🎙 واکنش مرحوم آیتالله مهدوی کنی به انتقاد یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق از وضعیت علمی این دانشگاه در جلسه اخلاق در اردیبهشت سال ۱۳۸۸
⭕️در جلسه اخلاق یک #دانشجو در ادامه انتقادات به وضعیت علمی و برنامه درسی دانشگاه در آن روزها از جای خود برخاست و گفت که حاج آقا ما میدانیم شما صاحبخانه هستید و ما مستاجر. ولی بالاخره مستاجریم و الان ساکن این خانه هستیم. حالا خانه آتش گرفته و ما داریم میسوزیم. چه کنیم؟
⭕️ پاسخ آیت الله #مهدوی_کنی :
🔸من اجازه نمیدهم دانشگاهی که با خون جگر درستش کردم چهار تا بچه بیایند دانشگاه را به هم بزنند. خیال کردند، اجازه نخواهم داد. به دم در میگم #راهتان ندهند. چنانکه زمانی هم گفتم. وزارت اطلاعات هم آمد. به #التماس افتادند بچهها، به التماس و غلط کردیم. آقا فرمودند راهشون بده، من راهشون دادم. دو تاشون رو هم راه ندادم.
🔹شما خیال نکنید که من حالا دارم ساده حرف میزنم کی کی هستم. بنده اجازه نخواهم داد به هیچ وجه شلوغ کنند، برید درستون رو بخونید. غیر از این هم بخواهد بکند، هر کسی را هم احساس کنم که داره توطئه میکنه بیرونش میکنم، #آقا هم راضی هستند.
🔸بنده با آقا سَر و سِر دارم. میرم به خود آقا میگم که دارن شلوغ میکنن، میندازم بیرون. بیرون هم کنم هیچکس نمیتونه جوابی بده.
🔹خیال کردید؟ من مهدوی کنیام. فکر کردید من یک آدم #معلومی ام تو این مملکت؟ اینها رو بهتون میگم بدونید. من از #ارکان این انقلابم. بنده رو میخواهيد هدایت کنید؟ این #انقلاب رو ما درست کردیم. دانشگاه رو من درست کردم، شما میخواهید هدایت کنید؟ برنامهها رو من ریختم، شما میخواهید هدایت کنید؟
🔸التماس دعا، تشریف ببرید. هر کس نمیخواد بره. هر کس شلوغش کنه #بیرونش میکنم. هیچکس هم نمیتونه چیزی بگه. به دستور خود آقا. آقا راضی میشه دانشگاه امام صادق شلوغ بشه؟ هیچوقت آقا راضی نمیشه.
🔹من این دانشگاه رو با خون جگر درست کردم، به اینجا رسیده. #بهترین دانشگاه ایرانه. شما میگید این دانشگاه به درد نمیخوره؟ به تصدیق دوست و دشمن اینجا بهترین دانشگاه ایرانه..
🆔 @Saeidzibakalam
———————
صوت جلسه 👇👇👇👇👇
⭕️در جلسه اخلاق یک #دانشجو در ادامه انتقادات به وضعیت علمی و برنامه درسی دانشگاه در آن روزها از جای خود برخاست و گفت که حاج آقا ما میدانیم شما صاحبخانه هستید و ما مستاجر. ولی بالاخره مستاجریم و الان ساکن این خانه هستیم. حالا خانه آتش گرفته و ما داریم میسوزیم. چه کنیم؟
⭕️ پاسخ آیت الله #مهدوی_کنی :
🔸من اجازه نمیدهم دانشگاهی که با خون جگر درستش کردم چهار تا بچه بیایند دانشگاه را به هم بزنند. خیال کردند، اجازه نخواهم داد. به دم در میگم #راهتان ندهند. چنانکه زمانی هم گفتم. وزارت اطلاعات هم آمد. به #التماس افتادند بچهها، به التماس و غلط کردیم. آقا فرمودند راهشون بده، من راهشون دادم. دو تاشون رو هم راه ندادم.
🔹شما خیال نکنید که من حالا دارم ساده حرف میزنم کی کی هستم. بنده اجازه نخواهم داد به هیچ وجه شلوغ کنند، برید درستون رو بخونید. غیر از این هم بخواهد بکند، هر کسی را هم احساس کنم که داره توطئه میکنه بیرونش میکنم، #آقا هم راضی هستند.
🔸بنده با آقا سَر و سِر دارم. میرم به خود آقا میگم که دارن شلوغ میکنن، میندازم بیرون. بیرون هم کنم هیچکس نمیتونه جوابی بده.
🔹خیال کردید؟ من مهدوی کنیام. فکر کردید من یک آدم #معلومی ام تو این مملکت؟ اینها رو بهتون میگم بدونید. من از #ارکان این انقلابم. بنده رو میخواهيد هدایت کنید؟ این #انقلاب رو ما درست کردیم. دانشگاه رو من درست کردم، شما میخواهید هدایت کنید؟ برنامهها رو من ریختم، شما میخواهید هدایت کنید؟
🔸التماس دعا، تشریف ببرید. هر کس نمیخواد بره. هر کس شلوغش کنه #بیرونش میکنم. هیچکس هم نمیتونه چیزی بگه. به دستور خود آقا. آقا راضی میشه دانشگاه امام صادق شلوغ بشه؟ هیچوقت آقا راضی نمیشه.
🔹من این دانشگاه رو با خون جگر درست کردم، به اینجا رسیده. #بهترین دانشگاه ایرانه. شما میگید این دانشگاه به درد نمیخوره؟ به تصدیق دوست و دشمن اینجا بهترین دانشگاه ایرانه..
🆔 @Saeidzibakalam
———————
صوت جلسه 👇👇👇👇👇
Telegram
Forwarded from اتچ بات
🔴 مهمترین شاکلهی حکمرانی حضرت آیتاللهِ سازندگی
✍ مسعود شایگان
⭕️ اینها مقاومت یمنی نیست..
🔸اینها بریده هایی از #خاطرات_هاشمی_رفسنجانی است. بیشتر اینها در سالهای میانی و اواخر دهه شصت در سالهای جنگ تحمیلی ثبت شده است. یک بار دیگر به این فیلم نگاه کنید. جایی که رزمندهای جانباز، شادمان در حالی که مچ دست راستش قطع شده است از پیروزی در عملیات شب گذشته میگوید. به گمان ما این آن #مقاومت_یمنی آقای ولایتی است نه چیزهایی که در پیش میخوانیم:
💬 آقاى عباس #واعظ_طبسى، [توليت آستان قدس رضوي] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پایاش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است. ۲۷ مهر ۷۱
آقای #آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند. ۱۹ آذر ۶۴
آقای #دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمیدرمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریختهاست. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. ۳۱خرداد ۶۵
شب درجلسه شورای مرکزی [جامعه] روحانیت مبارز شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دهه فجر بود. آقای #مهدوی_کنی که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. میخواستم ایشان را ببینم. ۲۹ بهمن ۶۴
صبحانه را در خدمت آقای منتظری، در منزل ایشان صرف کردیم. پس از خداحافظی به منزل آیتالله #نجفی_مرعشی رفتم. از اسپانیا برگشته بودند. برای معالجه چشم رفته بودند. ۸ خرداد ۶۰
آقای #احمد_توکلی کهقبل از پیروزی انقلاب ممنوع الخروج بوده، برای گرفتن گذرنامه جهت سفر برای معالجه درد مفاصل احتیاج به نامه من به اداره گذرنامه داشت که نوشتم. ۱۹ اردیبهشت ۶۰
شب تلفنى از #احمدآقا احوالپرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجه چشم رفته بود. در آنجا #همان_تشخيص_ايران را تاييد كردهاند. ۲۷ اسفند ۷۱
خانم شهید بهشتی به خانه ما آمد و با عفت به دیدن #همسرامام رفتند که برای معالجه چشممدتی به خارج رفته بودند. ۱۸ مرداد ۶۱
ساعت هشت صبح آقاي #موسوی اردبيلی آمدند. عازم سفر به اروپا برای معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [= گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر ولايتی و ميرزاده دستور مقتضی را دادم. ۲۹ مرداد ۶۸
شب، آقای [علی اکبر] #محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کردهاست؛ دست مصنوعی گذاشته و دوبار ، گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتا سالم است. ۵ آبان ۶۳
عصر آقاي [محمد علی] #رحماني مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهای داخلی ناراضی است؛ #خدا_به_داد_مريضهای_معمولی برسد. ۲۵ مهر ۶۶
آقاى [علی اكبر] #آشتيانى، نماينده رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجه خود در خارج استمداد كرد. ۸ دی ۶۹
در بیمارستان به عیادت آقای #ربانیاملشی رفتم. قرار است فردا، برای معالجه به سوئیس برود. ۸ اسفند ۶۳
آقاى [عبدالله] #نورى، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد. ۲۲ اسفند ۷۱
[آشیخ محمد] #هاشمیان که برای معالجه چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، درمنزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است. ۲۸ مرداد ۶۱
به ملاقات آیتالله سیدمحمدرضا #گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند.
ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند. ۹ خرداد ۶۶
آقای [کاظم] #خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد گه گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است. ۱۸ خرداد ۶۵
🆔 @Saeidzibakalam
✍ مسعود شایگان
⭕️ اینها مقاومت یمنی نیست..
🔸اینها بریده هایی از #خاطرات_هاشمی_رفسنجانی است. بیشتر اینها در سالهای میانی و اواخر دهه شصت در سالهای جنگ تحمیلی ثبت شده است. یک بار دیگر به این فیلم نگاه کنید. جایی که رزمندهای جانباز، شادمان در حالی که مچ دست راستش قطع شده است از پیروزی در عملیات شب گذشته میگوید. به گمان ما این آن #مقاومت_یمنی آقای ولایتی است نه چیزهایی که در پیش میخوانیم:
💬 آقاى عباس #واعظ_طبسى، [توليت آستان قدس رضوي] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پایاش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است. ۲۷ مهر ۷۱
آقای #آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند. ۱۹ آذر ۶۴
آقای #دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمیدرمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریختهاست. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. ۳۱خرداد ۶۵
شب درجلسه شورای مرکزی [جامعه] روحانیت مبارز شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دهه فجر بود. آقای #مهدوی_کنی که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. میخواستم ایشان را ببینم. ۲۹ بهمن ۶۴
صبحانه را در خدمت آقای منتظری، در منزل ایشان صرف کردیم. پس از خداحافظی به منزل آیتالله #نجفی_مرعشی رفتم. از اسپانیا برگشته بودند. برای معالجه چشم رفته بودند. ۸ خرداد ۶۰
آقای #احمد_توکلی کهقبل از پیروزی انقلاب ممنوع الخروج بوده، برای گرفتن گذرنامه جهت سفر برای معالجه درد مفاصل احتیاج به نامه من به اداره گذرنامه داشت که نوشتم. ۱۹ اردیبهشت ۶۰
شب تلفنى از #احمدآقا احوالپرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجه چشم رفته بود. در آنجا #همان_تشخيص_ايران را تاييد كردهاند. ۲۷ اسفند ۷۱
خانم شهید بهشتی به خانه ما آمد و با عفت به دیدن #همسرامام رفتند که برای معالجه چشممدتی به خارج رفته بودند. ۱۸ مرداد ۶۱
ساعت هشت صبح آقاي #موسوی اردبيلی آمدند. عازم سفر به اروپا برای معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [= گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر ولايتی و ميرزاده دستور مقتضی را دادم. ۲۹ مرداد ۶۸
شب، آقای [علی اکبر] #محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کردهاست؛ دست مصنوعی گذاشته و دوبار ، گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتا سالم است. ۵ آبان ۶۳
عصر آقاي [محمد علی] #رحماني مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهای داخلی ناراضی است؛ #خدا_به_داد_مريضهای_معمولی برسد. ۲۵ مهر ۶۶
آقاى [علی اكبر] #آشتيانى، نماينده رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجه خود در خارج استمداد كرد. ۸ دی ۶۹
در بیمارستان به عیادت آقای #ربانیاملشی رفتم. قرار است فردا، برای معالجه به سوئیس برود. ۸ اسفند ۶۳
آقاى [عبدالله] #نورى، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد. ۲۲ اسفند ۷۱
[آشیخ محمد] #هاشمیان که برای معالجه چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، درمنزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است. ۲۸ مرداد ۶۱
به ملاقات آیتالله سیدمحمدرضا #گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند.
ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند. ۹ خرداد ۶۶
آقای [کاظم] #خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد گه گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است. ۱۸ خرداد ۶۵
🆔 @Saeidzibakalam
Telegram
attach 📎