📚عشق چه می کند!!!
خاطرهای جالب از هوشنگ گلشیری:
همسرش فرزانه طاهری(مترجم) خاطرهای را نقل کرده که؛ وقتی صاحبخانه با حکم قانون، اسباب و اثاثیه منزلشان را به خیابان ریخت، او(فرزانه) به قهر به خانه مادرش رفت.
دیروقت باز دلش طاقت نیاورده چون میدانسته همسرش پولی در جیب ندارد، با ظرف غذا به محل برگشته تا ببیند هوشنگ با اسباب و اثاثیه ریخته شده در خیابان چه کرده است؟
او را دیده که زیر تیر چراغ برق، روی تمام اثاثیه نشسته و مشغول تمام کردن قصه ناتمامش است.
فرزانه طاهری میگوید: "تازه دانستم دنیای نویسنده با دنیای دیگران فرق دارد"
@parniyaneh💐
خاطرهای جالب از هوشنگ گلشیری:
همسرش فرزانه طاهری(مترجم) خاطرهای را نقل کرده که؛ وقتی صاحبخانه با حکم قانون، اسباب و اثاثیه منزلشان را به خیابان ریخت، او(فرزانه) به قهر به خانه مادرش رفت.
دیروقت باز دلش طاقت نیاورده چون میدانسته همسرش پولی در جیب ندارد، با ظرف غذا به محل برگشته تا ببیند هوشنگ با اسباب و اثاثیه ریخته شده در خیابان چه کرده است؟
او را دیده که زیر تیر چراغ برق، روی تمام اثاثیه نشسته و مشغول تمام کردن قصه ناتمامش است.
فرزانه طاهری میگوید: "تازه دانستم دنیای نویسنده با دنیای دیگران فرق دارد"
@parniyaneh💐
در خاطره ی باران رویای چمن جاریست
اندر رگ باغ جان احساس سمن جاریست
شهنامه بر افروزد در سینه چراغ جان
تا در نفس هستی فریاد سخن جاریست
توفان خیالم شد آن شانه ی باد و موی
در دامن دل آتش چون موج شکن جاریست
بویت زده صد چادر ز آواز شقایق ها
خونین غزل جانم در کلک دمن جاریست
احساس گلستان باش چون شبنم شعر صبح
تا مهر لب نازت بر غنچه دهن جاریست
با کاسه ی گل می نوش از میکده ی باران
با نغمه درا در باغ رود دل من جاریست
از چشم تو می نوشم لبخند غزل هر شب
رقصی چو دل آتش در سینه ی تن جاریست
آهوی دلت کردست صد صید به زیبایی
وز بوی سر زلفت اشوب ختن جاریست
آواره ز اوارت دل کلبه ی ویرانی
گویی به سرای جان توفان حزن جاریست
دل مانده به حیرانی از بازی چشمانت
در ساز رخت ای جان صد رنگ فتن جاریست
سیاوش اهورا 💐🌺💐
@parniyaneh💐
اندر رگ باغ جان احساس سمن جاریست
شهنامه بر افروزد در سینه چراغ جان
تا در نفس هستی فریاد سخن جاریست
توفان خیالم شد آن شانه ی باد و موی
در دامن دل آتش چون موج شکن جاریست
بویت زده صد چادر ز آواز شقایق ها
خونین غزل جانم در کلک دمن جاریست
احساس گلستان باش چون شبنم شعر صبح
تا مهر لب نازت بر غنچه دهن جاریست
با کاسه ی گل می نوش از میکده ی باران
با نغمه درا در باغ رود دل من جاریست
از چشم تو می نوشم لبخند غزل هر شب
رقصی چو دل آتش در سینه ی تن جاریست
آهوی دلت کردست صد صید به زیبایی
وز بوی سر زلفت اشوب ختن جاریست
آواره ز اوارت دل کلبه ی ویرانی
گویی به سرای جان توفان حزن جاریست
دل مانده به حیرانی از بازی چشمانت
در ساز رخت ای جان صد رنگ فتن جاریست
سیاوش اهورا 💐🌺💐
@parniyaneh💐
بسیاری از ما زمانی طولانی در پی نور گشتهایم، اما هربار با تاریکی بیشتری روبهرو شدهایم. یونگ میگوید: شخص با تجسم اشکال نورانی به روشنایی دست نمییابد بلکه با آگاه شدن به تاریکی به روشنایی میرسد.
#دبی_فورد
@parniyaneh💐
#دبی_فورد
@parniyaneh💐
پشت هر کوه بلند
سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست
دگر غصه چرا؟
سلام
صبحتون بخیر
روزتون سرشار از رویش مهر
طلوعی دیگر و امیدی دیگر و
نگاهی دیگر به خورشید آفرینش
امروزتون پر از اتفاقات خوب
@parniyaneh💐
سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باغ کسی می خواند
که خدا هست
دگر غصه چرا؟
سلام
صبحتون بخیر
روزتون سرشار از رویش مهر
طلوعی دیگر و امیدی دیگر و
نگاهی دیگر به خورشید آفرینش
امروزتون پر از اتفاقات خوب
@parniyaneh💐
گفتم که برویت چه کنم، گفت نظر
گفتم که بکویت چه کنم، گفت گذر
گفتم که غمت چند خورم، گفت مخور
گفتم چه بود چاره من، گفت سفر
#کمال خجندی
@parnitaneh💐
گفتم که بکویت چه کنم، گفت گذر
گفتم که غمت چند خورم، گفت مخور
گفتم چه بود چاره من، گفت سفر
#کمال خجندی
@parnitaneh💐
هرروز برای خودت،برای دلت
كاری بكن!
اين حوالی
بايد به دنبال حال خوش دويد…
حال بد هركجا كه باشی
كمين ميكند.....🍃🌸💚🩵
كاری بكن!
اين حوالی
بايد به دنبال حال خوش دويد…
حال بد هركجا كه باشی
كمين ميكند.....🍃🌸💚🩵
نگرانی ، يك اتلافِ وقت تمام عيار است
چيزی را تغيير نمی دهد
تنها كارش اين است كه ثانیه ها و دقایقِ عمر را میسوزاند
و انسان را به شدت مشغول
هيچ و پوچ می كند..
چيزی را تغيير نمی دهد
تنها كارش اين است كه ثانیه ها و دقایقِ عمر را میسوزاند
و انسان را به شدت مشغول
هيچ و پوچ می كند..