#هنری_ادبی

روزگارم تلخ است، تو بیا شیرین باش
تازه معشوقه ی من، عشقکی دیرین باش

نکند خسته شوی، بروی از بر من!!!
این سرا منزل توست، بر سرم آذین باش

بیستون کندن من، عملی نیست شگفت
کم نی ام از فرهاد، تو بیا شیرین باش

زر و زورم گرچه آنچنان نیست که بود
دل چون زر دارم تو به مهر آئین باش

آسمان را روشن به دو چشمانت کن
در شب تار بیا همچو مه تابین باش

چشم زیبایت دوست، دل دیما را برد
گر وفا نیست تورا، با دلش مهریین باش

(دیما)
#امید_عبدی

✅ @neshateshahr

#هنری_ادبی

این متن را برای تو مینویسم، تو بخوان.....

چند روزیست که تنها مونس ام کتاب های موجود در قفسه ی کتابخانه ام شده.
و چهار دیواری اتاقم بزرگترین چشم اندازیست که میبینم.

دیوار ها نزدیک اند..... بسیار نزدیک....
که بازدم هایم را چون سیلی به صورتم میزنند....

آری، این متن برای توست. برای تو مینویسم...

راستی. زمان زیادیست که نامه هایم را به باد داده ام......
به دستت رسید؟؟؟
قرار بود که برایت بیاورد....
نکند پنجره را باز نکرده ای؟؟؟

آخ! یادم نبود که زمستان است! فصل باز کردن پنجره ها که نیست!

بیچاره من که سردی هایت مصادف شد با فصلی سرد.....

خلاصه بنویسم.....
خواستم بدانی که حالم بی تو اصلا خوب نیست.......

(دیما)
#امید_عبدی

✅ @neshateshahr