رمان های آنلاین
14.3K subscribers
692 photos
15 videos
12 files
39 links
کانال اصلی رمان های تکمیل شده :
@romansarairani

🔊درخواست لینک رمان آنلاین 👇
https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTE1NDM0MDEx
Download Telegram
Forwarded from بینام
در سرم دغدغه ای نیست،
جز تمنای وصالِ پاییز...
یک نفر کاش بیارد خبری از پاییز...

#مهسا_سجاد

[ • If I take an addiction test, the answer will be you • ]
من اگه آزمایش اعتیاد بدم ؛
جوابش میشه تو 😍😘🍃❤️🍃
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #افعی
افعی

نویسنده : گیسو خزان

خلاصه رمان :
هانا دختر تپل و مهربون و در حین حال شیطونی که بعد از قبولی در دانشگاه مجبور به تنها زندگی کردن در شهری دور از خانواده می شه و به استاد جوون و مغرورش دل می بنده.. تا اینکه می بینه استادشم توجهش بهش جلب شده ولی زیاد طول نمی کشه که می فهمه اون آدم...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAD7lB4SiJ9BfIrqaZg

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #تارگت
تارگت

به قلم : گیسو خزان

خلاصه :
میران محمدی پسری سختگیر و متعصب نسبت به جنس مونث.. زخم خورده از اتفاقات گذشته زندگی.. در به در راهی برای رسیدن به آرامش.. برای زدن زخم مشابه خودش تو قلب باعث و بانی پریشونیش.. بعد از تلاش برای پیدا کردن شخص مورد نظر.. دخترش و پیدا می کنه.. میشه سوژه زندگیش.. دختری که باید تقاص مادرش و پس بده.. دختری ساده و سر به زیر که مناسب ترین گزینه اس برای سیبل هدف شدن..

@gisooroman

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
Forwarded from بینام
There is no "nothing" in the
whole world that I want more than you

تو كل دنيا "هيشكى" وجود نداره
كه بيشتر از تو بخوامش😍😘❤️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #اوباش
اوباش

به سلامتی سالها دربدری (اتمام)

نویسنده : تمنا زارعیی

خلاصه:
آی نور، یه دانشجوی شهرستانی و به شدت گیج و دست و پا چلفتیه! همه چیز از جایی شروع می شه که دستگاه ایکس باکسِ یه گیم نتی رو می سوزونه و از طرفی ساشا، صاحب گیم نتی که بعد از مشکلاتی که براش پیش اومده حسابی مغرور، از خود راضی و منزوی شده هیچ جوری کوتاه نمیاد و آی نور باید...
نکته ی مهم: اوباش داستان آدمای مختلفه، قصه های مختلف که سعی شده توی قالب طنز بیان بشن. امیدوارم هم بخندید، هم لذت ببرید و هم یه چیزی یاد بگیرید!
#طنز #عاشقانه #اجتماعی #رئال

@tamanazareei

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEhSbD9Q3XqDTqYBzA

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #پرسه_در_تنهایی
پرسه در تنهایی

نویسنده : aysan shahdost

خلاصه :
داستان در مورد دختر شر و شیطونی هس ک عشق رو باور ندارع و دوس داره هرجور دلش میخواد زندگی کنه... ولی رسم روزگار و بازی سرنوشت کل زندگی دخترمون رو تغییر میده و عاشق کسی میشه ک خودش....
ژانر: عاشقانه، غمگین

@parsedartanhayiii

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #دختر_بهار
دختر بهار

نویسنده : ترنج

خلاصه :
امیرارفع سلطان‌زاده پسر خان آبادی در پی انتقام از پدرش وارد رابطه با دختر مش مراد رعیت میشه و بعد از اینکه آذین رو از دنیای دخترانگیش جدا میکنه رهاش میکنه.....اما اتفاقی میفته که امیرارفع فکرش رو نمیکرد و بر سر دوراهی میمونه که انتقامش رو بگیره یا...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEHzdLn6wa3ZTw__Zg

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #کابوس
کابوس

مترجم: اودیسه

خلاصه:
زندگی نیکلاس اصیل زاده انگلیسی در تبعید با آمدن دختر جوان مو قرمزی که ادعای همسری او را دارد به هم می ریزد .

@fiebertre

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #ماه_شب_تارم
ماه شب تارم

نویسنده : سارا اربابی

خلاصه:
ترانه با فرار از دست نامزد سابقش پرستار بچه ای می شه که پدرش دلشو می بره، اما با تجاوز نامزد سابقش همه چیز بهم می ریزه و هوتن‌الوند مرد غیرتی داستان برای کمک به ترانه ..

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEYLlHKzjMXCknLBOQ

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#عطش_سوخته
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEPkzZgkAG81FMXhow



فقط نیم ساعت وقت دارین بخونین 🙈🙈🙈
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #محنت
محنت

نام نویسنده: طاهره خالدی

خلاصه:
محنت، داستان مرگ آرزوها و خواسته‌ها، زوال امیدها و رویاها است. داستان آدم‌هایی از جنس درد، رنج، غم و اندوه؛ آدم‌هایی از جنس محنت. شاید نظیرشان را دیده باشیم، شاید یکی از آن‌ها خودِ ما باشیم. رمان برداشتی از زندگی فردی در دنیای واقعی است که بسیاری از ما او را می‌شناسیم. برخی از اتفاقات و شخصیت‌های داستان زاییده تخیل نویسنده می‌باشند.
ژانر: #تراژدی #اجتماعی #جنایی

لینک رمان👇🏼
@roman_mehnat

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #آناهیتا
آناهیتا

نویسنده : الهه زبیدی

خلاصه :
آناهيتا:دختري كه تمام زندگيش را همراه با پدر و مادرش از دست داد. دختري كه هدفش،روحش،شاديش،زندگيش را از دست داد. سه سال با اين غم و اندوه زندگي كرد زندگي كه در آن مثل جسم مُرده اي بود كه نفس ميكشيد و قلبش ديگر حسي بجز درد نداشت.
كوروش:پسره بزرگتر خانواده ي نظري كسي كه همه چي دستش بود. او برعكس خيلي ها قلبي بسيار مهربان داشت و به همه احترام ميگذاشت. نماد قوت براي خانواده ي بزرگش بود. اين خانواده فرد مهمي را از دست داده بود! فردي به نام پدر. كوروش بعد از درد كشيدن از عشقه سابقش دوباره عاشق شد. عاشق دختري شد كه تمام زندگيش را از دست داده بود و توانست بعد از چند سال خوشي و آرامش را به او بدهد.

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAE97_hKg6eD2Oatw1w

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #آواز_مرگ_فاخته
آواز مرگ فاخته

نام نویسنده: فاطیما 98 (ف. نصاری)

خلاصه:
داستانی غم انگیز از زندگی مردی است که در جنگ با دنیا شکست خورده و دشمن تنها غنیمت زندگی اش را به تاراج برده.
امیر فراهانی، در گذشته عضو باندی خطرناک بوده بی آن که از اصل ماجرای آن خبر داشته باشد. اما خودش سبب متلاشی شدن باند می شود. او می داند سلطان دست از سرش بر نمیدارد. می داند که جان تمام اعضای خانواده اش در خطر است؛ خصوصا نگار. تمام تلاشش را برای به دست آوردن نگار می‌کند. چون نگار فقط پیش او در امان است. اما... میتواند جلوی مرگش را بگیرد؟

@fatima_novels

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #زیر_پوست_رنگ_پریده_شهر
زیر پوست رنگ پریده شهر

نویسنده: یاسمن تقوی

خلاصه:
وظیفه ی یک پزشک، درمان بیماران است یا گرفتن جان آنها؟ من یک پزشک هستم؛ پزشکی که تا این لحظه دستش به خون هیچ بیماری آلوده نشده (لبخند می زنم... یک کنایه کوچک؟!) اما نمی توانم در مورد تمام اطرافیانم هم چنین حرفی بزنم. پشت پرده فعالیت های این بیمارستان آرام و ساکت، حقایقی نامعمول مخفی شده؛ هر اتفاق عادی و روزمره ای، می تواند از جنبه ای دیگر یک رویداد هولناک باشد؛ و زیر پوست رنگ پریده ی شهر، کسانی چون من، به دنبال قطره ای خون و همسفری نترس برای زنده ماندن می گردند...
#فانتزی_سیاه #اجتماعی #عاشقانه

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAE8cf3Qbde_m5c4ruQ

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #بازی_خصوصی
بازی خصوصی

نویسنده: نیلوفر قائمی فر

خلاصه :
حوا زنی ۲۸ سال است، که در یازده سالگی اونو دور از چشم مادرش به همسری پسرعموش صارم درمیارن، مادر حوا وقتی مطلع میشه که دو هفته از عروسی حوا و صارم گذشته، خودشو به منزل پدری حوا می‌رسونه و دخترشو شبونه از اونجا فراری میده. حالا بعد از ۱۷ سال صارم دنبال حوا برگشته درحالی که یه دختر شونزده ساله دارن و....

@Nilufar_Ghaemifar

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
ممنون از یکی از اعضای کانال که لطف کردن لینک رو برام فرستادن 🌻
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #غمزه_ای_برای_دیاکو
غمزه ای برای دیاکو

نویسنده : سارا. ا

خلاصه:
غمزه دختری که برای از ارث محروم نشدن پدرش قبول میکنه با کسی که پدر بزرگش شرط میکنه ازدواج کنه وبعد هم برای مدتی ایرانو ترک کنه درحالی که از بچگی عاشق دیاکو بوده و برای اینکه دیاکو باهاش بازی کنه بهش اجازه میداده که در عالم بچگی اونو لمس کنه بااین حال هنوز هم عاشق دیاکوست اما نمیخواد قبول کنه چون با این که حتی شوهرشو تاحالا ندیده فکر میکنه بودن با مرد دیگه ای گناهه و این که وقتی فقط ۱۳سالش بوده دیاکو غیبش میزنه الان هردو دوباره برگشتن دیاکو هنوزم دیوانه وار غمزه رو میخواد اما غمزه از این خواستن شونه خالی میکنه چون شوهر داره در حالی که نمیدونه شوهرش همون دیاکو که ۷سال پیش به اجبار پدربزرگاشون به عقد هم دراومدن .اتفاقات زیادی قراره توی این داستان بیافته که خالی از لطف نیست و مطمئنم طرفدارش میشید

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFjKg945edjLyzKJRw

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
ممنون از یکی از اعضای کانال که لطف کردن لینک رو برام فرستادن 🌻
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #ماه_سرخ
ماه سرخ

نویسنده: هلیا پیری

خلاصه:
اشتباه عاشق شدم! عاشقِ مردی شدم که سالیان سال مثل یک برادر پشتیبانم بود اما در یک شب رمانتیک، بین ما چیزی رخ داد که دیگه نتونستم ازش دل بکنم. برادر ناتنی‌م بود و مجنونِ کویِ لیلی... هردو غرق در خوشبختی بودیم که ناگاه، با چند تا تکه عکس از من و یک مرد؛ او را از من گرفت. من تقاص کدام گناهم را پس می دادم که برادرم با من...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFbEd4KeFokBrqSrmg

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂