Forwarded from Deleted Account
تو دوست داشتنی. ترین. خطای منی
خطای ژنتیک
مهندسی اندام
انتگرال لمس نشده ام
تو اخرین سیب گاز زده ای
در استتاری از شرم
بپوشان
خطاهای مهندسی را
بنام شیطان
شعله پوشش کردی
تو از خطای ژنتیک بیزاری
بینی ات
گونه ات
و سینه هایی که خون می بارد
بعد اخرین انتحار زیبایی
بگو کجا می بارد
بگو که انحراف سیب از کجا سبز شده
#شعر
#عباس فلاحی
خطای ژنتیک
مهندسی اندام
انتگرال لمس نشده ام
تو اخرین سیب گاز زده ای
در استتاری از شرم
بپوشان
خطاهای مهندسی را
بنام شیطان
شعله پوشش کردی
تو از خطای ژنتیک بیزاری
بینی ات
گونه ات
و سینه هایی که خون می بارد
بعد اخرین انتحار زیبایی
بگو کجا می بارد
بگو که انحراف سیب از کجا سبز شده
#شعر
#عباس فلاحی
تنهایی کال1:
abbas fallllajiiii:
abbas fallllajiiii:
روزی برای زندگی دستی تکان داده ایم
و سرر بر شانه های جدایی
حرفها یکی یکی زده نشدند
کلام از ما فراریست
نفس
نفس
کنار بوته ای که دکمه اش را خاموش کرده ایم
چقدر قلب تو واژه واژه می زند
میپرید از روی متنهای بی تاویل
کتابهایی لاغر تر از افکار
واژه را روی خودش کشید
بگو برای تولدت
خیالی هست
@sherlori
#عباس فلاحی
abbas fallllajiiii:
abbas fallllajiiii:
روزی برای زندگی دستی تکان داده ایم
و سرر بر شانه های جدایی
حرفها یکی یکی زده نشدند
کلام از ما فراریست
نفس
نفس
کنار بوته ای که دکمه اش را خاموش کرده ایم
چقدر قلب تو واژه واژه می زند
میپرید از روی متنهای بی تاویل
کتابهایی لاغر تر از افکار
واژه را روی خودش کشید
بگو برای تولدت
خیالی هست
@sherlori
#عباس فلاحی
تنهایی کال1:
شمعی پشت پنجره میسوزد
سایه ای که در اغوش دیوار است
گلدانها
هوس کرده اند شمعدانی ندهند
زن
سقفی برای اویزان شدن میخواست
هوس کرده
شمعی پشت پنجره بسوزد
نگاهش
به دیوار افتاد
لانه کرد در جای جای ان
سقف میخواست
دیوار خراب او شده بود
زن
هوس کرده
تنش دفتر یادگاری شود
واز لای ان
لادن
نسترن
لاله
سبز شود
زن اما سرکشتراز گلدان است
دلش میخواست
تمشک وحشی
توت فرنگی
بدهد
از
سایه
دیوار
حتی از سقف
میترسید
از گلدان میترسید
دیوار را قبول نداشت
بی سرزمین تر از باد باشد
اما
حتی وحشیترین مادیانها اسیر بهار می شوند
توتهای وحشی هوس گلدان کرده بودند
زن
شمعی پشت پنجره میسوزد
دیواری هوس اوداشته باشد
سقفی که از ان اویزان شود
سایه ای که در او بپیچد
شمعی پشت پنجره می سوزد
#عباس فلاحی
#شعر
@sherlori
شمعی پشت پنجره میسوزد
سایه ای که در اغوش دیوار است
گلدانها
هوس کرده اند شمعدانی ندهند
زن
سقفی برای اویزان شدن میخواست
هوس کرده
شمعی پشت پنجره بسوزد
نگاهش
به دیوار افتاد
لانه کرد در جای جای ان
سقف میخواست
دیوار خراب او شده بود
زن
هوس کرده
تنش دفتر یادگاری شود
واز لای ان
لادن
نسترن
لاله
سبز شود
زن اما سرکشتراز گلدان است
دلش میخواست
تمشک وحشی
توت فرنگی
بدهد
از
سایه
دیوار
حتی از سقف
میترسید
از گلدان میترسید
دیوار را قبول نداشت
بی سرزمین تر از باد باشد
اما
حتی وحشیترین مادیانها اسیر بهار می شوند
توتهای وحشی هوس گلدان کرده بودند
زن
شمعی پشت پنجره میسوزد
دیواری هوس اوداشته باشد
سقفی که از ان اویزان شود
سایه ای که در او بپیچد
شمعی پشت پنجره می سوزد
#عباس فلاحی
#شعر
@sherlori
تنهایی کال1:
مانده بود
از میان کلاغها
کدام مادرش بود
نشان مادرش سنجاق بود به سینه تمام کلاغها
تمام مادران حجابشان درست
بگو تو داعشی چکار کنم
بگو
ببین که جای شلاق تو کبود
زخمه
زخم
تار میزند نگاه من
کلاغ
کدام مادر من است
تمام شهر پر از کلاغهای دربدر
ولی
نگاه من هنوز به در
کدام مادر من است
#عباس فلاحی
#شعر
@sherlori
مانده بود
از میان کلاغها
کدام مادرش بود
نشان مادرش سنجاق بود به سینه تمام کلاغها
تمام مادران حجابشان درست
بگو تو داعشی چکار کنم
بگو
ببین که جای شلاق تو کبود
زخمه
زخم
تار میزند نگاه من
کلاغ
کدام مادر من است
تمام شهر پر از کلاغهای دربدر
ولی
نگاه من هنوز به در
کدام مادر من است
#عباس فلاحی
#شعر
@sherlori
abbas fallahi:
از کتابهای شعر من انار بیرون
می ریزد
مار
خون
زنی که
هر لحظه می زاید
کتاب من در پریود اول مانده است
کودکان من بوی خون می دهند
ودستشان گلی نیست
کتابهای من در دست مردانی بوده که پشت به پشستشان خون فواره می کند
کتابخانه ام انارستانی است درست کنار لبهای تو
وسینه هایی که هرفصل خون تازه می دهند
خون اول
خون دوم
فصل فصل هر کتابم میشوند
#شعر
#عباس فلاحی
@sherlori
از کتابهای شعر من انار بیرون
می ریزد
مار
خون
زنی که
هر لحظه می زاید
کتاب من در پریود اول مانده است
کودکان من بوی خون می دهند
ودستشان گلی نیست
کتابهای من در دست مردانی بوده که پشت به پشستشان خون فواره می کند
کتابخانه ام انارستانی است درست کنار لبهای تو
وسینه هایی که هرفصل خون تازه می دهند
خون اول
خون دوم
فصل فصل هر کتابم میشوند
#شعر
#عباس فلاحی
@sherlori
Ab.fallahi:
پشت هر دیواری که تو را می دیدم
لحظه ای بود
چقدر احساسی
دست من گیره زلفت می شد
عطر تو می پیچید
در تمام شروه های شیدایی
کوچه ها ر ا
پرمی کرد
پشت هر دیواری من سرک می کشم اما
گل من
جای اندام تو روی شنها خالی است
اشکهای
مادرت پیرهنم را می سوخت
روی من دست کشید
پسرم
روی پیراهن تو
وحتی کفن دختر من
هر کجا دست کشیدم
لایه لایه خواستن
غباری شده بود
گل من کی رفتی
خانه ام را بید خورد
روی هر تیری
حک شده تاریخی
که مرا بوسیدی
و
تمام بدنم تیر کشید
وقت شلیک نگاهت
که دلم را بردی
#شعر
#عباس فلاحی
🎙 اجرا : پری ساتکنی - عندلیب
@sherlori
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
وبلاگ شاعران لر:::
https://shaeranelor.blogfa.com
لر تباران ایران زمین @lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال
@Sadfallahasanvan
پشت هر دیواری که تو را می دیدم
لحظه ای بود
چقدر احساسی
دست من گیره زلفت می شد
عطر تو می پیچید
در تمام شروه های شیدایی
کوچه ها ر ا
پرمی کرد
پشت هر دیواری من سرک می کشم اما
گل من
جای اندام تو روی شنها خالی است
اشکهای
مادرت پیرهنم را می سوخت
روی من دست کشید
پسرم
روی پیراهن تو
وحتی کفن دختر من
هر کجا دست کشیدم
لایه لایه خواستن
غباری شده بود
گل من کی رفتی
خانه ام را بید خورد
روی هر تیری
حک شده تاریخی
که مرا بوسیدی
و
تمام بدنم تیر کشید
وقت شلیک نگاهت
که دلم را بردی
#شعر
#عباس فلاحی
🎙 اجرا : پری ساتکنی - عندلیب
@sherlori
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
وبلاگ شاعران لر:::
https://shaeranelor.blogfa.com
لر تباران ایران زمین @lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال
@Sadfallahasanvan
پشت هر دیواری که تو را می دیدم
لحظه ای بود
چقدر احساسی
دست من گیره زلفت می شد
عطر تو می پیچید
در تمام شروه های شیدایی
کوچه ها ر ا
پرمی کرد
پشت هر دیواری من سرک می کشم اما
گل من
جای اندام تو روی شنها خالی است
اشکهای
مادرت پیرهنم را می سوخت
روی من دست کشید
پسرم
روی پیراهن تو
وحتی کفن دختر من
هر کجا دست کشیدم
لایه لایه خواستن
غباری شده بود
گل من کی رفتی
خانه ام را بید خورد
روی هر تیری
حک شده تاریخی
که مرا بوسیدی
و
تمام بدنم تیر کشید
وقت شلیک نگاهت
که دلم را بردی
#شعر
#عباس فلاحی
@sherlori
لحظه ای بود
چقدر احساسی
دست من گیره زلفت می شد
عطر تو می پیچید
در تمام شروه های شیدایی
کوچه ها ر ا
پرمی کرد
پشت هر دیواری من سرک می کشم اما
گل من
جای اندام تو روی شنها خالی است
اشکهای
مادرت پیرهنم را می سوخت
روی من دست کشید
پسرم
روی پیراهن تو
وحتی کفن دختر من
هر کجا دست کشیدم
لایه لایه خواستن
غباری شده بود
گل من کی رفتی
خانه ام را بید خورد
روی هر تیری
حک شده تاریخی
که مرا بوسیدی
و
تمام بدنم تیر کشید
وقت شلیک نگاهت
که دلم را بردی
#شعر
#عباس فلاحی
@sherlori
Ab.fallahi:
سرگردانی کلید طوفانهاست
سکوتی پراز فریاد
فرهادی که در من در حال کندن بود
کندن
جان کندم
می کند
نقش میکشید
نقش میزند
اتش میکشد
می سوزاند
سوز عجیبیست سوز جان
تا نگیری درد ننالی به جان
نقشه ات را خیلی وقت
از خاطره ات که
کی رفته ام
کاش پای قدمت بودم
کاش
آسمان ما یکی بود
همه پرنده ها می رسند
از ارس تا کاراییب
افقها یکی است
همه تو را در منقار صدا میزنند
نفس می کشند
تو
تو
مرا گم کرده ای زودتر از سنجابهای مسیر کوچ
ولی خاطرات تو در من هربار
از جایی از دستهای فرهاد
سبز میشود
سبز
سبز
#شعر #عباس فلاحی @sherlori
سرگردانی کلید طوفانهاست
سکوتی پراز فریاد
فرهادی که در من در حال کندن بود
کندن
جان کندم
می کند
نقش میکشید
نقش میزند
اتش میکشد
می سوزاند
سوز عجیبیست سوز جان
تا نگیری درد ننالی به جان
نقشه ات را خیلی وقت
از خاطره ات که
کی رفته ام
کاش پای قدمت بودم
کاش
آسمان ما یکی بود
همه پرنده ها می رسند
از ارس تا کاراییب
افقها یکی است
همه تو را در منقار صدا میزنند
نفس می کشند
تو
تو
مرا گم کرده ای زودتر از سنجابهای مسیر کوچ
ولی خاطرات تو در من هربار
از جایی از دستهای فرهاد
سبز میشود
سبز
سبز
#شعر #عباس فلاحی @sherlori
سرگردانی کلید طوفانهاست
سکوتی پراز فریاد
فرهادی که در من در حال کندن بود
کندن
جان کندم
می کند
نقش میکشید
نقش میزند
اتش میکشد
می سوزاند
سوز عجیبیست سوز جان
تا نگیری درد ننالی به جان
نقشه ات را خیلی وقت
از خاطره ات که
کی رفته ام
کاش پای قدمت بودم
کاش
آسمان ما یکی بود
همه پرنده ها می رسند
از ارس تا کاراییب
افقها یکی است
همه تو را در منقار صدا میزنند
نفس می کشند
تو
تو
مرا گم کرده ای زودتر از سنجابهای مسیر کوچ
ولی خاطرات تو در من هربار
از جایی از دستهای فرهاد
سبز میشود
سبز
سبز
#شعر #عباس فلاحی
@sherlori
سکوتی پراز فریاد
فرهادی که در من در حال کندن بود
کندن
جان کندم
می کند
نقش میکشید
نقش میزند
اتش میکشد
می سوزاند
سوز عجیبیست سوز جان
تا نگیری درد ننالی به جان
نقشه ات را خیلی وقت
از خاطره ات که
کی رفته ام
کاش پای قدمت بودم
کاش
آسمان ما یکی بود
همه پرنده ها می رسند
از ارس تا کاراییب
افقها یکی است
همه تو را در منقار صدا میزنند
نفس می کشند
تو
تو
مرا گم کرده ای زودتر از سنجابهای مسیر کوچ
ولی خاطرات تو در من هربار
از جایی از دستهای فرهاد
سبز میشود
سبز
سبز
#شعر #عباس فلاحی
@sherlori
برای رسیدنت تا اخرین روز پاییز ایستاده ام
تا اخرین انار
تا اخرین افتادنت
ترکهای دستم از تو بیشتر شده
تنهاییم
من زیر پایت ایستاده ام
سبز شده ام
کجای زندگی مرا کاشتی
که از تو سبزترم
اشکهایم همه سبز میشوند
تا اخرین انار
بدست یلدا بیافتد
ترک بردارد
انار
دست من
وتنهاییم
لبهای یلدا بشکفد
ولی
زیر پای من هنوز اشک سبز میشود
سبز
سبزتر از تمام سروهای دنیا
بالا بلند من
کاش تمام شبهای سال یلدا باشد ومن
کاش خورشید بیدار نشود و من
#عباس فلاحی @sherlori
تا اخرین انار
تا اخرین افتادنت
ترکهای دستم از تو بیشتر شده
تنهاییم
من زیر پایت ایستاده ام
سبز شده ام
کجای زندگی مرا کاشتی
که از تو سبزترم
اشکهایم همه سبز میشوند
تا اخرین انار
بدست یلدا بیافتد
ترک بردارد
انار
دست من
وتنهاییم
لبهای یلدا بشکفد
ولی
زیر پای من هنوز اشک سبز میشود
سبز
سبزتر از تمام سروهای دنیا
بالا بلند من
کاش تمام شبهای سال یلدا باشد ومن
کاش خورشید بیدار نشود و من
#عباس فلاحی @sherlori
زنی که پشت جلد کتاب ها می خندد
لای دیوار های له می شود
فصل
فصل
سالهای دوری را آزادانه درمتنها بازی کرده است
دیباچه کتاب از دامنش کوتاهتر
قیمت چشم های او را ناشر نمیداند
زنی در آستانه فروپاشی
قیچی می شود
آرزوها
رویاها
هوس
گیسهایش
در متن کتاب سوزاند ه خواهد شد
ویراستاری دست را زیر متن ها میکشد
جمله ها تحریک می شوند برای پایان سطرها
سانسور پایان تمام ماجرا های باز نیست
خیاطها ها متن های میزان زن را
بریده بودند
درفصل دیگر
زنی زرد میشود
توهم نویسنده را میلرزاند
دست ها
سینه ها
رانها را سلاخی خواهند کرد
چمدانی پریودمیشود
رودههای زن دور تهوعات پیچ می خورند
سایه ها سر اب می خورند
نفس ها به شماره افتاده
و نقاط ردیف ردیف در زن فرو می رود
برای این فصل پایانی نبود
زنی پشت جلد کتابها می خندید
#شعر
#عباس فلاحی @sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
www.hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan
لای دیوار های له می شود
فصل
فصل
سالهای دوری را آزادانه درمتنها بازی کرده است
دیباچه کتاب از دامنش کوتاهتر
قیمت چشم های او را ناشر نمیداند
زنی در آستانه فروپاشی
قیچی می شود
آرزوها
رویاها
هوس
گیسهایش
در متن کتاب سوزاند ه خواهد شد
ویراستاری دست را زیر متن ها میکشد
جمله ها تحریک می شوند برای پایان سطرها
سانسور پایان تمام ماجرا های باز نیست
خیاطها ها متن های میزان زن را
بریده بودند
درفصل دیگر
زنی زرد میشود
توهم نویسنده را میلرزاند
دست ها
سینه ها
رانها را سلاخی خواهند کرد
چمدانی پریودمیشود
رودههای زن دور تهوعات پیچ می خورند
سایه ها سر اب می خورند
نفس ها به شماره افتاده
و نقاط ردیف ردیف در زن فرو می رود
برای این فصل پایانی نبود
زنی پشت جلد کتابها می خندید
#شعر
#عباس فلاحی @sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
www.hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan
اتاق رقصش گرفته است
سماع میکند
ومعده ام چه گوارا نشده
گلبارانم میکند
تمام بدنم می کشد
تیر در تمام استخوانهایم شیهه میکشد
شبیه تمام معابد خالی از مومنم
معده ام کافر شده است
به هر طعامی تهمتی میزند
سوزنها سر بر بالین رگها نرد عشق میزنند
سرمهامدام سر کشیده میشوند
م رگ
نَ رگی دیگر گرفته نمیشود
مرگ
چه سراب شیرینیست
#عباس _فلاحی @sherlori
سماع میکند
ومعده ام چه گوارا نشده
گلبارانم میکند
تمام بدنم می کشد
تیر در تمام استخوانهایم شیهه میکشد
شبیه تمام معابد خالی از مومنم
معده ام کافر شده است
به هر طعامی تهمتی میزند
سوزنها سر بر بالین رگها نرد عشق میزنند
سرمهامدام سر کشیده میشوند
م رگ
نَ رگی دیگر گرفته نمیشود
مرگ
چه سراب شیرینیست
#عباس _فلاحی @sherlori
شهری در آغوش تصویر رفتگان ازنای میرود
حلال حلاها
حلوا نمیشوند
برای شیرینی دهان شهر
هر کوچه ای یک حلال کنید
قد کشیده است
درختی نیست
تبرها حلال کردهاند جان شهر را
کدام دسته ای حلال کرده
تبرها را
نه دسته ای
نه علمی
نه
امسال سال حلالیت های بی حلواست
#عباس_فلاحی
@sherlori
حلال حلاها
حلوا نمیشوند
برای شیرینی دهان شهر
هر کوچه ای یک حلال کنید
قد کشیده است
درختی نیست
تبرها حلال کردهاند جان شهر را
کدام دسته ای حلال کرده
تبرها را
نه دسته ای
نه علمی
نه
امسال سال حلالیت های بی حلواست
#عباس_فلاحی
@sherlori
مهی هوای خواستن هارا گرفته است
طلوع بوسه ها ساده نیست
سرگردانی دستها ست
سلام ساده نیست
به فریادهای البوم امید ی نیست
که پیش یادهای تصاویر به نفس نفس افتاده اند
در این هوای بی کسی
کسی به عکسها سلام می کند؟
صدای چه چه چراغهابه گوش
کوچه ها ؟؟
خانه ها؟؟
نه
بوی خنده هیچ ایفونی به گوش شهر نمیرسد
از ان کلونهای پر از صدا
یاالله
یا الله
#عباس_فلاحی@sherlori
طلوع بوسه ها ساده نیست
سرگردانی دستها ست
سلام ساده نیست
به فریادهای البوم امید ی نیست
که پیش یادهای تصاویر به نفس نفس افتاده اند
در این هوای بی کسی
کسی به عکسها سلام می کند؟
صدای چه چه چراغهابه گوش
کوچه ها ؟؟
خانه ها؟؟
نه
بوی خنده هیچ ایفونی به گوش شهر نمیرسد
از ان کلونهای پر از صدا
یاالله
یا الله
#عباس_فلاحی@sherlori
رول پلاکی در اغوش دیوار جان میداد
تن به تن میخ دادن بوده
پارگی گاه به گاه تنی لذت اندام دیوار ی نیست
سایز میخ تن هر رول پلاکی را از نفس میانداخت
حرفهای رول پلاک برای کدام میخ خالی از لطف نیست
مقتضیات شکل گیری یک بوسه برای رول پلاک چیست
تن پاره
آعشته در خاک درچاک دیوار
درد میپیچید زودتر از پیچ در تنش
هلا تقلای میخ بود
یک دو سه
ضربه اخرو محکمتر بزن
لبخندی گوشه لبهای دیوار ترک بر میداشت
کل کل کل کللیییی
قفلی در درپیچید
تن دیوار پر خون بود
پرده لبخند محو پنجره را نفهمید@sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan
#عباس_فلاحی
تن به تن میخ دادن بوده
پارگی گاه به گاه تنی لذت اندام دیوار ی نیست
سایز میخ تن هر رول پلاکی را از نفس میانداخت
حرفهای رول پلاک برای کدام میخ خالی از لطف نیست
مقتضیات شکل گیری یک بوسه برای رول پلاک چیست
تن پاره
آعشته در خاک درچاک دیوار
درد میپیچید زودتر از پیچ در تنش
هلا تقلای میخ بود
یک دو سه
ضربه اخرو محکمتر بزن
لبخندی گوشه لبهای دیوار ترک بر میداشت
کل کل کل کللیییی
قفلی در درپیچید
تن دیوار پر خون بود
پرده لبخند محو پنجره را نفهمید@sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan
#عباس_فلاحی
برای ریه هایی که از تو
در هواهای تو رها شدهاند
هوا های خالی از تو
و برای ریه هایی که از تو رها
اه
شده اند
خالی از اه
تو
برای پر شدن های از هواهای تو
برای فرصتی در مکیدن لبهای هواهای تو
در کوچه هایی بی هواهای تو رها
اه
اسیرند
خط به خط در هواهای تو گم گور
ریه هاگاه گاهی در هواهای تو
اه
از گهواره تا گاه
اهی
اه
از هواهای تو
کم میاورند
#عباس_فلاحی@sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan
در هواهای تو رها شدهاند
هوا های خالی از تو
و برای ریه هایی که از تو رها
اه
شده اند
خالی از اه
تو
برای پر شدن های از هواهای تو
برای فرصتی در مکیدن لبهای هواهای تو
در کوچه هایی بی هواهای تو رها
اه
اسیرند
خط به خط در هواهای تو گم گور
ریه هاگاه گاهی در هواهای تو
اه
از گهواره تا گاه
اهی
اه
از هواهای تو
کم میاورند
#عباس_فلاحی@sherlori
سایت متعلق به لر تباران:::
hosseinabaspanah.ir
لر تباران ایران زمین:::
@lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال:::
@Sadfallahasanvan