This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹فیلم بغض و اشک💔
#شهیدسردارحاجحسینهمدانی🌷
درآخرینحضورشدرپیادهرویاربعین🏴
شهیدمدافعحرمی🚩
که برات #شهادتش💚
رادر آخرین حضورش
درپیاده روی #اربعین🏴گرفت
#التماسدعا🌺
🏴❤️ @ShahidAtabe
#شهیدسردارحاجحسینهمدانی🌷
درآخرینحضورشدرپیادهرویاربعین🏴
شهیدمدافعحرمی🚩
که برات #شهادتش💚
رادر آخرین حضورش
درپیاده روی #اربعین🏴گرفت
#التماسدعا🌺
🏴❤️ @ShahidAtabe
🔰#شهیدی که شب #بیست و یکم ماه #رمضان شهید شد ...
دو شب قبل #شهادتش ،یعنی# شب نوزدهم به رفیقش #میگه؛
میای امشب با هم #شهید بشیم؟
#رفیقش میگه نه!
#بهتره شب #بیست و یکم #شهید بشیم قشنگتره ...
شب #شهادت امیرالمؤمنین(ع)
#مهدی یاغی لحظه ی #افطار ،قبل از اینکه #روزه اش رو باز کنه به دیدار #معبودش #شتاقت ...
🌷#شهید_مهدی_یاغی🌷
#حزب الله
#سالـروز شهادت قمری
🌷 @shahidAtabe 🌷
دو شب قبل #شهادتش ،یعنی# شب نوزدهم به رفیقش #میگه؛
میای امشب با هم #شهید بشیم؟
#رفیقش میگه نه!
#بهتره شب #بیست و یکم #شهید بشیم قشنگتره ...
شب #شهادت امیرالمؤمنین(ع)
#مهدی یاغی لحظه ی #افطار ،قبل از اینکه #روزه اش رو باز کنه به دیدار #معبودش #شتاقت ...
🌷#شهید_مهدی_یاغی🌷
#حزب الله
#سالـروز شهادت قمری
🌷 @shahidAtabe 🌷
🔻همسر شهید حججی:
❣یک روز خالهها و داییهایم را برای ناهار دعوت کردیم. دمدمای رسیدن مهمان ها آمد پیشم: «پیام دادن علیرضا رو دارن میارن لشکر» علیرضا نوری یکی از پاسدارهای لشکر بود. چهار پنج روزی می شد خبر #شهادتش در سوریه پیچیده بود.
❣گفتم: «حالا چه کار کنیم؟» حسابی رفت توی هم. همه هم و غمش رفتن و رسیدن به مراسم #وداع بود.
❣گفتم: «پس زود سفره رو می ندازم که بتونی خودت رو برسونی!» همه که غذایشان را خوردند، پا شد و معذرت خواهی کرد که یکی از بچه های لشکر شهید شده است و باید برود برای وداع.
❣رفت توی اتاق و پیراهن مشکی را از تنش بیرون آورد و یک لباس آبی تیره پوشید.
پرسیدم: «چرا #مشکیت رو در آوردی؟ گفت: «نمیخوام تو مجلس شهید مشکی بپوشم!»
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌷 @shahidAtabe 🌷
❣یک روز خالهها و داییهایم را برای ناهار دعوت کردیم. دمدمای رسیدن مهمان ها آمد پیشم: «پیام دادن علیرضا رو دارن میارن لشکر» علیرضا نوری یکی از پاسدارهای لشکر بود. چهار پنج روزی می شد خبر #شهادتش در سوریه پیچیده بود.
❣گفتم: «حالا چه کار کنیم؟» حسابی رفت توی هم. همه هم و غمش رفتن و رسیدن به مراسم #وداع بود.
❣گفتم: «پس زود سفره رو می ندازم که بتونی خودت رو برسونی!» همه که غذایشان را خوردند، پا شد و معذرت خواهی کرد که یکی از بچه های لشکر شهید شده است و باید برود برای وداع.
❣رفت توی اتاق و پیراهن مشکی را از تنش بیرون آورد و یک لباس آبی تیره پوشید.
پرسیدم: «چرا #مشکیت رو در آوردی؟ گفت: «نمیخوام تو مجلس شهید مشکی بپوشم!»
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌷 @shahidAtabe 🌷
🌷#خاطرات_شـهید 🌷
💢سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
💢من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
💢اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
💢#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
🌷#شهید_مسلم_خیزاب🌷
✨راوی : #همسر_شهید✨
🌷 @shahidAtabe 🌷
💢سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
💢من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
💢اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
💢#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
🌷#شهید_مسلم_خیزاب🌷
✨راوی : #همسر_شهید✨
🌷 @shahidAtabe 🌷
🔸اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین #مغازه به خونه🏡 بسته بود، جای دیگه نمیرفت🚷 برای خرید.
🔹میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره. #حق_همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن👌
🔸بعد از #شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا🌷 انتخاب میکنم که حق همسایگی #همسرمو به جا بیارم.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🌷 @shahidAtabe 🌷
🔹میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره. #حق_همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن👌
🔸بعد از #شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا🌷 انتخاب میکنم که حق همسایگی #همسرمو به جا بیارم.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🌷 @shahidAtabe 🌷