Forwarded from ميتوس
@Mythes
سنگینترین مجازاتی که خدایان یونان باستان میتوانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده ای را انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد.
مدت ها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تخته سنگ از سربالایی تند بود، اما تا به بالای بلندی میرسید تخته سنگ میغلتید و به پایین دره میافتاد.
خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه دچار فرسایش میشود.
در صد سال اول، لبههای تیزی که دستهای سیزیف را بریده و زخمی کرده بود صاف شد.
در پانصد سال بعدی پستی و بلندیهای سنگ به قدری صیقلی شد که سیزیف تخته سنگ را قل میداد و بالا میبرد.
در هزار سال بعد تخته سنگ کوچک و کوچکتر شد و شیب هموار و هموارتر ....
این روزها سیزیف تکهسنگ ریزی را که روزگاری صخرهای بود به همراه قرصهای مسکن و کارتهای اعتباریاش در کیفی میگذارد و با خود میبرد.
صبح سوار آسانسور میشود و به طبقه بیست و هشتم ساختمان دفترش میرود که محل مجازاتش به حساب می آید.
و بعد از ظهرها دوباره به پایین بر میگردد ....
داستان "مجازات" از کتاب:
گلوله
داستانهای مینیمال
استفان لاکنر
ترجمه اسدالله امرایی
#عبث #پوچی #مجازات
#سیزیف
#افسانه_سیزیف #اسطوره_سیزیف
#افسانه #میتوس
@Mythes
سنگینترین مجازاتی که خدایان یونان باستان میتوانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده ای را انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد.
مدت ها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تخته سنگ از سربالایی تند بود، اما تا به بالای بلندی میرسید تخته سنگ میغلتید و به پایین دره میافتاد.
خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه دچار فرسایش میشود.
در صد سال اول، لبههای تیزی که دستهای سیزیف را بریده و زخمی کرده بود صاف شد.
در پانصد سال بعدی پستی و بلندیهای سنگ به قدری صیقلی شد که سیزیف تخته سنگ را قل میداد و بالا میبرد.
در هزار سال بعد تخته سنگ کوچک و کوچکتر شد و شیب هموار و هموارتر ....
این روزها سیزیف تکهسنگ ریزی را که روزگاری صخرهای بود به همراه قرصهای مسکن و کارتهای اعتباریاش در کیفی میگذارد و با خود میبرد.
صبح سوار آسانسور میشود و به طبقه بیست و هشتم ساختمان دفترش میرود که محل مجازاتش به حساب می آید.
و بعد از ظهرها دوباره به پایین بر میگردد ....
داستان "مجازات" از کتاب:
گلوله
داستانهای مینیمال
استفان لاکنر
ترجمه اسدالله امرایی
#عبث #پوچی #مجازات
#سیزیف
#افسانه_سیزیف #اسطوره_سیزیف
#افسانه #میتوس
@Mythes