هشتم مهر
یادبود خداوندگار عشق و آگاهی و سرور، حضرت مولانا بر همه دوستدارانش فرخنده باد .
آسمان تو چه زیباست ، تو گلزار منی
جنگلت عاشق گلهاست که بزم چمنی
سایه سارت که در آن معرفت آمد به وجود
می وزد در دل اشعار به هر جان و تنی
خاطراتت که در آیینه ی اشعار رهاست
می شود انجمن آرای ِ دلِ انجمنی
باز رویای تو را دیدم و آشفته شدم
خلوتت را چه بنامم که تو روح وطنی
معرفت در دل اسرار تو جان می گیرد
قصه ی عشق تو رویاست که در خویشتنی
ای که چون نور ، جهان با تو صفا می گیرد
شیوه ی عاشقی آموز به هر یاسمنی
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
با الهام از شعر زیبای مولانای جان
💟 @ShamimYaas
یادبود خداوندگار عشق و آگاهی و سرور، حضرت مولانا بر همه دوستدارانش فرخنده باد .
آسمان تو چه زیباست ، تو گلزار منی
جنگلت عاشق گلهاست که بزم چمنی
سایه سارت که در آن معرفت آمد به وجود
می وزد در دل اشعار به هر جان و تنی
خاطراتت که در آیینه ی اشعار رهاست
می شود انجمن آرای ِ دلِ انجمنی
باز رویای تو را دیدم و آشفته شدم
خلوتت را چه بنامم که تو روح وطنی
معرفت در دل اسرار تو جان می گیرد
قصه ی عشق تو رویاست که در خویشتنی
ای که چون نور ، جهان با تو صفا می گیرد
شیوه ی عاشقی آموز به هر یاسمنی
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
با الهام از شعر زیبای مولانای جان
💟 @ShamimYaas
از پشت قاب پنجره ، پر می زنی در باورم
انگار می بینم تو را در کوچه باغ خاطرم
با یاد تو در باغ دل با گل هم آوا می شوم
باران اشکت می وزد در قاب چشمان ترم
وقتی که مثل قاصدک ، پر می زنی در دشت دل
هر لحظه پر پر می شوم در باغ پر نیلوفرم
در کوچه باغ یاد تو ، چون گرم رویا می شوم
الماس اشکت می چکد بر گونه های دفترم
در قهوه ی چشمان تو ، نقشی ز باور می زنم
آری میان چشم تو سرگرم فالی دیگرم
می نوشم از چشمان تو جامی ز عشق آتشین
چشمان چون مهتاب تو ،زل می زند در ساغرم
بر گونه های خسته ام هی نور می پاشی ولی
هر لحظه پنهان می شوی چون ماه زیبا از برم
در برگ برگ خاطرم ، وقتی که پیدا می شوی
آوار می گردد تمامِ خاطراتت، برسرم
سیمرغ باغ من تویی، می بینمت در اوج ها
تو قله ی قاف منی ، تنها امید آخرم
در این غروب آخرین از عشق تو دم می زنم
آری تو غوغا می کنی در خاطر غم پرورم
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
💟 @ShamimYaas
انگار می بینم تو را در کوچه باغ خاطرم
با یاد تو در باغ دل با گل هم آوا می شوم
باران اشکت می وزد در قاب چشمان ترم
وقتی که مثل قاصدک ، پر می زنی در دشت دل
هر لحظه پر پر می شوم در باغ پر نیلوفرم
در کوچه باغ یاد تو ، چون گرم رویا می شوم
الماس اشکت می چکد بر گونه های دفترم
در قهوه ی چشمان تو ، نقشی ز باور می زنم
آری میان چشم تو سرگرم فالی دیگرم
می نوشم از چشمان تو جامی ز عشق آتشین
چشمان چون مهتاب تو ،زل می زند در ساغرم
بر گونه های خسته ام هی نور می پاشی ولی
هر لحظه پنهان می شوی چون ماه زیبا از برم
در برگ برگ خاطرم ، وقتی که پیدا می شوی
آوار می گردد تمامِ خاطراتت، برسرم
سیمرغ باغ من تویی، می بینمت در اوج ها
تو قله ی قاف منی ، تنها امید آخرم
در این غروب آخرین از عشق تو دم می زنم
آری تو غوغا می کنی در خاطر غم پرورم
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
💟 @ShamimYaas
باز هم شب شد و این دشت پر از رویا شد
و دلم در دلِ این دشت ، پر از غوغا شد
خاطراتِ تو در آینه ی احساس شکفت
گرچه آیینه هم از دست ِغمت ، شیدا شد
خلوتِ آینه ، در برکه ی عشقِ تو دمید
تو به وجد آمدی و چشمِ جهان ، زیبا شد
باز هم شیفته ی روی تو شد ، عالمِ حسن
و جهان در دلِ این آینه ، بی همتا شد
کعبه ی عشقِ تو شد قبله ی دیدار و درآن
دل و جان ، مشتریِ عالمی از معنا شد
با فروغِ تو ، به دنبال خدا می گشتم
که جهان پیش تو و دیده ی دل ، رسوا شد
بی سبب نیست که حتی به تماشا نرسید
آنکه با موجِ نگاهِ تو ، در این دریا شد
ای که آبی تر از امواجِ همین دریایی
چشمِ شب در دلِ امواجِ تو ، بی پروا شد
ماه می خواست تو را نورِ دل و دیده کند
حیف شب آمد و این دشت پر از رویا شد
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
🆔 @Kashkooolemajazi
💟 @ShamimYaas
و دلم در دلِ این دشت ، پر از غوغا شد
خاطراتِ تو در آینه ی احساس شکفت
گرچه آیینه هم از دست ِغمت ، شیدا شد
خلوتِ آینه ، در برکه ی عشقِ تو دمید
تو به وجد آمدی و چشمِ جهان ، زیبا شد
باز هم شیفته ی روی تو شد ، عالمِ حسن
و جهان در دلِ این آینه ، بی همتا شد
کعبه ی عشقِ تو شد قبله ی دیدار و درآن
دل و جان ، مشتریِ عالمی از معنا شد
با فروغِ تو ، به دنبال خدا می گشتم
که جهان پیش تو و دیده ی دل ، رسوا شد
بی سبب نیست که حتی به تماشا نرسید
آنکه با موجِ نگاهِ تو ، در این دریا شد
ای که آبی تر از امواجِ همین دریایی
چشمِ شب در دلِ امواجِ تو ، بی پروا شد
ماه می خواست تو را نورِ دل و دیده کند
حیف شب آمد و این دشت پر از رویا شد
✍ #لیلا_سادات_کباری_قطبی
🆔 @Kashkooolemajazi
💟 @ShamimYaas