الصباح الذي لا تسمع فيه صباح الخير ممن تحب يبقى ليلا حتى إشعار آخر...
صبحی که در آن، صبح بخیر را از آنکه دوست میداری، نشنوی،
تا اطلاع ثانوی شب باقی میماند...
#محمود_درویش
@takbeyte_nab
C🌙
صبحی که در آن، صبح بخیر را از آنکه دوست میداری، نشنوی،
تا اطلاع ثانوی شب باقی میماند...
#محمود_درویش
@takbeyte_nab
C🌙
از ما مشوی دست،
که ما بیتو شستهایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی...
#قاضی_نورالله_ساوهای
@takbeyte_nab
C🌙
که ما بیتو شستهایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی...
#قاضی_نورالله_ساوهای
@takbeyte_nab
C🌙
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است ؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد ؟
بگو با کدامین افق
می توان تا شقایق خطر کرد ؟
مرا می شناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیرو رو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر
سلامِ سپیدار؛
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف
ریشه دارد
دل من ، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفسهای سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت
مرا می شناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر
مرا زنده کن زیر آوار باران
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ
مرا خنده کن بر لبانی
که شب را نگفتند
مرا آشنا کن به گل های شوقی
که این سو شکستند و آن سو شکفتند
دل نورسی دارم ای عشق
مرا پل بزن تا نسیم نوازش
مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید
مرا پل بزن تا حضور جوانه
مرا پل بزن تا سحر
تا سبدهای بار آور باغ
دل عاشقی دارم ای عشق
صدایم کن از صبر سجاده ی شب
صدایم کن از سمت بیداری کوه
صدایم کن از صبح یک مرد
بر مرکب نور
صدایم کن از نور یک فتح ، بر شانه ی شهر
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
ودر کوچه عطر عبور تو پر بود
ودر کوچه ، باران چه یکریز وسرشار
گرفتم به سر چتر باران
کسی در نگاهم نفس زد
و سر تا سر شب
پر از جستجوی تو بودم
و سر تا سر روز
پراز جستجوی تو هستم
صدایم کن ای عشق
صدایم کن از پشت این جستجوی همیشه ...
@takbeyte_nab
#محمدرضا_عبدالملکیان
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است ؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد ؟
بگو با کدامین افق
می توان تا شقایق خطر کرد ؟
مرا می شناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیرو رو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر
سلامِ سپیدار؛
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف
ریشه دارد
دل من ، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفسهای سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت
مرا می شناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر
مرا زنده کن زیر آوار باران
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ
مرا خنده کن بر لبانی
که شب را نگفتند
مرا آشنا کن به گل های شوقی
که این سو شکستند و آن سو شکفتند
دل نورسی دارم ای عشق
مرا پل بزن تا نسیم نوازش
مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید
مرا پل بزن تا حضور جوانه
مرا پل بزن تا سحر
تا سبدهای بار آور باغ
دل عاشقی دارم ای عشق
صدایم کن از صبر سجاده ی شب
صدایم کن از سمت بیداری کوه
صدایم کن از صبح یک مرد
بر مرکب نور
صدایم کن از نور یک فتح ، بر شانه ی شهر
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
ودر کوچه عطر عبور تو پر بود
ودر کوچه ، باران چه یکریز وسرشار
گرفتم به سر چتر باران
کسی در نگاهم نفس زد
و سر تا سر شب
پر از جستجوی تو بودم
و سر تا سر روز
پراز جستجوی تو هستم
صدایم کن ای عشق
صدایم کن از پشت این جستجوی همیشه ...
@takbeyte_nab
#محمدرضا_عبدالملکیان
از بیم رقیب جستجویت نکنم
وز طعن حسود گفتگویت نکنم
لب بستم و از پای نشستم اما
این را نتوان که آرزویت نکنم !
@takbeyte_nab c🌙
#اثیرالدین_اخسیکتی
قرن ششم
وز طعن حسود گفتگویت نکنم
لب بستم و از پای نشستم اما
این را نتوان که آرزویت نکنم !
@takbeyte_nab c🌙
#اثیرالدین_اخسیکتی
قرن ششم
Forwarded from حافظ 🌙c
من خدا رو تو برق چشای آدمایی میبینم
که از حال خوب دیگران، حالشون خوبه😊
که از حال خوب دیگران، حالشون خوبه😊
گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم
بعضی از آدم ها فقط می توانند
در قلبمان بمانند نه در زندگیمان ...
#سیلویا_پلات
@takbeyte_nab c🌙
بعضی از آدم ها فقط می توانند
در قلبمان بمانند نه در زندگیمان ...
#سیلویا_پلات
@takbeyte_nab c🌙
c🌙
عادتها میتوانند انسان را نابود کنند.
کافیست انسان به گرسنگی،
رنج بردن و به زیرِ ستم بودن
عادت کند تا دیگر هرگز
به رهایی فکر نکند و
ترجیح بدهد در بند بماند!
#هرتا_مولر
@takbeyte_nab c🌙
عادتها میتوانند انسان را نابود کنند.
کافیست انسان به گرسنگی،
رنج بردن و به زیرِ ستم بودن
عادت کند تا دیگر هرگز
به رهایی فکر نکند و
ترجیح بدهد در بند بماند!
#هرتا_مولر
@takbeyte_nab c🌙