحث و گفت و گوی علمی و مستمر با همه استادان و وجود فضای عاطفی و مثبت در گروه
-دروس متفاوت و جذابی چون مطالعات شهر، زندگی روزمره، تاریخ فرهنگی، اموزش رهایی بخش، مطالعات فیلم،خوانش متون کلاسیک،..
-امکان شرکت در پروژه های دستیاری با استادان این گروه
-امکان ارتباط پژوهشی و کاری با موسسات معتبر مطالعات فرهنگی در اموزش عالی ایران
_امکان بکارگیری شیوه های متنوع تدوین پایان نامه در قالبهای متفاوت
-کمک برای ادامه تحصیل در دانشگاههای معتبر خارج و داخل

گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ
@culturalstudies_usc