📚وقتی اضطراب را بر تخت پادشاهی مینشانیم📚
آیا هیچ یک از ما حاضر هستیم با آرامش و متانت این احتمال را بپذیرد که در زندگیمان همهچیز بهطرزی شدید و وحشتناک خراب شود و این وضع خراب همه زندگی ما را در اختیار بگیرد؟ قطعاً پاسخ بسیاری از ما نه است. (اما این کاری است که خیلی از ما در حال انجام آن هستیم). .
ما نگرانیم، ما وحشتزدهایم. ما میترسیم... مثل فالگیرها، دائما با دقت به آینده مینگریم و گذشته را زیر و رو میکنیم، بهدنبال چیزی، هر چیز، که بتواند پادزهری باشد در مواجهه با ناشناختهها.
گاهی این گرایش به نگرانی و ترس حتی ربط خود را نسبت به رویدادهای مشخصی که ما را در زندگی تهدید میکنند هم از دست میدهد. ما شروع میکنیم به «نگران بودن از نگرانی» و «ترسیدن از خودِ ترس». ما دچار حمله وحشتزدگی میشویم، و پس از آن، وحشتزده میشویم که نکند یکبار دیگر هم دچار حمله وحشتزدگی شویم. .
به عبارت دیگر، ما گرفتار اضطراب میشویم، و برای برخی از ما «نداشتن اضطراب»، به معنای دقیق کلمه، تبدیل به «هدف اصلی زندگی» میشود. ما همه چیز را در زندگی تسلیم این احساسات میکنیم. و آنها کنترل زندگی ما را کاملاً بهدست میگیرند. .
به معنای واقعی، این ما نیستیم که اضطراب داریم، بلکه اوست که ما را در اختیار گرفته.
نویسندگان: کلی ویلسون و توری دوفرین
مترجم: #پیمان_رضایی_مرام
منبع:
Wilson K.G. & DuFrene, T. (2010). Things might go terribly, horribly wrong: a guide to life liberated from anxiety (p. 6). Oakland, CA: New Harbinger Publications, Inc.
#contextual_behavioral_science
آیا هیچ یک از ما حاضر هستیم با آرامش و متانت این احتمال را بپذیرد که در زندگیمان همهچیز بهطرزی شدید و وحشتناک خراب شود و این وضع خراب همه زندگی ما را در اختیار بگیرد؟ قطعاً پاسخ بسیاری از ما نه است. (اما این کاری است که خیلی از ما در حال انجام آن هستیم). .
ما نگرانیم، ما وحشتزدهایم. ما میترسیم... مثل فالگیرها، دائما با دقت به آینده مینگریم و گذشته را زیر و رو میکنیم، بهدنبال چیزی، هر چیز، که بتواند پادزهری باشد در مواجهه با ناشناختهها.
گاهی این گرایش به نگرانی و ترس حتی ربط خود را نسبت به رویدادهای مشخصی که ما را در زندگی تهدید میکنند هم از دست میدهد. ما شروع میکنیم به «نگران بودن از نگرانی» و «ترسیدن از خودِ ترس». ما دچار حمله وحشتزدگی میشویم، و پس از آن، وحشتزده میشویم که نکند یکبار دیگر هم دچار حمله وحشتزدگی شویم. .
به عبارت دیگر، ما گرفتار اضطراب میشویم، و برای برخی از ما «نداشتن اضطراب»، به معنای دقیق کلمه، تبدیل به «هدف اصلی زندگی» میشود. ما همه چیز را در زندگی تسلیم این احساسات میکنیم. و آنها کنترل زندگی ما را کاملاً بهدست میگیرند. .
به معنای واقعی، این ما نیستیم که اضطراب داریم، بلکه اوست که ما را در اختیار گرفته.
نویسندگان: کلی ویلسون و توری دوفرین
مترجم: #پیمان_رضایی_مرام
منبع:
Wilson K.G. & DuFrene, T. (2010). Things might go terribly, horribly wrong: a guide to life liberated from anxiety (p. 6). Oakland, CA: New Harbinger Publications, Inc.
#contextual_behavioral_science