روزآروز
17.7K subscribers
8.82K photos
5.62K videos
76 files
4.02K links
🔹روزآروز رسانه خبری - تحلیلی است و اخبار را حرفه‌ای و بدون وابستگی سیاسی منتشر می‌کند.

تماس با ما:
@roozarooz_editorial

🔽 تبلیغات :
@roozArooz_ads_admin

🔽 آدرس ما در اینستاگرام:
http://instagram.com/roozarooz_media

🔽 مجوز :
۱-۱-۷۲۶۱۲-۶۱-۳-۱
Download Telegram
📣 گلشیری: مامور امنیتی گفت چرا از مرگ سیرجانی درس نگرفتید؟
👈 یادی‌ از مرگ احمد میرعلایی، از مقتولان قتل‌های زنجیره‌‌ای

1⃣ بیست وچهارسال از مرگ احمد میرعلایی گذشت؛ نویسنده و مترجم پرکاری که به ترجمه آثار نویسنده بزرگ آمریکای لاتین، خورخه لوئیس بورخس، و نیز آثار وی.اس.نایپل و اکتاویو پاز شناخته می‌شد.
میرعلایی از جمله امضاکنندگان نامه «ما نویسنده‌‌ایم» در دهه ۱۳۷۰ و متن نامه اعتراض به مرگ سعیدی‌‌سیرجانی، نویسنده و پژوهش‌ گر ادبی و از مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای، بود؛ دو نامه اعتراضی علیه جو سیاسی و فرهنگی وقت علیه روشن‌‌فکران و نویسندگان.
میرعلایی، دوم آبان ۱۳۷۴، زمانی‌که به کتاب‌فروشی‌اش در اصفهان می‌رفت، ناپدید شد و شبان‌گاه جسم بی‌جان‌اش پیدا شد.
گفته می‌شود او به‌سبب تزریق انسولین یا الکل، به ایست قلبی دچار شده‌بود و جنازه‌‌اش گوشه کوچه‌ای رها شده‌بود.

2⃣ هوشنگ گلشیری، داستان‌نویس درگذشته و سرشناس معاصر، این متن‌ را در اوج بحران قتل‌های زنجیرهای در دهه ۱۳۷۰ برای مجله نیویورک ریویو و درباره مرگ میرعلایی نوشت:
یک مامور امنیتی‌ که در همه این ماجراها، مثلا ماجرای عباس معروفی، فرج سرکوهی، طرح سقوط نویسندگان به دره و غیره، معمولا به قربانیان نزدیک می‌شد، گاهی به خانه ما می‌آمد؛ با این بهانه که من مأمور دست‌گیری هستم، اما حالا آمده‌ام تا با هم حرف بزنیم یا به‌این‌دلیل‌که مبادا بر ضد برنامه «هویت» (برنامه‌ای مستندگونه علیه روشنفکران و مخالفان سیاسی در صداوسیمای دهه ۱۳۷۰) حرفی بزنیم.
یک بار که حرف به میرعلایی کشید، به او گفتم: «آخر میرعلایی مگر چه کرده بود که او را کشتند؟» گفت: «چرا از ماجرای #سعیدی_سیرجانی درس نگرفتید؟»

نعش او هم حالا دیگر بر دوش ماست. چه قدر نعش!

در مجله‌ای داستانی نوشتم در رثای او. ازآن‌جا که او مترجم بورخس بود، مرگ او هم می‌شود مرگ پدر #بورخس چرا که میرعلایی را در کوچه‌ای یافته بودند نشسته و تکیه داده به دیوار با دو بطر عرق در کنارش...
علت مرگ ایست قلبی بوده در اثر تزریق الکل. با این همه، پس از مرگ، شکم او را از عرق انباشته بودند. دوست ما مست به آن دنیا رفته است!»

@roozArooz_media
📣 گلشیری: مامور امنیتی گفت چرا از مرگ سیرجانی درس نگرفتید؟
👈 یادی‌ از #احمد_میرعلایی، از مقتولان قتل‌های زنجیره‌‌ای

1️⃣ بیست وپنج‌سال از مرگ احمد میرعلایی گذشت؛ نویسنده و مترجم پرکاری که به ترجمه آثار نویسنده بزرگ آمریکای لاتین، خورخه لوئیس بورخس، و نیز آثار وی.اس.نایپل و اکتاویو پاز شناخته می‌شد.
▫️میرعلایی از جمله امضاکنندگان نامه «ما نویسنده‌‌ایم» در دهه ۱۳۷۰ و متن نامه اعتراض به مرگ سعیدی‌‌سیرجانی، نویسنده و پژوهش‌ گر ادبی و از مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای، بود؛ دو نامه اعتراضی علیه جو سیاسی و فرهنگی وقت علیه روشن‌‌فکران و نویسندگان.
▫️میرعلایی، دوم آبان ۱۳۷۴، زمانی‌که به کتاب‌فروشی‌اش در اصفهان می‌رفت، ناپدید شد و شبان‌گاه جسم بی‌جان‌اش پیدا شد.
▫️گفته می‌شود او به‌سبب تزریق انسولین یا الکل، به ایست قلبی دچار شده‌بود و جنازه‌‌اش گوشه کوچه‌ای رها شده‌بود.

2️⃣ هوشنگ گلشیری، داستان‌نویس درگذشته و سرشناس معاصر، این متن‌ را در اوج بحران قتل‌های زنجیرهای در دهه ۱۳۷۰ برای مجله نیویورک ریویو و درباره مرگ میرعلایی نوشت:
▪️ یک مامور امنیتی‌ که در همه این ماجراها، مثلا ماجرای عباس معروفی، فرج سرکوهی، طرح سقوط نویسندگان به دره و غیره، معمولا به قربانیان نزدیک می‌شد، گاهی به خانه ما می‌آمد؛ با این بهانه که من مأمور دست‌گیری هستم، اما حالا آمده‌ام تا با هم حرف بزنیم یا به‌این‌دلیل‌که مبادا بر ضد برنامه «هویت» (برنامه‌ای مستندگونه علیه روشنفکران و مخالفان سیاسی در صداوسیمای دهه ۱۳۷۰) حرفی بزنیم.
▫️یک بار که حرف به میرعلایی کشید، به او گفتم: «آخر میرعلایی مگر چه کرده بود که او را کشتند؟» گفت: «چرا از ماجرای #سعیدی_سیرجانی درس نگرفتید؟»

▪️ نعش او هم حالا دیگر بر دوش ماست. چه قدر نعش!

▪️در مجله‌ای داستانی نوشتم در رثای او. ازآن‌جا که او مترجم بورخس بود، مرگ او هم می‌شود مرگ پدر #بورخس چرا که میرعلایی را در کوچه‌ای یافته بودند نشسته و تکیه داده به دیوار با دو بطر عرق در کنارش...
▫️علت مرگ ایست قلبی بوده در اثر تزریق الکل. با این همه، پس از مرگ، شکم او را از عرق انباشته بودند. دوست ما مست به آن دنیا رفته است!»

@roozArooz_media
📣  گلشیری: مامور امنیتی گفت چرا از مرگ سیرجانی درس نگرفتید؟
👈  یادی‌ از مرگ #احمد_میرعلایی، از مقتولان قتل‌های زنجیره‌‌ای

1⃣  ۲۹سال از مرگ احمد میرعلایی گذشت؛ نویسنده و مترجم پرکاری که به ترجمه آثار نویسنده بزرگ آمریکای لاتین، خورخه لوئیس بورخس، و نیز  آثار وی.اس.نایپل و اکتاویو پاز و البته حضور موثرش در حلقه ادبی جریان‌ساز "جنگ اصفهان" شناخته می‌شد.
میرعلایی از جمله امضاکنندگان نامه  «ما نویسنده‌‌ایم» در دهه ۱۳۷۰ و متن نامه اعتراض به مرگ سعیدی‌‌سیرجانی، نویسنده و پژوهش‌ گر ادبی و از مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای، بود؛ دو نامه اعتراضی علیه جو سیاسی و فرهنگی  وقت علیه روشن‌‌فکران و نویسندگان.
میرعلایی، دوم آبان ۱۳۷۴، زمانی‌که به کتاب‌فروشی‌اش در اصفهان می‌رفت، ناپدید شد و شبان‌گاه جسم بی‌جان‌اش پیدا شد.
گفته می‌شود او به‌سبب تزریق انسولین یا الکل، به ایست قلبی دچار  شده‌بود و جنازه‌‌اش گوشه کوچه‌ای رها شده‌بود.

2⃣ #هوشنگ_گلشیری، داستان‌نویس درگذشته و سرشناس معاصر، این متن‌ را در اوج بحران قتل‌های زنجیرهای در دهه ۱۳۷۰ برای مجله نیویورک ریویو و درباره مرگ میرعلایی نوشت:
یک مامور امنیتی‌ که در همه این ماجراها، مثلا ماجرای عباس معروفی، فرج سرکوهی، طرح سقوط نویسندگان به دره و غیره، معمولا به قربانیان نزدیک می‌شد، گاهی به خانه ما می‌آمد؛ با این بهانه که من مأمور دست‌گیری هستم، اما حالا آمده‌ام تا با هم حرف بزنیم یا به‌این‌دلیل‌که مبادا بر ضد برنامه «هویت» (برنامه‌ای مستندگونه علیه روشنفکران و  مخالفان سیاسی در صداوسیمای دهه ۱۳۷۰) حرفی بزنیم.
یک بار که حرف به میرعلایی کشید، به او گفتم: «آخر میرعلایی مگر چه کرده بود که او را کشتند؟» گفت: «چرا از ماجرای #سعیدی_سیرجانی درس نگرفتید؟»

نعش او هم حالا دیگر بر دوش ماست. چه قدر نعش!

در مجله‌ای داستانی نوشتم در رثای او. ازآن‌جا که او مترجم بورخس بود، مرگ او هم می‌شود مرگ پدر #بورخس چرا که میرعلایی را در کوچه‌ای یافته بودند نشسته و تکیه داده به دیوار با دو بطر عرق در کنارش...
علت مرگ ایست قلبی بوده در اثر تزریق الکل. با این همه، پس از مرگ، شکم او را از عرق انباشته بودند. دوست ما مست به آن دنیا رفته است!»

@roozArooz_media