🔴 لطفاً کمی سعی کنید ما را خر کنید !
پدرام پذیره – عضو سابق شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🔸بعد از چند روز از شهرستان به خوابگاه آمدم. ورودی ساختمان کاغذی با این مضمون چسبیده بود که به لطف مسئولین زین پس میتوانیم صبحانه هفتگی و روزانه از سلف جدید «پگاه» رزرو کنیم. قبل از این هم میتوانستیم به جای رزرو در سلف کوی، شام خود را در «پرشیکا» رزور کنیم. «یه ریز بیشتر پول میدی، غذای بهتر میخوری» این هم استدلالی بود که بسیاری را به آن رستوران شیک میکشاند. و صد البته افت کیفیت غذای سلف اصلی را نیز از قدیمیهای کوی میتوان پرسید. بگذریم از سرعت ساخت رستوران و صبحانهفروشی مذکور که نشان داد اگر این همت در ساختمانهای در دست ساخت نیز بود، حال دانشجویان کارشناسی هم در کوی جای داشتند. با این روند دور نیست روزی که یک ساختمان که با «پ» شروع شود نیز در کوی ساخته شود و با «کمی پول بیشتر» در آنجا مجبور نباشیم حمام با آب ولرم بگیریم.
«دانشگاه تهران، دانشگاه مادر است» ! پس اگر دانشجوی دانشگاه دیگری هستید نگران نباشید؛ قطعا با ادامه این روند میتوانید در سالهای آتی پاراگراف بالا را در دانشگاه خودتان نیز تجربه کنید. شاید چند ساختمان خوابگاهتان را گرفتند و چند سال بعدش دانشکدهای در آنجا تاسیس کردند. شاید در حالی که پذیرش دانشجوی روزانهتان کم میشود، ظرفیت دیگر پذیرشهای (شبانه، پردیس و امثال هم) دانشگاهتان افزایش یابد. شاید گفتند که صندوق رفاه «الکی» میگوید و بجای آخر ترم، اول ترم باید پول خوابگاهتان را بدهید. شاید هم روزی برسد که آنقدر بومی گزیدند، که دیگر نیازی به خوابگاه نباشد. و یا شاید هم مسئولین دانشگاههای مختلف گوی سبقت را از یکدیگر میربایند و هر کدام رکوردی جدید بجای میگذارند.
اما اگر سرِ نخ تمام این روندها را بگیریم به امری واحد میرسیم که توضیحش تکرار مکررات است. «تجاریسازی دانشگاه» عبارتی است که تمامیمان در این چند سال زیاد شنیدیم. گاهی اسمش قانون سنوات است، گاهی اقتصاد مبتنی بر دانش، گاهی هزینه برای واحد افتاده، گاهی بومیگزینی است، گاهی مقالهفروشی، گاهی سلف موازی و اوقات باقی مانده نیز هزاران هزار مسئله دیگر. شاید مضحک به نظر بیاید ولی کمی تأمل برای فهم این کافیست که جیر جیر تخت طبقه بالای من در خوابگاه حین نوشتن همین متن نیز، در نهایت به همین عبارت تکراری میرسد.
روند تجاریسازی ادامه دارد و همگی در اشکال مختلف با آن درگیر هستیم و بسیاری از مواقع لب به اعتراض گشودیم. نامهها زدیم و بیتوجهیها دیدیم و چارهای جز این نداشتیم که به صحن دانشگاه بیاییم بلکه از آنجا به حرفمان گوش کنند. غریزه بقا بود که ما را مجاب میکرد کمی راه گلو برای نفس کشیدن را باز کنیم. اما طنز تاریخ آنجاست که بعضاً مسئولین حتی سعی نمیکنند ما را خر کنند! ما خود میدانیم برای نیل به اهدافمان راه طولانیای در پیش داریم اما انتظار داریم کمی حفظ ظاهر شود و در سایت رسمی از آوردن چنین اهدافی بدین صداقت و شرافت دوری کنند؛ «...به منظور تبديل دانش به ثروت، تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي و ايجاد شبكه فناوري بين صنعت و دانشگاه را از طريق ارائه خدمات متناسب در هر حوزه ايجاد نموده است.»(سایت دانشگاه تهران، قسمت معرفی مرکز کارآفرینی) قول میدهیم حرفتان را جدی نگیریم بیایید و حداقل "الکی" بگویید نه به کالاییسازی آموزش!
جملهای منتسب به گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر به این مضمون وجود دارد که دروغ هر چقدر بزرگتر باشد، قبول آن برای مردم راحتتر است، اما حال دوستان ایدهای خلاقانه را در دانشگاه کلید زدهاند: واقعیت هر قدر بیشرمانه باشد، صداقت در بیانش میتواند آن را تطهیر سازد.
#یادداشت
1⃣7⃣9⃣
@senfi_uni_iran
پدرام پذیره – عضو سابق شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🔸بعد از چند روز از شهرستان به خوابگاه آمدم. ورودی ساختمان کاغذی با این مضمون چسبیده بود که به لطف مسئولین زین پس میتوانیم صبحانه هفتگی و روزانه از سلف جدید «پگاه» رزرو کنیم. قبل از این هم میتوانستیم به جای رزرو در سلف کوی، شام خود را در «پرشیکا» رزور کنیم. «یه ریز بیشتر پول میدی، غذای بهتر میخوری» این هم استدلالی بود که بسیاری را به آن رستوران شیک میکشاند. و صد البته افت کیفیت غذای سلف اصلی را نیز از قدیمیهای کوی میتوان پرسید. بگذریم از سرعت ساخت رستوران و صبحانهفروشی مذکور که نشان داد اگر این همت در ساختمانهای در دست ساخت نیز بود، حال دانشجویان کارشناسی هم در کوی جای داشتند. با این روند دور نیست روزی که یک ساختمان که با «پ» شروع شود نیز در کوی ساخته شود و با «کمی پول بیشتر» در آنجا مجبور نباشیم حمام با آب ولرم بگیریم.
«دانشگاه تهران، دانشگاه مادر است» ! پس اگر دانشجوی دانشگاه دیگری هستید نگران نباشید؛ قطعا با ادامه این روند میتوانید در سالهای آتی پاراگراف بالا را در دانشگاه خودتان نیز تجربه کنید. شاید چند ساختمان خوابگاهتان را گرفتند و چند سال بعدش دانشکدهای در آنجا تاسیس کردند. شاید در حالی که پذیرش دانشجوی روزانهتان کم میشود، ظرفیت دیگر پذیرشهای (شبانه، پردیس و امثال هم) دانشگاهتان افزایش یابد. شاید گفتند که صندوق رفاه «الکی» میگوید و بجای آخر ترم، اول ترم باید پول خوابگاهتان را بدهید. شاید هم روزی برسد که آنقدر بومی گزیدند، که دیگر نیازی به خوابگاه نباشد. و یا شاید هم مسئولین دانشگاههای مختلف گوی سبقت را از یکدیگر میربایند و هر کدام رکوردی جدید بجای میگذارند.
اما اگر سرِ نخ تمام این روندها را بگیریم به امری واحد میرسیم که توضیحش تکرار مکررات است. «تجاریسازی دانشگاه» عبارتی است که تمامیمان در این چند سال زیاد شنیدیم. گاهی اسمش قانون سنوات است، گاهی اقتصاد مبتنی بر دانش، گاهی هزینه برای واحد افتاده، گاهی بومیگزینی است، گاهی مقالهفروشی، گاهی سلف موازی و اوقات باقی مانده نیز هزاران هزار مسئله دیگر. شاید مضحک به نظر بیاید ولی کمی تأمل برای فهم این کافیست که جیر جیر تخت طبقه بالای من در خوابگاه حین نوشتن همین متن نیز، در نهایت به همین عبارت تکراری میرسد.
روند تجاریسازی ادامه دارد و همگی در اشکال مختلف با آن درگیر هستیم و بسیاری از مواقع لب به اعتراض گشودیم. نامهها زدیم و بیتوجهیها دیدیم و چارهای جز این نداشتیم که به صحن دانشگاه بیاییم بلکه از آنجا به حرفمان گوش کنند. غریزه بقا بود که ما را مجاب میکرد کمی راه گلو برای نفس کشیدن را باز کنیم. اما طنز تاریخ آنجاست که بعضاً مسئولین حتی سعی نمیکنند ما را خر کنند! ما خود میدانیم برای نیل به اهدافمان راه طولانیای در پیش داریم اما انتظار داریم کمی حفظ ظاهر شود و در سایت رسمی از آوردن چنین اهدافی بدین صداقت و شرافت دوری کنند؛ «...به منظور تبديل دانش به ثروت، تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي و ايجاد شبكه فناوري بين صنعت و دانشگاه را از طريق ارائه خدمات متناسب در هر حوزه ايجاد نموده است.»(سایت دانشگاه تهران، قسمت معرفی مرکز کارآفرینی) قول میدهیم حرفتان را جدی نگیریم بیایید و حداقل "الکی" بگویید نه به کالاییسازی آموزش!
جملهای منتسب به گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر به این مضمون وجود دارد که دروغ هر چقدر بزرگتر باشد، قبول آن برای مردم راحتتر است، اما حال دوستان ایدهای خلاقانه را در دانشگاه کلید زدهاند: واقعیت هر قدر بیشرمانه باشد، صداقت در بیانش میتواند آن را تطهیر سازد.
#یادداشت
1⃣7⃣9⃣
@senfi_uni_iran
#یادداشت
تحدید سنوات، تجدید حیات دانشگاه
زهره نجفی
فعال صنفی دانشگاه علم و صنعت ایران
چاپ شده در شماره 100 مجله چشم انداز ایران
✔️ در اوایل دهه هشتاد، دانشجویان در اعتراض به روند خصوصیسازی آموزش عالی و کاهش تعهدات دولت نسبت به دانشگاه، تجمعاتی ترتیب دادند که با برخورد شدیدی پاسخ داده شد. در دولتهای نهم و دهم سیاست خصوصیسازی و افزایش تعداد دانشجویان پولی با جدیت زیادی پیگیری شد تا کار بهجایی رسد که به نقل از مقصود فراستخواه تا سال 92 از تعداد 4 میلیون و 600 هزار دانشجو در کشور، تنها 750 هزار دانشجو بهصورت رایگان تحصیل کنند. به عبارتی تا این سال، 84 درصد دانشجویان کشور با پرداخت شهریه تحصیل میکردند.
✔️ پس از گذشت دو دهه از سیاستهای خصوصیسازی آموزش عالی، میتوان اطمینان حاصل کرد که این شعارها بههیچعنوان از میزان مداخله دولت و نهادهای غیرمرتبط در امور مدیریتی و تصمیمگیری دانشگاه نکاسته و تنها حمایتهای مالی دولت از دانشگاه را تقلیل داده و آن را به شهریه دانشجویان وابسته ساخته است. افزایش چشمگیر دانشجویان شبانه و پردیسهای پولی در دانشگاههای تراز اول کشور در دهه گذشته که منابع مالی دانشگاه را تأمین میکنند، شاهدی بر این مدعاست و همهساله شاهد افزایش تعداد دانشجویانی هستیم که به صرف پرداخت هزینه و تمکن مالی، صندلیهای بهترین دانشگاههای کشور را اشغال میکنند؛ ظرفیتی که باید تحت عنوان روزانه و بهصورت رایگان به افرادی داده شود که به لحاظ علمی محق آن هستند.
❗️ادامه در فایل زیر 👇👇
1⃣8⃣6⃣
@senfi_uni_iran
تحدید سنوات، تجدید حیات دانشگاه
زهره نجفی
فعال صنفی دانشگاه علم و صنعت ایران
چاپ شده در شماره 100 مجله چشم انداز ایران
✔️ در اوایل دهه هشتاد، دانشجویان در اعتراض به روند خصوصیسازی آموزش عالی و کاهش تعهدات دولت نسبت به دانشگاه، تجمعاتی ترتیب دادند که با برخورد شدیدی پاسخ داده شد. در دولتهای نهم و دهم سیاست خصوصیسازی و افزایش تعداد دانشجویان پولی با جدیت زیادی پیگیری شد تا کار بهجایی رسد که به نقل از مقصود فراستخواه تا سال 92 از تعداد 4 میلیون و 600 هزار دانشجو در کشور، تنها 750 هزار دانشجو بهصورت رایگان تحصیل کنند. به عبارتی تا این سال، 84 درصد دانشجویان کشور با پرداخت شهریه تحصیل میکردند.
✔️ پس از گذشت دو دهه از سیاستهای خصوصیسازی آموزش عالی، میتوان اطمینان حاصل کرد که این شعارها بههیچعنوان از میزان مداخله دولت و نهادهای غیرمرتبط در امور مدیریتی و تصمیمگیری دانشگاه نکاسته و تنها حمایتهای مالی دولت از دانشگاه را تقلیل داده و آن را به شهریه دانشجویان وابسته ساخته است. افزایش چشمگیر دانشجویان شبانه و پردیسهای پولی در دانشگاههای تراز اول کشور در دهه گذشته که منابع مالی دانشگاه را تأمین میکنند، شاهدی بر این مدعاست و همهساله شاهد افزایش تعداد دانشجویانی هستیم که به صرف پرداخت هزینه و تمکن مالی، صندلیهای بهترین دانشگاههای کشور را اشغال میکنند؛ ظرفیتی که باید تحت عنوان روزانه و بهصورت رایگان به افرادی داده شود که به لحاظ علمی محق آن هستند.
❗️ادامه در فایل زیر 👇👇
1⃣8⃣6⃣
@senfi_uni_iran
✍ رحمان رضایی - فعال صنفی دانشگاه تهران
هنوز هستند افرادی که می پرسند:
چرا فعالیت می کنید؟
با برنامه های که دولت های مختلف به تصویب رسانیده اند ، با بومی گزینی و با پولی سازی آموزش دانشجویان ایزوله شده اند. فعالیت کردن بیهوده است و نمی توان کاری از پیش برد .
این رویکرد نه تنها کمکی به بهبود وضعیت آموزشی در جامعه نمی کند بلکه خود به عنوان اهرم سرکوب وارد میدان شده است تا فعالین را دلسرد و مانعی جهت همراهی بدنه دانشجویی با فعالین در دانشگاه های مختلف شود.
اما کافی است نگاهی به گذشته بیاندازیم که آیا این رویکرد پا بر زمین دارد و یا از برخی تصورات واهی و چشمبندهای که گروه های مختلف بر چشمان دانشجویان زده اند نشات می گیرد؟
ما می توانیم به یک نمونه ساده برای رد این مدعا که کاری نمی توان کرد بسنده کنیم؛
مساله سنوات تحصیلی
آیا در چند سال اخیر این مساله موضوع دانشجویان شده بود؟ آیا تلاشی برای برداشتن این قانون در دانشگاه های کشور شده بود؟
در جواب می توان گفت شاید تعداد کمی از دانشگاه ها
اما امسال این موج مخالفت با سنوات تحصیلی بود که فضای دانشگاه ها را در شروع سال تحصیلی به تسخیر خود درآورد و نه تنها فضا را تسخیر کرد که در بسیاری از دانشگاه ها این قانون برداشته شد و باری از هزینه های زندگی دانشجویی را کاست.
هنوز شش ماه از تجمعات صنفی دانشگاه شریف،علامه، تهران،بهشتی،زنجان، شاهرود، امیرکبیر و غیره نگذشته است. بیانیه فراگیر دانشجویان در روز 16 آذر و تجمعات و نشست های صنفی در این روز نشان داد که همچنان هستند دانشجویان بسیاری که برای تغییر وضع موجود تلاش می کنند، همانگونه که دبیران شوراهای صنفی و فعالین صنفی برای احقاق حقوق آموزشی در سازمان دانشجویان حضور یافتند. این راه ادامه دارد و دستآوردهای ریز و درشتی را تاکنون برای جامعه دانشگاهی و آموزشی داشته است.
آری تغییر ممکن است و فعالیت بیهوده نیست، کافی است آنچه در پیرامون ما رخ می دهد را بدیهی نپرداریم و برای خروج از وضعیت کنونی قدمی برداریم.
تلاش های ما دانشجویان ادامه دارد و شما دلسردان و ناامیدان نیز می توانید به این صف بپیوندید تا با اتحاد خود دوباره دانشگاه را به مکانی برای علم آموزی همگان تبدیل کنیم، دانشگاهی که متاسفانه این روزها در اختیار گروه های خاصی از جامعه قرار دارد و در راستای اهداف برخی گروه ها پیش می رود.
#یادداشت
2⃣1⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
هنوز هستند افرادی که می پرسند:
چرا فعالیت می کنید؟
با برنامه های که دولت های مختلف به تصویب رسانیده اند ، با بومی گزینی و با پولی سازی آموزش دانشجویان ایزوله شده اند. فعالیت کردن بیهوده است و نمی توان کاری از پیش برد .
این رویکرد نه تنها کمکی به بهبود وضعیت آموزشی در جامعه نمی کند بلکه خود به عنوان اهرم سرکوب وارد میدان شده است تا فعالین را دلسرد و مانعی جهت همراهی بدنه دانشجویی با فعالین در دانشگاه های مختلف شود.
اما کافی است نگاهی به گذشته بیاندازیم که آیا این رویکرد پا بر زمین دارد و یا از برخی تصورات واهی و چشمبندهای که گروه های مختلف بر چشمان دانشجویان زده اند نشات می گیرد؟
ما می توانیم به یک نمونه ساده برای رد این مدعا که کاری نمی توان کرد بسنده کنیم؛
مساله سنوات تحصیلی
آیا در چند سال اخیر این مساله موضوع دانشجویان شده بود؟ آیا تلاشی برای برداشتن این قانون در دانشگاه های کشور شده بود؟
در جواب می توان گفت شاید تعداد کمی از دانشگاه ها
اما امسال این موج مخالفت با سنوات تحصیلی بود که فضای دانشگاه ها را در شروع سال تحصیلی به تسخیر خود درآورد و نه تنها فضا را تسخیر کرد که در بسیاری از دانشگاه ها این قانون برداشته شد و باری از هزینه های زندگی دانشجویی را کاست.
هنوز شش ماه از تجمعات صنفی دانشگاه شریف،علامه، تهران،بهشتی،زنجان، شاهرود، امیرکبیر و غیره نگذشته است. بیانیه فراگیر دانشجویان در روز 16 آذر و تجمعات و نشست های صنفی در این روز نشان داد که همچنان هستند دانشجویان بسیاری که برای تغییر وضع موجود تلاش می کنند، همانگونه که دبیران شوراهای صنفی و فعالین صنفی برای احقاق حقوق آموزشی در سازمان دانشجویان حضور یافتند. این راه ادامه دارد و دستآوردهای ریز و درشتی را تاکنون برای جامعه دانشگاهی و آموزشی داشته است.
آری تغییر ممکن است و فعالیت بیهوده نیست، کافی است آنچه در پیرامون ما رخ می دهد را بدیهی نپرداریم و برای خروج از وضعیت کنونی قدمی برداریم.
تلاش های ما دانشجویان ادامه دارد و شما دلسردان و ناامیدان نیز می توانید به این صف بپیوندید تا با اتحاد خود دوباره دانشگاه را به مکانی برای علم آموزی همگان تبدیل کنیم، دانشگاهی که متاسفانه این روزها در اختیار گروه های خاصی از جامعه قرار دارد و در راستای اهداف برخی گروه ها پیش می رود.
#یادداشت
2⃣1⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
🔴«تبریک می گوییم»
صدرا مباهی فعال صنفی دانشگاه تهران
🔻برای «اولین» بار در کشور
افتتاح «کیف پول الکترونیک» در دانشگاه تهران
دانشجویان دانشگاه کشور صاحب «رفاه کارت هوشمند» می شوند.
«رفاه کارت هوشمند»، طرحی که سالهاست در وزارت علوم و صندوق رفاه دانشجویان از آن صحبت می شود. به گفته ریاست صندوق رفاه این کارت 26 خدمت را پوشش می دهد و شامل شامل خدمات رفاهی، ورزشی، فرهنگی و غیره است.
خدماتی که در گذشته رایگان بود و دولت هزینه های آن را پرداخت می کرد، امروز برای استفاده از آنها باید پول پرداخت شود. در ابتدا سهام دارن و بانک ها و شهرداری این هزینه ها را پرداخت می کنند و درصد کمی از آن را دانشجویان، به مرور شما عادت می کنید که در برابر خدمات رایگان سابق پول پرداخت کنید و متوجه می شوید این خدمات پولی هستند و برای سودآوری نه برای خدمت رسانی و بعد اتفاقی تکراری می افتد درصد پرداخت های بر کیف پول شما هر روز کمتر می شود و شما سهم بیشتری پرداخت می کنید و کار به جای می رسد که شما تمام هزینه را به حساب کارت خود واریز می کنید و پول دادن برای خدماتی که دانشگاه به شما ارائه می دهد روندی طبیعی دانسته می شود.
در برنامه های توسعه دولت های مختلف که بر پایه سیاست های لیبرال و نئولیبرال استوارند مشابه این اتفاقات کم نیست.
می توانید به درصد یارانه تغذیه و خوابگاه و گرانی هر ساله آنها توجه کنید، می توانید مشابه این طرح ها را که هر روز در جامعه اجرا می شود را ببینید تا متوجه شوید بانکداران و سهامدارن چگونه همه چیز را به تسخیر خود درآورده اند.
#یادداشت
2⃣3⃣2⃣
@senfi_uni_iran
صدرا مباهی فعال صنفی دانشگاه تهران
🔻برای «اولین» بار در کشور
افتتاح «کیف پول الکترونیک» در دانشگاه تهران
دانشجویان دانشگاه کشور صاحب «رفاه کارت هوشمند» می شوند.
«رفاه کارت هوشمند»، طرحی که سالهاست در وزارت علوم و صندوق رفاه دانشجویان از آن صحبت می شود. به گفته ریاست صندوق رفاه این کارت 26 خدمت را پوشش می دهد و شامل شامل خدمات رفاهی، ورزشی، فرهنگی و غیره است.
خدماتی که در گذشته رایگان بود و دولت هزینه های آن را پرداخت می کرد، امروز برای استفاده از آنها باید پول پرداخت شود. در ابتدا سهام دارن و بانک ها و شهرداری این هزینه ها را پرداخت می کنند و درصد کمی از آن را دانشجویان، به مرور شما عادت می کنید که در برابر خدمات رایگان سابق پول پرداخت کنید و متوجه می شوید این خدمات پولی هستند و برای سودآوری نه برای خدمت رسانی و بعد اتفاقی تکراری می افتد درصد پرداخت های بر کیف پول شما هر روز کمتر می شود و شما سهم بیشتری پرداخت می کنید و کار به جای می رسد که شما تمام هزینه را به حساب کارت خود واریز می کنید و پول دادن برای خدماتی که دانشگاه به شما ارائه می دهد روندی طبیعی دانسته می شود.
در برنامه های توسعه دولت های مختلف که بر پایه سیاست های لیبرال و نئولیبرال استوارند مشابه این اتفاقات کم نیست.
می توانید به درصد یارانه تغذیه و خوابگاه و گرانی هر ساله آنها توجه کنید، می توانید مشابه این طرح ها را که هر روز در جامعه اجرا می شود را ببینید تا متوجه شوید بانکداران و سهامدارن چگونه همه چیز را به تسخیر خود درآورده اند.
#یادداشت
2⃣3⃣2⃣
@senfi_uni_iran
🔴 دانشجوی روزانه دانشگاه دولتی🔴
️◀️از حرف تا واقعیت . . .❗️
چندی ست از منابـع گوناگون درباره ی انواع بی قانونی ها و مصادیق بارز پولی و بنگاهی سازی دانشگاه ها از گوشه و ڪنار خوانده و شنیده ایـم
اما آنـطور که به نظر می رسد این قصه سرِ دراز دارد...
در جـدید ترین مـورد نقض معنای عبارت "دانشجوی روزانه دانشگاه دولتی"
شاهد آن هستیم که در دانشگاه خودمـان برخی دانشکده ها به صورت ایـالتِ خود مختـار ، شیوه های مستقلی در آزمایشگاه های خود بـر پا داشته
و برخلاف تمامی قوانینِ به اصطلـاح بالـا دستی ،
از دانشجویان برای استفاده از آزمایشگاه هزینه دریافت میکنند.
آن هم از دانشجوی کارشناسی ارشد، که کارش پژوهش و تحقیق است !
بطور مثـال در همین حوالی دانشجویانی هستند که به ناچار برای پایه ای ترین کارها ، در دوره تحقیقاتی پایان نامه ارشدِ خود در رشته مهندسی شیمی،
حتی برای هر بار وزن کردن مواد مصرفی، ملزم به واریـز ۲۰۰۰ تـومان هستند
و از آن جالب تر دریافت فیش های چند صدهزارتومانی از دانشجویان،
بابت استفاده از سانتریفیوژ، آن هم براساس تعداد دور چرخش آن است!!!!
مگر نه آنڪه دانشگاه موظف به فراهم آوردن شرایط لـازم برای تحقیق و پژوهش دانشجویان خود و به طور خاص دانشجویان تحصیلات تکمیلی ست؟!
چه کسی این حق را به ایشـان داده تا با سوءاستفاده از نیاز اساسی دانشجویان، بـالاخص دانشجویی که کارش وابسته به تحقیقات است، به بهره گیـری از وسایل آزمایشگاهی دانشگاه بپردازند و دانشجو را به منبعی برای کسب درآمد تبدیل کنند؟!؟
آیا این مصداق بارز بنگاهی سازی دانشگاه نیست؟؟؟
شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نارضایتی خود را از شرایط موجود اعلام میدارد
این در حالیست ڪه حداقـل انتظاراتی که از مسئولین امر می رود؛ اقدام مناسب ، به جهت رفع مشکلات موجود در این باب می باشد.
#یادداشت
منبع:کانال شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
@showrayesenfi
2⃣3⃣6⃣
🆔@senfi_uni_iran
️◀️از حرف تا واقعیت . . .❗️
چندی ست از منابـع گوناگون درباره ی انواع بی قانونی ها و مصادیق بارز پولی و بنگاهی سازی دانشگاه ها از گوشه و ڪنار خوانده و شنیده ایـم
اما آنـطور که به نظر می رسد این قصه سرِ دراز دارد...
در جـدید ترین مـورد نقض معنای عبارت "دانشجوی روزانه دانشگاه دولتی"
شاهد آن هستیم که در دانشگاه خودمـان برخی دانشکده ها به صورت ایـالتِ خود مختـار ، شیوه های مستقلی در آزمایشگاه های خود بـر پا داشته
و برخلاف تمامی قوانینِ به اصطلـاح بالـا دستی ،
از دانشجویان برای استفاده از آزمایشگاه هزینه دریافت میکنند.
آن هم از دانشجوی کارشناسی ارشد، که کارش پژوهش و تحقیق است !
بطور مثـال در همین حوالی دانشجویانی هستند که به ناچار برای پایه ای ترین کارها ، در دوره تحقیقاتی پایان نامه ارشدِ خود در رشته مهندسی شیمی،
حتی برای هر بار وزن کردن مواد مصرفی، ملزم به واریـز ۲۰۰۰ تـومان هستند
و از آن جالب تر دریافت فیش های چند صدهزارتومانی از دانشجویان،
بابت استفاده از سانتریفیوژ، آن هم براساس تعداد دور چرخش آن است!!!!
مگر نه آنڪه دانشگاه موظف به فراهم آوردن شرایط لـازم برای تحقیق و پژوهش دانشجویان خود و به طور خاص دانشجویان تحصیلات تکمیلی ست؟!
چه کسی این حق را به ایشـان داده تا با سوءاستفاده از نیاز اساسی دانشجویان، بـالاخص دانشجویی که کارش وابسته به تحقیقات است، به بهره گیـری از وسایل آزمایشگاهی دانشگاه بپردازند و دانشجو را به منبعی برای کسب درآمد تبدیل کنند؟!؟
آیا این مصداق بارز بنگاهی سازی دانشگاه نیست؟؟؟
شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نارضایتی خود را از شرایط موجود اعلام میدارد
این در حالیست ڪه حداقـل انتظاراتی که از مسئولین امر می رود؛ اقدام مناسب ، به جهت رفع مشکلات موجود در این باب می باشد.
#یادداشت
منبع:کانال شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
@showrayesenfi
2⃣3⃣6⃣
🆔@senfi_uni_iran
«چیز»های سنوات
معاون آموزشی وزارت علوم بعد از اعتراضات اخیر دانشجویان دانشگاه تهران در مصاحبه خود با رسانه ها گفته اند «سنوات قانون خود را دارد و در آیین نامه های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، به دانشگاه ها ابلاغ شده است. سنوات «چیز» خاصی هم ندارد و براساس همان نیز در دانشگاه ها عمل خواهد شد، دانشجویان نباید مشکل سنوات داشته باشند.»
ما در اینجا «چیز»های سنوات را به شما یادآور می شویم
چیز اول: مهلت به اتمام رساندن دوره دانشجویی کمتر شده است که این مهلت کمتر به دانشجویان در حال تحصیل فشار روانی بسیاری را وارد می کند.
چیز دوم: مهلت نگارش پایان نامه های دکتری و ارشد کمتر شده است که باعث افت کیفیت پایان نامه ها و مراجعه دانشجویان به بنگاه های پایان نامه نویسی در میدان انقلاب می شود.
چیز سوم: دانشجویان برای اخذ ترم سنوات باید مبالغ هنگفتی را به دانشگاه ها بپردازند.
چیز چهارم: تبعیض آمیز است چرا که باعث شده است دانشجویان خانواده های کم درآمد تلاش کنند درس و پایان نامه های خود را با کیفیت پایین تمام کنند و دانشجویانی که خانواده آنها وضعیت مالی خوبی دارد بدون دغدغه مالی ترم های بیشتری را به تحصیل و انجام پایان نامه بپردازند.
چیز پنجم: دانشجویان سنواتی نمی توانند از خدمات رفاهی اعم از تغذیه و خوابگاه استفاده کنند و به خاطر همان چیز چهارم قانونی تبعیض آمیز است.
چیز ششم: از دانشجویان موجوداتی بدهکار می سازد که در برابر هر تحکمی واکنشی نشان ندهند چرا که اساتید و دانشکده ها به راحتی می توانند دانشجویان را سنواتی کنند.
مساله این است، حالا که به فرمایش شما سنوات «چیز» خاصی ندارد و دانشجویان دانشگاه های کشور به اشتباه فکر کرده اند که سنوات «چیز» خاص دارد و دست به نامه نگاری و جلسه و تجمع و تحصن زده اند، لطف و مرحمت بفرمایید و این قانون را ملغی کنید تا بر سر قانونی که «چیز» خاص ندارد بین دانشجویان و شما بی مورد کدورت ایجاد نشود و موجب تصدع اوقات هم نشویم.
#چیز_سنوات
#نه_به_پولی_سازی_آموزش
#یادداشت
2⃣3⃣8⃣
@senfi_uni_iran
معاون آموزشی وزارت علوم بعد از اعتراضات اخیر دانشجویان دانشگاه تهران در مصاحبه خود با رسانه ها گفته اند «سنوات قانون خود را دارد و در آیین نامه های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، به دانشگاه ها ابلاغ شده است. سنوات «چیز» خاصی هم ندارد و براساس همان نیز در دانشگاه ها عمل خواهد شد، دانشجویان نباید مشکل سنوات داشته باشند.»
ما در اینجا «چیز»های سنوات را به شما یادآور می شویم
چیز اول: مهلت به اتمام رساندن دوره دانشجویی کمتر شده است که این مهلت کمتر به دانشجویان در حال تحصیل فشار روانی بسیاری را وارد می کند.
چیز دوم: مهلت نگارش پایان نامه های دکتری و ارشد کمتر شده است که باعث افت کیفیت پایان نامه ها و مراجعه دانشجویان به بنگاه های پایان نامه نویسی در میدان انقلاب می شود.
چیز سوم: دانشجویان برای اخذ ترم سنوات باید مبالغ هنگفتی را به دانشگاه ها بپردازند.
چیز چهارم: تبعیض آمیز است چرا که باعث شده است دانشجویان خانواده های کم درآمد تلاش کنند درس و پایان نامه های خود را با کیفیت پایین تمام کنند و دانشجویانی که خانواده آنها وضعیت مالی خوبی دارد بدون دغدغه مالی ترم های بیشتری را به تحصیل و انجام پایان نامه بپردازند.
چیز پنجم: دانشجویان سنواتی نمی توانند از خدمات رفاهی اعم از تغذیه و خوابگاه استفاده کنند و به خاطر همان چیز چهارم قانونی تبعیض آمیز است.
چیز ششم: از دانشجویان موجوداتی بدهکار می سازد که در برابر هر تحکمی واکنشی نشان ندهند چرا که اساتید و دانشکده ها به راحتی می توانند دانشجویان را سنواتی کنند.
مساله این است، حالا که به فرمایش شما سنوات «چیز» خاصی ندارد و دانشجویان دانشگاه های کشور به اشتباه فکر کرده اند که سنوات «چیز» خاص دارد و دست به نامه نگاری و جلسه و تجمع و تحصن زده اند، لطف و مرحمت بفرمایید و این قانون را ملغی کنید تا بر سر قانونی که «چیز» خاص ندارد بین دانشجویان و شما بی مورد کدورت ایجاد نشود و موجب تصدع اوقات هم نشویم.
#چیز_سنوات
#نه_به_پولی_سازی_آموزش
#یادداشت
2⃣3⃣8⃣
@senfi_uni_iran
علوم انسانی تباه شده به فروش می رسد.
بی شک وقتی علوم انسانی و دانشکده های مرتبط با آن به درستی وظایف خود را انجام ندهند جامعه رو به تباهی می گذارد، ادب و ادبیات کشور نابود می شود، آسیب های اجتماعی ریشه یابی نمی شود و هزارن مشکل ریز و درشت دیگر که جامعه باید با آن دست و پنجه نرم کند به وجود خواهد آمد.
معاون علمی و فناوری رییس جمهوری گفت: «علوم انسانی ما دارای ظرفیتهای بالقوه ارزشمندی است که به صنعت بازی و انیمیشن به شکوفایی این ظرفیتها با تجاریسازی آن کمک میکند و بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، آمادگی برای حمایت از تجاریسازی این حوزهها آماده هستیم»
هنگامی که علوم انسانی در جامعه ای تباه می شود باید هم منتظر چنین جمله بندی های از سوی مقامات بالای کشوری باشیم. مقاماتی که صحبت هایشان در محافل مختلف تکرار می شود و متاسفانه با تکرار صحبت هایشان نوع جدیدی از ادبیات در جامعه ایجاد می شود که کاملاً نادرست است.
بار دیگر صحبت های این مقام بالای حکومتی را بخوانید. اصلاح و فهم قسم اول صحبت های این فرد مسئول که در توان نگارنده نیست. اما جمله دوم، «معاونت علمی و فناوری، آمادگی برای حمایت از تجاریسازی این حوزهها آماده هستیم».
به انحای مختلفی می توان این منظور را درست بیان کرد.
برای مثال:
1- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آمادگی لازم را دارد.
2- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای هر نوع حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آماده است.
3- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آمادگی دارد.
و جملاتی دیگر از این دست.
بی شک تجاری سازی علوم انسانی فاجعه ای به بار خواهد آورد که جامعه مفری برای نگه داشتن خود نخواهد دید. از بین رفتن شیوه درست بیان و نگارش یکی از هزاران آفتی است که این سیاست ها در پی خواهد داشت.
علوم انسانی هنگامی که به سمت تجاری شدن قدم بردارد دیگر به دنبال کشف حقیقت و بهبود وضعیت جامعه نخواهد و مطرودان جامعه بیشترین آسیب را از این سیاست خواهند.
http://www.isti.ir/index.aspx?siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=172&newsview=22299
#یادداشت
2⃣3⃣9⃣
@senfi_uni_iran
بی شک وقتی علوم انسانی و دانشکده های مرتبط با آن به درستی وظایف خود را انجام ندهند جامعه رو به تباهی می گذارد، ادب و ادبیات کشور نابود می شود، آسیب های اجتماعی ریشه یابی نمی شود و هزارن مشکل ریز و درشت دیگر که جامعه باید با آن دست و پنجه نرم کند به وجود خواهد آمد.
معاون علمی و فناوری رییس جمهوری گفت: «علوم انسانی ما دارای ظرفیتهای بالقوه ارزشمندی است که به صنعت بازی و انیمیشن به شکوفایی این ظرفیتها با تجاریسازی آن کمک میکند و بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، آمادگی برای حمایت از تجاریسازی این حوزهها آماده هستیم»
هنگامی که علوم انسانی در جامعه ای تباه می شود باید هم منتظر چنین جمله بندی های از سوی مقامات بالای کشوری باشیم. مقاماتی که صحبت هایشان در محافل مختلف تکرار می شود و متاسفانه با تکرار صحبت هایشان نوع جدیدی از ادبیات در جامعه ایجاد می شود که کاملاً نادرست است.
بار دیگر صحبت های این مقام بالای حکومتی را بخوانید. اصلاح و فهم قسم اول صحبت های این فرد مسئول که در توان نگارنده نیست. اما جمله دوم، «معاونت علمی و فناوری، آمادگی برای حمایت از تجاریسازی این حوزهها آماده هستیم».
به انحای مختلفی می توان این منظور را درست بیان کرد.
برای مثال:
1- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آمادگی لازم را دارد.
2- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای هر نوع حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آماده است.
3- بر همین اساس معاونت علمی و فناوری، برای حمایت از تجاری سازی این حوزه ها آمادگی دارد.
و جملاتی دیگر از این دست.
بی شک تجاری سازی علوم انسانی فاجعه ای به بار خواهد آورد که جامعه مفری برای نگه داشتن خود نخواهد دید. از بین رفتن شیوه درست بیان و نگارش یکی از هزاران آفتی است که این سیاست ها در پی خواهد داشت.
علوم انسانی هنگامی که به سمت تجاری شدن قدم بردارد دیگر به دنبال کشف حقیقت و بهبود وضعیت جامعه نخواهد و مطرودان جامعه بیشترین آسیب را از این سیاست خواهند.
http://www.isti.ir/index.aspx?siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=172&newsview=22299
#یادداشت
2⃣3⃣9⃣
@senfi_uni_iran
🔴آگاهی جمعی ، راه حل نهایی است.
محمد شباهتی عضو شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
دانشجو همواره ، به مثابه عاملی بسیار قدرتمند در بیان مشکلات دانشگاه و جامعه اعم از سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و ... انگاشته شده است. فعالیت دانشجویی ، با آن کاریزمای رهایی بخش خود ، سرنوشت مسائل بسیاری را رقم زده است. دانشجو آرزوهای بزرگی در سر داشت.
اما آرمان هایمان تقلیل یافته اند . همه راضی هستیم . چرا که قدرت تخیل ما ، توانایی انتزاع شرایط بهتر و تحیز این شرایط در واقعییت را ندارد. عبارت " آرمان گرایی از صفات برتر دانشجوست." ، تبدیل به کلیشه شده است. کلیشه شدنمان را آنجایی رقم زدیم که آرمان هایمان را با آرمان احزاب و اشخاص مختلف متحد انگاشتیم. شاید ، دانشجو نباید درگیر ایدئولوژی احزاب مختلف می شد بلکه واقعیت دانشگاه و جامعه را با دیدگاه واقع بینانه ، بررسی می کرد.
برای تخیل بهتر اما ، درک کامل واقعیت موجود نیازی اساسی است. امروز، نیازمند عبارت های ضد کلیشه ایم:
" واقع گرایی از صفات برتر دانشجو است."
دانشجو باید با واقعییت قانون سنوات و تناقض آن با قانون اساسی آشنا شود. دانشجو باید واقعییت کالایی سازی آموزش و اثرات مخربش را درک کند. دانشجو باید واقعییت سرکوبش را بفهمد.
روح فعالیت دانشجویی به خواب زمستانی می رود. آگاهی جمعی ، تنها راه نجات او از این خواب غفلت است.
#یادداشت
2⃣4⃣4⃣
🆔 @senfi_uni_iran
محمد شباهتی عضو شورای صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
دانشجو همواره ، به مثابه عاملی بسیار قدرتمند در بیان مشکلات دانشگاه و جامعه اعم از سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و ... انگاشته شده است. فعالیت دانشجویی ، با آن کاریزمای رهایی بخش خود ، سرنوشت مسائل بسیاری را رقم زده است. دانشجو آرزوهای بزرگی در سر داشت.
اما آرمان هایمان تقلیل یافته اند . همه راضی هستیم . چرا که قدرت تخیل ما ، توانایی انتزاع شرایط بهتر و تحیز این شرایط در واقعییت را ندارد. عبارت " آرمان گرایی از صفات برتر دانشجوست." ، تبدیل به کلیشه شده است. کلیشه شدنمان را آنجایی رقم زدیم که آرمان هایمان را با آرمان احزاب و اشخاص مختلف متحد انگاشتیم. شاید ، دانشجو نباید درگیر ایدئولوژی احزاب مختلف می شد بلکه واقعیت دانشگاه و جامعه را با دیدگاه واقع بینانه ، بررسی می کرد.
برای تخیل بهتر اما ، درک کامل واقعیت موجود نیازی اساسی است. امروز، نیازمند عبارت های ضد کلیشه ایم:
" واقع گرایی از صفات برتر دانشجو است."
دانشجو باید با واقعییت قانون سنوات و تناقض آن با قانون اساسی آشنا شود. دانشجو باید واقعییت کالایی سازی آموزش و اثرات مخربش را درک کند. دانشجو باید واقعییت سرکوبش را بفهمد.
روح فعالیت دانشجویی به خواب زمستانی می رود. آگاهی جمعی ، تنها راه نجات او از این خواب غفلت است.
#یادداشت
2⃣4⃣4⃣
🆔 @senfi_uni_iran
شوراهای صنفی دانشجویان کشور
aeen-name-phd95-va-bad.pdf
🔴 دومینوی آخر...
علی اکبر مومنی ملکشاه دبیر سابق شورای صنفی شریف
مهرداد داوودی فعال صنفی شریف
اخیراً در یک سکوت خبری #آییننامه جدیدی از طرف وزرات علوم برای مقطع #دکترا به دانشگاه های کشور فرستاده شده است که تغییراتی خطرناک نسبت به دستورالعمل های قبلی داشته است. در ماده 9 این ابلاغیه دوران مجاز تحصیل را 3 تا 4 سال اعلام کرده است، و حداکثر دو ترم می تواند به این مدت افزوده شود، ترم 9 رایگان ولی برای ترم 10 هزینه دریافت می شود.
اول اینکه چرا باید #مدت_مجاز_تحصیل یک ترم کاهش پیدا کند نسبت به قبل؟ این یعنی سکوت آیین نامه در برابر هزینه های رفاهی مانند غذا و خوابگاه برای دانشجو در ترم 9 و دریافت هزینه های گزاف از فرد. و چرا برای ترم ده باید پول ترم را هم بدهد، در صورتی که اگر دانشجو طبق صلاحدید موسسه واقعا نیاز به ترم 10 برای پایان نامه اش داشته و این نیاز بنا به تعریف خود پایان نامه یا مشکلات اینچنینی بوده، پس اعمال جریمه هیچ تغییری در کیفیت آموزشی فرد نداشته و تنها به معنی گرفتن پول از دانشجوی دکترایی ست که از هیچ لحاظی برخلاف تمام دانشگاه های دنیا تامین نمی شود.
مسئله بعدی ماده 11 و تبصره های آن است، جایی که ابلاغیه دوباره بحث گرفتن پول دروس #حذف شده و #افتاده را از دانشجویان دکترا شبیه دانشجویان کارشناسی ارشد بیان میکند. این اعمال جریمه با اعتراضاتی از طرف دانشجویان ارشد بعضی دانشگاه ها رو به رو بود، اما ظاهرا صدای اعتراض به گوش مسئولین نرسید. اینکه بنا به شرایطی یک "انسان" مجبور شود درسی را حذف کند یا بیفتد هیچ دلیل قانع کننده ای برای اعمال پرداخت جریمه به فرد نیست. همه ما میدانیم افتادن یک درس لزوما مقصرش دانشجو نیست، از رفتار استاد تا اتفاقات پیش بینی نشده ای مانند مریض شدن یا .... تمام اینها می توانند باعث آسیب زدن به فرد و در نهایت حذف کردن درس یا افتادن در آن واحد میشود.
❌❌ مسئله این است بیرون آوردن دانشجو از بافت انسانی اش و نگاه کردن به او شکل یک #برده که می بایست درس بخواند به هیچ وجه قابل قبول نیست مخصوصا اینکه در دانشگاه های ما هیچ گونه تامین مالی و رفاهی و هیچ امنیت روانی ای برای فرد و آینده اش فراهم آورده نشده است. ❌❌
در ماده 20، عنوان شده که #نمره_رساله دکترا در معدل کل فرد نخواهد آمد. این اتفاق برای دانشجویان ارشد هم افتاده است و متاسفانه در نا آگاهی دانشجویان صورت گرفته در صورتی که معمولا این نمره معدل دانشجو را افزایش می دهد و در نظر نگرفتن آن ضربه محسوب می شود.
مسئله بعدی بحث #گزینشی بودن برای دانشجویان دکتراست. وقتی که تمایل اکثر اساتید دانشگاه ها به سمت برداشتن دانشجویانی است که مقطع ارشد را در همان دانشگاه مشغول تحصیل بوده اند و جلسه مصاحبه عموما به یک جلسه نمایشی بدل می شود، پس در نهایت دانشجویان دانشگاه های شهرستان عملاً در تحصیل در اکثر دانشگاه با امکانات بیشتر تهران محروم میشوند و کنکور، با اینکه روش خیلی مناسبی برای گزینش دانشجو نیست و کلاس های کنکور دکتری هم مثل کارشناسی و ارشد بازار داغی دارند اما بی طرف تر از گزینش دانشگاهی است.
بحث رد کردن دانشجویانی با انگیزه های امنیتی هم از طرف حراست، یکی دیگر از شائبه هاییست که ورود نخبگان را به مقطعی که حق شان هست مانع میشود.
🗣 #تحصیل_رایگان حق همه گان میباشد. 🗣
از طرفی کمبود و ضعف فجیع #امکانات آزمایشگاهی و آموزشی در اکثر دانشگاه ها، #مدرکفروشی که امروزه پدیده رایجی شده است، #عدم_حمایت_مالی از دانشجویان ارشد و دکترایی که سن و سالی از آنها گذشته و به دلیل تحصیل و وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه شغلی هم ندارند(به طوری که بسیاری از اساتید از دانشجویان تعهد عدم ازدواج و عدم اشتغال می گیرند) و در نهایت تبدیل دانشگاه به #تجارتخانه در عوض تعهد به تامین اسباب رفاه و آموزش دانشجویان در حالی که ایجاد شغل وظیفه دیگر ارگانهایی ست که از زیر بار این مسئله شانه خالی کرده اند؛ همه و همه یادآور #حقیقت_تلخی است :
🚫🚫 " شانس برخورداری از آموزش عالی با جایگاه طبقاتی افراد در جامعه رابطهی مستقیم دارد و هر چقدر افراد از توانایی تأمین مالی خرید خدمات آموزش عالی به میزان بیشتری برخوردار باشند در دستیابی به آموزش عالی نیز شانس بیشتری دارند ". 🚫🚫
در نهایت وزارت علوم باید بداند، صدور پیاپی همچین آییننامه هایی که مغرضانه در عین آگاه بودن از وضعیت #معیشت دانشجویان و اینکه روز به روز شرایط تحصیل و زندگی برای دانشجویان سختتر شده است؛ نتایجی جز #مهاجرت بی بازگشت سرمایههای این مرزوبوم و یا #ترک_تحصیل این استعدادها نخواهد داشت. وزارت علوم از دید فعالان صنفی ملزم به ایجاد شرایط رفاهی مناسب از طرف دولت برای دانشجویان در عوض تلاش برای #خصوصیسازی_آموزش، می باشد.
🗣 #آموزش_رایگان حق همه گان میباشد. 🗣
#یادداشت
2️⃣4️⃣5️⃣
🆔 @senfi_uni_iran
علی اکبر مومنی ملکشاه دبیر سابق شورای صنفی شریف
مهرداد داوودی فعال صنفی شریف
اخیراً در یک سکوت خبری #آییننامه جدیدی از طرف وزرات علوم برای مقطع #دکترا به دانشگاه های کشور فرستاده شده است که تغییراتی خطرناک نسبت به دستورالعمل های قبلی داشته است. در ماده 9 این ابلاغیه دوران مجاز تحصیل را 3 تا 4 سال اعلام کرده است، و حداکثر دو ترم می تواند به این مدت افزوده شود، ترم 9 رایگان ولی برای ترم 10 هزینه دریافت می شود.
اول اینکه چرا باید #مدت_مجاز_تحصیل یک ترم کاهش پیدا کند نسبت به قبل؟ این یعنی سکوت آیین نامه در برابر هزینه های رفاهی مانند غذا و خوابگاه برای دانشجو در ترم 9 و دریافت هزینه های گزاف از فرد. و چرا برای ترم ده باید پول ترم را هم بدهد، در صورتی که اگر دانشجو طبق صلاحدید موسسه واقعا نیاز به ترم 10 برای پایان نامه اش داشته و این نیاز بنا به تعریف خود پایان نامه یا مشکلات اینچنینی بوده، پس اعمال جریمه هیچ تغییری در کیفیت آموزشی فرد نداشته و تنها به معنی گرفتن پول از دانشجوی دکترایی ست که از هیچ لحاظی برخلاف تمام دانشگاه های دنیا تامین نمی شود.
مسئله بعدی ماده 11 و تبصره های آن است، جایی که ابلاغیه دوباره بحث گرفتن پول دروس #حذف شده و #افتاده را از دانشجویان دکترا شبیه دانشجویان کارشناسی ارشد بیان میکند. این اعمال جریمه با اعتراضاتی از طرف دانشجویان ارشد بعضی دانشگاه ها رو به رو بود، اما ظاهرا صدای اعتراض به گوش مسئولین نرسید. اینکه بنا به شرایطی یک "انسان" مجبور شود درسی را حذف کند یا بیفتد هیچ دلیل قانع کننده ای برای اعمال پرداخت جریمه به فرد نیست. همه ما میدانیم افتادن یک درس لزوما مقصرش دانشجو نیست، از رفتار استاد تا اتفاقات پیش بینی نشده ای مانند مریض شدن یا .... تمام اینها می توانند باعث آسیب زدن به فرد و در نهایت حذف کردن درس یا افتادن در آن واحد میشود.
❌❌ مسئله این است بیرون آوردن دانشجو از بافت انسانی اش و نگاه کردن به او شکل یک #برده که می بایست درس بخواند به هیچ وجه قابل قبول نیست مخصوصا اینکه در دانشگاه های ما هیچ گونه تامین مالی و رفاهی و هیچ امنیت روانی ای برای فرد و آینده اش فراهم آورده نشده است. ❌❌
در ماده 20، عنوان شده که #نمره_رساله دکترا در معدل کل فرد نخواهد آمد. این اتفاق برای دانشجویان ارشد هم افتاده است و متاسفانه در نا آگاهی دانشجویان صورت گرفته در صورتی که معمولا این نمره معدل دانشجو را افزایش می دهد و در نظر نگرفتن آن ضربه محسوب می شود.
مسئله بعدی بحث #گزینشی بودن برای دانشجویان دکتراست. وقتی که تمایل اکثر اساتید دانشگاه ها به سمت برداشتن دانشجویانی است که مقطع ارشد را در همان دانشگاه مشغول تحصیل بوده اند و جلسه مصاحبه عموما به یک جلسه نمایشی بدل می شود، پس در نهایت دانشجویان دانشگاه های شهرستان عملاً در تحصیل در اکثر دانشگاه با امکانات بیشتر تهران محروم میشوند و کنکور، با اینکه روش خیلی مناسبی برای گزینش دانشجو نیست و کلاس های کنکور دکتری هم مثل کارشناسی و ارشد بازار داغی دارند اما بی طرف تر از گزینش دانشگاهی است.
بحث رد کردن دانشجویانی با انگیزه های امنیتی هم از طرف حراست، یکی دیگر از شائبه هاییست که ورود نخبگان را به مقطعی که حق شان هست مانع میشود.
🗣 #تحصیل_رایگان حق همه گان میباشد. 🗣
از طرفی کمبود و ضعف فجیع #امکانات آزمایشگاهی و آموزشی در اکثر دانشگاه ها، #مدرکفروشی که امروزه پدیده رایجی شده است، #عدم_حمایت_مالی از دانشجویان ارشد و دکترایی که سن و سالی از آنها گذشته و به دلیل تحصیل و وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه شغلی هم ندارند(به طوری که بسیاری از اساتید از دانشجویان تعهد عدم ازدواج و عدم اشتغال می گیرند) و در نهایت تبدیل دانشگاه به #تجارتخانه در عوض تعهد به تامین اسباب رفاه و آموزش دانشجویان در حالی که ایجاد شغل وظیفه دیگر ارگانهایی ست که از زیر بار این مسئله شانه خالی کرده اند؛ همه و همه یادآور #حقیقت_تلخی است :
🚫🚫 " شانس برخورداری از آموزش عالی با جایگاه طبقاتی افراد در جامعه رابطهی مستقیم دارد و هر چقدر افراد از توانایی تأمین مالی خرید خدمات آموزش عالی به میزان بیشتری برخوردار باشند در دستیابی به آموزش عالی نیز شانس بیشتری دارند ". 🚫🚫
در نهایت وزارت علوم باید بداند، صدور پیاپی همچین آییننامه هایی که مغرضانه در عین آگاه بودن از وضعیت #معیشت دانشجویان و اینکه روز به روز شرایط تحصیل و زندگی برای دانشجویان سختتر شده است؛ نتایجی جز #مهاجرت بی بازگشت سرمایههای این مرزوبوم و یا #ترک_تحصیل این استعدادها نخواهد داشت. وزارت علوم از دید فعالان صنفی ملزم به ایجاد شرایط رفاهی مناسب از طرف دولت برای دانشجویان در عوض تلاش برای #خصوصیسازی_آموزش، می باشد.
🗣 #آموزش_رایگان حق همه گان میباشد. 🗣
#یادداشت
2️⃣4️⃣5️⃣
🆔 @senfi_uni_iran
🔴سلب مالکیت از مردم برای توسعه شرکت های دانش بنیان وبیگاری کشیدن از نیروی کار
رحمان رضایی - فعال صنفی
🔷در مردادماه 1382 هیات وزیران با استناد به اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی طرح ساماندهی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران با استفاده از منابع داخلی و خارجی را تصویب نمود.
این طرح حدفاصل خیابانهای بلوار کشاورز از شمال، کارگر شمالی از غرب و وصال از شرق را شامل می شود که باید به تملک دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دربیاید.
🔹رئیس دانشگاه تهران: « از این پس طرح ساماندهی دانشگاه تهران با نام طرح «شهر دانش» شناخته میشود و این فقط یک کلمه نیست و عنوان ملی است که نهادهای رسمی کشور نظیر سازمان مدیریت، معاونت علمی و فناوری و مجلس آن را پذیرفتهاند و در بودجه نیز این طرح به عنوان طرح شهر دانش شناخته میشود. شرکتهای دانشبنیان که در کنار بضاعت مهم استاد و دانشجو و امکانات پژوهشی دانشگاه تهران شکل گرفت، میتواند هویت شهر تهران را تغییر دهد و با حضور بیش از ۵۰۰۰ شرکت دانشبنیان کلیه فعالیتهایی که در اطراف این مجموعه است را تغییر خواهد داد».
🔹شهردار منطقه 6، عظیم بابایی: «در حال حاضر این محدوده فیریز شده و اجازه ساخت و ساز به اهالی و شهروندان این محدوده داده نمی شود همین موضوع موجب ایجاد محدودیت برای شهروندان شده است به شکلی که تعدادی از آنها شکایت کرده اند».
🔹دانشگاه تهران در شرایطی هر روز املاک بیشتری برای شرکت های دانش بنیان خریداری می کند که دوشادوش آن فضاهای کنونی آموزشی را نیز از دانشجویان خود سلب می کند و به نهادهای خارج از دانشگاه اجراه می دهد، کلاس های آزاد با شهریه گزاف برگزار می کند و از برند دانشگاه تهران تا جای که در توان دارد سود کسب می کند؛ منطق سودی که باعث شده است از دانشجویان دانشکده فنی برای استفاده از برخی آزمایشگاه های تازه ساخت پول طلب کند.
🔹این طرح نمونه بارز سلب مالکیت از مردم است؛ سلبی مالکیتی که قرار است با نیروی کار اساتید و دانشجویان دانشگاه تهران سودهای گزاف را به جیب سرمایه گذاران این طرح ها سرازیر کند.
🔹طرح کاروزی اجباری، ممنوعیت استخدام فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد گواهینامه مهارتی که در دستور کار دولت قرار گرفته است و همچنین معاف بودن شرکت های دانش بنیان از رعایت همین قانون کار نیم بند، بیش از پیش باعث خواهد شد تا دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی به بیگاری گرفته شوند و فشار مضاعفی را به بیکارن و کارگران وارد آورد.
#یادداشت
#تجاری_سازی_دانشگاه
2⃣5⃣2⃣
🆔 @senfi_uni_iran
رحمان رضایی - فعال صنفی
🔷در مردادماه 1382 هیات وزیران با استناد به اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی طرح ساماندهی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تهران با استفاده از منابع داخلی و خارجی را تصویب نمود.
این طرح حدفاصل خیابانهای بلوار کشاورز از شمال، کارگر شمالی از غرب و وصال از شرق را شامل می شود که باید به تملک دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دربیاید.
🔹رئیس دانشگاه تهران: « از این پس طرح ساماندهی دانشگاه تهران با نام طرح «شهر دانش» شناخته میشود و این فقط یک کلمه نیست و عنوان ملی است که نهادهای رسمی کشور نظیر سازمان مدیریت، معاونت علمی و فناوری و مجلس آن را پذیرفتهاند و در بودجه نیز این طرح به عنوان طرح شهر دانش شناخته میشود. شرکتهای دانشبنیان که در کنار بضاعت مهم استاد و دانشجو و امکانات پژوهشی دانشگاه تهران شکل گرفت، میتواند هویت شهر تهران را تغییر دهد و با حضور بیش از ۵۰۰۰ شرکت دانشبنیان کلیه فعالیتهایی که در اطراف این مجموعه است را تغییر خواهد داد».
🔹شهردار منطقه 6، عظیم بابایی: «در حال حاضر این محدوده فیریز شده و اجازه ساخت و ساز به اهالی و شهروندان این محدوده داده نمی شود همین موضوع موجب ایجاد محدودیت برای شهروندان شده است به شکلی که تعدادی از آنها شکایت کرده اند».
🔹دانشگاه تهران در شرایطی هر روز املاک بیشتری برای شرکت های دانش بنیان خریداری می کند که دوشادوش آن فضاهای کنونی آموزشی را نیز از دانشجویان خود سلب می کند و به نهادهای خارج از دانشگاه اجراه می دهد، کلاس های آزاد با شهریه گزاف برگزار می کند و از برند دانشگاه تهران تا جای که در توان دارد سود کسب می کند؛ منطق سودی که باعث شده است از دانشجویان دانشکده فنی برای استفاده از برخی آزمایشگاه های تازه ساخت پول طلب کند.
🔹این طرح نمونه بارز سلب مالکیت از مردم است؛ سلبی مالکیتی که قرار است با نیروی کار اساتید و دانشجویان دانشگاه تهران سودهای گزاف را به جیب سرمایه گذاران این طرح ها سرازیر کند.
🔹طرح کاروزی اجباری، ممنوعیت استخدام فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد گواهینامه مهارتی که در دستور کار دولت قرار گرفته است و همچنین معاف بودن شرکت های دانش بنیان از رعایت همین قانون کار نیم بند، بیش از پیش باعث خواهد شد تا دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی به بیگاری گرفته شوند و فشار مضاعفی را به بیکارن و کارگران وارد آورد.
#یادداشت
#تجاری_سازی_دانشگاه
2⃣5⃣2⃣
🆔 @senfi_uni_iran
❗️❗️❓❓
"چرا باید پرسشگر بود؟"
پویا جانی پور، دبیر کمیسیون خوابگاه شورای صنفی علم و صنعت
انتخابات ریاست جمهوری پیش رو یک فرصت بسیار خوب برای فعالین صنفی است تا با فرض شرکت یا عدم شرکت در انتخابات از کاندیداهای ریاست جمهوری در مورد برنامه ی خود در مورد آموزش عالی و روند کالایی سازی آموزش سوال بپرسند و این موضوع را به موضوعی در مناظره های انتخاباتی تبدیل کنند. در دوران انتخابات مناظره هایی در دانشگاه ها بین نمایندگان ستادهای کاندیداهای انتخاباتی در دانشگاه در می گیرد که عموما از هر دری سخن و سوالی مطرح می شود غیر از مسائل دانشگاهی.
فعالین صنفی می بایست سوالاتی که در طول سال با مراجعه به وزارت علوم و سازمان دانشجویان هیچ جوابی برایشان نگرفته اند در این فرصت مطرح کنند و جواب را بعد از انتخابات نیز به کاندیدای برنده ی انتخابات گوشزد کنند.
مثلا وقتی یک نامزد انتخابات وعده ی افزایش تعداد پردیس های دانشگاهی و پارک های علم و فناوری را می دهد یا بدتر از آن صحبتی در این مورد نمی کند فعالین صنفی-دانشجویی با عدم #پرسشگری در این مورد تنها عرصه ی فعالیت خود و دوره های بعدی شورای صنفی را تنگ تر می کنند.
شرکت یا عدم شرکت فعال در انتخابات، از طریق پرسش در مورد سوالاتی مشخص از کاندیداها راهی بسیار مطلوب برای بهبود فعالیت در سالهای آینده خواهد بود. با اینکه به تجربه ثابت شده که وعده های انتخاباتی الزامی برای کاندیداها ایجاد نمیکند! اما این پرسشگری (اگر به صورت سوالاتی هماهنگ در سراسر کشور) مطرح شود قطعا هم مسئولین و هم دانشجوبان و مردم را نسبت به وضعیت دانشجویان حساس تر خواهد کرد.
#یادداشت
2⃣6⃣2⃣
@senfi_uni_iran
"چرا باید پرسشگر بود؟"
پویا جانی پور، دبیر کمیسیون خوابگاه شورای صنفی علم و صنعت
انتخابات ریاست جمهوری پیش رو یک فرصت بسیار خوب برای فعالین صنفی است تا با فرض شرکت یا عدم شرکت در انتخابات از کاندیداهای ریاست جمهوری در مورد برنامه ی خود در مورد آموزش عالی و روند کالایی سازی آموزش سوال بپرسند و این موضوع را به موضوعی در مناظره های انتخاباتی تبدیل کنند. در دوران انتخابات مناظره هایی در دانشگاه ها بین نمایندگان ستادهای کاندیداهای انتخاباتی در دانشگاه در می گیرد که عموما از هر دری سخن و سوالی مطرح می شود غیر از مسائل دانشگاهی.
فعالین صنفی می بایست سوالاتی که در طول سال با مراجعه به وزارت علوم و سازمان دانشجویان هیچ جوابی برایشان نگرفته اند در این فرصت مطرح کنند و جواب را بعد از انتخابات نیز به کاندیدای برنده ی انتخابات گوشزد کنند.
مثلا وقتی یک نامزد انتخابات وعده ی افزایش تعداد پردیس های دانشگاهی و پارک های علم و فناوری را می دهد یا بدتر از آن صحبتی در این مورد نمی کند فعالین صنفی-دانشجویی با عدم #پرسشگری در این مورد تنها عرصه ی فعالیت خود و دوره های بعدی شورای صنفی را تنگ تر می کنند.
شرکت یا عدم شرکت فعال در انتخابات، از طریق پرسش در مورد سوالاتی مشخص از کاندیداها راهی بسیار مطلوب برای بهبود فعالیت در سالهای آینده خواهد بود. با اینکه به تجربه ثابت شده که وعده های انتخاباتی الزامی برای کاندیداها ایجاد نمیکند! اما این پرسشگری (اگر به صورت سوالاتی هماهنگ در سراسر کشور) مطرح شود قطعا هم مسئولین و هم دانشجوبان و مردم را نسبت به وضعیت دانشجویان حساس تر خواهد کرد.
#یادداشت
2⃣6⃣2⃣
@senfi_uni_iran
🔹قانون بودجۀ 96- رونمایی از دو سنجۀ جدید در حوزۀ آموزش🔹
🔸تا سال پیش، «تعداد دانشجو» سنجۀ اصلی برای برآورد و تخصیص منابع مالی در برنامههای مختلف آموزش عالی بود. در قانون بودجۀ 96، سنجۀ «دانشجو در سنوات مجاز تحصیلی» جایگزین سنجۀ پیشین شده است. معنای این سنجه این است که دانشجویانی که سنوات تحصیل آنها در مقاطع مختلف از حد مجاز بیشتر است، عملاً سهمی از منابع عمومی دولت در زمینۀ خدمات آموزشی، کمک آموزشی، خدمات رفاهی دانشجویی ندارند؛ به عبارت دیگر دولت در تأمین مالی دانشگاهها این گروه از دانشجویان را عملاً نادیده میگیرد. این سنجه در راستای عملیاتیکردن قانون موسوم به «سنوات تحصیلی» است که سال گذشته با اعتراضهای گستردهای از سوی دانشجویان مواجه شد، اما به نظر میرسد صدای این اعتراضها در نظام بودجهریزی شنیده نشده است.
🔸در حوزۀ آموزش عمومی نیز در بسیاری از برنامههای اصلی، سنجۀ «دانشآموزان در گروه سنی ذیربط» جایگزین سنجۀ «تعداد دانشآموزان» شده است. این سنجۀ جدید به بیان ساده بدین معناست که بهعنوان مثال، بودجهای که دولت به برنامۀ آموزش ابتدایی اختصاص میدهد صرفاً براساس تعداد دانشآموزانی است که بین 6 تا 11 سال سن دارند و در منابع عمومی دولت برای آموزش دانشآموزانی که بیش از 11 سال سن دارند (در نتیجۀ مردودی، بازماندگی موقت از تحصیل، تأخیر در ورود به مدرسه، و ...) و در مقطع ابتدایی هستند، بودجهای پیشبینی نشده است. در سایر مقاطع نیز براساس سن، همین رویه وجود دارد.
🔸هر دوی این سنجهها، نشانگر روند کالاییشدن هرچه بیشتر آموزش عمومی و عالی است. در ایران که بنا بر سرشماریهای عمومی بیش از 10 میلیون نفر از جمیعت بیسواد، و بیش از 18 میلیون نفر کمسواد هستند، چنین رویههایی بسیار آسیبزا خواهد بود. هرچند این موضوع اهمیت دارد که وزارتخانههای مربوطه، چه سازوکارها و تدابیر نهادی و مکملی را برای جبران این کسریهای سرانه پیشبینی میکنند، اما براساس روندهای پیشین میتوان انتظار داشت پرداخت از جیب مردم در حوزۀ آموزش بیشتر شود، کیفیت پایاننامههای دانشجویی نازلتر شود، چرخههای فساد علمی گستردهتر شود، و ...
منبع: کانال سیاست گذاری اجتماعی
@omidi_reza
#یادداشت
#کلایی_شدن_آموزش
2️⃣6️⃣3️⃣
🆔@senfi_uni_iran
🔸تا سال پیش، «تعداد دانشجو» سنجۀ اصلی برای برآورد و تخصیص منابع مالی در برنامههای مختلف آموزش عالی بود. در قانون بودجۀ 96، سنجۀ «دانشجو در سنوات مجاز تحصیلی» جایگزین سنجۀ پیشین شده است. معنای این سنجه این است که دانشجویانی که سنوات تحصیل آنها در مقاطع مختلف از حد مجاز بیشتر است، عملاً سهمی از منابع عمومی دولت در زمینۀ خدمات آموزشی، کمک آموزشی، خدمات رفاهی دانشجویی ندارند؛ به عبارت دیگر دولت در تأمین مالی دانشگاهها این گروه از دانشجویان را عملاً نادیده میگیرد. این سنجه در راستای عملیاتیکردن قانون موسوم به «سنوات تحصیلی» است که سال گذشته با اعتراضهای گستردهای از سوی دانشجویان مواجه شد، اما به نظر میرسد صدای این اعتراضها در نظام بودجهریزی شنیده نشده است.
🔸در حوزۀ آموزش عمومی نیز در بسیاری از برنامههای اصلی، سنجۀ «دانشآموزان در گروه سنی ذیربط» جایگزین سنجۀ «تعداد دانشآموزان» شده است. این سنجۀ جدید به بیان ساده بدین معناست که بهعنوان مثال، بودجهای که دولت به برنامۀ آموزش ابتدایی اختصاص میدهد صرفاً براساس تعداد دانشآموزانی است که بین 6 تا 11 سال سن دارند و در منابع عمومی دولت برای آموزش دانشآموزانی که بیش از 11 سال سن دارند (در نتیجۀ مردودی، بازماندگی موقت از تحصیل، تأخیر در ورود به مدرسه، و ...) و در مقطع ابتدایی هستند، بودجهای پیشبینی نشده است. در سایر مقاطع نیز براساس سن، همین رویه وجود دارد.
🔸هر دوی این سنجهها، نشانگر روند کالاییشدن هرچه بیشتر آموزش عمومی و عالی است. در ایران که بنا بر سرشماریهای عمومی بیش از 10 میلیون نفر از جمیعت بیسواد، و بیش از 18 میلیون نفر کمسواد هستند، چنین رویههایی بسیار آسیبزا خواهد بود. هرچند این موضوع اهمیت دارد که وزارتخانههای مربوطه، چه سازوکارها و تدابیر نهادی و مکملی را برای جبران این کسریهای سرانه پیشبینی میکنند، اما براساس روندهای پیشین میتوان انتظار داشت پرداخت از جیب مردم در حوزۀ آموزش بیشتر شود، کیفیت پایاننامههای دانشجویی نازلتر شود، چرخههای فساد علمی گستردهتر شود، و ...
منبع: کانال سیاست گذاری اجتماعی
@omidi_reza
#یادداشت
#کلایی_شدن_آموزش
2️⃣6️⃣3️⃣
🆔@senfi_uni_iran
⏩ ادامه از پست قبل "
در هر حال پیشنهادهای عملی ما به مسئولین می تواند چنین باشد :
1_ این همه بودجه های زائد سرسام آور در بخش های مختلف را کم کنید و به وظایف رفاهی محوله در قانون اساسی این ملت پبردازید . ( در هر حال به ما ربطی ندارد ، بودجه اش را از کجا می آورید ، ما متن قانون اساسی در برابرمان است).
2_ در حرکتی جسورانه ، صورت مسئله را پاک کنید و قانون اساسی را تغییر دهید و به رای بگذارید ، از قضا بخش های رفاهی دیگری نیز در آن قانون وجود دارد که روزی مردم این کشور به آن رای داده اند ، گویا نمی بینید !!
#یادداشت
2⃣6⃣5⃣
@senfi_uni_iran
در هر حال پیشنهادهای عملی ما به مسئولین می تواند چنین باشد :
1_ این همه بودجه های زائد سرسام آور در بخش های مختلف را کم کنید و به وظایف رفاهی محوله در قانون اساسی این ملت پبردازید . ( در هر حال به ما ربطی ندارد ، بودجه اش را از کجا می آورید ، ما متن قانون اساسی در برابرمان است).
2_ در حرکتی جسورانه ، صورت مسئله را پاک کنید و قانون اساسی را تغییر دهید و به رای بگذارید ، از قضا بخش های رفاهی دیگری نیز در آن قانون وجود دارد که روزی مردم این کشور به آن رای داده اند ، گویا نمی بینید !!
#یادداشت
2⃣6⃣5⃣
@senfi_uni_iran
دانشجو، كارگر بي مزد
نگاهي به اطرافمان که بيندازيم دانشجويان کارگر را در جاي جاي شهر مي بينيم: کافي شاپ ها، کتابفروشي ها، چاپخانه ها، مراکز آموزشي کنکور، مراکز خدماتي ترجمه و تايپ و حتي مقاله و پايان نامه نويسي فروشي ها که احتمالاً با پرستيژ ترين شغل هاي کنوني بازار هستند؛ در رده هاي بعدي نيز مي توان از کارگران ساده خدماتي فروشگاه هاي زنجيره اي، بوتيک ها، سوپرمارکت ها، تاکسي تلفني ها، نظافتچيان منزل، کارگران واحدهاي توليدي کوچک و غيره نام برد.
دانشجويان و تحصيلکردگاني که براي تامين هزينه هاي معيشت و آموزش خود مجبور به تن سپردن به شغل هاي کم درآمد پايين تر از حداقل دستمزد مندرج در قانون کار و با ساعات کار بالا، بدون بيمه و بي ربط با رشته تحصيلي شان مي شوند. نتيجه اين فرآيند چيزي نخواهد بود جز کاهش کيفيت تحصيل از يک سو و استثمار در بازار کار از سوي ديگر. به عبارت ديگر امروز با دانشجوياني روبه رو هستيم که در نهايت نه کار کرده اند که بتوانند سرمايه اي براي خود دست و پا کنند و مستقل شوند و نه درس خوانده اند تا فرصتي براي دستيابي به مناسبات شغلي بالاتر را پيدا کنند. هرچند نبود بازار شغلي و وجود انواع و اقسام رانت ها را هم بايد به اين معادله اضافه کرد. يک استثمار چندگانه.
دلايل عيني چنين روند جبري اي در زيست دانشجويان را مي توان در افزايش هزينه هاي اسکان خوابگاهي، افزايش هزينه تغذيه به اصطلاح يارانه اي دانشگا ه ها، افزايش هزينه واحدهاي درسي، حذف بسياري از يارانه هاي تحصيلي همچون يارانه انتشارات و پايان نامه، هزينه هاي ميليوني استفاده از آزمايشگاه ها، گرفتن انواع و اقسام پول هاي غيرموجه در قالب جريمه هاي ميليوني سنوات تحصيلي، هزينه واحدهاي پيش نياز و افتاده و هزينه اي تحت عنوان خدمات آموزشي از دانشجويان روزانه و غيره دانست که هر ترم و هر سال بر ميزان آن افزوده مي شود.
ماجرا از اواخر دوران جنگ شروع مي شود، ايده تعديل ساختاري و خصوصي سازي دولت بر سر زبان دولتمردان مي افتد و چوب حراجشان به سراغ آموزش مي آيد. آموزش چه در بخش عمومي آن يعني آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالي بسرعت به سمت رشد کمي و بي حساب و کتاب پيش مي رود و از سوي ديگر دولت هر روز از الزامي که قانون اساسي بر عهده اش گذاشته است يعني اصل 30 قانون اساسي (حق آموزش رايگان و برابر براي همه افراد جامعه) پا پس مي کشد.
اين ايده و اين نوع سياستگذاري در سال هاي بعد جدي تر پي گرفته شد. از سويي شاهد خصوصي سازي مدارس دولتي و پيدايش مدارس شهريه اي با اسامي مختلف هستيم و از سوي ديگر پديده دانشجويان پولي با عناوين مختلفي همچون شبانه، غير انتفاعي، آزاد، پرديس خودگردان، کار و دانش و غيره . امروز کمتر از 10 درصد ظرفيت دانشجويي کشور سهم دانشجويان روزانه سراسري (غيرپولي در بخش شهريه) است. هرچند در آنجا که بحث جناح هاي سياسي به ميان آيد، تفاوتي بين جناح هاي موجود در اجراي اين سياستگذاري وجود ندارد، اما تشديد اين وضع را به وضوح مي توان در سياست هاي دو دولت اخير که اتفاقاً از دو جناح سياسي متفاوت هم بودند مشاهده کرد.
اما مشکل کجاست؟
خصوصي سازي و پولي سازي دانشگاه ها در کنار قوانيني چون بومي گزيني 80 به 20 درصد، پذيرش جنسيتي بسياري از رشته محل ها و همچنين سهميه هاي ارگاني برخي سازمان از يک سو و ايجاد دانشگاه هاي خاص سازماني که دو وجه پديده اي است که مي توان اسمش را پذيرش ايدئولوژيک دانشگاه ها نامگذاري کرد، اقدام به نوعي غربالگري از ميان جمعيت کشور مي کند تا فرادستان را به دانشگاه ها بياورد و فرودستان را تا سر حد ممکن طرد و حذف کند.
خصوصي سازي و پولي سازي بازار آموزش فرادستان اقتصادي را از سايرين جدا مي کند، بومي گزيني ها مرکزنشينان را در دانشگاه هاي برتر مرکز حفظ مي کند، پذيرش هاي جنسيتي زنان را به نفع مردان کنار مي زند و در آخر پذيرش ايدئولوژيک صاحب منصبان را غربال مي کند.
نهايتاً اين فرآيند منجر به طبقاتي شدن آموزش مي شود. آموزشي که گاه مي تواند تنها راه گريز طبقات کم درآمد جامعه براي کنده شدن از جايگاه هاي بي تحرک و جمود يافته طبقاتي که در نتيجه سلطه فرادستان به وجود آمده است، باشد. چرا که اين آموزش است که ميزان و کيفيت دستيابي به ساير منابع و امکانات جامعه همچون ثروت، سياست، جايگاه فرهنگي و در يک کلمه قدرت را مشخص مي کند. بار ديگر اصل 30 قانون اساسي را مرور مي کنيم، دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد. حال پرسشي که در برابرمان قد علم کرده است اين است که،کجاي اين سياستگذاري ها بر اساس قانون اساسي کشورمان انجام مي شود؟
امیرحسین سعادت
لینک : روزنامه ایران 96/1/14
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6461&pid=11&type=0
#یادداشت
2️⃣7️⃣4️⃣
@senfi_uni_iran
نگاهي به اطرافمان که بيندازيم دانشجويان کارگر را در جاي جاي شهر مي بينيم: کافي شاپ ها، کتابفروشي ها، چاپخانه ها، مراکز آموزشي کنکور، مراکز خدماتي ترجمه و تايپ و حتي مقاله و پايان نامه نويسي فروشي ها که احتمالاً با پرستيژ ترين شغل هاي کنوني بازار هستند؛ در رده هاي بعدي نيز مي توان از کارگران ساده خدماتي فروشگاه هاي زنجيره اي، بوتيک ها، سوپرمارکت ها، تاکسي تلفني ها، نظافتچيان منزل، کارگران واحدهاي توليدي کوچک و غيره نام برد.
دانشجويان و تحصيلکردگاني که براي تامين هزينه هاي معيشت و آموزش خود مجبور به تن سپردن به شغل هاي کم درآمد پايين تر از حداقل دستمزد مندرج در قانون کار و با ساعات کار بالا، بدون بيمه و بي ربط با رشته تحصيلي شان مي شوند. نتيجه اين فرآيند چيزي نخواهد بود جز کاهش کيفيت تحصيل از يک سو و استثمار در بازار کار از سوي ديگر. به عبارت ديگر امروز با دانشجوياني روبه رو هستيم که در نهايت نه کار کرده اند که بتوانند سرمايه اي براي خود دست و پا کنند و مستقل شوند و نه درس خوانده اند تا فرصتي براي دستيابي به مناسبات شغلي بالاتر را پيدا کنند. هرچند نبود بازار شغلي و وجود انواع و اقسام رانت ها را هم بايد به اين معادله اضافه کرد. يک استثمار چندگانه.
دلايل عيني چنين روند جبري اي در زيست دانشجويان را مي توان در افزايش هزينه هاي اسکان خوابگاهي، افزايش هزينه تغذيه به اصطلاح يارانه اي دانشگا ه ها، افزايش هزينه واحدهاي درسي، حذف بسياري از يارانه هاي تحصيلي همچون يارانه انتشارات و پايان نامه، هزينه هاي ميليوني استفاده از آزمايشگاه ها، گرفتن انواع و اقسام پول هاي غيرموجه در قالب جريمه هاي ميليوني سنوات تحصيلي، هزينه واحدهاي پيش نياز و افتاده و هزينه اي تحت عنوان خدمات آموزشي از دانشجويان روزانه و غيره دانست که هر ترم و هر سال بر ميزان آن افزوده مي شود.
ماجرا از اواخر دوران جنگ شروع مي شود، ايده تعديل ساختاري و خصوصي سازي دولت بر سر زبان دولتمردان مي افتد و چوب حراجشان به سراغ آموزش مي آيد. آموزش چه در بخش عمومي آن يعني آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالي بسرعت به سمت رشد کمي و بي حساب و کتاب پيش مي رود و از سوي ديگر دولت هر روز از الزامي که قانون اساسي بر عهده اش گذاشته است يعني اصل 30 قانون اساسي (حق آموزش رايگان و برابر براي همه افراد جامعه) پا پس مي کشد.
اين ايده و اين نوع سياستگذاري در سال هاي بعد جدي تر پي گرفته شد. از سويي شاهد خصوصي سازي مدارس دولتي و پيدايش مدارس شهريه اي با اسامي مختلف هستيم و از سوي ديگر پديده دانشجويان پولي با عناوين مختلفي همچون شبانه، غير انتفاعي، آزاد، پرديس خودگردان، کار و دانش و غيره . امروز کمتر از 10 درصد ظرفيت دانشجويي کشور سهم دانشجويان روزانه سراسري (غيرپولي در بخش شهريه) است. هرچند در آنجا که بحث جناح هاي سياسي به ميان آيد، تفاوتي بين جناح هاي موجود در اجراي اين سياستگذاري وجود ندارد، اما تشديد اين وضع را به وضوح مي توان در سياست هاي دو دولت اخير که اتفاقاً از دو جناح سياسي متفاوت هم بودند مشاهده کرد.
اما مشکل کجاست؟
خصوصي سازي و پولي سازي دانشگاه ها در کنار قوانيني چون بومي گزيني 80 به 20 درصد، پذيرش جنسيتي بسياري از رشته محل ها و همچنين سهميه هاي ارگاني برخي سازمان از يک سو و ايجاد دانشگاه هاي خاص سازماني که دو وجه پديده اي است که مي توان اسمش را پذيرش ايدئولوژيک دانشگاه ها نامگذاري کرد، اقدام به نوعي غربالگري از ميان جمعيت کشور مي کند تا فرادستان را به دانشگاه ها بياورد و فرودستان را تا سر حد ممکن طرد و حذف کند.
خصوصي سازي و پولي سازي بازار آموزش فرادستان اقتصادي را از سايرين جدا مي کند، بومي گزيني ها مرکزنشينان را در دانشگاه هاي برتر مرکز حفظ مي کند، پذيرش هاي جنسيتي زنان را به نفع مردان کنار مي زند و در آخر پذيرش ايدئولوژيک صاحب منصبان را غربال مي کند.
نهايتاً اين فرآيند منجر به طبقاتي شدن آموزش مي شود. آموزشي که گاه مي تواند تنها راه گريز طبقات کم درآمد جامعه براي کنده شدن از جايگاه هاي بي تحرک و جمود يافته طبقاتي که در نتيجه سلطه فرادستان به وجود آمده است، باشد. چرا که اين آموزش است که ميزان و کيفيت دستيابي به ساير منابع و امکانات جامعه همچون ثروت، سياست، جايگاه فرهنگي و در يک کلمه قدرت را مشخص مي کند. بار ديگر اصل 30 قانون اساسي را مرور مي کنيم، دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد. حال پرسشي که در برابرمان قد علم کرده است اين است که،کجاي اين سياستگذاري ها بر اساس قانون اساسي کشورمان انجام مي شود؟
امیرحسین سعادت
لینک : روزنامه ایران 96/1/14
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6461&pid=11&type=0
#یادداشت
2️⃣7️⃣4️⃣
@senfi_uni_iran
پویا جانی پور، فعال صنفی دانشگاه علم و صنعت
"وقتی از دانشگاه حرف می زنیم از چه جایی حرف می زنیم"
🔷عموما وقتی یک فعال صنفی-دانشجویی از دانشگاه حرف میزند دیگران منتظر شنیدن موضوعاتی مثل تغذیه، اسکان و... دانشجویان هستند. اما این بار میخواهم نه از دانشجویان، که از اشباحی صحبت کنم که با ما دانشجویان زیست مشترکی دارند اما هیچ گاه دیده نشده اند : کارگران دانشگاهی
🔷در پروسه ای که از دهه ی شصت برای کالایی سازی آموزش شروع شد در کنار دانشجویان، دیگر کارگران دانشگاهی(کارگران فضای سبز، آشپزها و کارگران سلف، کارگران خدماتی، نیروهای حفاظت فیزیکی و حتی کارمندان و اساتید دانشگاه) جز قربانیان این سیاست ها بودند.
🔷اساتید و کارمندان صدمه کمتری از این سیاست ها خوردند و با اینکه ما امروزه بسیاری از اساتید قراردادی را در دانشگاه میبینیم اما این افراد به سبب انسجام بیشتر و توانایی ایجاد تشکل های صنفی و همینطور نوع "روابط کار" ای که در دانشگاه دارند توانستند ضربه گیری برای خود ایجاد کنند.
🔷مامورین حفاظت فیزیکی نیز عموما به سبب نیاز دائم و هزینه آموزشی بالای هر کدام از آنها کمتر دچار این سیاست های کارآمد سازی! و تعدیل نیرو شدند.
🔷اما دیگر نیروهای کار در دانشگاه همزمان با فروش و اجاره فضاهای آموزشی دانشگاه(از جمله سلف ها، خوابگاه ها، محیط های ورزشی از جمله استخر ها و...) روز به روز بیشتر به سمت قراردادی شدن پیش رفتند و پیمانکاران عموما از این نیروهای کار به هر صورتی که بخواهند استفاده می کنند و در نبود تشکل های صنفی برای این کارگران (که به صورت مستقل و از طریق انتخابات تشکیل شده باشد) و همینطور درصد بالای بیکاران جامعه، این کارگران بدون دانستن حقوق صنفی خود(از جمله قانون کار) به هر نوع استثماری تن می دهند تا بتوانند در فیلتر استخدامی سال بعد پیمانکار! سربلند بیرون بیایند.
🔷کارگران دانشگاهی به عنوان هم زیست های مشترک ما در دانشگاه سالهاست از طرف دانشگاهیان فراموش شده اند و باید این انذار را بدهیم که اگر یکپارچه در مقابل هر نوع از استثمار در دانشگاه(دانشجویی، کارگری و...) ایستادگی نکنیم طی چند سال آینده پروژه ی "کالایی سازی آموزش" که همه ی ما دانشگاهیان در آن دخیل هستیم به صورت کامل اجرایی می شود و آنگاه دیگر نمی توان به شوراهای صنفی هم امیدی داشت.
#یادداشت
#کالایی_سازی_آموزش
3⃣0⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran
"وقتی از دانشگاه حرف می زنیم از چه جایی حرف می زنیم"
🔷عموما وقتی یک فعال صنفی-دانشجویی از دانشگاه حرف میزند دیگران منتظر شنیدن موضوعاتی مثل تغذیه، اسکان و... دانشجویان هستند. اما این بار میخواهم نه از دانشجویان، که از اشباحی صحبت کنم که با ما دانشجویان زیست مشترکی دارند اما هیچ گاه دیده نشده اند : کارگران دانشگاهی
🔷در پروسه ای که از دهه ی شصت برای کالایی سازی آموزش شروع شد در کنار دانشجویان، دیگر کارگران دانشگاهی(کارگران فضای سبز، آشپزها و کارگران سلف، کارگران خدماتی، نیروهای حفاظت فیزیکی و حتی کارمندان و اساتید دانشگاه) جز قربانیان این سیاست ها بودند.
🔷اساتید و کارمندان صدمه کمتری از این سیاست ها خوردند و با اینکه ما امروزه بسیاری از اساتید قراردادی را در دانشگاه میبینیم اما این افراد به سبب انسجام بیشتر و توانایی ایجاد تشکل های صنفی و همینطور نوع "روابط کار" ای که در دانشگاه دارند توانستند ضربه گیری برای خود ایجاد کنند.
🔷مامورین حفاظت فیزیکی نیز عموما به سبب نیاز دائم و هزینه آموزشی بالای هر کدام از آنها کمتر دچار این سیاست های کارآمد سازی! و تعدیل نیرو شدند.
🔷اما دیگر نیروهای کار در دانشگاه همزمان با فروش و اجاره فضاهای آموزشی دانشگاه(از جمله سلف ها، خوابگاه ها، محیط های ورزشی از جمله استخر ها و...) روز به روز بیشتر به سمت قراردادی شدن پیش رفتند و پیمانکاران عموما از این نیروهای کار به هر صورتی که بخواهند استفاده می کنند و در نبود تشکل های صنفی برای این کارگران (که به صورت مستقل و از طریق انتخابات تشکیل شده باشد) و همینطور درصد بالای بیکاران جامعه، این کارگران بدون دانستن حقوق صنفی خود(از جمله قانون کار) به هر نوع استثماری تن می دهند تا بتوانند در فیلتر استخدامی سال بعد پیمانکار! سربلند بیرون بیایند.
🔷کارگران دانشگاهی به عنوان هم زیست های مشترک ما در دانشگاه سالهاست از طرف دانشگاهیان فراموش شده اند و باید این انذار را بدهیم که اگر یکپارچه در مقابل هر نوع از استثمار در دانشگاه(دانشجویی، کارگری و...) ایستادگی نکنیم طی چند سال آینده پروژه ی "کالایی سازی آموزش" که همه ی ما دانشگاهیان در آن دخیل هستیم به صورت کامل اجرایی می شود و آنگاه دیگر نمی توان به شوراهای صنفی هم امیدی داشت.
#یادداشت
#کالایی_سازی_آموزش
3⃣0⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran
#یادداشت_وارده
اصل سی ام قانون اساسی « دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش #رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خود کفایی کشور به طور #رایگان گسترش دهد ».
این ماده از قانون اساسی را زمانی که در خلوت پر از تشویش خود مرور می کنی، به این فکر می کنی که شاید آنرا برای تمسخر و دست انداختن مردم ایران که اکثریت جامعه را قشر ضعیف تشکیل میدهد، نگاشته اند یا شایدم تراوشی است ناشی از لاف زدن سیاست مدارانی که زمانی قصد اصلاح جامعه را داشته اند و حال که بر صندلی های لرزانشان تکیه زده اند، یادشان رفته است.
هر روزه نیز مردم ایران و تصمیم گیران بر پایه همین میثاق ملی قسم می خورند و نظام بی نظم فعلی را نگه می دارند. برای بقای آن نیز دهان ها را می بندند و ما نیز نگاهمان را به زمین می دوزیم و چشم هایمان را می بندیم. بخش کوچکی از عدالت خواهان نیز مدام بندهای قانون اساسی را با صدای بلند، تکرار می کنند که این هم چون اتفاقاتی که می گذرد از یاد نرود.که صد البته دانشجویان نیز جزئی از گروه آخر بوده اند.
حال که دانشجویان از پس پرداخت بدهی های خود به دانشگاه و زندگی بر نمی آیند انتظار عدالت خواهی هم نداریم. هر چند روزگاری قشر پیشرو و تحول خواه جامعه بوده است. اما شاید لازم باشد که به یاد آوریم چه شد که اینگونه شد.
بدون فراهم کردن امکانات رفاهی و آموزشیه لازم، هر ساختمان بلاتکلیف را #دانشگاه نامیدند. باز بدون برنامه و بدون در نظر گرفتن تقاضای بازار کار، افرادی به نام #دانشجو را در دانشگاهها پذیرش کردند. بعد از گذشت مدت زمانی فهمیدند که توان تأمین امکانات دانشجویان را ندارند و دانشجویان دانش آموخته، حرفه ای فرا نگرفته اند. اما بجای اصلاح بخش مدیریتی خود، دست به تغییر کاربری زدند و #دانشگاه را به محلی #تجاری_فرهنگی تغییر دادند.
این تغییر کاربری دو عنصر مهم را تغییر داد؛ #دانشجو تبدیل به پرستیژی روشنفکرنما با درون مایه که جزئی از جامعه #بیکاران را تشکیل می دهد و #دانشگاه تبدیل به #بنگاهی برای #مدرک_فروشی شد. حال که مسئولین با جدیت در حال تلاش برای تغییرات هستند. اینبار می خواهند عمل انجام شده را تبدیل به متن و میثاقی ملی کنند و در آینده شاهد چنین ماده ای در قانون اساسی خواهیم بود؛ « دولت موظف است آموزش و پرورش #پولی را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه #اجباری کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد توانایی #کالایی_سازی کند و بصورت #پولی در اختیار #بیکاران قرار دهد.
البته تا کنون بطور کامل به مقصود خود نرسیده اند و فعلا با کلمات بازی می کنند مثلا می گویند که ما برای آموزش از دانشجویان دانشگاه ملی هزینه ای دریافت نمی کنیم و بدهی دانشجویان مربوط به اجاره خوابگاه و غذا و... است که آن هم با سوبسید در اختیار آنان قرار داده ایم. آیا دانشجویی که در شهر خود امکانات لازم برای تحصیل وجود ندارد و با قبول دوری از خانواده برای تحصیل به شهری غریب رفته است، امکانات خوابگاه و غذا و.. از بدیهیات تحصیل بحساب نمی آید.
هر چند که #مدرک دانشجویان در گرو دانشگاه است متاسفانه همین هزینه خوابگاه و غذا و... را با بدترین شیوه به مانند استعمارگران حراج بگیر وصول می کنند؛ انتخاب واحد نیمسال بعدی را به تسویه #بدهی گره می زنند، انتحاب اتاق را به تسویه #بدهی گره می زنند و برای سیستم هایی چون #گلستان که بدون پرداخت بدهی؛ مجوز انتخاب واحد و اتاق را نمی دهد، ولخرجی می کنند و سعی در نشان دادن خوش خدمتی خود به مسئولان عالی رتبه را دارند.
ما به مسئولان که چون مجریان حرف گوش کن با تکیه بر صندلی های لرزان خود اوامر را بدون چون و چرا اجرا می کنند، #تبریک می گوییم و از اینکه به ما آموختند که #ثروت بهتر از #علم است #تشکر می کنیم.
3⃣6⃣6⃣
@senfi_uni_iran
اصل سی ام قانون اساسی « دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش #رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خود کفایی کشور به طور #رایگان گسترش دهد ».
این ماده از قانون اساسی را زمانی که در خلوت پر از تشویش خود مرور می کنی، به این فکر می کنی که شاید آنرا برای تمسخر و دست انداختن مردم ایران که اکثریت جامعه را قشر ضعیف تشکیل میدهد، نگاشته اند یا شایدم تراوشی است ناشی از لاف زدن سیاست مدارانی که زمانی قصد اصلاح جامعه را داشته اند و حال که بر صندلی های لرزانشان تکیه زده اند، یادشان رفته است.
هر روزه نیز مردم ایران و تصمیم گیران بر پایه همین میثاق ملی قسم می خورند و نظام بی نظم فعلی را نگه می دارند. برای بقای آن نیز دهان ها را می بندند و ما نیز نگاهمان را به زمین می دوزیم و چشم هایمان را می بندیم. بخش کوچکی از عدالت خواهان نیز مدام بندهای قانون اساسی را با صدای بلند، تکرار می کنند که این هم چون اتفاقاتی که می گذرد از یاد نرود.که صد البته دانشجویان نیز جزئی از گروه آخر بوده اند.
حال که دانشجویان از پس پرداخت بدهی های خود به دانشگاه و زندگی بر نمی آیند انتظار عدالت خواهی هم نداریم. هر چند روزگاری قشر پیشرو و تحول خواه جامعه بوده است. اما شاید لازم باشد که به یاد آوریم چه شد که اینگونه شد.
بدون فراهم کردن امکانات رفاهی و آموزشیه لازم، هر ساختمان بلاتکلیف را #دانشگاه نامیدند. باز بدون برنامه و بدون در نظر گرفتن تقاضای بازار کار، افرادی به نام #دانشجو را در دانشگاهها پذیرش کردند. بعد از گذشت مدت زمانی فهمیدند که توان تأمین امکانات دانشجویان را ندارند و دانشجویان دانش آموخته، حرفه ای فرا نگرفته اند. اما بجای اصلاح بخش مدیریتی خود، دست به تغییر کاربری زدند و #دانشگاه را به محلی #تجاری_فرهنگی تغییر دادند.
این تغییر کاربری دو عنصر مهم را تغییر داد؛ #دانشجو تبدیل به پرستیژی روشنفکرنما با درون مایه که جزئی از جامعه #بیکاران را تشکیل می دهد و #دانشگاه تبدیل به #بنگاهی برای #مدرک_فروشی شد. حال که مسئولین با جدیت در حال تلاش برای تغییرات هستند. اینبار می خواهند عمل انجام شده را تبدیل به متن و میثاقی ملی کنند و در آینده شاهد چنین ماده ای در قانون اساسی خواهیم بود؛ « دولت موظف است آموزش و پرورش #پولی را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه #اجباری کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد توانایی #کالایی_سازی کند و بصورت #پولی در اختیار #بیکاران قرار دهد.
البته تا کنون بطور کامل به مقصود خود نرسیده اند و فعلا با کلمات بازی می کنند مثلا می گویند که ما برای آموزش از دانشجویان دانشگاه ملی هزینه ای دریافت نمی کنیم و بدهی دانشجویان مربوط به اجاره خوابگاه و غذا و... است که آن هم با سوبسید در اختیار آنان قرار داده ایم. آیا دانشجویی که در شهر خود امکانات لازم برای تحصیل وجود ندارد و با قبول دوری از خانواده برای تحصیل به شهری غریب رفته است، امکانات خوابگاه و غذا و.. از بدیهیات تحصیل بحساب نمی آید.
هر چند که #مدرک دانشجویان در گرو دانشگاه است متاسفانه همین هزینه خوابگاه و غذا و... را با بدترین شیوه به مانند استعمارگران حراج بگیر وصول می کنند؛ انتخاب واحد نیمسال بعدی را به تسویه #بدهی گره می زنند، انتحاب اتاق را به تسویه #بدهی گره می زنند و برای سیستم هایی چون #گلستان که بدون پرداخت بدهی؛ مجوز انتخاب واحد و اتاق را نمی دهد، ولخرجی می کنند و سعی در نشان دادن خوش خدمتی خود به مسئولان عالی رتبه را دارند.
ما به مسئولان که چون مجریان حرف گوش کن با تکیه بر صندلی های لرزان خود اوامر را بدون چون و چرا اجرا می کنند، #تبریک می گوییم و از اینکه به ما آموختند که #ثروت بهتر از #علم است #تشکر می کنیم.
3⃣6⃣6⃣
@senfi_uni_iran
#یادداشت_وارده
رفقا
زبانم گیج تر از آن است که نوشته ام از کیفیت مناسبی برخوردار باشد .. تنها میدانم که باید با شما سخن بگویم به شما بسپارم ..
فعالین صنفی بسیاری بازداشت شده اند . فعالین صنفی که سال هاست پیگیر مطالبات مشترکمان بوده اند و از عدالت آموزشی و حق تحصیل و حفظ استقلال دانشگاه و امنیتی نشدن فضای دانشگاهها گفتند .. حالا همان ها را نشانه گرفته اند ..
بیش از ۷۰ دانشجو بازداشت شده اند که حداقل ۳۰ نفر از آنها از فعالین صنفی شناخته شده کشورند .
عبدی پور(علامه) ، شریفی مقدم(شریف) و نوری(تهران) در بیمارستان دی دستگیر می شوند . فردای آن روز ، پذیره(دبیر شورای علوم اجتماعی تهران) در پیاده رو توسط دو موتوری ربوده می شود و روز بعد ۱۴ نفر از دانشجویان دانشگاه علامه که برای پیگیری وضعیت هم صنف دربند خود به دفتر رییس دانشگاه مراجعه کرده بودند ، پس از جلسه دم درب پردیس مرکزی این دانشگاه بازداشت میشوند : شاهسون، مسافر( دبیر شورای علوم اجتماعی علامه)،امجدی،خانی و غفاری از جمله این دانشجویان هستند که هنوز هم در بندند.
همزمان خبر می رسد اعضای رسمی شورای صنفی دانشگاه تهران را نیز پس از جلسه با رییس دانشگاه دستگیر می کنند و همچنین لیلا حسین زاده و احسان محمدی را بیرون از دانشگاه و درب منزل هاشان دستگیر کرده اند . و امروز یک فردای دیگر خبر دستگیری سها مرتضایی(دبیر کل شورای صنفی دانشگاه تهران) و چندتن دیگر از دانشجویان این دانشگاه همچون محمدامین اصانلو (دبیرسابق شورای صنفی علوم اجتماعی)،یاسمن محبوبی (عضو شورا)،حسام حسینزاده( دبیر سابق) می رسد.
دوستان ، قصدمآوردن اسامی نیست و نفرات زیادی را از قلم انداخته ام . تعداد دستگیری ها بیش از این تعداد است و بسیاری دیگر را به تعهدها و تماس ها با خانواده ها کشانده اند، اما مرادم از آوردن این اسامی به عنوان مثال یک نکته بود : هیچ یک از این افراد در خیابان ها و در جریان اعتراضات دستگیر نشده اند . شاید به دنبال مقصر سازی و حذف منتقدان سیاست گذاری های دولت ها به واسطه فرصت پیش آمده هستند . شاید بخواهند مقصر اصلی که همه می شناسیم ، از فقر و فلاکت و رکود و گرانی گرفته تا تمامی آسیب های اجتماعی معلول سیاستگذاری ها را در حاشیه قرار دهند و افراد را به عنوان علت جا بزنند .. نمی دانم.
اسامی که یک روز رنگ دانشجویی به خود میگیرد و روز دیگر رنگ کارگری و معلمی و چه بسیار اسامی گمنامی که هیچ رنگی به خود نخواهند گرفت .. نمی دانم.
رفقا
زبانم گیج تر از آن است که نوشته ام از کیفیت مناسبی برخوردار باشد .. تنها میدانم که باید با شما سخن بگویم به شما بسپارم ..
فعالین صنفی بسیاری بازداشت شده اند . فعالین صنفی که سال هاست پیگیر مطالبات مشترکمان بوده اند و از عدالت آموزشی و حق تحصیل و حفظ استقلال دانشگاه و امنیتی نشدن فضای دانشگاهها گفتند .. حالا همان ها را نشانه گرفته اند ..
بیش از ۷۰ دانشجو بازداشت شده اند که حداقل ۳۰ نفر از آنها از فعالین صنفی شناخته شده کشورند .
عبدی پور(علامه) ، شریفی مقدم(شریف) و نوری(تهران) در بیمارستان دی دستگیر می شوند . فردای آن روز ، پذیره(دبیر شورای علوم اجتماعی تهران) در پیاده رو توسط دو موتوری ربوده می شود و روز بعد ۱۴ نفر از دانشجویان دانشگاه علامه که برای پیگیری وضعیت هم صنف دربند خود به دفتر رییس دانشگاه مراجعه کرده بودند ، پس از جلسه دم درب پردیس مرکزی این دانشگاه بازداشت میشوند : شاهسون، مسافر( دبیر شورای علوم اجتماعی علامه)،امجدی،خانی و غفاری از جمله این دانشجویان هستند که هنوز هم در بندند.
همزمان خبر می رسد اعضای رسمی شورای صنفی دانشگاه تهران را نیز پس از جلسه با رییس دانشگاه دستگیر می کنند و همچنین لیلا حسین زاده و احسان محمدی را بیرون از دانشگاه و درب منزل هاشان دستگیر کرده اند . و امروز یک فردای دیگر خبر دستگیری سها مرتضایی(دبیر کل شورای صنفی دانشگاه تهران) و چندتن دیگر از دانشجویان این دانشگاه همچون محمدامین اصانلو (دبیرسابق شورای صنفی علوم اجتماعی)،یاسمن محبوبی (عضو شورا)،حسام حسینزاده( دبیر سابق) می رسد.
دوستان ، قصدمآوردن اسامی نیست و نفرات زیادی را از قلم انداخته ام . تعداد دستگیری ها بیش از این تعداد است و بسیاری دیگر را به تعهدها و تماس ها با خانواده ها کشانده اند، اما مرادم از آوردن این اسامی به عنوان مثال یک نکته بود : هیچ یک از این افراد در خیابان ها و در جریان اعتراضات دستگیر نشده اند . شاید به دنبال مقصر سازی و حذف منتقدان سیاست گذاری های دولت ها به واسطه فرصت پیش آمده هستند . شاید بخواهند مقصر اصلی که همه می شناسیم ، از فقر و فلاکت و رکود و گرانی گرفته تا تمامی آسیب های اجتماعی معلول سیاستگذاری ها را در حاشیه قرار دهند و افراد را به عنوان علت جا بزنند .. نمی دانم.
اسامی که یک روز رنگ دانشجویی به خود میگیرد و روز دیگر رنگ کارگری و معلمی و چه بسیار اسامی گمنامی که هیچ رنگی به خود نخواهند گرفت .. نمی دانم.
#یادداشت
همه چیز به سرعت در حال عبور است.بچه های صنفی را هدف گرفته اند. خبرنامه دانشجویان ایران در حمله های سریالی به شوراهای صنفی کشور آن ها را به لیدری تجمعات اخیر دردانشگاه متهم کرده است.مشخصا پدرام پذیره و فائزه عبدی پور را سردسته اغتشاشات اخیر معرفی کرده اند و در مورد سها مرتضایی با خرسندی بازداشت وی را به پرونده های ساختگی در سایت خودشان ارجاع داده اند.
گذشته از این که این ها تخیلی و پرونده سازی هدفمند است و در جای خود قابل پیگیریست باید بگویم :
شما زمان پولی شدن آموزش در روندی تدریجی چه کردید؟
شما زمانی که هزینه ی درمان و خوراک و تحصیل دانشجویان و مردم چند برابر میشد چه کردید؟
شما در برابر بومی گزینی،تفکیک جنسیتی،محروم سازی های سیستماتیک از تحصیل،رانت بازی هیئت علمی و ... چه کردید؟
در جامعه،شما در برابر موقتی سازی قرارداد های کار،فلاکت مردم در بخش درمان،گسترش فساد و حقوق زیر خط فقر چه کردید؟
شما وقتی دانشجویان،معلمان،بازنشسته ها،کارگران،مال باخته ها به دنبال حقشان فریاد می زدند کجا بودید؟ وقتی لهشان می کردند کجا بودید؟حالا بیرون آمده ید،رستم دستان شده اید و شعار می دهید؟
این ما بودیم که اعتراض کردیم،برای حق خواهی تحت فشار قرار گرفتیم و در کنارمردم ایستادیم.اکنون این گونه ناجوانمردانه اتهام می زنید و به جان فعالین صنفی افتاده اید.
این ما بودیم که هشدار دادیم ادامه این سیاست ها دانشگاه و جامعه را متلاشی می کند و شما دنبال زد و خورد های جناحی بودید.
کمی شرافت به خرج بدهید و به جای پرونده سازی و اتهام زنی و حمایت از دست اندازی به دانشگاه،ریشه های مشکلات امروز دانشگاه و جامعه را نشان دهید.
این مقطع هم با سربلندی شوراهای صنفی و فعالین مستقل دانشجویی به پایان خواهد رسید.اما روی شما تا ابد سیاه خواهد ماند.
4⃣4⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran
همه چیز به سرعت در حال عبور است.بچه های صنفی را هدف گرفته اند. خبرنامه دانشجویان ایران در حمله های سریالی به شوراهای صنفی کشور آن ها را به لیدری تجمعات اخیر دردانشگاه متهم کرده است.مشخصا پدرام پذیره و فائزه عبدی پور را سردسته اغتشاشات اخیر معرفی کرده اند و در مورد سها مرتضایی با خرسندی بازداشت وی را به پرونده های ساختگی در سایت خودشان ارجاع داده اند.
گذشته از این که این ها تخیلی و پرونده سازی هدفمند است و در جای خود قابل پیگیریست باید بگویم :
شما زمان پولی شدن آموزش در روندی تدریجی چه کردید؟
شما زمانی که هزینه ی درمان و خوراک و تحصیل دانشجویان و مردم چند برابر میشد چه کردید؟
شما در برابر بومی گزینی،تفکیک جنسیتی،محروم سازی های سیستماتیک از تحصیل،رانت بازی هیئت علمی و ... چه کردید؟
در جامعه،شما در برابر موقتی سازی قرارداد های کار،فلاکت مردم در بخش درمان،گسترش فساد و حقوق زیر خط فقر چه کردید؟
شما وقتی دانشجویان،معلمان،بازنشسته ها،کارگران،مال باخته ها به دنبال حقشان فریاد می زدند کجا بودید؟ وقتی لهشان می کردند کجا بودید؟حالا بیرون آمده ید،رستم دستان شده اید و شعار می دهید؟
این ما بودیم که اعتراض کردیم،برای حق خواهی تحت فشار قرار گرفتیم و در کنارمردم ایستادیم.اکنون این گونه ناجوانمردانه اتهام می زنید و به جان فعالین صنفی افتاده اید.
این ما بودیم که هشدار دادیم ادامه این سیاست ها دانشگاه و جامعه را متلاشی می کند و شما دنبال زد و خورد های جناحی بودید.
کمی شرافت به خرج بدهید و به جای پرونده سازی و اتهام زنی و حمایت از دست اندازی به دانشگاه،ریشه های مشکلات امروز دانشگاه و جامعه را نشان دهید.
این مقطع هم با سربلندی شوراهای صنفی و فعالین مستقل دانشجویی به پایان خواهد رسید.اما روی شما تا ابد سیاه خواهد ماند.
4⃣4⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran
🌀چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید!
✍ احسان الیاسی/دبیر سابق شواری صنفی دانشجویان دانشگاه شهید رجایی
طرح جدید دولت برای حذف سنوات دوران تحصیل در زمان بازنشسگی ناشی از فراموش کردن جایگاه معلمی و دیدگاه دولت نسبت به آموزش و پروش است.
چنین طرح هایی که معیشت و زندگی شرافتمندانه معلمان را به خطر انداخته است، بصورت پیوسته در هیأت دولت و جلسات مستمر وزارت آموزش و پرورش تصویب می شود و از این بابت غافلگیر نشده ایم اما این طرح مانند پاره کردن تعهد نامه ایست که ما بین دانشجو معلمان و وزارت آموزش و پرورش امضا شده است( قانون متعهدین خدمت مجلس شورای اسلامی سال 1369).
دولتی که دیدگاهش نسبت به معلمان تداعی گر دوران برده داری است یا ملموس تر بگوییم : نشأت گرفته از نگاه ابزاری به معلمی است که معلمان را کارگرانی مزدبگیر می داند و از آنجا که معلم، نه توان کاری دیگر دارد و نه قدرتی برای چانه زنی؛ هر آنچه که از دستشان بر می آید برای فشار بیشتر بر آنان اعمال می کنند و از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
ماجرا از امضای قانون متعهدین خدمتی شروع می شود که معلم را به نیروی کاری بدل خواهد کرد که فکر، جسم و زمانش را به دولت فروخته است.اما دولت به همین نیز بسنده نکرده و به قانون متعهدین خدمت نیز پایبند نیست.
جالب است بدانید که طرح جدید دولت برای حذف سنوات، خود ناقض ماده 7 قانون متعهدین خدمت مجلس شورای اسلامی سال 1369 است «پس از استخدام رسمی حداکثر مدت دو سال از مدت تحصیل دانشجویان دوره کاردانی و حداکثر چهار سال از مدت تحصیل دانشجویان دوره کارشناسی و دانش آموزان دانشسراهای تربیت معلم جز سابقه خدمت رسمی آنان منظور و از نظر ترفیع (پایه، گروه، #بازنشستگی) محاسبه خواهد شد». روشن تر خدمتتات عرض کنم دولت به قوانینی که با ما عهد بسته است نیز پایبند نیست!
تزریق نا امیدی و نگاه تحقیر آمیز به معلمان اولین پیامد این طرح خواهد بود که تبعات سنگینی به بار خواهد آورد؛ از بین بردن کرامت انسانی یک معلم باعث از دست رفتن جایگاه آنان، چه در کلاس درس و چه در جامعه خواهد شد و جامعه، معلمان را مزدبگیرانی حقیر می پندارد که برای لقمه ای نان در کلاس های درس حاضر می شوند.
معلم نیز نقش جدید خود را پذیرفته و بنا بر وظیفه تنها برای پر کردن ساعات کاری در کلاس درس، حضور فیزیکی خواهد داشت. حال بگذارید که پیامد های افزایش دوران خدمت و مباحث مالی را باز نکنیم.
از دولت انتظاری برای شنیدن صدایمان نداریم اما اینبار سخنمان با دلسوزان این مملکت است و باز می گوییم که اخلال در آموزش صحیح فرزندان آینده این سرزمین باعث سقوط جامعه خواهد شد به گونه ای که بازسازی آن را غیر ممکن می سازد.
تا دیر نشده دیدگاهتان را تغییر دهید و به این باور برسید که معلمی شغل نیست بلکه جایگاهی برای اصلاح و پیشرفت جامعه است.
#یادداشت
4⃣5⃣3⃣
@senfi_uni_iran
✍ احسان الیاسی/دبیر سابق شواری صنفی دانشجویان دانشگاه شهید رجایی
طرح جدید دولت برای حذف سنوات دوران تحصیل در زمان بازنشسگی ناشی از فراموش کردن جایگاه معلمی و دیدگاه دولت نسبت به آموزش و پروش است.
چنین طرح هایی که معیشت و زندگی شرافتمندانه معلمان را به خطر انداخته است، بصورت پیوسته در هیأت دولت و جلسات مستمر وزارت آموزش و پرورش تصویب می شود و از این بابت غافلگیر نشده ایم اما این طرح مانند پاره کردن تعهد نامه ایست که ما بین دانشجو معلمان و وزارت آموزش و پرورش امضا شده است( قانون متعهدین خدمت مجلس شورای اسلامی سال 1369).
دولتی که دیدگاهش نسبت به معلمان تداعی گر دوران برده داری است یا ملموس تر بگوییم : نشأت گرفته از نگاه ابزاری به معلمی است که معلمان را کارگرانی مزدبگیر می داند و از آنجا که معلم، نه توان کاری دیگر دارد و نه قدرتی برای چانه زنی؛ هر آنچه که از دستشان بر می آید برای فشار بیشتر بر آنان اعمال می کنند و از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
ماجرا از امضای قانون متعهدین خدمتی شروع می شود که معلم را به نیروی کاری بدل خواهد کرد که فکر، جسم و زمانش را به دولت فروخته است.اما دولت به همین نیز بسنده نکرده و به قانون متعهدین خدمت نیز پایبند نیست.
جالب است بدانید که طرح جدید دولت برای حذف سنوات، خود ناقض ماده 7 قانون متعهدین خدمت مجلس شورای اسلامی سال 1369 است «پس از استخدام رسمی حداکثر مدت دو سال از مدت تحصیل دانشجویان دوره کاردانی و حداکثر چهار سال از مدت تحصیل دانشجویان دوره کارشناسی و دانش آموزان دانشسراهای تربیت معلم جز سابقه خدمت رسمی آنان منظور و از نظر ترفیع (پایه، گروه، #بازنشستگی) محاسبه خواهد شد». روشن تر خدمتتات عرض کنم دولت به قوانینی که با ما عهد بسته است نیز پایبند نیست!
تزریق نا امیدی و نگاه تحقیر آمیز به معلمان اولین پیامد این طرح خواهد بود که تبعات سنگینی به بار خواهد آورد؛ از بین بردن کرامت انسانی یک معلم باعث از دست رفتن جایگاه آنان، چه در کلاس درس و چه در جامعه خواهد شد و جامعه، معلمان را مزدبگیرانی حقیر می پندارد که برای لقمه ای نان در کلاس های درس حاضر می شوند.
معلم نیز نقش جدید خود را پذیرفته و بنا بر وظیفه تنها برای پر کردن ساعات کاری در کلاس درس، حضور فیزیکی خواهد داشت. حال بگذارید که پیامد های افزایش دوران خدمت و مباحث مالی را باز نکنیم.
از دولت انتظاری برای شنیدن صدایمان نداریم اما اینبار سخنمان با دلسوزان این مملکت است و باز می گوییم که اخلال در آموزش صحیح فرزندان آینده این سرزمین باعث سقوط جامعه خواهد شد به گونه ای که بازسازی آن را غیر ممکن می سازد.
تا دیر نشده دیدگاهتان را تغییر دهید و به این باور برسید که معلمی شغل نیست بلکه جایگاهی برای اصلاح و پیشرفت جامعه است.
#یادداشت
4⃣5⃣3⃣
@senfi_uni_iran
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
دانشجو، كارگر بي مزد
نگاهي به اطرافمان که بيندازيم دانشجويان کارگر را در جاي جاي شهر مي بينيم: کافي شاپ ها، کتابفروشي ها، چاپخانه ها، مراکز آموزشي کنکور، مراکز خدماتي ترجمه و تايپ و حتي مقاله و پايان نامه نويسي فروشي ها که احتمالاً با پرستيژ ترين شغل هاي کنوني بازار هستند؛ در رده هاي بعدي نيز مي توان از کارگران ساده خدماتي فروشگاه هاي زنجيره اي، بوتيک ها، سوپرمارکت ها، تاکسي تلفني ها، نظافتچيان منزل، کارگران واحدهاي توليدي کوچک و غيره نام برد.
دانشجويان و تحصيلکردگاني که براي تامين هزينه هاي معيشت و آموزش خود مجبور به تن سپردن به شغل هاي کم درآمد پايين تر از حداقل دستمزد مندرج در قانون کار و با ساعات کار بالا، بدون بيمه و بي ربط با رشته تحصيلي شان مي شوند. نتيجه اين فرآيند چيزي نخواهد بود جز کاهش کيفيت تحصيل از يک سو و استثمار در بازار کار از سوي ديگر. به عبارت ديگر امروز با دانشجوياني روبه رو هستيم که در نهايت نه کار کرده اند که بتوانند سرمايه اي براي خود دست و پا کنند و مستقل شوند و نه درس خوانده اند تا فرصتي براي دستيابي به مناسبات شغلي بالاتر را پيدا کنند. هرچند نبود بازار شغلي و وجود انواع و اقسام رانت ها را هم بايد به اين معادله اضافه کرد. يک استثمار چندگانه.
دلايل عيني چنين روند جبري اي در زيست دانشجويان را مي توان در افزايش هزينه هاي اسکان خوابگاهي، افزايش هزينه تغذيه به اصطلاح يارانه اي دانشگا ه ها، افزايش هزينه واحدهاي درسي، حذف بسياري از يارانه هاي تحصيلي همچون يارانه انتشارات و پايان نامه، هزينه هاي ميليوني استفاده از آزمايشگاه ها، گرفتن انواع و اقسام پول هاي غيرموجه در قالب جريمه هاي ميليوني سنوات تحصيلي، هزينه واحدهاي پيش نياز و افتاده و هزينه اي تحت عنوان خدمات آموزشي از دانشجويان روزانه و غيره دانست که هر ترم و هر سال بر ميزان آن افزوده مي شود.
ماجرا از اواخر دوران جنگ شروع مي شود، ايده تعديل ساختاري و خصوصي سازي دولت بر سر زبان دولتمردان مي افتد و چوب حراجشان به سراغ آموزش مي آيد. آموزش چه در بخش عمومي آن يعني آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالي بسرعت به سمت رشد کمي و بي حساب و کتاب پيش مي رود و از سوي ديگر دولت هر روز از الزامي که قانون اساسي بر عهده اش گذاشته است يعني اصل 30 قانون اساسي (حق آموزش رايگان و برابر براي همه افراد جامعه) پا پس مي کشد.
اين ايده و اين نوع سياستگذاري در سال هاي بعد جدي تر پي گرفته شد. از سويي شاهد خصوصي سازي مدارس دولتي و پيدايش مدارس شهريه اي با اسامي مختلف هستيم و از سوي ديگر پديده دانشجويان پولي با عناوين مختلفي همچون شبانه، غير انتفاعي، آزاد، پرديس خودگردان، کار و دانش و غيره . امروز کمتر از 10 درصد ظرفيت دانشجويي کشور سهم دانشجويان روزانه سراسري (غيرپولي در بخش شهريه) است. هرچند در آنجا که بحث جناح هاي سياسي به ميان آيد، تفاوتي بين جناح هاي موجود در اجراي اين سياستگذاري وجود ندارد، اما تشديد اين وضع را به وضوح مي توان در سياست هاي دو دولت اخير که اتفاقاً از دو جناح سياسي متفاوت هم بودند مشاهده کرد.
اما مشکل کجاست؟
خصوصي سازي و پولي سازي دانشگاه ها در کنار قوانيني چون بومي گزيني 80 به 20 درصد، پذيرش جنسيتي بسياري از رشته محل ها و همچنين سهميه هاي ارگاني برخي سازمان از يک سو و ايجاد دانشگاه هاي خاص سازماني که دو وجه پديده اي است که مي توان اسمش را پذيرش ايدئولوژيک دانشگاه ها نامگذاري کرد، اقدام به نوعي غربالگري از ميان جمعيت کشور مي کند تا فرادستان را به دانشگاه ها بياورد و فرودستان را تا سر حد ممکن طرد و حذف کند.
خصوصي سازي و پولي سازي بازار آموزش فرادستان اقتصادي را از سايرين جدا مي کند، بومي گزيني ها مرکزنشينان را در دانشگاه هاي برتر مرکز حفظ مي کند، پذيرش هاي جنسيتي زنان را به نفع مردان کنار مي زند و در آخر پذيرش ايدئولوژيک صاحب منصبان را غربال مي کند.
نهايتاً اين فرآيند منجر به طبقاتي شدن آموزش مي شود. آموزشي که گاه مي تواند تنها راه گريز طبقات کم درآمد جامعه براي کنده شدن از جايگاه هاي بي تحرک و جمود يافته طبقاتي که در نتيجه سلطه فرادستان به وجود آمده است، باشد. چرا که اين آموزش است که ميزان و کيفيت دستيابي به ساير منابع و امکانات جامعه همچون ثروت، سياست، جايگاه فرهنگي و در يک کلمه قدرت را مشخص مي کند. بار ديگر اصل 30 قانون اساسي را مرور مي کنيم، دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد. حال پرسشي که در برابرمان قد علم کرده است اين است که،کجاي اين سياستگذاري ها بر اساس قانون اساسي کشورمان انجام مي شود؟
امیرحسین سعادت
لینک : روزنامه ایران 96/1/14
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6461&pid=11&type=0
#یادداشت
2️⃣7️⃣4️⃣
@senfi_uni_iran
نگاهي به اطرافمان که بيندازيم دانشجويان کارگر را در جاي جاي شهر مي بينيم: کافي شاپ ها، کتابفروشي ها، چاپخانه ها، مراکز آموزشي کنکور، مراکز خدماتي ترجمه و تايپ و حتي مقاله و پايان نامه نويسي فروشي ها که احتمالاً با پرستيژ ترين شغل هاي کنوني بازار هستند؛ در رده هاي بعدي نيز مي توان از کارگران ساده خدماتي فروشگاه هاي زنجيره اي، بوتيک ها، سوپرمارکت ها، تاکسي تلفني ها، نظافتچيان منزل، کارگران واحدهاي توليدي کوچک و غيره نام برد.
دانشجويان و تحصيلکردگاني که براي تامين هزينه هاي معيشت و آموزش خود مجبور به تن سپردن به شغل هاي کم درآمد پايين تر از حداقل دستمزد مندرج در قانون کار و با ساعات کار بالا، بدون بيمه و بي ربط با رشته تحصيلي شان مي شوند. نتيجه اين فرآيند چيزي نخواهد بود جز کاهش کيفيت تحصيل از يک سو و استثمار در بازار کار از سوي ديگر. به عبارت ديگر امروز با دانشجوياني روبه رو هستيم که در نهايت نه کار کرده اند که بتوانند سرمايه اي براي خود دست و پا کنند و مستقل شوند و نه درس خوانده اند تا فرصتي براي دستيابي به مناسبات شغلي بالاتر را پيدا کنند. هرچند نبود بازار شغلي و وجود انواع و اقسام رانت ها را هم بايد به اين معادله اضافه کرد. يک استثمار چندگانه.
دلايل عيني چنين روند جبري اي در زيست دانشجويان را مي توان در افزايش هزينه هاي اسکان خوابگاهي، افزايش هزينه تغذيه به اصطلاح يارانه اي دانشگا ه ها، افزايش هزينه واحدهاي درسي، حذف بسياري از يارانه هاي تحصيلي همچون يارانه انتشارات و پايان نامه، هزينه هاي ميليوني استفاده از آزمايشگاه ها، گرفتن انواع و اقسام پول هاي غيرموجه در قالب جريمه هاي ميليوني سنوات تحصيلي، هزينه واحدهاي پيش نياز و افتاده و هزينه اي تحت عنوان خدمات آموزشي از دانشجويان روزانه و غيره دانست که هر ترم و هر سال بر ميزان آن افزوده مي شود.
ماجرا از اواخر دوران جنگ شروع مي شود، ايده تعديل ساختاري و خصوصي سازي دولت بر سر زبان دولتمردان مي افتد و چوب حراجشان به سراغ آموزش مي آيد. آموزش چه در بخش عمومي آن يعني آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالي بسرعت به سمت رشد کمي و بي حساب و کتاب پيش مي رود و از سوي ديگر دولت هر روز از الزامي که قانون اساسي بر عهده اش گذاشته است يعني اصل 30 قانون اساسي (حق آموزش رايگان و برابر براي همه افراد جامعه) پا پس مي کشد.
اين ايده و اين نوع سياستگذاري در سال هاي بعد جدي تر پي گرفته شد. از سويي شاهد خصوصي سازي مدارس دولتي و پيدايش مدارس شهريه اي با اسامي مختلف هستيم و از سوي ديگر پديده دانشجويان پولي با عناوين مختلفي همچون شبانه، غير انتفاعي، آزاد، پرديس خودگردان، کار و دانش و غيره . امروز کمتر از 10 درصد ظرفيت دانشجويي کشور سهم دانشجويان روزانه سراسري (غيرپولي در بخش شهريه) است. هرچند در آنجا که بحث جناح هاي سياسي به ميان آيد، تفاوتي بين جناح هاي موجود در اجراي اين سياستگذاري وجود ندارد، اما تشديد اين وضع را به وضوح مي توان در سياست هاي دو دولت اخير که اتفاقاً از دو جناح سياسي متفاوت هم بودند مشاهده کرد.
اما مشکل کجاست؟
خصوصي سازي و پولي سازي دانشگاه ها در کنار قوانيني چون بومي گزيني 80 به 20 درصد، پذيرش جنسيتي بسياري از رشته محل ها و همچنين سهميه هاي ارگاني برخي سازمان از يک سو و ايجاد دانشگاه هاي خاص سازماني که دو وجه پديده اي است که مي توان اسمش را پذيرش ايدئولوژيک دانشگاه ها نامگذاري کرد، اقدام به نوعي غربالگري از ميان جمعيت کشور مي کند تا فرادستان را به دانشگاه ها بياورد و فرودستان را تا سر حد ممکن طرد و حذف کند.
خصوصي سازي و پولي سازي بازار آموزش فرادستان اقتصادي را از سايرين جدا مي کند، بومي گزيني ها مرکزنشينان را در دانشگاه هاي برتر مرکز حفظ مي کند، پذيرش هاي جنسيتي زنان را به نفع مردان کنار مي زند و در آخر پذيرش ايدئولوژيک صاحب منصبان را غربال مي کند.
نهايتاً اين فرآيند منجر به طبقاتي شدن آموزش مي شود. آموزشي که گاه مي تواند تنها راه گريز طبقات کم درآمد جامعه براي کنده شدن از جايگاه هاي بي تحرک و جمود يافته طبقاتي که در نتيجه سلطه فرادستان به وجود آمده است، باشد. چرا که اين آموزش است که ميزان و کيفيت دستيابي به ساير منابع و امکانات جامعه همچون ثروت، سياست، جايگاه فرهنگي و در يک کلمه قدرت را مشخص مي کند. بار ديگر اصل 30 قانون اساسي را مرور مي کنيم، دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد. حال پرسشي که در برابرمان قد علم کرده است اين است که،کجاي اين سياستگذاري ها بر اساس قانون اساسي کشورمان انجام مي شود؟
امیرحسین سعادت
لینک : روزنامه ایران 96/1/14
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6461&pid=11&type=0
#یادداشت
2️⃣7️⃣4️⃣
@senfi_uni_iran