کانال پَرنیــ🍁ـــان
168 subscribers
9.34K photos
1.59K videos
23 files
147 links
📚 شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشـد در جانم
#فریدون_مشیرے

🌹رسالـت ما حفظ آثار و نشر اشعار اصلے از ادبیات کهن و معــاصر و صیانت از نام شاعر است.🌹

🍃کانال اصلی پرنیان🍃

🌹آنـــا🌹
Download Telegram
لاله ها پیکِ
باغِ خورشیدند

که نصیبی به
خاک بخشیدند

چون پیامی
که بود ، آوردند

هم به خورشید
باز می‌ گردند

#سایه
#سیاه‌مشق
#مثنوی
#سماع‌سوختن

@parniyaneh
مردی و زنی در امن و آسایش، مست و حیران، خیره در نگاه‌های پرکشش بی‌انتها. گاهی زن به مرد جرعه‌ای می‌نوشاند و گاهی مرد از او بوسه‌ای می‌ستاند. زمان ایستاده است، شکوفه‌های صورتی ابدی‌اند و همه‌چیز در تکامل مطلق و زیبایی محض تا حشر پایدار است. تصویر عشق برای من همان است که از بشقاب کودکی‌ام در ضمیرم نشسته. عوض نشد و عوض نخواهد شد. همین و همین: عشق سنتی ایرانی.

💭 #سایه_اقتصادی_نیا


@parniyaneh💐
Pari
H.Ghavami
من همه‌جا
پی تو گشته‌ام
از مه و مهر
نشان گرفته‌ام


🌿«تو ای پری کجایی؟»🌿
شعر#سایه
صدای #حسین_قوامی
موسیقی #همایون_خرم



@parniyaneh💐
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
غمم آن نیست كه قادر به غرامت باشی

گل كه دل زنده كند بوی وفایی دارد
تو مگر صاحب اعجاز و كرامت باشی

خانهٔ دل نه چنان ریخته از هم كه در او
سر فرود آری و مایل به اقامت باشی

دگرم وعدهٔ دیدار وفایی نكند
مگر ای وعده، به دیدار قیامت باشی

شبنم آویخت به گلبرگ كه ای دامن چاک
سزدت گر همه با اشک ندامت باشی

می‌كنم بخت بد خویش شریک گنهت
تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی

ای كه هرگز نكند #سایه فراموش تو را
یاد كردی به سلامم به سلامت باشی

#هوشنگ_ابتهاج

@parniyaneh💐
Ghamgosar
Homayoun Shajarian
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری نه ز یار انتظاری


تصنیف:
#غمگسار

با صدای:
#همایون_شجریان

شاعر:
#هوشنگ_ابتهاج
(
#سایه)

@parniyaneh💐
می‌بینم
آن شکفتنِ شادی را
پروازِ بلند آدمیزادی را
آن جشنِ بزرگ روز آزادی را
کیوان
خندان به سایه می‌گوید:
دیدی؟
به تو می‌گفتم!
آری
تو همیشه راست می‌گفتی
می‌بینم
می‌بینم

#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
ارغوان
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه
که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آن چه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی است
نفسم می گیرد
که هوا هم این جا زندانی ست
هر چه با من این جاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی
این دخمه نینداخته است

اندر این
گوشه خاموش فراموش شده
کز دم
سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می انگیزد
ارغوانم آن جاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون ‌آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
که زمین هر
سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درد غم می گذرند ؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب
پنجره ی باز سحر غلغله می آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده ی من
ارغوان
شاخه همخون جدا مانده من

#هوشنگ_ابتهاج
#سایه

@parniyaneh💐
مردی و زنی در امن و آسایش، مست و حیران، خیره در نگاه‌های پرکشش بی‌انتها. گاهی زن به مرد جرعه‌ای می‌نوشاند و گاهی مرد از او بوسه‌ای می‌ستاند. زمان ایستاده است، شکوفه‌های صورتی ابدی‌اند و همه‌چیز در تکامل مطلق و زیبایی محض تا حشر پایدار است. تصویر عشق برای من همان است که از بشقاب کودکی‌ام در ضمیرم نشسته. عوض نشد و عوض نخواهد شد. همین و همین: عشق سنتی ایرانی.

💭 #سایه_اقتصادی_نیا


@parniyaneh💐