مطلع #وحشی_بافقی:
چو شمعی شعله بر جان زد که اول های ناز است این
سراپا سوختم من هم که آغاز نیاز است این

و جواب #طاهر_مقراض_هراتی:
زند بر سینه ام خنجر که کاوشهای ناز است این
تپم بر خاک و خون هم که آغاز نیاز است این

@takbayti

شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد،
اشتیاق تو مَرا سوخت،
کجایی؟! بازآ...

#وحشی_بافقی

ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ،
ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ..
#وحشی_بافقی

ز کویت رخت بر بستم، نگاهی زاد راهم کن
به تقصیر عنایت یک تبسم عذر خواهم کن

#وحشی_بافقی

@takbayti

گرچه دوری می‌کنم بی‌صبر و آرامم هنوز
می‌نمایم این‌چنین وحشی ولی رامم هنوز

#وحشی_بافقی
@takbayti