.
از دستههای عزارداری باید هیبت رزمندگان منتقم خون حسین(ع) دیده شود
.
یا اباعبدالله! یا اباعبدالله!
یک جملهای شما کنار نهر علقمه گفتی جگرها تا روز قیامت آتش گرفته است
خیلی این جمله سخت است،
من میخواهم #روضه بخوانم و این جمله را میخواهم صریحاً بیان کنم،
هیچوقت یک فرمانده نظامی نباید اظهار شکست کند
اما امام حسین(ع) کنار نهر علقمه فرمود: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»
من اعتراف میکنم کمرم شکست!
حسین! انقدر ما برای این لحظۀ تو گریه میکنیم
تا چنین لحظهای دیگر در تاریخ تکرار نشود،
«الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»
#جوانهای #عزادار اباعبدالله الحسین(ع) مردانه برای اباالفضل(ع) فریاد بزنند،
این #دستههای عزاداری که حرکت میکند،
از دور که مردم میبینند باید بگویند:
دستۀ نظامی آمد! حماسه است
مخصوصاً در تاسوعا.
عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) باید هیبتی داشته باشند
که رزمندگان #منتقم_خون_اباعبدالله_الحسین(ع) از دور دیده بشوند
بعضیها #عزاداری را به سمت و سوی دیگری نکشند.
عزادار باید بوی قمر بنیهاشم اباالفضل العبّاس(ع) را بدهد.
مردها باید داد بزنند؛ درست است، وقتی خبر اباالفضل(ع) به خیمه رسید اهل خیام شیون زدند.
اما علمدارها باید فریاد بزنند
جملۀ دوم امام حسین(ع) چه بود؟
«وَ قَلَّتْ حِیلَتِی»
یعنی چاره از دستم رفت
عبّاس! عبّاس! حسین را کنار نهر علقمه به «چه کنم» واداشتی
عبّاس! یلِ لشگر حسین(ع)!
آقا قمر بنیهاشم امید همۀ اهل خیام بود
تمام حماسه به مدد عبّاس بود
دوستان من! دشمن دوست نداشت که جنگ تن به تن بشود.
از صبح دستور داده بود با اینها تن به تن نجنگید، چون اینها برای کشته شدن آمدهاند
اینها از امیرالمؤمنین(ع) انرژی میگیرند.
اینها بچههای امیرالمؤمنین(ع) هستند،
آنها دوست داشتند با یورش یکباره، لشگر را بریزند و کار را یکسره کنند،
چه شد که از صبح تا عصر عاشورا این حماسه برقرار شد؟
حضرت قاسم(ع) به تنهایی میدان میرود،
حضرت علی اکبر به میدان میرود،
زینب کبری میآید بدن علی اکبر را ملاقات میکند
چه غوغایی است!
چه صحنۀ پرحماسهای است!
یک کمی آدم فکر میکند.
لشگر دشمن که اراده داشتند همه چیز را به یکباره از بین ببرند
پس چهجوری توانستند این حماسۀ #کربلا را تحمل کنند؟
امان از #بیرق عبّاس!
امان از عَلَم عبّاس!
تا وقتی بیرق عبّاس گوشۀ میدان برقرار بود
مگر کسی جرأت میکرد نظم میدان را به هم بزند؟
اما آن لحظهای که بیرق عبّاس روی زمین افتاد، دیگر اباعبدالله حسین(ع) در خیمه هم امان نداشت،
آمد با علی اصغر خداحافظی کند برود
همانجا تیرباران کردند..
#استاد_پناهیان
ادامه دارد
#محرم
💠شهرمن قهدریجان
@shahre_man
از دستههای عزارداری باید هیبت رزمندگان منتقم خون حسین(ع) دیده شود
.
یا اباعبدالله! یا اباعبدالله!
یک جملهای شما کنار نهر علقمه گفتی جگرها تا روز قیامت آتش گرفته است
خیلی این جمله سخت است،
من میخواهم #روضه بخوانم و این جمله را میخواهم صریحاً بیان کنم،
هیچوقت یک فرمانده نظامی نباید اظهار شکست کند
اما امام حسین(ع) کنار نهر علقمه فرمود: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»
من اعتراف میکنم کمرم شکست!
حسین! انقدر ما برای این لحظۀ تو گریه میکنیم
تا چنین لحظهای دیگر در تاریخ تکرار نشود،
«الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»
#جوانهای #عزادار اباعبدالله الحسین(ع) مردانه برای اباالفضل(ع) فریاد بزنند،
این #دستههای عزاداری که حرکت میکند،
از دور که مردم میبینند باید بگویند:
دستۀ نظامی آمد! حماسه است
مخصوصاً در تاسوعا.
عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) باید هیبتی داشته باشند
که رزمندگان #منتقم_خون_اباعبدالله_الحسین(ع) از دور دیده بشوند
بعضیها #عزاداری را به سمت و سوی دیگری نکشند.
عزادار باید بوی قمر بنیهاشم اباالفضل العبّاس(ع) را بدهد.
مردها باید داد بزنند؛ درست است، وقتی خبر اباالفضل(ع) به خیمه رسید اهل خیام شیون زدند.
اما علمدارها باید فریاد بزنند
جملۀ دوم امام حسین(ع) چه بود؟
«وَ قَلَّتْ حِیلَتِی»
یعنی چاره از دستم رفت
عبّاس! عبّاس! حسین را کنار نهر علقمه به «چه کنم» واداشتی
عبّاس! یلِ لشگر حسین(ع)!
آقا قمر بنیهاشم امید همۀ اهل خیام بود
تمام حماسه به مدد عبّاس بود
دوستان من! دشمن دوست نداشت که جنگ تن به تن بشود.
از صبح دستور داده بود با اینها تن به تن نجنگید، چون اینها برای کشته شدن آمدهاند
اینها از امیرالمؤمنین(ع) انرژی میگیرند.
اینها بچههای امیرالمؤمنین(ع) هستند،
آنها دوست داشتند با یورش یکباره، لشگر را بریزند و کار را یکسره کنند،
چه شد که از صبح تا عصر عاشورا این حماسه برقرار شد؟
حضرت قاسم(ع) به تنهایی میدان میرود،
حضرت علی اکبر به میدان میرود،
زینب کبری میآید بدن علی اکبر را ملاقات میکند
چه غوغایی است!
چه صحنۀ پرحماسهای است!
یک کمی آدم فکر میکند.
لشگر دشمن که اراده داشتند همه چیز را به یکباره از بین ببرند
پس چهجوری توانستند این حماسۀ #کربلا را تحمل کنند؟
امان از #بیرق عبّاس!
امان از عَلَم عبّاس!
تا وقتی بیرق عبّاس گوشۀ میدان برقرار بود
مگر کسی جرأت میکرد نظم میدان را به هم بزند؟
اما آن لحظهای که بیرق عبّاس روی زمین افتاد، دیگر اباعبدالله حسین(ع) در خیمه هم امان نداشت،
آمد با علی اصغر خداحافظی کند برود
همانجا تیرباران کردند..
#استاد_پناهیان
ادامه دارد
#محرم
💠شهرمن قهدریجان
@shahre_man
روضه فدک
@Panahian_ir
#روضه_های_ناب
🔴 لحظه ای که حضرت زهرا(س) شکایت کرد!
🔺روضه کمتر شنیده درباره فدک
#روضه_فاطمیه
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
🔴 لحظه ای که حضرت زهرا(س) شکایت کرد!
🔺روضه کمتر شنیده درباره فدک
#روضه_فاطمیه
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
بزرگترین غم حضرت زهرا
@Panahian_IR
#روضه_های_ناب_1
🔴 دلیل دردها و تنها ماندن حضرت زهرا(س) چه بود؟
🔺غم غیرقابل تحمل حضرت زهرا(س)
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
🔴 دلیل دردها و تنها ماندن حضرت زهرا(س) چه بود؟
🔺غم غیرقابل تحمل حضرت زهرا(س)
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
مادر مدیون کسی نمی مونه
@Panahian_ir
#روضه_های_ناب_2
🔴فاطمه(س) مدیون کسی نمیمونه
🔺مردم من به همین قانعم...
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
🔴فاطمه(س) مدیون کسی نمیمونه
🔺مردم من به همین قانعم...
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
روضههای فاطمیه | از فاطمه بگو
@Panahian_ir
#روضه_های_ناب
🔴خاطره شنیدنی از یک شهید درباره حضرت زهرا(س)
⭕️روضه جانگداز قبل از عملیات برای گردان حبیب
⭕️اهمیت معرفی اسلام با فاطمه(س)
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
🔴خاطره شنیدنی از یک شهید درباره حضرت زهرا(س)
⭕️روضه جانگداز قبل از عملیات برای گردان حبیب
⭕️اهمیت معرفی اسلام با فاطمه(س)
💠خبرگزاری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
کسی غیر از چاه نشنود!
@panahian_ir
🎵کسی غیر از چاه نشنود!
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع) (قسمت ۱)
#روضه #استاد_پناهیان #مناجات
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع) (قسمت ۱)
#روضه #استاد_پناهیان #مناجات
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
ای پر افتخارترین پدر عالم
@panahian_ir
🎵ای پر افتخارترین پدر عالم
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ٢
#روضه #استاد_پناهیان #صوتی
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ٢
#روضه #استاد_پناهیان #صوتی
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
.
علی ابن طالب(علیه السلام) داشتند در کوچه های کوفه راه میرفتن
دیدن خانمی مشکی به دست گرفته داره میبره
گفت خانم این سنگینه بده من کمکت کنم
زن گفت خدا خیرت بده
امیرالمؤمنین کمک کرد
#مادرها هر شب خواستن بچهشون رو بخوابونن این قصه رو بگن
البته به زبان کودکانه
بچه ها هم انس دارن
صفای باطنی دارن
#قصه قشنگی بشنون
فردا شب میگن مامان همون قصه رو بگو
بعد با این قصه آدم بزرگ بشه
من دوست دارم جلسه ای پیدا کنم تمام ماه رمضان #روضه_علی ابن ابی طالب بخونیم
هر روزم همین قصه رو بگم
ما که نمیخوایم آشنا بشیم با علی ابن ابی طالب
ما که نمیخوایم آقا رو انتخاب کنیم
ما کار از کارمون گذشته
لاإله إلا الله میخواستم بگم میخوایم دور آقا مثل پروانه بگردیم
دیدم این حرف خیلی بزرگه
بله بگی دور امام حسین بگردیم خیلیا دور امام حسین گشتن پروانه سان
اما تنها کسی که لیاقت پیدا کرد دور علی بگرده فاطمه زهرا بود
به همین سادگیا بگی علی دورت بگردم؟
آقا مشک رو برد
در راه پرسید خانم شما همسرتون کجاست این کارای سخت رو او باید انجام بده
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
در جنگها پای رکاب علی کشته شد
علی هیچ چی نگفت
خانه رو که شناخت
فردا با مقداری آرد و خرما آمد در خانه رو زد
زن گفت: کیه؟
فرمود: همون که دیروز کمکت کرد
مقداری آذوقه برای بچه ها آوردم
دید عجب مرد مهربانیه
لاإله إلا الله تا در رو باز کرد علی رو دید
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
او باید به ما رسیدگی بکنه نه توی غریبه
آقا اجازه گرفت
میشه خودم برخی از خرما ها رو دهن بچه ها بگذارم
من فقط یک تیکش هم بگم
بچه ها با علی راه نمیومدن
اونا رو روی دوشش گذاشت
انقدر بچه رو خنداند تا خرما رو بگیرن
بعد هر یک دونه خرما که میداد
میگفت بچه ها بگید
#خدا_علی_رو_ببخشه
یا علی کاش یک سفارش دیگه هم میکردی
میگفتی هر موقع #یتیمای_حسینم اومدن کوفه
شما که اون موقع بزرگ شدید خاکستر به سرشون نریزین
اونها هم مثل شما یتیم اند
یتیمای حسین منند
.
#شبهاي_قدر #شب_بیست_یکم #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
علی ابن طالب(علیه السلام) داشتند در کوچه های کوفه راه میرفتن
دیدن خانمی مشکی به دست گرفته داره میبره
گفت خانم این سنگینه بده من کمکت کنم
زن گفت خدا خیرت بده
امیرالمؤمنین کمک کرد
#مادرها هر شب خواستن بچهشون رو بخوابونن این قصه رو بگن
البته به زبان کودکانه
بچه ها هم انس دارن
صفای باطنی دارن
#قصه قشنگی بشنون
فردا شب میگن مامان همون قصه رو بگو
بعد با این قصه آدم بزرگ بشه
من دوست دارم جلسه ای پیدا کنم تمام ماه رمضان #روضه_علی ابن ابی طالب بخونیم
هر روزم همین قصه رو بگم
ما که نمیخوایم آشنا بشیم با علی ابن ابی طالب
ما که نمیخوایم آقا رو انتخاب کنیم
ما کار از کارمون گذشته
لاإله إلا الله میخواستم بگم میخوایم دور آقا مثل پروانه بگردیم
دیدم این حرف خیلی بزرگه
بله بگی دور امام حسین بگردیم خیلیا دور امام حسین گشتن پروانه سان
اما تنها کسی که لیاقت پیدا کرد دور علی بگرده فاطمه زهرا بود
به همین سادگیا بگی علی دورت بگردم؟
آقا مشک رو برد
در راه پرسید خانم شما همسرتون کجاست این کارای سخت رو او باید انجام بده
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
در جنگها پای رکاب علی کشته شد
علی هیچ چی نگفت
خانه رو که شناخت
فردا با مقداری آرد و خرما آمد در خانه رو زد
زن گفت: کیه؟
فرمود: همون که دیروز کمکت کرد
مقداری آذوقه برای بچه ها آوردم
دید عجب مرد مهربانیه
لاإله إلا الله تا در رو باز کرد علی رو دید
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
او باید به ما رسیدگی بکنه نه توی غریبه
آقا اجازه گرفت
میشه خودم برخی از خرما ها رو دهن بچه ها بگذارم
من فقط یک تیکش هم بگم
بچه ها با علی راه نمیومدن
اونا رو روی دوشش گذاشت
انقدر بچه رو خنداند تا خرما رو بگیرن
بعد هر یک دونه خرما که میداد
میگفت بچه ها بگید
#خدا_علی_رو_ببخشه
یا علی کاش یک سفارش دیگه هم میکردی
میگفتی هر موقع #یتیمای_حسینم اومدن کوفه
شما که اون موقع بزرگ شدید خاکستر به سرشون نریزین
اونها هم مثل شما یتیم اند
یتیمای حسین منند
.
#شبهاي_قدر #شب_بیست_یکم #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
دری که به مسجد باز است
@panahian_ir
🎵تنها دری که به مسجد باز بود
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ۳
#روضه #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ۳
#روضه #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
زندگی یعنی ..
@panahian_ir
🎵زندگی یعنی ..
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ۴
#روضه #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین... قسمت ۴
#روضه #استاد_پناهیان
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
.
#امام_صادق(ع) خیلی مهربون بودن
برید از امام صادق(ع) امروز تقاضا کنید آقا کمکمون کنن
یک نفر سر راه امام صادق(ع) گریه میکرد
حالا من #دل_رحمی امام صادق(ع) رو بگم
یک خانمی بود نشسته بود بالا سر گاو مردش گریه میکرد
گاوش در راه تلف شده بود
آقا امام صادق(ع) مثل یک رهگذر ناشناس داشتن عبور میکردن
برگشتن فرمودن: خانم چرا گریه میکنی؟
خدا نکنه کسی متأثر و دلشکسته سر راه امام صادق(ع) بشینه
مگه همینجوری امام صادق از کنارش رد میشه
گفت: همه هستی من این گاو بود که از دنیا رفته
راوی میگه من داشتم ایشون رو نگاه میکردم
آقا برگشتن فرمودن:خب یعنی مشکلت همین یک گاوه
گفت:آره
فرمود:اگه این گاوت زنده بشه دیگه گریه نمیکنی؟
گفت:تو ما رو مسخره کردی؟ این که دیگه زنده نمیشه
آقا هی دنبال دل اونه که دلش شکسته
گفت:حالا اگه گاوت زنده بشه دیگه گریه نمیکنی؟
راوی میگه:من دیدم آقا یک پایی به اون گاو زدن و گاو به اذن خدا بلند شد
آقا فرمود:دیگه مشکلات حل شدن؟
گفت:آقا خیلی ممنون
روای میگه آقا یک دفعه خودش رو در جمعیت گم کرد و رفت
دیگه طرف پیدا نکرد که از آقا بخواد زیاد تشکر کنه
اینجوریه امام صادق اگه کسی پیشش بیاد دلش شکسته باشه
آقا دلش رو شفا میده
آقا امام صادق یک اشاره ای هم به دل من بکن
مگه یک مال و دارایی چقدر ارزش داره؟
دل ما رو بیدار کن
از امروز ما آدم بشیم
ما هم دوست داریم بچه خوبی بشیم
بنده خوبی بشیم
در پرونده اعمال ما بنویسن از اون روز شهادت،دیگه این عوض شد
چی میشه ما هم آدم بشیم؟
#ما_هم_دل_داریم
حال من یک چیزی بگم که شستشو میده روح انسان رو
امیدوارم استفاده کنید
خیلی اثرش عجیبه خیلی
یک کسی از دوستان امام صادق ( ع ) ازشون پرسید
آقا امام صادق(ع)اخلاقشون اینجوری بود
هر کسی رو میدید
من اینجوری برداشت کردم از بیش از هفتاد روایت
اصلا احساس میکنم امام صادق اینجوری بودن
برداشتم اینجوریه
هر کسی از دوستانشون رو میدیدن
میفرمودن: خب از کربلا چه خبر؟
یکی از دوستان امام صادق(ع) اهل بصره بود
آقا فرمودن خب نزدیکی شما، کربلا میری؟
گفت:آره آقا گاهی میرم
آقا فرمود:چرا زیاد نمیری؟
گفت:آقا نمیشه دشمنان مانع اند
فرمود:عیبی نداره
یادی از حسین ما میکنی یا نه؟
گفت: بله آقا
اصلا تربیت کننده شیعه ست
بعد فرمودن:جزئیات#مصیبت_عاشورا رو یادت میاری؟
گفت:آره آقا
آقا فرمود:گریه هم میکنی؟
گفت:آره آقا انقدر گریه میکنم خانوادم میفهمن دوباره یاد#کربلا افتادم
بعد میگه امام صادق خودش افتاد به گریه
انقدر گریه کرد
بعد فرمودن خدا رحمت کنه اشک چشمت رو که برای امام حسین ریختی
اصلا امام صادق ما رو #روضه ای بار آوردن
.
#استاد_پناهیان
@shahre_man
#امام_صادق(ع) خیلی مهربون بودن
برید از امام صادق(ع) امروز تقاضا کنید آقا کمکمون کنن
یک نفر سر راه امام صادق(ع) گریه میکرد
حالا من #دل_رحمی امام صادق(ع) رو بگم
یک خانمی بود نشسته بود بالا سر گاو مردش گریه میکرد
گاوش در راه تلف شده بود
آقا امام صادق(ع) مثل یک رهگذر ناشناس داشتن عبور میکردن
برگشتن فرمودن: خانم چرا گریه میکنی؟
خدا نکنه کسی متأثر و دلشکسته سر راه امام صادق(ع) بشینه
مگه همینجوری امام صادق از کنارش رد میشه
گفت: همه هستی من این گاو بود که از دنیا رفته
راوی میگه من داشتم ایشون رو نگاه میکردم
آقا برگشتن فرمودن:خب یعنی مشکلت همین یک گاوه
گفت:آره
فرمود:اگه این گاوت زنده بشه دیگه گریه نمیکنی؟
گفت:تو ما رو مسخره کردی؟ این که دیگه زنده نمیشه
آقا هی دنبال دل اونه که دلش شکسته
گفت:حالا اگه گاوت زنده بشه دیگه گریه نمیکنی؟
راوی میگه:من دیدم آقا یک پایی به اون گاو زدن و گاو به اذن خدا بلند شد
آقا فرمود:دیگه مشکلات حل شدن؟
گفت:آقا خیلی ممنون
روای میگه آقا یک دفعه خودش رو در جمعیت گم کرد و رفت
دیگه طرف پیدا نکرد که از آقا بخواد زیاد تشکر کنه
اینجوریه امام صادق اگه کسی پیشش بیاد دلش شکسته باشه
آقا دلش رو شفا میده
آقا امام صادق یک اشاره ای هم به دل من بکن
مگه یک مال و دارایی چقدر ارزش داره؟
دل ما رو بیدار کن
از امروز ما آدم بشیم
ما هم دوست داریم بچه خوبی بشیم
بنده خوبی بشیم
در پرونده اعمال ما بنویسن از اون روز شهادت،دیگه این عوض شد
چی میشه ما هم آدم بشیم؟
#ما_هم_دل_داریم
حال من یک چیزی بگم که شستشو میده روح انسان رو
امیدوارم استفاده کنید
خیلی اثرش عجیبه خیلی
یک کسی از دوستان امام صادق ( ع ) ازشون پرسید
آقا امام صادق(ع)اخلاقشون اینجوری بود
هر کسی رو میدید
من اینجوری برداشت کردم از بیش از هفتاد روایت
اصلا احساس میکنم امام صادق اینجوری بودن
برداشتم اینجوریه
هر کسی از دوستانشون رو میدیدن
میفرمودن: خب از کربلا چه خبر؟
یکی از دوستان امام صادق(ع) اهل بصره بود
آقا فرمودن خب نزدیکی شما، کربلا میری؟
گفت:آره آقا گاهی میرم
آقا فرمود:چرا زیاد نمیری؟
گفت:آقا نمیشه دشمنان مانع اند
فرمود:عیبی نداره
یادی از حسین ما میکنی یا نه؟
گفت: بله آقا
اصلا تربیت کننده شیعه ست
بعد فرمودن:جزئیات#مصیبت_عاشورا رو یادت میاری؟
گفت:آره آقا
آقا فرمود:گریه هم میکنی؟
گفت:آره آقا انقدر گریه میکنم خانوادم میفهمن دوباره یاد#کربلا افتادم
بعد میگه امام صادق خودش افتاد به گریه
انقدر گریه کرد
بعد فرمودن خدا رحمت کنه اشک چشمت رو که برای امام حسین ریختی
اصلا امام صادق ما رو #روضه ای بار آوردن
.
#استاد_پناهیان
@shahre_man
روضههای فاطمیه | از فاطمه بگو
@Panahian_ir
#روضه_های_ناب
🔴خاطره شنیدنی از یک شهید درباره حضرت زهرا(س)
⭕️روضه جانگداز قبل از عملیات برای گردان حبیب
⭕️اهمیت معرفی اسلام با فاطمه(س)
💠پایگاه خبری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
🔴خاطره شنیدنی از یک شهید درباره حضرت زهرا(س)
⭕️روضه جانگداز قبل از عملیات برای گردان حبیب
⭕️اهمیت معرفی اسلام با فاطمه(س)
💠پایگاه خبری شهرمن قهدریجان
@shahre_man
کسی غیر از چاه نشنود!
@panahian_ir
🎵کسی غیر از چاه نشنود!
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع) (قسمت ۱)
#روضه #استاد_پناهیان #مناجات
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
🔻برای دردهای دل امیرالمؤمنین(ع) (قسمت ۱)
#روضه #استاد_پناهیان #مناجات
💠 خبرگزاری شہر من قہدریجان
@shahre_man
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روضه
🌴السلام علی قلب زینب االصبور🌴
قاری قرآن: کربلایی علی مهری
سخنران : حجه الاسلام هاشمی امام جمعه
مداح : کربلایی امیر نمازی زاده
زمان : چهارشنبه ۲۶ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا
مکان: مسجد بلال قهدریجان
@shahre_man
🌴السلام علی قلب زینب االصبور🌴
قاری قرآن: کربلایی علی مهری
سخنران : حجه الاسلام هاشمی امام جمعه
مداح : کربلایی امیر نمازی زاده
زمان : چهارشنبه ۲۶ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا
مکان: مسجد بلال قهدریجان
@shahre_man
Forwarded from 📡 خبرگزاری شهرمن قهدریجان (ساحل)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روضه
🌴السلام علی قلب زینب االصبور🌴
قاری قرآن: کربلایی علی مهری
سخنران : حجه الاسلام هاشمی امام جمعه
مداح : کربلایی امیر نمازی زاده
زمان : چهارشنبه ۲۶ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا
مکان: مسجد بلال قهدریجان
@shahre_man
🌴السلام علی قلب زینب االصبور🌴
قاری قرآن: کربلایی علی مهری
سخنران : حجه الاسلام هاشمی امام جمعه
مداح : کربلایی امیر نمازی زاده
زمان : چهارشنبه ۲۶ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا
مکان: مسجد بلال قهدریجان
@shahre_man