باسلام به خدمت اعضای محترم کانال و بخصوص عزیزانی که برای پیام سرکار خانم آقاپور جوابیه ارسال کرده اند.
بنده طبق وظیفه ای که دارم
موظفم تمامی پیام های ارسالی کاربران را چه به لحاظ انتقادی و پیشنهادی در این کانال درج نمایم.
خوشبختانه با وجود این کانال تلگرامی تا بحال توانستیم بسیاری ازدردها و مشکلات هر چند جزئی این شهر را که جز وظایفمان هم نبود با کمک اعضای کانال ، خیرین بزرگوار و مسئولین خدمتگزار حل و فصل نماییم.
در طول فعالیت کانال بخش طسوج شاهد بسیاری حرف و حدیث های سنگینی بودیم که تمامی آنان را به جهت عشق به این آب و خاک نشنیده گرفته و به کار خود هرچه دلگرمتر ادامه دادیم تا همدلی، اتحاد گرمتری را در این شهر بجا بنشانیم.
اما متاسفانه عمر آدمی زودگذر است و دیگر صبری بیش از این نمانده و ما در اوج جوانیمان پیر شدیم.
در طول این مدت شاهد اختلافات بسیاری در بین تمامی اقشار مردم و مسئولین و ... بودم
که این موضوع بسیار گسترده تر از هر مبحث دیگری است که تا بحال بدان پرداخته ایم.
#ساده_صریح
ناخوانده آمدیم، ناخوانده هم خواهیم رفت.
آمدیم از مشکلات شهرداری گفتیم
به مزاج عده ای خوش نیامد، دشناممان گفتند.
راه رفته را برگشتیم و مشوق شهرداری و فعالیت هایی بودیم که به نفع مردم بود، باز عده ای نپسندیدند و یاوه گویی شد کارشان.
گفتند غیر بومی را میپرستید
آمادیم و نپرستیدیم، دشنام سر دادند.
بی آنکه حمایت شویم، حامیشان بودیم که باز دشناممان دادند.
از اصولگرا نوشتیم
اصلح طلب ناراحت شد.
از اصلاح طلب نوشتیم
اصولگرا ناراحت شد.
وارد انتخابات نشدیم که نباید هم میشدیم
باز همان ها که همیشه یکطرفه عمل میکنند ناراحت شدند.
به خدمت نماینده مشکلاتمان را مطدح کردیم، گفتند ما پیچ نماینده میشوی
از اقدامات نماینده تعریف کردیم
گفتند وابسته شدی و از او حقوق میگیری.
از سپاه و بسیج تعریف کردیم
گفتند جاسوس سپاه است و مزد از بسیج میگیرد.
گفتند توجهی به ورزش ندارید
توجه کردیم ، توهین شنیدیم.
#بین_خودمان_بماند
ما به کدامین دردگرفتاریم که نه راه راست میرویم و نه پای در راه چپ میگذاریم؟!
چرا همیشه بدنبال سرکوب مخالفین خود هستیم؟!
#چرا_تا_بحال_نتوانستیم_متحد_شویم؟!
هر چهار سال بپامیخیزیم و این شهر را با خاک یکسان میکنیم و برای چهار سال با بیخیالی منتظر ظهور و فرج میشویم...
نه دیگران را قبول میداریم و نه از خودی ها دلخوشی بیادگار داریم.
خودی ها می آیند برای انتخابات مجلس ثبت نام میکنند
نه یــــــکی نه دوتـــــا...
نه آنها مارا قبول دارند و نه ما آنهارا
غیر از آن هم اگر کسی بیاید با پا پس میزنیم و تا بحال به عینه شاهد این نیز بودیم.
#ما_برای_چه_زنده_ایم؟!
برای منِ جوان که هنوز منتظر لحظات سخت زندگی هستم، #سخت_تر از تحمل این بی سروسامانی چیزی نیست
و من نمونه ای از این جوانان بی تحملم ...
هر کــه را که با وی سخن به گرمی نشستیم، دم از فرهنگ و فلان و فلان و آواز خوش گذشته های این شهر را سر داد...
هر چه میگردم در این شهر
چیزی جز #نفاق نمیبینم.
جالبتر این است
نه اصولگرایانش متحد هستند
و نه اصلاحطلبانش.
اکثر مردم میان بازی این دو سرگردان شده اند، کسی حق استقلال ندارد.
مبادا که تعریفی از نماینده اصلاح طلب کند...
وای به حالش که چه گرهی در کارو زندگیش خواهد داشت.
وااااااای به حال جوانی که بخواهد در نماز جمعه ، تظاهرات و فلان مراسم شرکت کند و تصویر وی رسانه ای شود، که مسخره ی عموم خواهد شد.
عده ای مخالف امام جمعه هستند
و عده ای مخالف نماینده.
عده ای میگویند در پیام تلفنی امام جمعه حق بود دیگری پرخاش میکند و از نماینده دفاع میکند.
من هنوز نادانم و نمیفهم و اینگونه که شواهد نشان میدهم، نخواهم فهمید که چه کسی حق است و چه کسی ناحق.
#مردمی که نمیخواهند وارد بازی های سیاسی بشوند چه گناهی دارند؟!
#من_فقط_این_را_دانستم
درد ما، درد نبود امکانات نیست.
درد ما درد عدم توجه نماینده مجلس نیست.
درد ما درد حضور امام جمعه نیست.
درد ما درد اعضای شورا نیست.
درد ما درد شهردار غیر بومی نیست.
درد ما عدم وجود پزشک متخصص در درمانگاه نیست.
درد ما مشکلات آموزشی مدارس نیست.
درد ما جز این چیزی نیست که باید نوشت
شهر سلایق ها
شهر نفاق
شهر از هم گسیخته
شهری که آثاری از اتحاد ندارد.
شهری که مرکز بخش است
مردمانش مدام از مشکلات سخن میگویند.
بخشی از این مردم نماینده را جهت رفع موانعشان مسئول میدانند
و بخشی از مردم میگویند امام جمعه خواستیم بیاید تا باری از مشکلاتمان کم شود.
عجیب است
که نه در نماز جمعه حضور حداکثری داریم
و نه در دیدار مردمی نماینده حاضر میشویم تا حقمان را مطالبه کنیم.
شواهد گویاست که ما نه مشکل
ات دارم و نه حقوقی که کسی بخواهد مطالبه اش کند.
آنچه که ما نداریم #خودمانیم
از خود فرسنگ ها دور شده ایم...
رضا اخگرپور
بنده طبق وظیفه ای که دارم
موظفم تمامی پیام های ارسالی کاربران را چه به لحاظ انتقادی و پیشنهادی در این کانال درج نمایم.
خوشبختانه با وجود این کانال تلگرامی تا بحال توانستیم بسیاری ازدردها و مشکلات هر چند جزئی این شهر را که جز وظایفمان هم نبود با کمک اعضای کانال ، خیرین بزرگوار و مسئولین خدمتگزار حل و فصل نماییم.
در طول فعالیت کانال بخش طسوج شاهد بسیاری حرف و حدیث های سنگینی بودیم که تمامی آنان را به جهت عشق به این آب و خاک نشنیده گرفته و به کار خود هرچه دلگرمتر ادامه دادیم تا همدلی، اتحاد گرمتری را در این شهر بجا بنشانیم.
اما متاسفانه عمر آدمی زودگذر است و دیگر صبری بیش از این نمانده و ما در اوج جوانیمان پیر شدیم.
در طول این مدت شاهد اختلافات بسیاری در بین تمامی اقشار مردم و مسئولین و ... بودم
که این موضوع بسیار گسترده تر از هر مبحث دیگری است که تا بحال بدان پرداخته ایم.
#ساده_صریح
ناخوانده آمدیم، ناخوانده هم خواهیم رفت.
آمدیم از مشکلات شهرداری گفتیم
به مزاج عده ای خوش نیامد، دشناممان گفتند.
راه رفته را برگشتیم و مشوق شهرداری و فعالیت هایی بودیم که به نفع مردم بود، باز عده ای نپسندیدند و یاوه گویی شد کارشان.
گفتند غیر بومی را میپرستید
آمادیم و نپرستیدیم، دشنام سر دادند.
بی آنکه حمایت شویم، حامیشان بودیم که باز دشناممان دادند.
از اصولگرا نوشتیم
اصلح طلب ناراحت شد.
از اصلاح طلب نوشتیم
اصولگرا ناراحت شد.
وارد انتخابات نشدیم که نباید هم میشدیم
باز همان ها که همیشه یکطرفه عمل میکنند ناراحت شدند.
به خدمت نماینده مشکلاتمان را مطدح کردیم، گفتند ما پیچ نماینده میشوی
از اقدامات نماینده تعریف کردیم
گفتند وابسته شدی و از او حقوق میگیری.
از سپاه و بسیج تعریف کردیم
گفتند جاسوس سپاه است و مزد از بسیج میگیرد.
گفتند توجهی به ورزش ندارید
توجه کردیم ، توهین شنیدیم.
#بین_خودمان_بماند
ما به کدامین دردگرفتاریم که نه راه راست میرویم و نه پای در راه چپ میگذاریم؟!
چرا همیشه بدنبال سرکوب مخالفین خود هستیم؟!
#چرا_تا_بحال_نتوانستیم_متحد_شویم؟!
هر چهار سال بپامیخیزیم و این شهر را با خاک یکسان میکنیم و برای چهار سال با بیخیالی منتظر ظهور و فرج میشویم...
نه دیگران را قبول میداریم و نه از خودی ها دلخوشی بیادگار داریم.
خودی ها می آیند برای انتخابات مجلس ثبت نام میکنند
نه یــــــکی نه دوتـــــا...
نه آنها مارا قبول دارند و نه ما آنهارا
غیر از آن هم اگر کسی بیاید با پا پس میزنیم و تا بحال به عینه شاهد این نیز بودیم.
#ما_برای_چه_زنده_ایم؟!
برای منِ جوان که هنوز منتظر لحظات سخت زندگی هستم، #سخت_تر از تحمل این بی سروسامانی چیزی نیست
و من نمونه ای از این جوانان بی تحملم ...
هر کــه را که با وی سخن به گرمی نشستیم، دم از فرهنگ و فلان و فلان و آواز خوش گذشته های این شهر را سر داد...
هر چه میگردم در این شهر
چیزی جز #نفاق نمیبینم.
جالبتر این است
نه اصولگرایانش متحد هستند
و نه اصلاحطلبانش.
اکثر مردم میان بازی این دو سرگردان شده اند، کسی حق استقلال ندارد.
مبادا که تعریفی از نماینده اصلاح طلب کند...
وای به حالش که چه گرهی در کارو زندگیش خواهد داشت.
وااااااای به حال جوانی که بخواهد در نماز جمعه ، تظاهرات و فلان مراسم شرکت کند و تصویر وی رسانه ای شود، که مسخره ی عموم خواهد شد.
عده ای مخالف امام جمعه هستند
و عده ای مخالف نماینده.
عده ای میگویند در پیام تلفنی امام جمعه حق بود دیگری پرخاش میکند و از نماینده دفاع میکند.
من هنوز نادانم و نمیفهم و اینگونه که شواهد نشان میدهم، نخواهم فهمید که چه کسی حق است و چه کسی ناحق.
#مردمی که نمیخواهند وارد بازی های سیاسی بشوند چه گناهی دارند؟!
#من_فقط_این_را_دانستم
درد ما، درد نبود امکانات نیست.
درد ما درد عدم توجه نماینده مجلس نیست.
درد ما درد حضور امام جمعه نیست.
درد ما درد اعضای شورا نیست.
درد ما درد شهردار غیر بومی نیست.
درد ما عدم وجود پزشک متخصص در درمانگاه نیست.
درد ما مشکلات آموزشی مدارس نیست.
درد ما جز این چیزی نیست که باید نوشت
شهر سلایق ها
شهر نفاق
شهر از هم گسیخته
شهری که آثاری از اتحاد ندارد.
شهری که مرکز بخش است
مردمانش مدام از مشکلات سخن میگویند.
بخشی از این مردم نماینده را جهت رفع موانعشان مسئول میدانند
و بخشی از مردم میگویند امام جمعه خواستیم بیاید تا باری از مشکلاتمان کم شود.
عجیب است
که نه در نماز جمعه حضور حداکثری داریم
و نه در دیدار مردمی نماینده حاضر میشویم تا حقمان را مطالبه کنیم.
شواهد گویاست که ما نه مشکل
ات دارم و نه حقوقی که کسی بخواهد مطالبه اش کند.
آنچه که ما نداریم #خودمانیم
از خود فرسنگ ها دور شده ایم...
رضا اخگرپور