راشد انصاری
820 subscribers
264 photos
21 videos
78 files
268 links
خالو راشد
Download Telegram
📚 شبی به افتخار خالو راشد و ۲۸ بچه‌اش
✍️ راحله بهادر

📚 با رونمایی از سه کتاب تازه راشد انصاری در گراش، تا امروز ۲۸ کتاب از مجموعه طنز تا پژوهش‌های ادبی در کارنامه‌ی این طنزنویس پرکار ثبت شده است.

▫️ به گزارش هفت‌برکه، پنجشنبه‌شب، ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ در برنامه‌ی «روی خط کتاب» از سه کتاب راشد انصاری، طنزپرداز و نویسنده‌ی دیده‌بانی و ساکن بندرعباس، معروف به خالوراشد، با عنوان‌های «برادرانه‌های شاعرانه» «دیوان متفرقه» و «جهانِ طنز» رونمایی شد. مهمانانی از شهرهای مختلف جنوب ایران در این برنامه حضور داشتند و راشد در صحبت‌هایی، ثروت اصلی خودش را همین دوستان و مردم دانست.

💬 عبدالعلی صلاحی، مدیر بنیاد کهن پارسیان جنوب، در سخنان کوتاهی پس از خوشامد به مهمانان از منطقه‌ی جنوب مرکزی ایران گفت: «از شیراز، بندرعباس، بیرم، قشم، لار، لامرد، کوره، گله‌دار، مُهر، قلات، پارسیان، چاورز، اوز، بستک، گلار و قلات دوستانی آمده‌اند.»

🔻 معرفی کتاب‌های راشد انصاری از زبان محمد خواجه‌پور
📌 در بخش «خالو و ۲۸ بچه‌اش» محمد خواجه‌پور، مدیر رسانه‌های هفت‌برکه، و از دوستان قدیم راشد انصاری به معرفی کتاب‌های او پرداخت و ۲۸ کتاب منتشرشده از راشد را یک به یک مرور کرد. خواجه‌پور در ابتدا گفت: «راشد بیش از هر چیز با طنزپردازی شناخته می‌شود اما روزنامه‌نگار هم است و در این شغل بازنشسته شده است. الان در حوزه‌ی پژوهش طنز بیشتر کار می‌کند و تدریس و شعرهای جدی خوبی هم دارد. جای شعرهای محلی او که به زبان اشمی سروده و طرفداران خاص خودش را دارد، در بین کتاب‌هایش خالی است.»
▫️ خواجه‌پور سپس بخشی از زندگینامه و کارهای او را مرور کرد و گفت خالو راشد ۳۷ بار برنده‌ی جوایز از جشنواره‌های مختلف شده است.

🔻 شعرخوانی مفتوحی به زبان لاری
🎤 در بخش «شعرخوانی به زبان لاری» که عبدالرضا مفتوحی شاعر لاری آن را گشود، او اشعاری برای راشد انصاری خواند.

🔻 احمد حبیبی: «که راشد شیخ ما شوریده باشد»
💬 حبیبی، پژوهشگر و نویسنده از بستک، درباره‌ی راشد انصاری گفت: «باعث افتخار ما است که آثار راشد انصاری به ظهور رسیده است و بزرگان طنزپرداز ایشان را قبول دارند و بر کتاب‌های ایشان مقدمه نوشته‌اند.»

🔻 احمد اکبرپور: طنز راشد رواج دموکراسی است
▫️ اکبرپور اهل چاهورز که این سال‌ها در شیراز ساکن است، مهمان بعدی برنامه بود. او طنزپرداز و نویسنده‌ی مطرح کشوری در حوزه‌ی کودک و نوجوان است.

💬 او به تشریح ارتباط بین سلامت یک جامعه و سطح رواج طنز در آنجا پرداخت و راه رواج دموکراسی را رواج طنز در میان اقشار مختلف جامعه دانست: «در خود جامعه این طنز لازم است و کاری که خالو می‌کند همین است و اگر از سطح پایین جامعه شروع کنیم و دموکراسی از طبقات پایین حاکم شود، جامعه درست می‌شود. هر جا پای طنز وسط است به دموکراسی نزدیک‌تریم و هر جا پای دیکتاتوری است همش حالت تَعبُدی است... کار مهم خالو، رواج دموکراسی در طبقات پایین با استفاده از طنز است.»

🖌 مسعود غفوری، مجری برنامه، سپس متنی از حسن تقی‌زاده، رمان‌نویس گراشی، را که برای راشد انصاری نوشته بود به نمایندگی از او خواند که می‌گفت: «من خواستار کاندیداتوری این شاعر بزرگ برای شهروندی افتخاری گراش هستم....»

🔻 برادران طاهری و فریدون‌نژاد و اشعاری در مدح راشد انصاری
▫️ محمدرفیع طاهری، نویسنده‌ی اهل گله‌دار از شهرستان مُهر، سخنران بعدی بود و اشعاری در مدح خالو راشد خواند.
▫️ برادر محمدرفیع، دکتر احمد طاهری، و محمدصادق فریدون‌نژاد، نویسنده و پژوهشگر از مُهر و گله‌دار، اشعارشان را در مدح خالو راشد خواندند.

🔻 راشد انصاری: ثروت من شما هستید
💰 سپس نوبت راشد انصاری شد. او گفت: «باور بفرمایید من یکی از ثروتمندترین آدم‌های کل ایران هستم. ثروت من با هیچ موجودی بانکی قبال قیاس نیست، و آن چیز شما عزیزان و دوستان و بزرگوارانی مثل شما هستید.»

📌 او سپس خاطراتی پراکنده و شیرین از سال‌ها کار در نشریه‌ی صبح ساحل ندای هرمزگان را تعریف کرد که همگی محتوایی طنز داشت.

💬 او در مورد نحوه‌ی نوشتن و انتشار آثارش هم گفت: «من نه کامپیوتر دارم و نه کامپیوتر بلدم. تمام این آثار را من با گوشی تایپ می‌کنم. ویراستاری این کارها هم با گوشی است. حدود سی سال است هر روز طنز می‌نویسم و گاها برای دوازده روزنامه و ماهنامه و هفته‌نامه با اسامی مستعار به طور همزمان می‌نوشتم.»

🔻 اهدا لوح تقدیر، فروش کتاب‌های خالو راشد و عکس یادگاری
▫️ در بخش پایانی برنامه، کتاب‌های جدید خالو راشد برای حاضران رونمایی شد. در بخش جانبی این برنامه، سه کتاب راشد انصاری با امضای خودش به فروش رسید.
من چه کنم؟ تو خودت قصد جدایی داری!
نوشته ی: راشدانصاری

هرازگاهی می شنویم که سفیر یا رییس جمهور یا پادشاه فلان کشور حامل پیام آمریکا، وارد ایران شد. و یا مذاکرات آمریکا و ایران توسط کشوری ثالث، مثلاً عمان یا....در فلان کشور آغاز شد.
این قضیه بنده را به یاد خاطره ای طنزآمیز از دوستی می اندازد. این دوست می گفت: «روزی بین دو همشهری که یکی گوش چپ اش سنگین بود و دیگری گوشت راستش مشکل شنوایی داشت، گیر کرده بودم. به طوری که مجبور بودم همه ی صحبت های سمت چپی ام را برای سمت راستی ترجمه کنم. بعد که با هزار گرفتاری و مصیبت کار ترجمه را تمام می کردم، بلافاصله دوست سمت راستی شروع می کرد به حرف زدن و بایستی همه ی حرف های ایشان را مو به مو برای دوست جناح چپی ام(یعنی کسی که سمت چپ بنده نشسته بود) ترجمه می کردم.
این دوست می گفت، در ضمن این دو نفر هیچ گاه به پزشک مراجعه نکرده، و تلاشی برای بهبود وضع شنوایی شان نمی کنند!

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT