دبیرستان شهید محسن طاهری
91 subscribers
2.5K photos
322 videos
225 files
86 links
دبیرستان شهید محسن طاهری
Download Telegram
#خدا_اينگونه_ست_

🌺 در جوشن کبير يک عبارتي هست که مي گوييم

💫 " يا کٓريمٓ الصَّفْح "
❄️❄️
معناش خيلي جالبه :

💠 يک وقتي يک کسي تو رو مي بخشه اما يادش نميره که فلان خطا رو کردي و هميشه يک جوري نگات مي کنه که تو مي فهمي هنوز يادش نرفته يک جورايي انگار که سابقه بدت رو مدام به يادت مياره.

❄️ ولي يک وقتي، يک کسي تو رو مي بخشه و يک طوري فراموش مي کنه انگار نه انگار که تو خطايي رو مرتکب شدي.

اصلا هم به روت نمياره.

به اين نوع بخشش ميگن صَفح.

✔️ و خداي ما اينگونست...

💠💠💠
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃


* #اشک_خدا* #فوق_العاده_زیباست

زن #نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام

#رحمت خدا برآن است که تنها یکی از #آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟
زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو #شفا بده.
فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و مادر #موفقیت های فرزندش را با عشق #جشن می گرفت.

پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه با شما یه جا #زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول #گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
#مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟

فرشته گفت: ولی باز هم #رحمت_خداوند شامل حال تو شده است و می توانی #آرزویی بکنی.
حال بگو؟
می دانم که بینایی چشمانت را از
خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟

زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو #خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا #مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟
فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که #خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از #شوق آفرینش موجودی به نام " #مادر" در حال گریستن است...

🙏 قدردان مادران خود باشیم.

🆔 @shahidmohsentaheri

🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼