‍ ‍ پائیز که می آید

خاطرات جان میگیرد

عاشقانه ها باران میشود

انارها ترک برمیدارند .....

حال من اما؛ همیشه پائیـزى است ...

برگ برگ خاطرات تو

در یادم تكرار می شود

بی مهری هایت ابر چشمانم را

می فشارد


انارسرخ دلم ترڪ بر ميدارد...

و با گریه دانه هایش را بیرون میریزد

هوس نوازش موهایم با

سرانگشتانت ذهنم را آبستن کرده

ڪاش این پائیـز؛

تو باشی و رنگین کمان رویاهایم

را دامن شوی

@shmimeshgsangsabur
🌷🍃
#فریده برزگر🍁🍂ـ

🌈
@shmimeshgsangsabur

این روزها.....
همه در باغهایی پرسه می زنند
که در خیال خود
نهالهایش را
کاشته و
با اشگ دیدگانشان
آبیاری کرده اند،

اما
پس از مدتی....
از آمد و رفت
و صدای قار قار کلاغها،
وباد سرد و خشک تنهایی
بستوه آمده
ومجبور به ترک
باغ شده اند،

شهر.....
پرشده از این
باغهای خالی از عشق
و لانه کلاغها

#فریده-برزگر
#چکاوک

🌈
@shmimeshgsangsabur
‍ و..
📝شعر؛....
شعر همان دردٍ پنهانِ دیواره ی دل است

که با اندک فشاری؛ همراه واژه های

رنگارنگ؛ خودش را به گوشِ تو می رساند!

گاهی نوازشت میڪند و به
سازش لبخنـد می زنی و می رقصی

گاه؛...
چنان داغ و پُر درد است که از هر ردیف و قافیه اش ؛
بویِ دود جوی خون و آه ِ درد؛
راهِ نفست را می بندد

شعرهای من اما ؛
سوادِ نوشتن ندارند و
همراهِ بوسه سروده می شوند؛

بهتر است جای عَـروض؛
نُت ِ گلبوسه هایم را بر دلت نقش کنی.

#فریده- برزگر
۹۶/۶/۱

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌈
@shmimeshgsangsabur

📝..هرچه پیش تر میروم...

هرثانیه ای که میگذرد..
هر برگی که ورق میزنم..
بیشتر احساس دلتنگی و
تنهایی میکنم🥀

انگار....
به کویری برهوت رانده میشوم
و سکوتی عمیق
تمام وجودم را میگیرد؛
باد سرد و خشکی
روحم را آزار میدهد؛

زمان..
مثال چراغ نفتی؛
که سوختش رو به پایان است
سوسو زنان
دلم را میخراشدو
فرو میروم در باتلاق افکارم
در اندیشه هایی که
گفته نشد؛
آرزوهایی که به آسمان نرسید
حرفها و رنجهائی که شنیده نشد.

به راستی....
هزار سال هم؛ برای رسیدن به
به خواسته ها یمان کم است و
برای رسیدن به عشق؛
همان یک دم کافیست..

📝#فریده-برزگر
🎙آوایش-بانو فریماه

🌈
@shmimeshgsangsabur

صبح! یعنی شد طلایی روزم از سيماى تو
می طراود شعر نو با نغمه ی زيباى تو


صبح یعنی يك بغل مهر و صفا همراه من
جان بگیرم يك نفس از مستی گیرای تو

#فریده-برزگر

🌈
@shmimeshgsangsabur

هرکجا می روی ای باد!
عشق مرا جار بزن

دو سه برگی
ز گلستانِ وجودم بِبرو
بر زلف یار بزن

#فریده-برزگر

🌈
@shmimeshgsangsabur

تاریکی را خط می زنم
پنجرهٔ امید را
می گشایم
و بر تبسم صبحگاهی خورشید
سلام می دهم

غنچه های شبنم گرفته ی
باغچه را تماشا می کنم و

رقص آرام نسیم لابه لای
برگ برگ خوش رنگِ پائیز را
با تمام وجود لمس می کنم

خاطرات را ورق می زنم و
آبیِ سحر انگیز آسمان را
نظاره می کنم
که پرنده گان عاشق،
آواز خوان
به اوجِ خیال دوست
پرواز می کنند
تا ابر خاکستری را
به بارانِ عاشقانهٔ این فصل
دعوت کنند.

سرزمین گونه های سرخم
آماده ٔ فرود
نم نم ریز و تند بارش هاست

تا عطش تابستانی عشق را بشوید
و
لب های خشکیده ام
بوسهٔ آبدارت را
بچشد.......

صدای نفس های باد،
صدای پاهای توست که
در گوش جانم
سرودی دل انگیز می نوازد

#فریده -برزگر

درود-دوستان💞
پگاهتان-پر-طراوت🌹

‍ ‍ ‍✍🏻 ‍ ‍ ‍
درکافه ی سکوتم!

فنجانِ
تنهاییم را سر می کشم.
و تو را
در میان خاطراتم
می جویم

اینجا ....

همه چیز
رنگ دلگیر غروب گرفته🍂

بخار غم،
درفضای آشوب دلم ،
پیچیده و چشمانم،
بی هوا می بارند

تاریکیِ سرد کافه
مرا آزار می دهد

تمام وجودم
در آتش عشق تو
و حسرت نداشتنت
می سوزد 🥀

زمان... می گذرد....

و

قهوه ی تلخم
از غم دوری تو

داغ تر وُ. ...
...تلخ تر می شود
وهمراه ...
با بغضِ گلویم،
راه نفسم را می بندد🍃


#فریده- برزگر📝

آوایش-بانو-فریماه🎙

🌈
@shmimeshgsangsabur

🌈
@shmimeshgsangsabur

صبح! یعنی شد طلایی روزم از سيماى تو
می طراود شعر نو با نغمه ی زيباى تو


صبح یعنی يك بغل مهر و صفا همراه من
جان بگیرم يك نفس از مستی گیرای تو

#فریده-برزگر

@shmimeshgsangsabur
می روم، اما نمی دانم کجا!
دل کنده ام از این جهان
امانمی دانم چرا!

#فریده-

‍ @shmimeshgsangsabur
🌷🍃

پاییز مى شوم

در من قدم بزن

روی برگهاى زرد خاطراتم

صدای خنده ها و گریه های دلم را مى شنوى؟

آهنگ شعرهایـم شده اى

نُت شكستن برگ دلم زیر پاهایت

خستگی ات را در می كند؟

پاییـز می شوم 🍁🍂

رخم زرد است

و دلم چون انار ترک ترك

ابرنگاهم

چشم سرخ پرشرابم

به راه توست...

لبهاي خشك و تشنه ام

در انتظار باران بوسه هایت

پاییز می شوم 🍂🍁

پاییزی پرنقش و نگار

اى مطلع غزلهایم

ردیف شو به آغوشـم

هم قافیـه با تو تا ابد میآیم

پاییز مى شوم 🍂🍁

در من قدم بزن

با من بمان....

🍁🍂🥀🍃🍂🍁

#فریده برزگر

🌈
@shmimeshgsangsabur

هوا عجیب بوی پائیز می دهد...

🥀🍃🍂🍁

امشب نسیم کمی خنک تر می وزد
و پرده ی پنجره ی دل شکسته ام را،
می لرزاند،

مهتاب کم نورتر شده و
چادر سرد سکوتش
تن خاکی کوچه را پوشانده

امشب ..
پرنده ی اسیر در قفس سینه ام
بیقرار است و
خود را به هر طرف می کوبد
تا به پهنه ی
آسمان خیالم با تو پرواز کند

تک درخت آروزهایم،
کنار حوض آبی خانه ی قدیمی
برگ برگ خاطراتم را می رقصاند
و خبر آمدن پائیز را آهنگ میزند

امشب..آئینه
موهای سپید بیشتری را
قلم می کشد
و چینهای صورت زردم را
که عمیق تر شده اند،
سایه می زند

چقدر گونه های سرخم
در حسرت بوسه هایت می سوزند و
ابر چشمانم ..بی درنگ..
مرواریدهای گرم و تازه شان را
بیرون می ریزند

امشب هوا....
طور عجیبی سرد است!
فنجان داغ ِ
قهوه ی تلخ تنهائی
لبهایم را در خود می بلعد تا
بغض گلویم را بشکند

امشب ....
دلم بیشتر از همیشه
تو را
فریاد می زند....

#فریده-برزگر

🌈
@shmimeshgsangsabur

تاریکی را خط می زنم
پنجرهٔ امید را
می گشایم
و بر تبسم صبحگاهی خورشید
سلام می دهم

غنچه های شبنم گرفته ی
باغچه را تماشا می کنم و

رقص آرام نسیم لابه لای
برگ برگ خوش رنگِ پائیز را
با تمام وجود لمس می کنم

خاطرات را ورق می زنم و
آبیِ سحر انگیز آسمان را
نظاره می کنم
که پرنده گان عاشق،
آواز خوان
به اوجِ خیال دوست
پرواز می کنند
تا ابر خاکستری را
به بارانِ عاشقانهٔ این فصل
دعوت کنند.

سرزمین گونه های سرخم
آماده ٔ فرود
نم نم ریز و تند بارش هاست

تا عطش تابستانی عشق را بشوید
و
لب های خشکیده ام
بوسهٔ آبدارت را
بچشد.......

صدای نفس های باد،
صدای پاهای توست که
در گوش جانم
سرودی دل انگیز می نوازد

#فریده -برزگر

درود-دوستان💞
پگاهتان-پر-طراوت🌹

ترانه ای بخوان،
با دلنشین ترين صدا
در گوش جان من

ببر مرا
به آسمان آبیِ
خیال
پرواز بده

برقص
با پاهای عریانت،
در چمنزار سبز خاطره ام

رها کن
موج گیسوانت را
در باد
و عطر تنت را
به یاسها
و گلبوته های
باغ آرزوهایم هدیه کن

دستهایت را...
حلقه کن بر گردنم
با من
در زلال خنک رود
قدم بزن

بگذار چشمهایت
پلی برای عبور
از هیچستان،
به بهشت ابدی باشد

آغوش گرمت را
به من بسپار...
چرخی بزن در یادم
عمر را تازه كن

بوسه های داغت را
تکرار کن
تا مست شوم
مستِ...مست
مست از
عشق نابِ لایزالت
که تا سر حد جنون
می کشاندم

مرا
در گندمزار طلایی صحرا
بر گهواره ی تاکهای انگور
به شراب بوسه
دعوت كن

ببر مرا به
روياي وصال....❤️

#فریده-برزگر

‍ ‍ ✍🏼دلنوشتـه های من.....
‍ ‍@shmimeshgsangsabur

دوستت دارم...
خوبِ من❤️
آرامشِ روحم

تو را
از میان ستاره ها
چیده ام

ازلابه لای
گلبوته های احساسم!

تو را
از چمنزار سبز خاطره
به یاد دارم

تکیه زدى بر پرچین دلم
سرود عاشقی خواندی
و
ساز دلم
نواختن گرفت،

شکوفه های جوانی
تن پوش خیالم شد
و
غبار پیری
پرکشید...

نور شدی به دیدگانم
لبخندی بر لبانم
گلی روی گونه هایم....

شدی
آواز خوش هستی
دلیل
عشق و مستی

شوری در دلم به پا كردى

زبانه مى کشد...
آتشى درون دلم

خود را نمیشناسم!

تو
در درونم متولد شدی
من توام
تو.....

دوستت دارم
خوبِ من

#فریده-برزگر

‍ @shmimeshgsangsabur

انگار پاییز شده...🍁

کمی باد می وزد🍃..


در مسير انتظار
عطر تنت
روحم را نوازش مى دهد

خاطرات شیرین با تو بودن را
به یاد می آورم

نوازش دستانت
لای تاب گیسوانم را...



حس ناب لبهای انارینت
روی گونه های سردمن...
و گرمی تنم
از عشق سوزان تو

رقص تن پوش ابریشمی
بر اندام دلربايت

بازی موج گون
شاخسارهای بید
در آفتاب نیم گرم پاییزی...


سرود دلنواز رود
در تلاطم وجودم
آواى رقص مى خواند

کوچ پرستوهای عاشق
از لا به لای
گلبوته های
باغ رویاهایم
تا
انتهاى دشت آرزوها

کورسوی..
کهنه فانوسک آویزان
جلوی ایوان کلبهٔ گرم احساسم
سایهٔ آمدنت را لبخند می زند

چشمک درخشانِ
ستاره های بازیگوش
در آسمانِ خیالم....
مرا سوی تو
پرواز می دهد

ترنم لطیفِ باران
بر گلبرگهای ترد شمعدانی..
طروات زندگی سر می دهد

بوی....
هیزم کلبه خاتون
عطر نان تنوری و چای
اشتهایم را بازی می دهد....


آرامش..
روزهای پرخاطره ام را...
خوب به یاد دارم

سرودن غزلهای عاشقانه ات
که مرا
به رقص دعوت می کند
و...
بوسه های
مست من؛
پی ِبیت بیت غزلهای ناب تو



چه روزهای شیرینی.....
کاش... تکرار شود
لحظه های بکر با تو بودن..


#فریده- برزگر🍁🍂

@shmimeshgsangsabur
شعر-بانو-#فریده-برزگر
دکلمه-بانو-فریماه

💞همه جا بوى خدا مى آيد

💞مژده ى باد صبا مى آيد


💞صبح از روح مسيحائى او

💞طرب و مهر و وفا مى آيد

#فریده-برزگر
🌷🍃
@shmimeshgsangsabur

🌷بامدادتان سـرشار از عطـر خدا🌷

‍ ‍ ‍ @shmimeshgsangsabur

انگار پاییز شده...🍁

کمی باد می وزد🍃..


در مسير انتظار
عطر تنت
روحم را نوازش مى دهد

خاطرات شیرین با تو بودن را
به یاد می آورم

نوازش دستانت
لای تاب گیسوانم را...



حس ناب لبهای انارینت
روی گونه های سردمن...
و گرمی تنم
از عشق سوزان تو

رقص تن پوش ابریشمی
بر اندام دلربايت

بازی موج گون
شاخسارهای بید
در آفتاب نیم گرم پاییزی...


سرود دلنواز رود
در تلاطم وجودم
آواى رقص مى خواند

کوچ پرستوهای عاشق
از لا به لای
گلبوته های
باغ رویاهایم
تا
انتهاى دشت آرزوها

کورسوی..
کهنه فانوسک  آویزان
جلوی ایوان کلبهٔ گرم احساسم
سایهٔ آمدنت را لبخند می زند

چشمک درخشانِ
ستاره های بازیگوش
در آسمانِ خیالم....
مرا سوی تو
پرواز می دهد

ترنم لطیفِ باران
بر گلبرگهای ترد شمعدانی..
طروات  زندگی سر می دهد

بوی....
هیزم کلبه خاتون
عطر نان تنوری و چای
اشتهایم را بازی می دهد....


آرامش..
روزهای پرخاطره ام را...
خوب به یاد دارم

سرودن غزلهای عاشقانه ات
که مرا
به رقص دعوت می کند
و...
بوسه های
مست من؛
پی ِبیت بیت غزلهای ناب تو



چه روزهای شیرینی.....
کاش... تکرار شود
لحظه های بکر با تو بودن..


#فریده- برزگر🍁🍂