💛 @online_romans❤️
نام رمان: #آن_شب
آن شب
نویسنده :مریم پیروند
خلاصه :
تو خونهی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد. اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت. خونه تاریک بود، مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد. نامزد داشتم اما همه چیز در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد. حالا به خاطر آبروریزی که به بار آورده مجبوریم با هم ازدواج کنیم، اوت گفت پای کاری که کرده میمونه، ولی من ازش متنفرم. از اونی که باعث شد مسلم عشقم رو کنار بزنم و بخاطر تجاوزِ بیرحمش، زنش بشم.
https://tttttt.me/joinchat/JNLYfVFE8PY3NzI0
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
نام رمان: #آن_شب
آن شب
نویسنده :مریم پیروند
خلاصه :
تو خونهی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد. اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت. خونه تاریک بود، مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد. نامزد داشتم اما همه چیز در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد. حالا به خاطر آبروریزی که به بار آورده مجبوریم با هم ازدواج کنیم، اوت گفت پای کاری که کرده میمونه، ولی من ازش متنفرم. از اونی که باعث شد مسلم عشقم رو کنار بزنم و بخاطر تجاوزِ بیرحمش، زنش بشم.
https://tttttt.me/joinchat/JNLYfVFE8PY3NzI0
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #افگار
افگار
نویسنده : ف. میری
خلاصه :
عاشق بودند؛ هردویشان....! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا ...حکم جانش را داشت... عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد... افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد ها میزاره و مردی که سال هاست فراموشی گرفته و دیگر هیچ نشانی از آن آبان قدمی عاشق ندارد... جانا ماندگار شب قبل از مراسم عروسیش توی خونه اش ،با جسد برادر و نامزدش،مواجه میشه و به جرم قتل برادرش 6 سال به زندان میوفته ... آبان مجد اقازاده و اقتصاد دان معروفی که توی ۲۴ سالگی به علت حادثه میره توی کما و بعد یک سال که بهوش میاد حافظه شو از دست داده... سال ها میگذره ..جانا از زندان ازاد میشه و با پیشنهاد غیر منتظره ای قبول میکنه برای پیدا کردن قاتل برادش دوباره با آبان روبه روشه..
آبان مردی که حالا 31 سالشه و در آستانه ازدواج با دختری به نام ساره است...و حتی روحش هم از وجود جانا نامی خبر نداره...
https://tttttt.me/joinchat/nFREBsQNN_NhMWE0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #افگار
افگار
نویسنده : ف. میری
خلاصه :
عاشق بودند؛ هردویشان....! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا ...حکم جانش را داشت... عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد... افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد ها میزاره و مردی که سال هاست فراموشی گرفته و دیگر هیچ نشانی از آن آبان قدمی عاشق ندارد... جانا ماندگار شب قبل از مراسم عروسیش توی خونه اش ،با جسد برادر و نامزدش،مواجه میشه و به جرم قتل برادرش 6 سال به زندان میوفته ... آبان مجد اقازاده و اقتصاد دان معروفی که توی ۲۴ سالگی به علت حادثه میره توی کما و بعد یک سال که بهوش میاد حافظه شو از دست داده... سال ها میگذره ..جانا از زندان ازاد میشه و با پیشنهاد غیر منتظره ای قبول میکنه برای پیدا کردن قاتل برادش دوباره با آبان روبه روشه..
آبان مردی که حالا 31 سالشه و در آستانه ازدواج با دختری به نام ساره است...و حتی روحش هم از وجود جانا نامی خبر نداره...
https://tttttt.me/joinchat/nFREBsQNN_NhMWE0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❌❌❌
دوستان گل و بلبل
لینک رمان های شاه مفصود و نجیب بی آبرو موجود نیست
درخواست ندین
دوستان گل و بلبل
لینک رمان های شاه مفصود و نجیب بی آبرو موجود نیست
درخواست ندین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انواع کاور:
🌼 #کاور_شخصیتی
🌼 #کاور_غیرشخصیتی
🌼 #کاور_ترکیبی
🌼 #کاور_دابل
🌼 #کاور_آبرنگی
🌼 #کاور_کتابی
انواع پـروفایل ها:
🌻 #پروفایل
🌻 #پروفایل_ادتـب
🌻 #پـروفایل_اسمنویسنده
🌻 #لوگو
🌻 #پوستر
انواع دیالوگ و تکست:
🌞 #عکس_نوشته (تکست گرافی)
🌞 #دیالوگ_تایم
🌞 #پیامک_استوری
🌞 #توئیت
🌞 #اطلاعیه #مذهبی #محرم
🌞 #ادیت_عکس
انواع استيكر
🌝 #استیکر_ساده
🌝 #استیکر_شخصیتی
🌝 #استیکر_طرحدار
🌝 #استیکر_متنی
نمونه کار :
@nemoneh_kaver
نمونه ها رو حتما ببینید
🌼 #کاور_شخصیتی
🌼 #کاور_غیرشخصیتی
🌼 #کاور_ترکیبی
🌼 #کاور_دابل
🌼 #کاور_آبرنگی
🌼 #کاور_کتابی
انواع پـروفایل ها:
🌻 #پروفایل
🌻 #پروفایل_ادتـب
🌻 #پـروفایل_اسمنویسنده
🌻 #لوگو
🌻 #پوستر
انواع دیالوگ و تکست:
🌞 #عکس_نوشته (تکست گرافی)
🌞 #دیالوگ_تایم
🌞 #پیامک_استوری
🌞 #توئیت
🌞 #اطلاعیه #مذهبی #محرم
🌞 #ادیت_عکس
انواع استيكر
🌝 #استیکر_ساده
🌝 #استیکر_شخصیتی
🌝 #استیکر_طرحدار
🌝 #استیکر_متنی
نمونه کار :
@nemoneh_kaver
نمونه ها رو حتما ببینید
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #آرتیست
آرتیست
رمان چاپی سراب را گفت
نویسنده : مریم عباسقلی
خلاصه :
آذردخت، دختر کوچک آقاابراهیمِ صافکار، در رشتهی تئاتر تحصیل میکنه. ماجرا از جایی شروع میشه که آذر و مِهدی به عقد هم درمیان. زندگی پر فراز و نشیبی در دوران عقد دارن. مشکلاتی که با وجود دو خونوادهی سنتی براشون به وجود میاد و... اما موضوع به اینجا ختم نمیشه. بازیگر مطرح و معروف سینما، به نام یونا جــم، تک پسر امیرخسرو جــم، کارگردان موفق، برای یک دوره اجرای افتخاری تئاتر به دانشکدهای که آذردخت مشغول تحصیل هست میره و.....
https://tttttt.me/joinchat/-dJeiriR7rNjOGQ0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #آرتیست
آرتیست
رمان چاپی سراب را گفت
نویسنده : مریم عباسقلی
خلاصه :
آذردخت، دختر کوچک آقاابراهیمِ صافکار، در رشتهی تئاتر تحصیل میکنه. ماجرا از جایی شروع میشه که آذر و مِهدی به عقد هم درمیان. زندگی پر فراز و نشیبی در دوران عقد دارن. مشکلاتی که با وجود دو خونوادهی سنتی براشون به وجود میاد و... اما موضوع به اینجا ختم نمیشه. بازیگر مطرح و معروف سینما، به نام یونا جــم، تک پسر امیرخسرو جــم، کارگردان موفق، برای یک دوره اجرای افتخاری تئاتر به دانشکدهای که آذردخت مشغول تحصیل هست میره و.....
https://tttttt.me/joinchat/-dJeiriR7rNjOGQ0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #طلا
طلا
نویسنده : نمیدونم 🤷♀
خلاصه :
طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه... مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا...
https://tttttt.me/joinchat/VdG2W3n0yNXR7RF5
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #طلا
طلا
نویسنده : نمیدونم 🤷♀
خلاصه :
طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه... مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا...
https://tttttt.me/joinchat/VdG2W3n0yNXR7RF5
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #رقص_نگاهت
رقص نگاهت
نوشته: مهین عبدی
خلاصه :
تبسم دخترِ حجرهدارِ معروف حاج رسولِ اکبری، سودای ازادی در سرش دارد! اما وجودِ آدمهای اطرافش او را مدام به این نتیجه میرساند که طرز تفکرش با خانوادهاش متفاوت بوده و نمیتواند فضایِ خفقانآورِ خانواده و محله را تحمل کند! تصمیم به رفتن از خانه میکند اما...
https://tttttt.me/joinchat/L0mW09XdPTplNTM0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #رقص_نگاهت
رقص نگاهت
نوشته: مهین عبدی
خلاصه :
تبسم دخترِ حجرهدارِ معروف حاج رسولِ اکبری، سودای ازادی در سرش دارد! اما وجودِ آدمهای اطرافش او را مدام به این نتیجه میرساند که طرز تفکرش با خانوادهاش متفاوت بوده و نمیتواند فضایِ خفقانآورِ خانواده و محله را تحمل کند! تصمیم به رفتن از خانه میکند اما...
https://tttttt.me/joinchat/L0mW09XdPTplNTM0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #کلاف
کلاف
نوشته: آمین
خلاصه :
من مهرزادم... سرکش... مغرور... از خودراضی... با دختر ساده و بچه سالی به اسم آمین ازدواج کردم تا با فشار آوردن به اون خانواده ام رو به ازدواج با معشوقهی متاهلم راضی کنم. ان قدر اذیتش کردم تا رفت... ازدواج کرد... اما قبل این که شوهرش فرصت کنه بدستش بیاره من دست به کار شدم... اسمم رو با نطفهام رو روی تنش امضا کردم... آمین تا ابد مال منه
https://tttttt.me/joinchat/nOberm8VSY8wNzhk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #کلاف
کلاف
نوشته: آمین
خلاصه :
من مهرزادم... سرکش... مغرور... از خودراضی... با دختر ساده و بچه سالی به اسم آمین ازدواج کردم تا با فشار آوردن به اون خانواده ام رو به ازدواج با معشوقهی متاهلم راضی کنم. ان قدر اذیتش کردم تا رفت... ازدواج کرد... اما قبل این که شوهرش فرصت کنه بدستش بیاره من دست به کار شدم... اسمم رو با نطفهام رو روی تنش امضا کردم... آمین تا ابد مال منه
https://tttttt.me/joinchat/nOberm8VSY8wNzhk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
رمان های آنلاین via @like
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #نجیب_بی_آبرو
نجیب بی آبرو
نوشته: هاله نژاد صاحبی
خلاصه:
حورا ملکی تک دختر حاج فتاح روحانی معتمد محل، چهل روز بعد از مرگ نامزدش متوجه میشه که بارداره... و داستان از جایی شروع میشه که کسی باور نمیکنه این نطفه حلال و از همسر صیغهای اش بوده!!!
https://tttttt.me/joinchat/gP3CzEudU7A5ODU0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #نجیب_بی_آبرو
نجیب بی آبرو
نوشته: هاله نژاد صاحبی
خلاصه:
حورا ملکی تک دختر حاج فتاح روحانی معتمد محل، چهل روز بعد از مرگ نامزدش متوجه میشه که بارداره... و داستان از جایی شروع میشه که کسی باور نمیکنه این نطفه حلال و از همسر صیغهای اش بوده!!!
https://tttttt.me/joinchat/gP3CzEudU7A5ODU0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #دومینو
دومینو
نویسنده : فاطمه باصری
خلاصه :
فاخته توکلی، دختری که شوهر خواهرش رو مسبب مرگ تنها خواهرش میدونه و برای انتقام وارد بازی مرموزی میشه که اونو به نابودی نزدیک و نزدیکتر میکنه...وقتی با آتیش بازی میکنی منتظر سوختن هم باید باشی...چه آتیش عشق باشه و چه نفرت...
ژانر : #عاشقانه #انتقامی
https://tttttt.me/joinchat/WF1JkXT5IfIhJC9B
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #دومینو
دومینو
نویسنده : فاطمه باصری
خلاصه :
فاخته توکلی، دختری که شوهر خواهرش رو مسبب مرگ تنها خواهرش میدونه و برای انتقام وارد بازی مرموزی میشه که اونو به نابودی نزدیک و نزدیکتر میکنه...وقتی با آتیش بازی میکنی منتظر سوختن هم باید باشی...چه آتیش عشق باشه و چه نفرت...
ژانر : #عاشقانه #انتقامی
https://tttttt.me/joinchat/WF1JkXT5IfIhJC9B
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛 @online_romans❤️
نام رمان: #یاکان
یاکان
نویسنده: سحر نصیری
خلاصه:
شوکای من! دانه انار شیرینم، دخترک روزهای بی کسی و دار و ندار این مرد درمانده... سال هاست با هر ضربان قلبم به جای خون یاد تو در بدن پخش می شود... سال هاست واله و مفتون چشم های تیره و گیسوی روشنی شده ام که به یکباره خانه ام را ویران ساخت... شوکای من! همچون آهوی چموشی پيوسته از من گریزانی و قلب من مانند شکارچی بی رحمی به دنبال شکار روح سرکشی است که مرا از یاد برده... دانه انارم، روشنی شب های تنهایی به من بازگرد؛ تا دنیا در آتش غرق نشود تا در این جهنم یخ نزنم، تا برای همیشه در این تاریک و روشن جهان گم نشوم... چشم می بندم و زیر لب شعری زمزمه می کنم، ای ماه به من یاری بده دل داده م از دلدار پیغامی بده... شوکای من! با داشتن تو دیگر من تنها ترین مرد این شهر غمگین نیستم... می شود فقط یک بار دیگر مال من باشی تا تورا به خدا نشان دهم و بگويم شرط داشتنت را بردم؟
https://tttttt.me/joinchat/33SQyospNrZkNzk0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان: #یاکان
یاکان
نویسنده: سحر نصیری
خلاصه:
شوکای من! دانه انار شیرینم، دخترک روزهای بی کسی و دار و ندار این مرد درمانده... سال هاست با هر ضربان قلبم به جای خون یاد تو در بدن پخش می شود... سال هاست واله و مفتون چشم های تیره و گیسوی روشنی شده ام که به یکباره خانه ام را ویران ساخت... شوکای من! همچون آهوی چموشی پيوسته از من گریزانی و قلب من مانند شکارچی بی رحمی به دنبال شکار روح سرکشی است که مرا از یاد برده... دانه انارم، روشنی شب های تنهایی به من بازگرد؛ تا دنیا در آتش غرق نشود تا در این جهنم یخ نزنم، تا برای همیشه در این تاریک و روشن جهان گم نشوم... چشم می بندم و زیر لب شعری زمزمه می کنم، ای ماه به من یاری بده دل داده م از دلدار پیغامی بده... شوکای من! با داشتن تو دیگر من تنها ترین مرد این شهر غمگین نیستم... می شود فقط یک بار دیگر مال من باشی تا تورا به خدا نشان دهم و بگويم شرط داشتنت را بردم؟
https://tttttt.me/joinchat/33SQyospNrZkNzk0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛@online_romans❤️
نام رمان : #بازی_زندگی
بازی زندگی
نویسنده : فرین فخرآبادی
خلاصه:
امیر حکیمی تاجر معروف فرش دستبافت ایرانی و صاحب شرکت حکیم بافت تبریز، مردی که سالها مخفیانه عاشق طراح جوان شرکتش بوده. درست چند روز بعد از نامزدی با مارالی که سالهای عاشقش بوده متوجه رازی از گذشته میشه...رازی که همه چیز رو از بین میبره مادر مارال عشق اول پدرش بوده و مسبب خودکشی مادرش... حالا امیر مونده و دلی که رفته و خونی که روی زمین مونده رابطه ای داغ و عشقی ممنوعه که آبروی خاندان سرشناس و ثروتمند حکیمی رو به خطر میندازه و رسوایی بزرگی به بار میاره
https://tttttt.me/joinchat/0JZWGnRfQJxkMjQ0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #بازی_زندگی
بازی زندگی
نویسنده : فرین فخرآبادی
خلاصه:
امیر حکیمی تاجر معروف فرش دستبافت ایرانی و صاحب شرکت حکیم بافت تبریز، مردی که سالها مخفیانه عاشق طراح جوان شرکتش بوده. درست چند روز بعد از نامزدی با مارالی که سالهای عاشقش بوده متوجه رازی از گذشته میشه...رازی که همه چیز رو از بین میبره مادر مارال عشق اول پدرش بوده و مسبب خودکشی مادرش... حالا امیر مونده و دلی که رفته و خونی که روی زمین مونده رابطه ای داغ و عشقی ممنوعه که آبروی خاندان سرشناس و ثروتمند حکیمی رو به خطر میندازه و رسوایی بزرگی به بار میاره
https://tttttt.me/joinchat/0JZWGnRfQJxkMjQ0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛@online_romans❤️
نام رمان : #سازی_که_صدایش_تویی
سازی که صدایش تویی
نویسنده: هنگامه جمال امیدی
خلاصه:
من آزادم،آزاد ابتکار. یکی از بهترین و مشهور ترین نوازنده هایی که دنیا به خودش دیده. بعد از اینکه سال ها تمام دنیا رو گشتم و با دخترهای مختلف رابطه داشتم،به ایران برگشتم. عشق برای من معنی نداره،زن ها هیچوقت جایی توی قلب من نداشتن. اما خبر نداشتم که قراره شیفته و شیدای چشم های سبز وحشی یه دختر بشم،دختری که از تمام مردها فراریه. خزان،دختری که قلب من رو برده،زندگیش پر از رازهای تاریکیه که من باید کشفشون کنم،باید بفهمم که چرا انقدر از گذشته ش وحشتش داره.
و وقتی میفهمم که شوهرخواهرش بهش نظر داره...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #سازی_که_صدایش_تویی
سازی که صدایش تویی
نویسنده: هنگامه جمال امیدی
خلاصه:
من آزادم،آزاد ابتکار. یکی از بهترین و مشهور ترین نوازنده هایی که دنیا به خودش دیده. بعد از اینکه سال ها تمام دنیا رو گشتم و با دخترهای مختلف رابطه داشتم،به ایران برگشتم. عشق برای من معنی نداره،زن ها هیچوقت جایی توی قلب من نداشتن. اما خبر نداشتم که قراره شیفته و شیدای چشم های سبز وحشی یه دختر بشم،دختری که از تمام مردها فراریه. خزان،دختری که قلب من رو برده،زندگیش پر از رازهای تاریکیه که من باید کشفشون کنم،باید بفهمم که چرا انقدر از گذشته ش وحشتش داره.
و وقتی میفهمم که شوهرخواهرش بهش نظر داره...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFadQPsjhGo7CnS_0w
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
دوستان کانالی که عضو میشین ازش لفت ندین
چون ممکنه کانال خصوصی بشه و لینک ناموجود
تا دوباره لینک کانال پیدا بشه ممکنه اون رمان از کانال نویسنده حذف یا چاپ بشه
چون ممکنه کانال خصوصی بشه و لینک ناموجود
تا دوباره لینک کانال پیدا بشه ممکنه اون رمان از کانال نویسنده حذف یا چاپ بشه
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #بی_نیاز_قهوه_ات_را_بنوش
بی نیاز قهوه ات را بنوش
نویسنده: مهسا افراز
خلاصه :
روایتگر دختری به نام نیاز است که به دلایل نامعلومی دوسال توسط عشق دوران کودکیش شکنجه روحی می شود و خیانت می بیند حال نیاز میخواهد از مرد رویاهایش انتقام بگیرد غافل از آنکه...
https://tttttt.me/joinchat/7338AsqV9n1kOTY0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #بی_نیاز_قهوه_ات_را_بنوش
بی نیاز قهوه ات را بنوش
نویسنده: مهسا افراز
خلاصه :
روایتگر دختری به نام نیاز است که به دلایل نامعلومی دوسال توسط عشق دوران کودکیش شکنجه روحی می شود و خیانت می بیند حال نیاز میخواهد از مرد رویاهایش انتقام بگیرد غافل از آنکه...
https://tttttt.me/joinchat/7338AsqV9n1kOTY0
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛@online_romans❤️
نام رمان: #ارتیاب
ارتیاب
نویسنده: بهار
خلاصه
تافتهادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی میشود. اتفاقاتی باعث می شوند همخانهی دکتر سهندنریمان میشود، سهند دشمن قسمخوردهی خاندان ادیب است و تافته بیخبر از همه جا.
همهچیز خوب است تا اینکه نامزد سابق تافته این همخانگی را کشف کرده و....
#انتقامی #همخونگی
https://tttttt.me/joinchat/VP8vxD040K7eKMTv
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان: #ارتیاب
ارتیاب
نویسنده: بهار
خلاصه
تافتهادیب دانشجوی پزشکیست که به تهمت نامزدش از خانواده طرد شده و مجبور به جدایی میشود. اتفاقاتی باعث می شوند همخانهی دکتر سهندنریمان میشود، سهند دشمن قسمخوردهی خاندان ادیب است و تافته بیخبر از همه جا.
همهچیز خوب است تا اینکه نامزد سابق تافته این همخانگی را کشف کرده و....
#انتقامی #همخونگی
https://tttttt.me/joinchat/VP8vxD040K7eKMTv
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💛@online_romans❤️
نام رمان: #جا_به_جایی
جا به جایی
نویسنده: فاطمه قنواتی
خلاصه:
رویا دختری که به خودش قول داده رویا هاش و به واقعیت تبدیل کنه و مستقل و خود ساخته شه! دختر قصمون تو دنیا قشنگ خودش زندگی میکرد تا این بر اثر یه تصادف مادرش و از دست میده .. وَ حالا به فکر انتقام! اما این انتقام مثل خیلی از کلیشه های قدیمی خِر یه نفر اشتباه میگیره و داستان جابه جایی ما آغاز میشه رویا فقط به انتقامی سخت از قاتل مادش بدون این که بدونه آتیش و زبانه های عشق همیشه از نفرت قوی تر بوده!
https://tttttt.me/joinchat/CE_Y6xTcR380MzFk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان: #جا_به_جایی
جا به جایی
نویسنده: فاطمه قنواتی
خلاصه:
رویا دختری که به خودش قول داده رویا هاش و به واقعیت تبدیل کنه و مستقل و خود ساخته شه! دختر قصمون تو دنیا قشنگ خودش زندگی میکرد تا این بر اثر یه تصادف مادرش و از دست میده .. وَ حالا به فکر انتقام! اما این انتقام مثل خیلی از کلیشه های قدیمی خِر یه نفر اشتباه میگیره و داستان جابه جایی ما آغاز میشه رویا فقط به انتقامی سخت از قاتل مادش بدون این که بدونه آتیش و زبانه های عشق همیشه از نفرت قوی تر بوده!
https://tttttt.me/joinchat/CE_Y6xTcR380MzFk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂