میخای اینجور ادیت رو یاد بگیری

اونم فقط با گوشی 😱

پس بیا تو این پیج

https://www.instagram.com/p/CXy9oL5Iz8d/?utm_medium=copy_link

یه عالمه آموزش #رایگان دیگه هم داره

https://www.instagram.com/Admin_soniyya

👆👆👆👆👆👆

سلام عزیزان

روز جمعه اتون به خیر و خوشی😊🌻

کم کم جواب درخواست های ربات رو امروز میدم ❤️

💛 @online_romans❤️

نام رمان: #اوهام_عاشقی
اوهام عاشقی

نویسنده: نیلوفر قائمی فر

خلاصه :
ساقی دختری که در شانزده سالگی به اجبار و نیرنگ برادرش، تن به ازدواج می دهد و در دام یک زندگی اشتباه می افتد. پس از گذشت هفت سال، ساقی قصد طلاق دارد و برای امرار معاش خود مجبور به رقصندگی در مجالس می شود، همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یک شب در یک بزم عروسی، داماد...

@Nilufar_Ghaemifar

⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #من_آیه_طوفانم
من آیه طوفانم

و رمان گوزلیم(زیبای من)

نویسنده : سمیرا حسن زاده

خلاصه :
طوفانم مرد عیاش و خوشگذرانی‌ست که زندگی را به خوشی و تفریح می‌بیند، امّا یک روز در تله‌ای می‌افتد که برای او گذاشته‌اند ... او دختری را به انباری خانه‌شان می‌برد تا او را بترساند ولی غافل از اینکه همه‌ی این‌ها توطئه است و او قرار است به دام انداخته شود. درست سر بزنگاه پلیس‌ها آمده و آن‌ها را در شرایط نامناسبی دستگیر می‌کنند و آن دختر را به عقد دائمی طوفان در می‌آورند. امّا طوفان قسم می‌خورد که آن دخترک را زجرکش کند و روز و شب را بر او زهر امّا خبر ندارد که زن‌ها یک عنصری در وجودشان نهادینده شده است آن هم ...

https://tttttt.me/joinchat/TwNHUtKyR1tkNzg0

⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️

سلام عزیزان

پنجشنبه شبتون به خیر و خوشی😊🌻

کم کم جواب درخواست های ربات رو امروز میدم ❤️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #می_خواهمت
میخواهمت

نوشته‌: پریا فرزانه

خلاصه :
الهه یکسال بعد از ازدواج با پسرعمه‌اش سامیار، به دلیل خیانت او، با وجود دو نوزاد چند ماهه از او طلاق میگیرد و سامیار بنا به دلایلی به شرط علنی نشدن طلاقشان حضانت دوقلوها را گرو میگیرد و راضی به طلاق می‌شود. حالا با گذشت ۱۱سال که این طلاق از همه پنهان مانده و زندگی هردویشان بدون مشکل پیش رفته‌است، اتفاقاتی می‌افتد که...

https://tttttt.me/+OkcUhgxAXkE1Yzk0

❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #دو_پرنده_ی_بی_سرزمین
دو پرنده ی بی سرزمین

نوشته‌: یگانه اولادی

خلاصه :
آیه دختر چادری و مذهبی است که به واسطه اشنایی هم اتاقی اش نازیلا با آمین اشنا می شود پسری که سبک زندگی اش زمین تا اسمان با ایه متفاوته . آیه مذهبی و ساده کجا و آمین که همه نوع روابط و دراگ و پارتی را تجربه کرده کجا....

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEKxavcy0Em98lvXhg

❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #عاشق_کشون
عاشق کشون

نويسنده: فواد

خلاصه :
نوزده سالم بود که عاشق شدم...عاشق رئیس کارخونه‌ای که توش کار می‌کردم اما بعد مدتی فهمیدم نیما خان زن داره... سقوط آزاد من اونجایی بود که وقتی توی کارخونه‌ش خرابکاری شد، من رو متهم کرد!
بجای خونه بخت رفتم زندان! اما حالا نیما برگشته...واسه جبران! با دستی که دیگه حلقه‌ای توش نیست!

https://tttttt.me/+V5PQsqMqPQE3ZTVk

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #هنجارشکن
هنجارشکن

نویسنده : سحر منصور

خلاصه :
اولدوز دختری ساده که مورد تعرض قرار میگیره و مجبور میشه به شهر دیگه ای کوچ کنه.... به شهری که مردی کردتبار و متعصب دلباخته اش میشه اما.....

https://tttttt.me/joinchat/6s9GRHX5QX0wNTI0

❄️❄️❄️❄️❄️❄️

روز مادر و روز زن بر تمامی زنان و مادران عزیز کانال مبارک باشه 😘

@Online_romans

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #ماهور
ماهور

نویسنده : بهار اشراق

خلاصه :
ماهور خانم دکتر زیبا و جذابی که با مرگ پدر و مادرش بعد از سال ها از امریکا به ایران برمیگرده. به خاطر اتفاقاتی سفرش طولانی تر از اونچه که فکرش رو میکنه میشه... خواهر برادر کوچکتری که کسی رو بجز اون ندارن و برادر بزرگی که معتاده باعث میشه برای مدتی ایران بمونه که با پیشنهاد صیغه از طرف پسر عمه ی متاهلش کاوه مواجه میشه... از طرفی عکس های بدون پوشش در آغوش کاوه به دست زن کاوه میرسه که از حرصش اونارو تو فضای مجازی با عنوان "روابط نامشروع جراح معروف" وایرال میکنه و باعث اخراج ماهور از بیمارستان میشه در همین حین... رازهایی از زندگی نامزدش نیما برملا میشه که باعث میشه تصمیم سختی بگیره و برای سقط بچه اش اقدام کنه و قصد برگشت به امریکارو بکنه اما با فهمیدن نیما...

https://tttttt.me/joinchat/TsVQxApAohv5olC7

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

سلام عزیزان ❤️

دوستان دوباره میگم برا تازه واردهای جدید 🌻


اینجا لینک کانال های مورد دار و صحنه دار گذاشته نمیشه( با بغل و ماچ و .. مشکل ندارم 😂)


خلاصه رمان و اسم شخصیت ها برام نفرستین نمیتونم کمکی کنم

اگه لینک و خلاصه رمان رو داشته باشم و مورد دار نباشه اینجا گذاشته میشه

اگه خلاصه نداشته باشم داخل ربات لینکش براتون گذاشته میشه

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #تو_نشانم_بده_را
تو نشانم بده راه

نویسنده : فاطمه اصغری

خلاصه :
آوا با برگشت نابهنگام به خونه، با خیانت همسر و دوست قدیمیش مواجه میشه. دختری که غرورش زیر پاهای اون دو نفر له شده، حالا باید دوباره سر پا بشه. انتقام این خیانت رو آوا خواهد گرفت یا روزگار؟!

https://tttttt.me/joinchat/yEnV0mchyANlZjQ0

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #از_کفر_من_تا_دین_تو
از کفر من تا دین تو

نویسنده : S.Fateme Moosavi

خلاصه :
دختری خسته از ردپای بی رحم روزگار و سختی مشکلات، با لبخندی زیبا بر روی لبان غنچه شده اش به روی ایام و اطرافیان دل از همه میبرد... کما اینکه در همین گوشه کنار حوالی خط لبخندش مردی با قلب سنگی، گیر قلاب نگاه مخمورش شد و دل از کف داد.

https://tttttt.me/joinchat/FifRhvSM28NmMzc0

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

دوستان لینک رمان سدم برداشته شد و به درخواست نویسنده کلا اینجا گذاشته نمیشه مگر وقتی که تبادلی انجام بشه

پس دیگه لینک سدم تو ربات درخواست نشود

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #سجین
سجین

نویسنده : کیمیا

خلاصه :
من عاشقانه دوستش دارم و او عاقلانه طردم می‌کند منطق او حتی از حماقت من هم احمقانه‌ تر است! عشقی لعنت شده که در شبی پاییزی سرنوشتی شوم را برایشان رقم می زند. کیمیا صوفیان شب عروسیش تو خونه نامزدش بهش تعرض میشه، مسیح به جرم قتل میفته زندان اما قتل کسی که تجاوز کار اون نبوده و اون اینو نمیدونه. داستان عشقی پرفراز و نشیب که باعث برملا شدن رازهای ترسناکی میشه

https://tttttt.me/+gH-nzzwRXC05ODJk

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان : #آسمان_بی_تو
آسمان بی تو


نوشته‌: مریم خانی

خلاصه :
سپهر دکتر جوان و جذابی با کوله باری از تجربه و غصه ی مرموزی که تو چهره اش داره به اصرار دوستش سیاوش به ایران برمیگردد . مرد مغرور و موفقی که صدای گیراش میتونست قلب هر دختری رو از جاش بکنه اما سرنوشت اینبار همبازی جدیدی رو با اون شروع کرده.... با خیره شدن نگاهش در نگاه آشناهی....

https://tttttt.me/joinchat/KuZsa0r6bKYwODFk

❄️❄️❄️❄️❄️❄️

💛 @online_romans❤️

نام رمان: #به_پایان_سلام_کن_پدر
به پایان سلام کن پدر

نویسندگان: میم ف

خلاصه:
تشکیلاتی بزرگ، در قلب شهری بزرگ، و دو دختری که یکی در پی یافتن است و دیگری در پی فرار. هرگز فکرش را هم نمی‌کردند در نقطه‌ای از زندگی‌، به یکدیگر برخورد کنند. تفاوت‌هایشان چنان چشم گیر بود، که اگر یکی را به تیرگی شب، بی‌باک و جسور مثال بزنیم؛ دیگری قطعا روشنی روز است، شفاف، بی آلایش و با ترس‌هایی پنهان در عمق وجودش. داستان با پا گذاشتن لاوین به کشورش، برای اولین بار، آغاز می‌شود. جائی که دانسته خود را وارد ماجراهای خطرناکی می‌کند. ماجراهایی که آناهل با تمام وجود از آن‌ها فرار می‌کند. اما مگر فرار از چیزی که مرکز آن خودت باشی، ممکن است؟ دیری نمی‌گذرد که هر دو درمی‌یابند بازیچه‌ای بیش نیستند. بازیچه دستانی که برای اهداف بزرگشان، سالیان سال است که در تلاشند. و گره خوردن زندگی آناهل و لاوین به هم، تنها چیزی است در این داستان، که اتفاقی نیست...

https://tttttt.me/mimfenovels

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️

سلام عزیزان دل

عزیزان تهرانی

سه شمع حروف

ترنم
نیکان
ماهور

با یه شمع سال ۱۴۰۱ ببر

کلا ۱۲۰ هزار تومن . تخفیف نداره


@Soniya_graphy

از روی آتش میپریم😉

و یک قدم به عید نوروز نزدیک تر میشویم

چهارشنبه سوری مبارک 💥🔥