دبیرستان شهید محسن طاهری
93 subscribers
2.5K photos
322 videos
225 files
86 links
دبیرستان شهید محسن طاهری
Download Telegram
هر انسانے
عطر خاصے دارد
گاهی، برخے عجیب بوے خدا مے دهند

همانند ... #مادر
👈قدردان زحمات مادران خود باشیم .

🆔@shahidmohsentaheri
9 ماه در شکمش، 2 سال در دامنش، و یک عمر در زندگی‌اش ...!

چیز دیگری ندارد برای اثبات محبتش ...!
بهشت که هیچ، همه‌ی آن چه که هست را باید زیر قدمهایش بدانی ...!

#مادر

🆔 @shahidmohsentaheri
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

تمام دنیارابگردی
هیچکس مثل #مادر
دوستت نخواهدداشت
ازآن دوستداشتن های
تمام نشدنی

تمام دنیارابگردی
هیچکس مثل #پدر
غصه دارغمهایت نیست

پس دنیا رابه پایشان بریز

🆔 @shahidmohsentaheri

🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃


* #اشک_خدا* #فوق_العاده_زیباست

زن #نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام

#رحمت خدا برآن است که تنها یکی از #آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟
زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو #شفا بده.
فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و مادر #موفقیت های فرزندش را با عشق #جشن می گرفت.

پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه با شما یه جا #زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول #گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
#مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟

فرشته گفت: ولی باز هم #رحمت_خداوند شامل حال تو شده است و می توانی #آرزویی بکنی.
حال بگو؟
می دانم که بینایی چشمانت را از
خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟

زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو #خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا #مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟
فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که #خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از #شوق آفرینش موجودی به نام " #مادر" در حال گریستن است...

🙏 قدردان مادران خود باشیم.

🆔 @shahidmohsentaheri

🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼