#بخونید💔👇
چند وقتی بود میرفتم سر مزار #شهید_محمد_مهدی_مقدم ، و باهاشون حرف میزدم و گریه میکردم... میگفتم:
_شهید مقدم، از همسرتون شنیدم که بار اولی که رفتین کربلا، به خاطر علاقتون به علمدار #کربلاء، تو صحن ایشون غش کردین 😔❤ و یه حالت خوشی بهتون دست داد...
یعنی میشه منم برم کربلا؟ 😢
میشه برام دعا کنید؟
میشه به اربابمون سلام برسونید و بگید منم بطلبن؟ 😭
...
تا اینکه گذشت و یه روزی بازم رفتم مزار،
روزِ شهادت امام جعفر صادق (ع) بود،
شهید مقدم رو به نازنینْ رقیّه شون قسم دادم ❤
گفتم منم #کربلایی کن،
حاجت منم روا کن، دستمو بگیر... 😢
.
بعد از زیارت، #گلزار_شهدا رو ترک کردم که بیام خونه،
پدرم تماس گرفتن، گفتن "داری میای، دو تا نون بگیر!"
.
رفتم نونوایی سر کوچمون،
تو صف نونوایی،
استاد درس دانش خانوادمو بعد از یکی دو سال دیدمشون ❤
یه خانم بامحبت و مهربون،
گرم صحبت شدیم، تا اینکه خودشون خیلی اتفاقی پرسیدن:
"#کربلا نمیـــای؟"
.
گفتم:
_خیلی دوست دارم بیام، ولی خانوادم اجازه نمیدن!😔
.
گفتن:
_من تنهام، خودم مسئولیتت و قبول میکنم. ☺ که با هم بریم!
"اتفاقا مادر شهیـــــــد مقـــــــدم هم دارن با ما میان " !!!
...
یه لحظه دلم لرزید 💔
خدایا! بازم ردپای شهید مقدم عزیز
تو زندگیم 😮❤
.
والدینم بخاطر وجود نازنینِ خانواده شهید مقدم و استاد عزیزم، اجازه دادن که اربعین برم کربلا ❤
.
#شهیدان_زنده_اند_الله_اکبر 😭
#شهید_محمدمهدی_مقدم 🌟
شادی روح شهداء صلوات 🌹
🌹کانال رسمی شهید مدافع حرم محمد اتابه🌹
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAD7oCQ1NKNA7JWoe1w
چند وقتی بود میرفتم سر مزار #شهید_محمد_مهدی_مقدم ، و باهاشون حرف میزدم و گریه میکردم... میگفتم:
_شهید مقدم، از همسرتون شنیدم که بار اولی که رفتین کربلا، به خاطر علاقتون به علمدار #کربلاء، تو صحن ایشون غش کردین 😔❤ و یه حالت خوشی بهتون دست داد...
یعنی میشه منم برم کربلا؟ 😢
میشه برام دعا کنید؟
میشه به اربابمون سلام برسونید و بگید منم بطلبن؟ 😭
...
تا اینکه گذشت و یه روزی بازم رفتم مزار،
روزِ شهادت امام جعفر صادق (ع) بود،
شهید مقدم رو به نازنینْ رقیّه شون قسم دادم ❤
گفتم منم #کربلایی کن،
حاجت منم روا کن، دستمو بگیر... 😢
.
بعد از زیارت، #گلزار_شهدا رو ترک کردم که بیام خونه،
پدرم تماس گرفتن، گفتن "داری میای، دو تا نون بگیر!"
.
رفتم نونوایی سر کوچمون،
تو صف نونوایی،
استاد درس دانش خانوادمو بعد از یکی دو سال دیدمشون ❤
یه خانم بامحبت و مهربون،
گرم صحبت شدیم، تا اینکه خودشون خیلی اتفاقی پرسیدن:
"#کربلا نمیـــای؟"
.
گفتم:
_خیلی دوست دارم بیام، ولی خانوادم اجازه نمیدن!😔
.
گفتن:
_من تنهام، خودم مسئولیتت و قبول میکنم. ☺ که با هم بریم!
"اتفاقا مادر شهیـــــــد مقـــــــدم هم دارن با ما میان " !!!
...
یه لحظه دلم لرزید 💔
خدایا! بازم ردپای شهید مقدم عزیز
تو زندگیم 😮❤
.
والدینم بخاطر وجود نازنینِ خانواده شهید مقدم و استاد عزیزم، اجازه دادن که اربعین برم کربلا ❤
.
#شهیدان_زنده_اند_الله_اکبر 😭
#شهید_محمدمهدی_مقدم 🌟
شادی روح شهداء صلوات 🌹
🌹کانال رسمی شهید مدافع حرم محمد اتابه🌹
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAD7oCQ1NKNA7JWoe1w