Forwarded from کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
اطلاعیە📢📢
📢📢
فردا سە شنبە 27اردیبهشت
بە علت الودگی و شرایط نامناسب اب و هوا
جهت سلامت حال عضویان کتابخانە
فعالیت های کتابخانە تعطیل است
لطفا از مراجعەبە کتابخانە خودداری فرمایید
باتشکر
📢📢
فردا سە شنبە 27اردیبهشت
بە علت الودگی و شرایط نامناسب اب و هوا
جهت سلامت حال عضویان کتابخانە
فعالیت های کتابخانە تعطیل است
لطفا از مراجعەبە کتابخانە خودداری فرمایید
باتشکر
پێشەوا غەزالی:
هەر کاتێک کەسێکت بینی کە بە خەڵکی گومانی خراپ دەباتوو توانجیان لێ دەداتوو هەوڵ دەدات کە عەیبیان دەر بخات؛ بزانە کە ئەو کەسە دەروونێکی ناپاکی هەیەو ئەو خراپەیە لە دەروونیەوە هەڵدەقوڵێت بۆیە خەڵکی وا دەبینێت..
بزانن کە باوەڕداری ڕاستەقینە بۆ خەڵکی عوزر دەهێنێتەوە... بەڵام کەسێک کە مونافقوو دوو ڕوو بێت شوێنی عەیبی خەڵک دەکەوێت بۆ ئەوەی ئابڕوویان بەرێت، باوەڕدار، دەروونێکی پاکوو سافی هەیە نیسبەت بە مافوو حەقی تەواوی خەڵکی...
خودایە دڵەکانمان لە هەموو شتێکی پیس، پاک بکەرەوە...
وەرگێڕ: موحەممەد ئیزەدی ١٤٠١/٣/٣
@mohammdezadi
🌱🌱 @sardosh 🌱🌱
هەر کاتێک کەسێکت بینی کە بە خەڵکی گومانی خراپ دەباتوو توانجیان لێ دەداتوو هەوڵ دەدات کە عەیبیان دەر بخات؛ بزانە کە ئەو کەسە دەروونێکی ناپاکی هەیەو ئەو خراپەیە لە دەروونیەوە هەڵدەقوڵێت بۆیە خەڵکی وا دەبینێت..
بزانن کە باوەڕداری ڕاستەقینە بۆ خەڵکی عوزر دەهێنێتەوە... بەڵام کەسێک کە مونافقوو دوو ڕوو بێت شوێنی عەیبی خەڵک دەکەوێت بۆ ئەوەی ئابڕوویان بەرێت، باوەڕدار، دەروونێکی پاکوو سافی هەیە نیسبەت بە مافوو حەقی تەواوی خەڵکی...
خودایە دڵەکانمان لە هەموو شتێکی پیس، پاک بکەرەوە...
وەرگێڕ: موحەممەد ئیزەدی ١٤٠١/٣/٣
@mohammdezadi
🌱🌱 @sardosh 🌱🌱
Forwarded from نووسینەکان خۆم
اطلاعیە اطلاعیە اطلاعیە
کتابخانەی زانیاری سردوش برگزار می کند 👇👇👇👇👇👇👇👇
یک برنامە کە صندوق وام قرض الحسنە و دانش آموزان سردوش را پوشش می دهد، بدین شیوە کە👇👇👇
شورای صندوق گزارش عملکرد صندوق را ارائە می دهند و کاک محسن محمودی در مورد وضعیت و تاثیرات آن در سطح شهرستان سخنانی ایراد می فرمایند.
همچنین کاک ابوبکر ایزدی مباحثی انگیزشی و مشاورەای برای دانش آموزان ارائە خواهند کرد.
کسانی کە تمایل دارند می توانند شرکت کنند.
اما از دانش آموزان عزیز درخواست داریم کە حتما شرکت کنند چون برای آنها بسیار ضروری و لازم است. و یک جایزە برای دانش آموزان👇👇👇😊😊
دانش آموزان کلاس 6 و راهنمایی ها و دبیرستانی و دانشجوها می توانند بە مراسم بیایند و توجە کنند کە در بین کسانی کە آن شب بە مراسم می آیند: کلاس 6 یک نفر بە قید قرعەکشی 200 هزار کارت هدیە و در بین راهنمایی ها دو نفر بە قید قرعەکشی هرکدام 200 هزار کارت هدیە و در بین دبیرستانی ها هم دو نفر بە قید قرعەکشی هر کدام 200 هزار کارت هدیە و بین دانشجوها هم یک نفر انتخاب می شود.
٭٭٭٭٭ از چند نفر هم بە مناسبت های متفاوت تقدیر خواهد شد ٭٭٭٭٭
حضور شما عزیزان سبب دلگرمی ما می شود.
زمان: پنج شنبه ١٩ خرداد ١٤٠١، شب ساعت ٩ قدیم
مکان: کتابخانەی روستا
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
کتابخانەی زانیاری سردوش برگزار می کند 👇👇👇👇👇👇👇👇
یک برنامە کە صندوق وام قرض الحسنە و دانش آموزان سردوش را پوشش می دهد، بدین شیوە کە👇👇👇
شورای صندوق گزارش عملکرد صندوق را ارائە می دهند و کاک محسن محمودی در مورد وضعیت و تاثیرات آن در سطح شهرستان سخنانی ایراد می فرمایند.
همچنین کاک ابوبکر ایزدی مباحثی انگیزشی و مشاورەای برای دانش آموزان ارائە خواهند کرد.
کسانی کە تمایل دارند می توانند شرکت کنند.
اما از دانش آموزان عزیز درخواست داریم کە حتما شرکت کنند چون برای آنها بسیار ضروری و لازم است. و یک جایزە برای دانش آموزان👇👇👇😊😊
دانش آموزان کلاس 6 و راهنمایی ها و دبیرستانی و دانشجوها می توانند بە مراسم بیایند و توجە کنند کە در بین کسانی کە آن شب بە مراسم می آیند: کلاس 6 یک نفر بە قید قرعەکشی 200 هزار کارت هدیە و در بین راهنمایی ها دو نفر بە قید قرعەکشی هرکدام 200 هزار کارت هدیە و در بین دبیرستانی ها هم دو نفر بە قید قرعەکشی هر کدام 200 هزار کارت هدیە و بین دانشجوها هم یک نفر انتخاب می شود.
٭٭٭٭٭ از چند نفر هم بە مناسبت های متفاوت تقدیر خواهد شد ٭٭٭٭٭
حضور شما عزیزان سبب دلگرمی ما می شود.
زمان: پنج شنبه ١٩ خرداد ١٤٠١، شب ساعت ٩ قدیم
مکان: کتابخانەی روستا
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
Telegram
کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
بامردم، برای مردم
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
Forwarded from کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
اطلاعیە اطلاعیە اطلاعیە اطلاعیە
کتابخانەی زانیاری سردوش در نظر دارد برای فصل تابستان کلاس های ٭٭٭ آموزش زبان انگلیسی ٭٭٭ برگزار کند. و از آموزشگاە صائب مریوان مربی برای تدریس آمدە و از متقاضیان شهریەی کلاس ها گرفتە می شود. همچنین متقاضیان طبق سطح خودشان در کلاس های جداگانە خواهند بود.
بنابراین از کلاس پنجم بە بالا کسانی کە تمایل بە شرکت و فراگیری زبان انگلیسی دارند تا روز شنبه چهار تیر ماە بە کتابخانە و یا شمارە تلفن و آیدی زیر اطلاع دهند.
تلفن: 09184397756 محمد توانا
@mohammad_tawana44
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
کتابخانەی زانیاری سردوش در نظر دارد برای فصل تابستان کلاس های ٭٭٭ آموزش زبان انگلیسی ٭٭٭ برگزار کند. و از آموزشگاە صائب مریوان مربی برای تدریس آمدە و از متقاضیان شهریەی کلاس ها گرفتە می شود. همچنین متقاضیان طبق سطح خودشان در کلاس های جداگانە خواهند بود.
بنابراین از کلاس پنجم بە بالا کسانی کە تمایل بە شرکت و فراگیری زبان انگلیسی دارند تا روز شنبه چهار تیر ماە بە کتابخانە و یا شمارە تلفن و آیدی زیر اطلاع دهند.
تلفن: 09184397756 محمد توانا
@mohammad_tawana44
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
Telegram
کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
بامردم، برای مردم
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
Forwarded from کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
اطلاعیە اطلاعیە
کتابخانەی زانیاری سردوش در نظر دارد کلاس آموزش خیاطی برگزار کند و در آخر کلاس هم کسانی کە در امتحان قبول شوند بە آنها مدرک معتبر فنی حرفەای دادە می شود.
لذا کسانی کە تمایل بە یادگیری خیاطی دارند با شمارەهای زیر تماس گرفتە و آمادگی خود را اعلام کنید.
دلنیا جهانی: 09187753940
یوسرا خوشنواز: 09182712814
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
کتابخانەی زانیاری سردوش در نظر دارد کلاس آموزش خیاطی برگزار کند و در آخر کلاس هم کسانی کە در امتحان قبول شوند بە آنها مدرک معتبر فنی حرفەای دادە می شود.
لذا کسانی کە تمایل بە یادگیری خیاطی دارند با شمارەهای زیر تماس گرفتە و آمادگی خود را اعلام کنید.
دلنیا جهانی: 09187753940
یوسرا خوشنواز: 09182712814
https://tttttt.me/Zaneari_sardosh
Telegram
کتێبخانە و کانوونی سەردۆش
بامردم، برای مردم
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
1394
مرکزی مشارکتی مستقلِ علمی، فرهنگی اجتماعی کتابخوانی و آگاهی بخشی
تأسیس صندوق وام قرض الحسنە
راەاندازی مرکز نیکوکاری گەشانەوە
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cm_4S9BOfK
📠جهت ارتباط با ادمین📠
@mohammad_tawana44
۰۹۱۸۴۳۹۷۷۵۶
✅جزئیات جدید از توافق قرارداد (برجام) بین ایران و آمریکا
🔹۱- آمریکا چند روز پیش از طریق اروپا پیشنهادشو فرستاد که اگر ایران دیگه پیگیر هستهای نباشه ، اونم برجام رو قبول داره و تحریما لغو میشن.
🔹۲- ایران هم دیروز قبول کرده، توافق کنه و ادامهی تیغ بازی هستهایش رو متوقف کنه و برگرده سر برجام، ولی به یک شرط، اینکه که اگر این دفعه آمریکا مثل ترامپ برجام رو لغو کرد باید ۲۰۰ میلیارددلار خسارت به ایران بده بعد میتونه برجامو لغو کنه ، و در اون حالت ایران هم دوباره میره هستهایش رو ادامه میده.
🔹۳- ایران امروز تاییدیه بهشون داده که قبوله قربانت با ۲۰۰ میلیارد تضمین راضیام و حله توافق کنیم.
🔷۴- و اگر آمریکا هم تا فردا پسفردا تایید کنه و این شرط ارزان قیمت ایران رو قبول کنه، برجام و توافق قطعی میشه و تحریما لغو میشوند
اما/اما/اما
🟡۵- اگر توافق، این هفته نهایی بشه
از ژانویه ۲۰۲۳ یعنی دیماه امسال ۱۴۰۱، تحریمها دونه دونه لغو میشن، و ارزانی هم برمیگرده به این مملکت درهم شکسته ما و کمی مردم تنفس میکنند.
(ادامه در پست بعدی)
☀️☀️ @sardosh ☀️☀️
🔹۱- آمریکا چند روز پیش از طریق اروپا پیشنهادشو فرستاد که اگر ایران دیگه پیگیر هستهای نباشه ، اونم برجام رو قبول داره و تحریما لغو میشن.
🔹۲- ایران هم دیروز قبول کرده، توافق کنه و ادامهی تیغ بازی هستهایش رو متوقف کنه و برگرده سر برجام، ولی به یک شرط، اینکه که اگر این دفعه آمریکا مثل ترامپ برجام رو لغو کرد باید ۲۰۰ میلیارددلار خسارت به ایران بده بعد میتونه برجامو لغو کنه ، و در اون حالت ایران هم دوباره میره هستهایش رو ادامه میده.
🔹۳- ایران امروز تاییدیه بهشون داده که قبوله قربانت با ۲۰۰ میلیارد تضمین راضیام و حله توافق کنیم.
🔷۴- و اگر آمریکا هم تا فردا پسفردا تایید کنه و این شرط ارزان قیمت ایران رو قبول کنه، برجام و توافق قطعی میشه و تحریما لغو میشوند
اما/اما/اما
🟡۵- اگر توافق، این هفته نهایی بشه
از ژانویه ۲۰۲۳ یعنی دیماه امسال ۱۴۰۱، تحریمها دونه دونه لغو میشن، و ارزانی هم برمیگرده به این مملکت درهم شکسته ما و کمی مردم تنفس میکنند.
(ادامه در پست بعدی)
☀️☀️ @sardosh ☀️☀️
🔹۶- چرا آمریکا به توافق مل داد؟
جنگ اوکراین ، از قبل طراحی روسیه و ایران بوده .
این دوتا ، میدونستن ناتوی اروپا برای حمایت از اوکراین ، روسیه رو تحریم میکنند
بعدش
روسیه که طبق پیشبینی خودش تحریم شد ، اومد قراردادشکنی کرد و یکهو به اروپا نفت و گاز نداد(شیرفلکه رو تا نصفه بست)
بعد ازین کار قیمت بنزین و ترابری هم تو اروپا هم تو آمریکا یکهو چندبرابر رفت بالا و معضل درست کرد براشون...
عربها هم اینور نتونستن کسری گاز و نفت اروپا رو جبران کنن و اگر این بیگازی ، تا زمستون امسال ادامه پیدا میکرد ، اروپا رسما فلج میشد ، آمریکا هم به دردسر می افتاد . برای همین شل کردند توافق کنن
حالا همه راضی ان به سازش .
هم ایران از تحریمای کمرشکن در بیاد
هم اروپا بهم نمیریزه
هم آمریکا موقتا یه خاکی میگیره سرش تا بعداً... ببینه چطور بازم ایرانو اذیت کنه .
🔙حالا این وسط ، خیلی پول گیر ایران میاد از رفع تحریمها ،
ولی اول روسیه که با راه اندازی جنگ اوکراین و درست کردن این همه داستان به ایران کمک کرده ، اول بش خودشو و سهم اصلی رو میبره...
یه مقدارم که چین میبره...
چون لفظی از دور حمایت کلامی کرده...
بقیهشم دولت ایران میبره بزنه به سوراخ سمبههای این چندسال مملکت و برخی از اون کارایی که فضولیش به ما نیومده !
هرچی هم ازینا موند ، قراره بزنن به زخم ما مردمی که این ۵ سال عمرمون هدر رفت و زجر کشیدیم
اما توافق نهایی بشه
در هر حال آره ، #حتماً ارزانی مشهودی تو بازار و جامعه میاد تا اخر امسال...
توی مسکن فعلأ نه....
ولی ارزانی توی خودرو و خوراک و پوشاک و... خیلی زود خودشو نشون میده .
ولی اینکه این ارزانی چقدر هست
هنوز کارشناسان اقتصادی نظر دقیقی ارائه نکردند فقط گفتند تنفس خوب و واضحی به جیب مردم میده .
☀️☀️ @sardosh ☀️☀️
جنگ اوکراین ، از قبل طراحی روسیه و ایران بوده .
این دوتا ، میدونستن ناتوی اروپا برای حمایت از اوکراین ، روسیه رو تحریم میکنند
بعدش
روسیه که طبق پیشبینی خودش تحریم شد ، اومد قراردادشکنی کرد و یکهو به اروپا نفت و گاز نداد(شیرفلکه رو تا نصفه بست)
بعد ازین کار قیمت بنزین و ترابری هم تو اروپا هم تو آمریکا یکهو چندبرابر رفت بالا و معضل درست کرد براشون...
عربها هم اینور نتونستن کسری گاز و نفت اروپا رو جبران کنن و اگر این بیگازی ، تا زمستون امسال ادامه پیدا میکرد ، اروپا رسما فلج میشد ، آمریکا هم به دردسر می افتاد . برای همین شل کردند توافق کنن
حالا همه راضی ان به سازش .
هم ایران از تحریمای کمرشکن در بیاد
هم اروپا بهم نمیریزه
هم آمریکا موقتا یه خاکی میگیره سرش تا بعداً... ببینه چطور بازم ایرانو اذیت کنه .
🔙حالا این وسط ، خیلی پول گیر ایران میاد از رفع تحریمها ،
ولی اول روسیه که با راه اندازی جنگ اوکراین و درست کردن این همه داستان به ایران کمک کرده ، اول بش خودشو و سهم اصلی رو میبره...
یه مقدارم که چین میبره...
چون لفظی از دور حمایت کلامی کرده...
بقیهشم دولت ایران میبره بزنه به سوراخ سمبههای این چندسال مملکت و برخی از اون کارایی که فضولیش به ما نیومده !
هرچی هم ازینا موند ، قراره بزنن به زخم ما مردمی که این ۵ سال عمرمون هدر رفت و زجر کشیدیم
اما توافق نهایی بشه
در هر حال آره ، #حتماً ارزانی مشهودی تو بازار و جامعه میاد تا اخر امسال...
توی مسکن فعلأ نه....
ولی ارزانی توی خودرو و خوراک و پوشاک و... خیلی زود خودشو نشون میده .
ولی اینکه این ارزانی چقدر هست
هنوز کارشناسان اقتصادی نظر دقیقی ارائه نکردند فقط گفتند تنفس خوب و واضحی به جیب مردم میده .
☀️☀️ @sardosh ☀️☀️
#تلنگر 📚
ميخواهم اينطوری باشم!
حوالي سی تا چهل سالگی ؛ فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظهء حال، بااهمیت تر از شادی، باارزش تر از تخیل و در صدر ِ همه، نفس هایی که نفهمیده دَم و بازدَم می شدند !
حالا میفهمم: استرس، تشویش، دلهره، ترس ِ آزمون، ترس ِ نتیجه، ترس ِ کنکور، اضطراب ِ سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهرهء تنهایی، تردیدهای ِ مستاصل کننده،
نگرانی از غربت، وحشت از غریبی، غصه های ِ عصر ِ جمعه، اول ِ مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری هرگز نه ماندگار بودند نه ارزش ِ لحظه های ِ هَدَررفته اَم را داشتند.
حالا میفهمم یک کبد ِ سالم چندبرابر ِ لیسانسم ارزشمند است. کلیه هایم از تمامی ِ کارهایم، دیسک کمرم از متراژ ِ خانه، تراکم ِ استخوانم از غروب های ِ جمعه،روحم از تمام ِ نگرانیهایم، زمانم از همهء ناشناختههای ِ آینده های ِ نیامده اَم، شادیم از تمام ِ لحظه های ِ عبوسم، امیدم از همهء یاس هایم باارزش تر بودند.
حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار ِ فرزندم زنده بمانم ارزش ِ تمام ِ شغل های ِ دنیا را دارد.
یقین دارم آدم هایی که به معنی ِ تمام ِ کلمه، لحظهء بودنشان را میفهمند با غبار ِ غم و تردید و غصه و ترس و اضطراب و چه شَوَدها نیالودند.
در حال، ماندند و ذهن ِ شان را خالی، حِسِّ شان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های ِ درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار می کنند.
به معنی ِ حقیقی ِ کلمه زنده اند و زندگی می کنند و به معنی ِ واقعی ِ کلمه در آرامش میمیرند:
سرخوش، همچون فصلی از زندگی،
جزیی از زندگی و در مسیر زندگی.
ارسالی:محمد قادری
@sardosh
ميخواهم اينطوری باشم!
حوالي سی تا چهل سالگی ؛ فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظهء حال، بااهمیت تر از شادی، باارزش تر از تخیل و در صدر ِ همه، نفس هایی که نفهمیده دَم و بازدَم می شدند !
حالا میفهمم: استرس، تشویش، دلهره، ترس ِ آزمون، ترس ِ نتیجه، ترس ِ کنکور، اضطراب ِ سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهرهء تنهایی، تردیدهای ِ مستاصل کننده،
نگرانی از غربت، وحشت از غریبی، غصه های ِ عصر ِ جمعه، اول ِ مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری هرگز نه ماندگار بودند نه ارزش ِ لحظه های ِ هَدَررفته اَم را داشتند.
حالا میفهمم یک کبد ِ سالم چندبرابر ِ لیسانسم ارزشمند است. کلیه هایم از تمامی ِ کارهایم، دیسک کمرم از متراژ ِ خانه، تراکم ِ استخوانم از غروب های ِ جمعه،روحم از تمام ِ نگرانیهایم، زمانم از همهء ناشناختههای ِ آینده های ِ نیامده اَم، شادیم از تمام ِ لحظه های ِ عبوسم، امیدم از همهء یاس هایم باارزش تر بودند.
حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار ِ فرزندم زنده بمانم ارزش ِ تمام ِ شغل های ِ دنیا را دارد.
یقین دارم آدم هایی که به معنی ِ تمام ِ کلمه، لحظهء بودنشان را میفهمند با غبار ِ غم و تردید و غصه و ترس و اضطراب و چه شَوَدها نیالودند.
در حال، ماندند و ذهن ِ شان را خالی، حِسِّ شان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های ِ درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار می کنند.
به معنی ِ حقیقی ِ کلمه زنده اند و زندگی می کنند و به معنی ِ واقعی ِ کلمه در آرامش میمیرند:
سرخوش، همچون فصلی از زندگی،
جزیی از زندگی و در مسیر زندگی.
ارسالی:محمد قادری
@sardosh
🔺در بین آلمانی ها قصه ای هست كه این چنین بیان می شود :
🔹مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده ، شک كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین، تمام روز او را زیر نظر گرفت!
🔹متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یك دزد راه می رود ، مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند،
آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند ، اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد!
زنش آن را جابه جا كرده بود،
🔹مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار میكند!
+ همیشه این نکته را به یاد داشته باشید
که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم!
@sardosh
🔹مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده ، شک كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین، تمام روز او را زیر نظر گرفت!
🔹متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یك دزد راه می رود ، مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند،
آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند ، اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد!
زنش آن را جابه جا كرده بود،
🔹مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار میكند!
+ همیشه این نکته را به یاد داشته باشید
که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم!
@sardosh
#چیرۆک
ئەڵێن ڕۆژێک،کەسێ بەناو شێخ تایەری کوڕی عاشوور، شاگردەکانی لە دەوری ئەڵقەیان بەستبوو، خەریک بوو کتێبی حەدیسی [بوخاری ] بۆ شی ئەکردنەوە. ؛ لە پڕا کابرایەک بەسەریانا هات و ڕووی لەشێخ کرد و گوتی:
تەماشاکە ! ! ئەوا لە ڕۆژئاوا [غەرب]خەڵک ئەچنە مانگ و مریخ، شێخیش تازە خەریکە حەدیسی بوخاریمان بۆ شەرح ئە کا!!!!
شێخ ئەفەرمێ : کێشەی ئەمە لەکوێدایە!!؟ چیت لەمەدا دیوە کە بووەتە هۆی سەرسوڕمانت!؟؟
مەخلوقێکی خودا ڕۆییوە و گەیشتووە بە مەخلوقێکی تری خودا...بەڵام ئامانجی ئێمە زۆر لەوە گەورەترە، ئێمە مەخلوقین و تێدەکۆشین بۆئەوەی بەخالق بگەین.
بەڵام لەم بەینەدا تۆ لە هەموو کەس داماوتر و سواڵکەرتری،ئەزانی بۆ؟ چونکە نە لەگەڵ ئەوان بە مانگ گەیشتی و نە لەگەڵ ئێمەش بە خالق[خولقێنەر].
@sardosh
ئەڵێن ڕۆژێک،کەسێ بەناو شێخ تایەری کوڕی عاشوور، شاگردەکانی لە دەوری ئەڵقەیان بەستبوو، خەریک بوو کتێبی حەدیسی [بوخاری ] بۆ شی ئەکردنەوە. ؛ لە پڕا کابرایەک بەسەریانا هات و ڕووی لەشێخ کرد و گوتی:
تەماشاکە ! ! ئەوا لە ڕۆژئاوا [غەرب]خەڵک ئەچنە مانگ و مریخ، شێخیش تازە خەریکە حەدیسی بوخاریمان بۆ شەرح ئە کا!!!!
شێخ ئەفەرمێ : کێشەی ئەمە لەکوێدایە!!؟ چیت لەمەدا دیوە کە بووەتە هۆی سەرسوڕمانت!؟؟
مەخلوقێکی خودا ڕۆییوە و گەیشتووە بە مەخلوقێکی تری خودا...بەڵام ئامانجی ئێمە زۆر لەوە گەورەترە، ئێمە مەخلوقین و تێدەکۆشین بۆئەوەی بەخالق بگەین.
بەڵام لەم بەینەدا تۆ لە هەموو کەس داماوتر و سواڵکەرتری،ئەزانی بۆ؟ چونکە نە لەگەڵ ئەوان بە مانگ گەیشتی و نە لەگەڵ ئێمەش بە خالق[خولقێنەر].
@sardosh
*نامه ای خیلی خیلی زیبا از سوی پروردگار به همه انسانها*
این نامه با استفاده از آیات قرآن و خطاب به همه بشر گفته شده و محتوی آن عین واقعیت است...
آن را در تنهایی خودتان و بطور واقعی از زبان خداوند با شخص خودتان بخوانید...
بسم الله الرحمن الرحیم
سوگند به روز وقتی نور می گیرد
و سوگند به شب وقتی آرام می گیرد
من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام.
(ضحی 1-2)
افسوس! هر کس را به سوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را به سخره گرفتی.
(یس 30)
تا اینکه هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید و از پیامهایم روی گردانیدی.
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام.
(انبیا 87)
مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
(یونس 24)
این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری.
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند٫ و چشمهایت از وحشت فرو رفتند٫ و تمام وجودت لرزید٫ آن هم چه لرزشی؛
گفتم کمکهایم در راه است! چشم دوختم ببینم که باورم می کنی؟ اما به من گمان بردی! چه گمانهایی ...
(احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد، پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و اینجا بود که یقین کردی هیچ پناهی جز من نداری،
پس در این حال من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی،
براستی که من مهربان ترین ام در بازگشتن.
(توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی، که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم٫ اما باز مرا با دیگری شریک کردی.
(انعام 63-64)
آری این عادت دیرینه ات بود: هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را طرفی دیگر کردی٫ و هر وقت هم با سختی مواجه شدی ناامید گشتی.
(اسرا 83)
آیا من از دوش تو باری که پشتت را می شکست برنداشتم؟
(شرح 2-3)
غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است؟
(اعراف 59)
پس کجا می روی؟
(تکویر26)
و پس از این سخن٫ دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟
(مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟
(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری؟
من همانم که بادها را می فرستم
تا ابرها را در آسمان پهن کنند٫
و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطرات باران از خلال آنها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند٫ تا تو فقط لبخند بزنی؛
این در حالی است که پیش از فرو افتادن قطرات باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.
(روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحتهایی برمی دارد؟
شبانگاهان روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم ...
(انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم.
(قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا بار دیگر در جمع دوستان من داخل شوی و در جنت من درآیی.
(فجر 28-29)
تا بار دیگر من تو را دوست داشته و تو هم مرا دوست بداری.
(مائده 54)
(
انَ معَ العسرِ یُسرا ،فانَ مع العسرِ یسرا(انشراح) آیه ۱.
بعداز هر سختی گشایشی ست. پس بدان پس از هر مشکلاتی، آسانی و گشایشی ست..دوبار هم گفتم تا ته دلتون محکم و قرص باشه
و کیست راستگوتر از خدای تو.
(نسا۸۷)
صَدق الله العلیُ العظیم
ارسالی از:محمد قادری
@sardosh
این نامه با استفاده از آیات قرآن و خطاب به همه بشر گفته شده و محتوی آن عین واقعیت است...
آن را در تنهایی خودتان و بطور واقعی از زبان خداوند با شخص خودتان بخوانید...
بسم الله الرحمن الرحیم
سوگند به روز وقتی نور می گیرد
و سوگند به شب وقتی آرام می گیرد
من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام.
(ضحی 1-2)
افسوس! هر کس را به سوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را به سخره گرفتی.
(یس 30)
تا اینکه هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید و از پیامهایم روی گردانیدی.
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام.
(انبیا 87)
مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
(یونس 24)
این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری.
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند٫ و چشمهایت از وحشت فرو رفتند٫ و تمام وجودت لرزید٫ آن هم چه لرزشی؛
گفتم کمکهایم در راه است! چشم دوختم ببینم که باورم می کنی؟ اما به من گمان بردی! چه گمانهایی ...
(احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد، پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و اینجا بود که یقین کردی هیچ پناهی جز من نداری،
پس در این حال من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی،
براستی که من مهربان ترین ام در بازگشتن.
(توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی، که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم٫ اما باز مرا با دیگری شریک کردی.
(انعام 63-64)
آری این عادت دیرینه ات بود: هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را طرفی دیگر کردی٫ و هر وقت هم با سختی مواجه شدی ناامید گشتی.
(اسرا 83)
آیا من از دوش تو باری که پشتت را می شکست برنداشتم؟
(شرح 2-3)
غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است؟
(اعراف 59)
پس کجا می روی؟
(تکویر26)
و پس از این سخن٫ دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟
(مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟
(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری؟
من همانم که بادها را می فرستم
تا ابرها را در آسمان پهن کنند٫
و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطرات باران از خلال آنها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند٫ تا تو فقط لبخند بزنی؛
این در حالی است که پیش از فرو افتادن قطرات باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.
(روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحتهایی برمی دارد؟
شبانگاهان روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم ...
(انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم.
(قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا بار دیگر در جمع دوستان من داخل شوی و در جنت من درآیی.
(فجر 28-29)
تا بار دیگر من تو را دوست داشته و تو هم مرا دوست بداری.
(مائده 54)
(
انَ معَ العسرِ یُسرا ،فانَ مع العسرِ یسرا(انشراح) آیه ۱.
بعداز هر سختی گشایشی ست. پس بدان پس از هر مشکلاتی، آسانی و گشایشی ست..دوبار هم گفتم تا ته دلتون محکم و قرص باشه
و کیست راستگوتر از خدای تو.
(نسا۸۷)
صَدق الله العلیُ العظیم
ارسالی از:محمد قادری
@sardosh
ملک الموت ھات بۆ ئەوەی گیانی پێغەمبەر ﷺ بکێشێت..
پێغەمبەر ﷺ ھەستی بە ئازارێکی زۆر کرد
فەرمووی ئایا ئـومـەتـەکـەم ھەمان ئازار دەچێژن ؟!
ئیزرایل وتی :
نەخێر بۆتۆمان کەم کردۆتەوە چونکە تۆ پێغەمبەریت ، ئازاری ئەوان زیاترە !
پێغەمبەر ﷺ فەرمووی خوایە لەمنی زیاد بکە و لە ئومەتەکەم کەمی بکە..
چەند جوانیت ئەی پێغەمبەر ﷺ
ڕۆحم بەقوربانت بێت
(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ سیدنا مُحَمَّد)
@sardosh
پێغەمبەر ﷺ ھەستی بە ئازارێکی زۆر کرد
فەرمووی ئایا ئـومـەتـەکـەم ھەمان ئازار دەچێژن ؟!
ئیزرایل وتی :
نەخێر بۆتۆمان کەم کردۆتەوە چونکە تۆ پێغەمبەریت ، ئازاری ئەوان زیاترە !
پێغەمبەر ﷺ فەرمووی خوایە لەمنی زیاد بکە و لە ئومەتەکەم کەمی بکە..
چەند جوانیت ئەی پێغەمبەر ﷺ
ڕۆحم بەقوربانت بێت
(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ سیدنا مُحَمَّد)
@sardosh
این 15 عمل را رها کن تا شاد باشی:
1 – همیشه حق با تو بودن را رها کن
2 – نیاز به کنترل کردن را رها کن
3 - سرزنش کردن را رها کن
4 - افکار مبارزه گرانه خود را رها کن
5 – باورهای محدود کننده خود را رها کن
6 – شکوه و شکایت را رها کن
7 – قضاوت کردن را رها کن
8 – نیاز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران را رها کن
9 - مقاومت در مقابل تغییر را رها کن
10 – برچسب زدن ها را رها کن
11 – ترسهایت را رها کن
12 – بهانه هایت را رها کن
13 – گذشته را رها کن
14 – وابستگی هایت را رها کن
15 – زندگی کردن بر طبق خواسته های دیگران را رها کن.
@sardosh
1 – همیشه حق با تو بودن را رها کن
2 – نیاز به کنترل کردن را رها کن
3 - سرزنش کردن را رها کن
4 - افکار مبارزه گرانه خود را رها کن
5 – باورهای محدود کننده خود را رها کن
6 – شکوه و شکایت را رها کن
7 – قضاوت کردن را رها کن
8 – نیاز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران را رها کن
9 - مقاومت در مقابل تغییر را رها کن
10 – برچسب زدن ها را رها کن
11 – ترسهایت را رها کن
12 – بهانه هایت را رها کن
13 – گذشته را رها کن
14 – وابستگی هایت را رها کن
15 – زندگی کردن بر طبق خواسته های دیگران را رها کن.
@sardosh
خانم از پیرمردِ دستفروش پرسید:
_این دستمال ها دونه ای چنده؟
فروشنده پاسخ داد: _هر کدوم دو هزار تومن خانم.
خانم گفت:
من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم.
فروشنده پاسخ داد:
اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم.
خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش خرید، با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفت.
او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش دادند. آنها فقط کمی از غذای خود را خوردند و مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند و صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد!
این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است.
سؤالی که مطرح می شود این است:
*چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان* *دهیم که قدرت داریم و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند، سخاوتمند* *هستیم؟!*
یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت:
پدرم از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه ی بیشتری نیز به آن ها پرداخت می کرد. پسر شگفت زده از پدرش می پرسد:
*"چرا این کار را می کنی بابا؟"* پدر پاسخ می دهد:
*"این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است، پسر جان."*
شما جزو افرادی هستید که برای خواندن این پیام وقت گذاشته اید و در صورتِ ارسال به سایرین، تلاشی بیشتر برای " *انسان سازی* " خواهید نمود.
@sardosh
_این دستمال ها دونه ای چنده؟
فروشنده پاسخ داد: _هر کدوم دو هزار تومن خانم.
خانم گفت:
من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم.
فروشنده پاسخ داد:
اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم.
خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش خرید، با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفت.
او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش دادند. آنها فقط کمی از غذای خود را خوردند و مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند و صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد!
این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است.
سؤالی که مطرح می شود این است:
*چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان* *دهیم که قدرت داریم و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند، سخاوتمند* *هستیم؟!*
یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت:
پدرم از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه ی بیشتری نیز به آن ها پرداخت می کرد. پسر شگفت زده از پدرش می پرسد:
*"چرا این کار را می کنی بابا؟"* پدر پاسخ می دهد:
*"این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است، پسر جان."*
شما جزو افرادی هستید که برای خواندن این پیام وقت گذاشته اید و در صورتِ ارسال به سایرین، تلاشی بیشتر برای " *انسان سازی* " خواهید نمود.
@sardosh
متنی بسیاااارزیبا وعبرت آمیز👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!😔
اتاقم که بهم ریخته بود میگفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
مدام حرفهای تکراری وعذابآور،😤
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون میبایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم.
با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک میکنم.😅
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍
۱-مُرَتب و منظم باش؛
۲-همیشه خیرخواه دیگران باش
۳-مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!😔
با سرعت به شرکت رویاییام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله..
اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..
پلهها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونا رو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه
چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
عجیب بود؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺
*اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه میکنند😳
یکیشون گفت: کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظهای فکر کردم، داره مسخرهم میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم:
ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟!
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی..
در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و..
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری..
عزیزانم!
در ماوراء نصایح و توبیخهای مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید...
اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: میگن قدیما حیاطها درب نداشت
اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نمیكردند؟
چرا زندگیها بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟...
چون تو کتابها دنبال ثواب نمیگشتند
که چی بخونند ثواب داره،
دنبال عملکردن بودند. فقط یک کلام میگفتند:
خدایا به دادههایت شکر.
نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره
میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره
موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده، همسایه میلش میکشه
ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی مریض میشد نمیگفتن
این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن
خونه طرف ظرفاشو میشستن جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچههایشغصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه
به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه
از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتابها
دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاحکنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم 💝
نه فقط با خواندن دعا...
مهربان باشیم
محبت کنیم بیمنت...💗
*پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان ویا بچه هاتون بفرستید.*
ارسالی:محمد قادری
@sardosh
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!😔
اتاقم که بهم ریخته بود میگفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
مدام حرفهای تکراری وعذابآور،😤
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون میبایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم.
با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک میکنم.😅
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍
۱-مُرَتب و منظم باش؛
۲-همیشه خیرخواه دیگران باش
۳-مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!😔
با سرعت به شرکت رویاییام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله..
اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..
پلهها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونا رو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه
چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
عجیب بود؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺
*اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه میکنند😳
یکیشون گفت: کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظهای فکر کردم، داره مسخرهم میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم:
ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟!
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی..
در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و..
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری..
عزیزانم!
در ماوراء نصایح و توبیخهای مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید...
اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: میگن قدیما حیاطها درب نداشت
اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نمیكردند؟
چرا زندگیها بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟...
چون تو کتابها دنبال ثواب نمیگشتند
که چی بخونند ثواب داره،
دنبال عملکردن بودند. فقط یک کلام میگفتند:
خدایا به دادههایت شکر.
نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره
میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره
موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده، همسایه میلش میکشه
ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی مریض میشد نمیگفتن
این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن
خونه طرف ظرفاشو میشستن جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچههایشغصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه
به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه
از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتابها
دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاحکنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم 💝
نه فقط با خواندن دعا...
مهربان باشیم
محبت کنیم بیمنت...💗
*پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان ویا بچه هاتون بفرستید.*
ارسالی:محمد قادری
@sardosh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نەکەی ، نەچی ، ئەتــــۆ کچی
پەردەی گوێیان پێ خاراندم
ترس و دوو دڵی و بێدەنگی ، بوون بە هاوڕێم
یاسای سووکی و نەنگی هاتنە سەر ڕێم
https://tttttt.me/sardosh
پەردەی گوێیان پێ خاراندم
ترس و دوو دڵی و بێدەنگی ، بوون بە هاوڕێم
یاسای سووکی و نەنگی هاتنە سەر ڕێم
https://tttttt.me/sardosh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظات وداع کارکنان بیمارستان کســرا با پیکر بی جان مهسا امینی
ئەگەر زاڵم زوڵمی هەیە ئێمەیش خودایەکمان هەیە
ئەگەر زاڵم زوڵمی هەیە ئێمەیش خودایەکمان هەیە
هەوری_ڕەش
ئەی هەوری لێڵ و ڕەشی وڵات و دیارەڪەم
واز بێنە بڕۆ بۆچی بوویە چەتری شارەڪەم؟
لاچۆ لە ئاسمانی من و چڵڪنی مەڪە
با دەرڪەوێ هەتاوی بەتینی بەهارەڪەم
شاڵاوی تەرزە مەڕێژە سەر خونچەڪانی من
چاوی ڕەشی لێ سوور بووە با نەگری یارەڪەم
ئەی هەوری مەینەتوغەزەب حاشا پەڵەم نەویست
بە بروسڪە مەسووتێنە هەموو لالە زارەڪەم
بە گرمە گرم بۆوا بەری ئاسۆت لێگرتووم
ڕۆژ بەردە با بڕەوێ مەینەت و پەژارەڪەم
با سەقر و باز و هەڵۆ لە گەرمێنێ بێنەوە
ڕەش هەڵبگێڕن ڕژد و تەلانی هەوارەڪەم
با ڪوردە خێڵەڪی ڕوو بە سامڕەند بڪەونە ڕێ
ڪەو دەنگی شادی هەڵێنێ لەبەر پەسارەڪەم
ئەی هەوری لێڵ و ڕەشی وڵات و دیارەڪەم
نامانهەوێی بڕۆ لە ئاسمانی شارەڪەم
ناسر_ئاغابرا
ژاڪــــــاو
🍁🍁 @sardosh 🍁🍁
ئەی هەوری لێڵ و ڕەشی وڵات و دیارەڪەم
واز بێنە بڕۆ بۆچی بوویە چەتری شارەڪەم؟
لاچۆ لە ئاسمانی من و چڵڪنی مەڪە
با دەرڪەوێ هەتاوی بەتینی بەهارەڪەم
شاڵاوی تەرزە مەڕێژە سەر خونچەڪانی من
چاوی ڕەشی لێ سوور بووە با نەگری یارەڪەم
ئەی هەوری مەینەتوغەزەب حاشا پەڵەم نەویست
بە بروسڪە مەسووتێنە هەموو لالە زارەڪەم
بە گرمە گرم بۆوا بەری ئاسۆت لێگرتووم
ڕۆژ بەردە با بڕەوێ مەینەت و پەژارەڪەم
با سەقر و باز و هەڵۆ لە گەرمێنێ بێنەوە
ڕەش هەڵبگێڕن ڕژد و تەلانی هەوارەڪەم
با ڪوردە خێڵەڪی ڕوو بە سامڕەند بڪەونە ڕێ
ڪەو دەنگی شادی هەڵێنێ لەبەر پەسارەڪەم
ئەی هەوری لێڵ و ڕەشی وڵات و دیارەڪەم
نامانهەوێی بڕۆ لە ئاسمانی شارەڪەم
ناسر_ئاغابرا
ژاڪــــــاو
🍁🍁 @sardosh 🍁🍁