من برای امام خویش تعیین تکلیف نمیکنم که تکلیف خویش را از حسین می پرسم. آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم؟ من حسین را برای دنیای خویش نمیخواهم، که دنیای خویش را برای حسین میخواهم...
📚 نامیرا
#صادق_کرمیار
📚 نامیرا
#صادق_کرمیار
❣اے دل شدگان ! یار موافق آمد
🌹افشاگر چهره ے منافق آمد
❣عالم ز ظهور نور او روشن شد
🌹یاران ! صلوات ، امام #صادق آمد
#ولادت_امام_صادق_ع_مبارڪ_باد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
🌹افشاگر چهره ے منافق آمد
❣عالم ز ظهور نور او روشن شد
🌹یاران ! صلوات ، امام #صادق آمد
#ولادت_امام_صادق_ع_مبارڪ_باد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
دیده تتاری ، دیده تتاری
فدات بام حال خاص ، دیده تتاری
:
ای که چشمانت مانند چشمان آهوی تتاری است ، فدایت شوم ، ای باحال (همیشه خوشحال)، ای که چشمانت مانند آهوی تتاری است
لب لعل کانی گونا گلناری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای که لبت مانند لعل و گونه هایت گلناری است چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
هی حال چوین شوقِ شعله چراخان
هی برزه دماخِ برزه دماخان
:
ای که احوالت مانند شعله چراغها است (همیشه بَشاش هستی) ، ای خوشحال ترین خوشحال ها (همیشه باحال و طراوت هستی)
{البته در فرهنگ مردم در لرستان (لریاتی) " برزه دماخ " به کسی که تکبر و خود بینی دارد هم گفته می شود}
هی خال چوین سوسن کاو ایلاخان
هی مهرت مرهم نه باخ داخان
:
ای که خال تو مانند سوسنان کبود رنگ ییلاقها است و ای که مهر تو بر روی داغهای من مرهم است
سر تا پا بالات نور تید آواری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
از سر تا پای تو نور می بارد ، چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
تو شعله شمعی مِن پروانه تم
تو کمان داری مِن نشانه تم
:
تو شعله شمعی و من پروانۀ تو ، تو کماندار و من نشانه تو
تو لیل عامر من دیوانه تم
صرعی سرگردانِ ویرانه یانه تم
:
تو مانند لیلی قبیلۀ عامر هستی و من که دیوانۀ تو هستم و برای تو تشنج دارم! سرگردان و خانه خرابت هستم
شوخِ شر و بار ، شیدای شکاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای زیبای شرانگیز (ای فتنه / اصطلاحا) و شیدای شکاری چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
خیالئم خالان " مانی " بیزِتَن
گوشئم بَو رازان شکر ریزتَن
:
" خالهای مانی کشیده " ات در خیال من (مانی پیامبر از مصلحان بزرگ تاریخ ایران)
و رازهای شکر بار تو در گوش من هستند
پریشانیم زلفِ مِشک آمیزتَن
«حقه» دیوانه جولِ لیزتَن
:
پریشانی من از زلف مشک آمیز توست و حقه (تخلص شاعر) دیوانۀ پوشش و مسکن تو است
تو رژیده لطف پروردگاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
تو سرشتۀ لطف پروردگار هستی
چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"ادبیات و "عاشقانه های اصیل لری که به زبان لکی هستند" از حیث ادب، اخلاق، حرمت، سطح و جایگاه ادبی سطح بسیار بالاتری از دیگر عاشقانه های لری دارند"
.ملاک و معیار فرهنگی لرستان بزرگ را به پیش و پس از حمله ارتش رضا شاه به لرستان باید تقسیم کرد
پس از حمله ارتش به لرستان همه مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به هم می خورد،
،
غیر بومی ها را در شهر تازه رونق* داده شدۀ خرم آباد در مقابل لرهای اصیل / بومی های لرستان بر مسند مقدرات مردم می نشانند و لرستان از جایگاه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و... اجتماعی خود تنزل می کند
.و متاسفانه این تراژدی همچنان ادامه دارد
*تا حدي كه مي توان شهر خرم آباد را شهري تازه تاسيسي از پس از سرکوب لرها دانست / موضوع دره كهنتر از تاريخ خرم آباد كاملا موضوع ديگري است.
#ادب_لكي
#ادبيات_لكي
#لكي_چر
#ادبيات_لرستان
#اشعار_لري
#ابيات_لري #ابيات_لكي
#لرستان_بزرگ
#خرم_آباد
#لرسو
#الشتر #هنام
#عاشقانه_هاي_لري
#عاشقانه_هاي_لكي
با
#صادق @sherlori
فدات بام حال خاص ، دیده تتاری
:
ای که چشمانت مانند چشمان آهوی تتاری است ، فدایت شوم ، ای باحال (همیشه خوشحال)، ای که چشمانت مانند آهوی تتاری است
لب لعل کانی گونا گلناری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای که لبت مانند لعل و گونه هایت گلناری است چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
هی حال چوین شوقِ شعله چراخان
هی برزه دماخِ برزه دماخان
:
ای که احوالت مانند شعله چراغها است (همیشه بَشاش هستی) ، ای خوشحال ترین خوشحال ها (همیشه باحال و طراوت هستی)
{البته در فرهنگ مردم در لرستان (لریاتی) " برزه دماخ " به کسی که تکبر و خود بینی دارد هم گفته می شود}
هی خال چوین سوسن کاو ایلاخان
هی مهرت مرهم نه باخ داخان
:
ای که خال تو مانند سوسنان کبود رنگ ییلاقها است و ای که مهر تو بر روی داغهای من مرهم است
سر تا پا بالات نور تید آواری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
از سر تا پای تو نور می بارد ، چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
تو شعله شمعی مِن پروانه تم
تو کمان داری مِن نشانه تم
:
تو شعله شمعی و من پروانۀ تو ، تو کماندار و من نشانه تو
تو لیل عامر من دیوانه تم
صرعی سرگردانِ ویرانه یانه تم
:
تو مانند لیلی قبیلۀ عامر هستی و من که دیوانۀ تو هستم و برای تو تشنج دارم! سرگردان و خانه خرابت هستم
شوخِ شر و بار ، شیدای شکاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای زیبای شرانگیز (ای فتنه / اصطلاحا) و شیدای شکاری چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
خیالئم خالان " مانی " بیزِتَن
گوشئم بَو رازان شکر ریزتَن
:
" خالهای مانی کشیده " ات در خیال من (مانی پیامبر از مصلحان بزرگ تاریخ ایران)
و رازهای شکر بار تو در گوش من هستند
پریشانیم زلفِ مِشک آمیزتَن
«حقه» دیوانه جولِ لیزتَن
:
پریشانی من از زلف مشک آمیز توست و حقه (تخلص شاعر) دیوانۀ پوشش و مسکن تو است
تو رژیده لطف پروردگاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
تو سرشتۀ لطف پروردگار هستی
چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"ادبیات و "عاشقانه های اصیل لری که به زبان لکی هستند" از حیث ادب، اخلاق، حرمت، سطح و جایگاه ادبی سطح بسیار بالاتری از دیگر عاشقانه های لری دارند"
.ملاک و معیار فرهنگی لرستان بزرگ را به پیش و پس از حمله ارتش رضا شاه به لرستان باید تقسیم کرد
پس از حمله ارتش به لرستان همه مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به هم می خورد،
،
غیر بومی ها را در شهر تازه رونق* داده شدۀ خرم آباد در مقابل لرهای اصیل / بومی های لرستان بر مسند مقدرات مردم می نشانند و لرستان از جایگاه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و... اجتماعی خود تنزل می کند
.و متاسفانه این تراژدی همچنان ادامه دارد
*تا حدي كه مي توان شهر خرم آباد را شهري تازه تاسيسي از پس از سرکوب لرها دانست / موضوع دره كهنتر از تاريخ خرم آباد كاملا موضوع ديگري است.
#ادب_لكي
#ادبيات_لكي
#لكي_چر
#ادبيات_لرستان
#اشعار_لري
#ابيات_لري #ابيات_لكي
#لرستان_بزرگ
#خرم_آباد
#لرسو
#الشتر #هنام
#عاشقانه_هاي_لري
#عاشقانه_هاي_لكي
با
#صادق @sherlori
Sade
دیده تتاری ، دیده تتاری
فدات بام حال خاص ، دیده تتاری
:
ای که چشمانت مانند چشمان آهوی تتاری است ، فدایت شوم ، ای باحال (همیشه خوشحال)، ای که چشمانت مانند آهوی تتاری است
لب لعل کانی گونا گلناری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای که لبت مانند لعل و گونه هایت گلناری است چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
هی حال چوین شوقِ شعله چراخان
هی برزه دماخِ برزه دماخان
:
ای که احوالت مانند شعله چراغها است (همیشه بَشاش هستی) ، ای خوشحال ترین خوشحال ها (همیشه باحال و طراوت هستی)
{البته در فرهنگ مردم در لرستان (لریاتی) " برزه دماخ " به کسی که تکبر و خود بینی دارد هم گفته می شود}
هی خال چوین سوسن کاو ایلاخان
هی مهرت مرهم نه باخ داخان
:
ای که خال تو مانند سوسنان کبود رنگ ییلاقها است و ای که مهر تو بر روی داغهای من مرهم است
سر تا پا بالات نور تید آواری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
از سر تا پای تو نور می بارد ، چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
تو شعله شمعی مِن پروانه تم
تو کمان داری مِن نشانه تم
:
تو شعله شمعی و من پروانۀ تو ، تو کماندار و من نشانه تو
تو لیل عامر من دیوانه تم
صرعی سرگردانِ ویرانه یانه تم
:
تو مانند لیلی قبیلۀ عامر هستی و من که دیوانۀ تو هستم و برای تو تشنج دارم! سرگردان و خانه خرابت هستم
شوخِ شر و بار ، شیدای شکاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای زیبای شرانگیز (ای فتنه / اصطلاحا) و شیدای شکاری چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
خیالئم خالان " مانی " بیزِتَن
گوشئم بَو رازان شکر ریزتَن
:
" خالهای مانی کشیده " ات در خیال من (مانی پیامبر از مصلحان بزرگ تاریخ ایران)
و رازهای شکر بار تو در گوش من هستند
پریشانیم زلفِ مِشک آمیزتَن
«حقه» دیوانه جولِ لیزتَن
:
پریشانی من از زلف مشک آمیز توست و حقه (تخلص شاعر) دیوانۀ پوشش و مسکن تو است
تو رژیده لطف پروردگاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
تو سرشتۀ لطف پروردگار هستی
چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"ادبیات و "عاشقانه های اصیل لری که به زبان لکی هستند" از حیث ادب، اخلاق، حرمت، سطح و جایگاه ادبی سطح بسیار بالاتری از دیگر عاشقانه های لری دارند"
.ملاک و معیار فرهنگی لرستان بزرگ را به پیش و پس از حمله ارتش رضا شاه به لرستان باید تقسیم کرد
پس از حمله ارتش به لرستان همه مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به هم می خورد،
،
غیر بومی ها را در شهر تازه رونق* داده شدۀ خرم آباد در مقابل لرهای اصیل / بومی های لرستان بر مسند مقدرات مردم می نشانند و لرستان از جایگاه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و... اجتماعی خود تنزل می کند
.و متاسفانه این تراژدی همچنان ادامه دارد
*تا حدي كه مي توان شهر خرم آباد را شهري تازه تاسيسي از پس از سرکوب لرها دانست / موضوع دره كهنتر از تاريخ خرم آباد كاملا موضوع ديگري است.
#ادب_لكي
#ادبيات_لكي
#لكي_چر
#ادبيات_لرستان
#اشعار_لري
#ابيات_لري #ابيات_لكي
#لرستان_بزرگ
#خرم_آباد
#لرسو
#الشتر #هنام
#عاشقانه_هاي_لري
#عاشقانه_هاي_لكي
با
#صادق @sherlori
دیده تتاری ، دیده تتاری
فدات بام حال خاص ، دیده تتاری
:
ای که چشمانت مانند چشمان آهوی تتاری است ، فدایت شوم ، ای باحال (همیشه خوشحال)، ای که چشمانت مانند آهوی تتاری است
لب لعل کانی گونا گلناری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای که لبت مانند لعل و گونه هایت گلناری است چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
هی حال چوین شوقِ شعله چراخان
هی برزه دماخِ برزه دماخان
:
ای که احوالت مانند شعله چراغها است (همیشه بَشاش هستی) ، ای خوشحال ترین خوشحال ها (همیشه باحال و طراوت هستی)
{البته در فرهنگ مردم در لرستان (لریاتی) " برزه دماخ " به کسی که تکبر و خود بینی دارد هم گفته می شود}
هی خال چوین سوسن کاو ایلاخان
هی مهرت مرهم نه باخ داخان
:
ای که خال تو مانند سوسنان کبود رنگ ییلاقها است و ای که مهر تو بر روی داغهای من مرهم است
سر تا پا بالات نور تید آواری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
از سر تا پای تو نور می بارد ، چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
تو شعله شمعی مِن پروانه تم
تو کمان داری مِن نشانه تم
:
تو شعله شمعی و من پروانۀ تو ، تو کماندار و من نشانه تو
تو لیل عامر من دیوانه تم
صرعی سرگردانِ ویرانه یانه تم
:
تو مانند لیلی قبیلۀ عامر هستی و من که دیوانۀ تو هستم و برای تو تشنج دارم! سرگردان و خانه خرابت هستم
شوخِ شر و بار ، شیدای شکاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای زیبای شرانگیز (ای فتنه / اصطلاحا) و شیدای شکاری چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
خیالئم خالان " مانی " بیزِتَن
گوشئم بَو رازان شکر ریزتَن
:
" خالهای مانی کشیده " ات در خیال من (مانی پیامبر از مصلحان بزرگ تاریخ ایران)
و رازهای شکر بار تو در گوش من هستند
پریشانیم زلفِ مِشک آمیزتَن
«حقه» دیوانه جولِ لیزتَن
:
پریشانی من از زلف مشک آمیز توست و حقه (تخلص شاعر) دیوانۀ پوشش و مسکن تو است
تو رژیده لطف پروردگاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
تو سرشتۀ لطف پروردگار هستی
چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"ادبیات و "عاشقانه های اصیل لری که به زبان لکی هستند" از حیث ادب، اخلاق، حرمت، سطح و جایگاه ادبی سطح بسیار بالاتری از دیگر عاشقانه های لری دارند"
.ملاک و معیار فرهنگی لرستان بزرگ را به پیش و پس از حمله ارتش رضا شاه به لرستان باید تقسیم کرد
پس از حمله ارتش به لرستان همه مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به هم می خورد،
،
غیر بومی ها را در شهر تازه رونق* داده شدۀ خرم آباد در مقابل لرهای اصیل / بومی های لرستان بر مسند مقدرات مردم می نشانند و لرستان از جایگاه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و... اجتماعی خود تنزل می کند
.و متاسفانه این تراژدی همچنان ادامه دارد
*تا حدي كه مي توان شهر خرم آباد را شهري تازه تاسيسي از پس از سرکوب لرها دانست / موضوع دره كهنتر از تاريخ خرم آباد كاملا موضوع ديگري است.
#ادب_لكي
#ادبيات_لكي
#لكي_چر
#ادبيات_لرستان
#اشعار_لري
#ابيات_لري #ابيات_لكي
#لرستان_بزرگ
#خرم_آباد
#لرسو
#الشتر #هنام
#عاشقانه_هاي_لري
#عاشقانه_هاي_لكي
با
#صادق @sherlori
#بداهـــه_سرایی_با_لهجه_ی_بختیاری
مونه وا صد غم و درد آفریدن...
مونه وا رنگ و ری زرد آفریدن
تو چی افتو،مونه هم جورِ بارون...
تونه گرم و مونه سرد آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه وا افتوِ نو آفریدن
تونه وا گِلِ نیکو آفریدن
تونه شاد و مونه همسا غم و درد
مونه لیش و تونه خو آفریدن
#مرتضی_علیزاده👆
مونه حاک و تونه باد آفریدن...
مونه غم و تونه شاد آفریدن
تو آخر نومِته شیرین نهادن...
مونه هم جورِ فرهاد آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
مونه بی کینه و جَر آفریدن
تونه واخنجر و شَر آفریدن
تو بی رحمی دلت از جنس بَرده
مونه وا دو تیه تَر آفریدن
#رضی_للـری_بهداروند👆
مونه چی نَمِ بارون آفریدن
تونه چی رود کارون آفریدن
مونه وا حسرت و دردِ غریوی
تونه چی چشمه سارون آفریدن
✍#آستاره_اسیوند
تونه چی چشمه اَوجاز آفریدن...
به جور کوگ تاراز آفریدن
مونه جور فقیری دینه چاله...
مونه لیش و تونه ناز آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه نشمین ورشتال آفریدن
مونه بی پر و بی بال آفریدن
موچی کوگی اگوی اشکسته بالم
تونه خوش خط و خوش خال آفریدن
#فاطمه_داوودی👆
تونه چی رودِ کارون آفریدن..
تونه از دل و از جون آفریدن
مونه جورِ گِلالی حُشک و تشنه
تونه چی برف و بارون آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه چی بوته ی یاس آفریدن
مونه چی برگ ریواس آفریدن
تو رَنگت چی اَنار سُهر دورک
مونه چی گل بِرنجاس آفریدن
#آستاره_اسیوند👆
مونه وا دردِ سنگین آفریدن...
مونه غمگینِ غمگین آفریدن
تونه هم آفریدن وا دلی شاد
مونه وا حَرس و وا خین آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار 👆
مونه وا غمِ عالم آفریدن
مونه ویرون،،چی بَم آفریدن
خُماخُم مینه غم هردم اسوسم
تونه گُل و مونه شَم آفریدن
#صفر_نصیری👆
شَم=شمع
تونه روز و مونه شَو آفریدن...
تونه چی چشمه ی اَو آفریدن
کد و بالاته هرکس دیده دونه...
تونه از جنسِ برنَو آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه چی گرز ارزَن آفریدن
مونه فرهاد کوهکَن آفریدن
تونه چی میرصیاد کهنه کاری
مونه چی کوگ و پازَن آفریدن
#صادق_رئیسی_للری👆
مونه جورِ گِلِ سُهر آفریدن
تونه با اَو،گُل و دُور آفریدن
به تو سُجده کنم هر روز وهر شَو
تونه سی مو اِگوی مُــهر آفریدن
#آستاره_اسیوند👆
تونه اَر وا دل و جون آفریدن
زلال اَر جورِ بارون آفریدن
موهم از ایل پاک بختیارم
مونه برنو سرِ شون آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار 👆
مونه برنو سر شُون آفریدن
تونه سیم چی دل و جون آفریدن
مونه وا شادی و حَنده سرلَو
تونه هم نــا مسلمون آفریدن
#آستاره ـــ اُسیوند #👆
تونه ز جنس افتَو آفریدِن
مونه وا دردو وا توَ آفریدِن
دوای دردِ درمونی خوتی خوت
تونه مَهی منِ شَو آفریدِن
پروین _ علاسوند👆
مونه چی رُستم زال آفریدن
تونه بی نُقص و تی کال آفریدن
مونه چی شِرعَلیمِردون چالنگ
تونه بی مَریمه مال آفریدن
سجاد نادری _ اسنکی 👆
مونه وا درود اُ رَنج آفریدن
مونه مین کوه لَنج آفریدن
تونه میونَ پَر قو اُ پَنبه
مونه مین یک بعلاوه پنج آفریدن
فیروز کشوری بداهه 👆
منه لر و گل دار آفریدن
تونه شیرین و نازار آفریدن
منه مترسکی و لوی باغی
تونه با ایدی و کانال آفریدن
حسین جعفری 👆
همو سو که حوانه آفریدن
ز درد و غم دلانه آفریدن
خوس و آدوم یه گَم زیدن به سیوی
سی جندوم هیوه هانه آفریدن
شهناز کریمی👆
" ز وختی که حوانه آفریدِن"
غم و اندوه پیانه آفریدِن
خدا دونا که هیچ زهشت نداره
فقط دُشمِن سی دانه آفریدن
پروین علاسوند👆
تونه سالوم مونه کور آفریدن
تونه اِسبی مونه بور آفریدن
تونه گل آفریدن مینه باغی
مونهِ گیلک دمِ شور آفریدن
افسانه جمشیدی 👆
د میدونت مِنه خاک آفریدن
گریوونِمه صدچاک آفریدن
تو چی شه زاده ی افتو بُلنی
مُنه خاک وُ تونه پاک آفریدن
رضا جهانی 👆
مونه وا صد غم و درد آفریدن...
مونه وا رنگ و ری زرد آفریدن
تو چی افتو،مونه هم جورِ بارون...
تونه گرم و مونه سرد آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه وا افتوِ نو آفریدن
تونه وا گِلِ نیکو آفریدن
تونه شاد و مونه همسا غم و درد
مونه لیش و تونه خو آفریدن
#مرتضی_علیزاده👆
مونه حاک و تونه باد آفریدن...
مونه غم و تونه شاد آفریدن
تو آخر نومِته شیرین نهادن...
مونه هم جورِ فرهاد آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
مونه بی کینه و جَر آفریدن
تونه واخنجر و شَر آفریدن
تو بی رحمی دلت از جنس بَرده
مونه وا دو تیه تَر آفریدن
#رضی_للـری_بهداروند👆
مونه چی نَمِ بارون آفریدن
تونه چی رود کارون آفریدن
مونه وا حسرت و دردِ غریوی
تونه چی چشمه سارون آفریدن
✍#آستاره_اسیوند
تونه چی چشمه اَوجاز آفریدن...
به جور کوگ تاراز آفریدن
مونه جور فقیری دینه چاله...
مونه لیش و تونه ناز آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه نشمین ورشتال آفریدن
مونه بی پر و بی بال آفریدن
موچی کوگی اگوی اشکسته بالم
تونه خوش خط و خوش خال آفریدن
#فاطمه_داوودی👆
تونه چی رودِ کارون آفریدن..
تونه از دل و از جون آفریدن
مونه جورِ گِلالی حُشک و تشنه
تونه چی برف و بارون آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه چی بوته ی یاس آفریدن
مونه چی برگ ریواس آفریدن
تو رَنگت چی اَنار سُهر دورک
مونه چی گل بِرنجاس آفریدن
#آستاره_اسیوند👆
مونه وا دردِ سنگین آفریدن...
مونه غمگینِ غمگین آفریدن
تونه هم آفریدن وا دلی شاد
مونه وا حَرس و وا خین آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار 👆
مونه وا غمِ عالم آفریدن
مونه ویرون،،چی بَم آفریدن
خُماخُم مینه غم هردم اسوسم
تونه گُل و مونه شَم آفریدن
#صفر_نصیری👆
شَم=شمع
تونه روز و مونه شَو آفریدن...
تونه چی چشمه ی اَو آفریدن
کد و بالاته هرکس دیده دونه...
تونه از جنسِ برنَو آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار👆
تونه چی گرز ارزَن آفریدن
مونه فرهاد کوهکَن آفریدن
تونه چی میرصیاد کهنه کاری
مونه چی کوگ و پازَن آفریدن
#صادق_رئیسی_للری👆
مونه جورِ گِلِ سُهر آفریدن
تونه با اَو،گُل و دُور آفریدن
به تو سُجده کنم هر روز وهر شَو
تونه سی مو اِگوی مُــهر آفریدن
#آستاره_اسیوند👆
تونه اَر وا دل و جون آفریدن
زلال اَر جورِ بارون آفریدن
موهم از ایل پاک بختیارم
مونه برنو سرِ شون آفریدن
#مهدی_رئیسی_روزگار 👆
مونه برنو سر شُون آفریدن
تونه سیم چی دل و جون آفریدن
مونه وا شادی و حَنده سرلَو
تونه هم نــا مسلمون آفریدن
#آستاره ـــ اُسیوند #👆
تونه ز جنس افتَو آفریدِن
مونه وا دردو وا توَ آفریدِن
دوای دردِ درمونی خوتی خوت
تونه مَهی منِ شَو آفریدِن
پروین _ علاسوند👆
مونه چی رُستم زال آفریدن
تونه بی نُقص و تی کال آفریدن
مونه چی شِرعَلیمِردون چالنگ
تونه بی مَریمه مال آفریدن
سجاد نادری _ اسنکی 👆
مونه وا درود اُ رَنج آفریدن
مونه مین کوه لَنج آفریدن
تونه میونَ پَر قو اُ پَنبه
مونه مین یک بعلاوه پنج آفریدن
فیروز کشوری بداهه 👆
منه لر و گل دار آفریدن
تونه شیرین و نازار آفریدن
منه مترسکی و لوی باغی
تونه با ایدی و کانال آفریدن
حسین جعفری 👆
همو سو که حوانه آفریدن
ز درد و غم دلانه آفریدن
خوس و آدوم یه گَم زیدن به سیوی
سی جندوم هیوه هانه آفریدن
شهناز کریمی👆
" ز وختی که حوانه آفریدِن"
غم و اندوه پیانه آفریدِن
خدا دونا که هیچ زهشت نداره
فقط دُشمِن سی دانه آفریدن
پروین علاسوند👆
تونه سالوم مونه کور آفریدن
تونه اِسبی مونه بور آفریدن
تونه گل آفریدن مینه باغی
مونهِ گیلک دمِ شور آفریدن
افسانه جمشیدی 👆
د میدونت مِنه خاک آفریدن
گریوونِمه صدچاک آفریدن
تو چی شه زاده ی افتو بُلنی
مُنه خاک وُ تونه پاک آفریدن
رضا جهانی 👆