نشاط شهر بهار
#بهترین_خاطره_از_شب_چله #نفر_سوم 🍉 با سلام این خاطره ای که از شب یلدا برا نشاط شهریهای عزیز دارم مربوط میشه به سال۷۵ 🍉 سال دوم راهنمایی مدرسه طلالقانی بودم که صبح فردای شب چله خواب موندم و نیم ساعت با تاخیر وارد کلاس شدم که معلممون آقای نوری غلامی ( انشالله…
#بهترین_خاطره_از_شب_چله
#نفر_چهارم
🍉 با سلام
خاطره بامزه من مال همین دیشب
چله ای که گذشت، من برادر زاده ای دارم که ۲ سالش و بی نهایت برام عزیزه دیشبم خونه ما بودن و منم اولین سال متاهل شدنم بود و خانواده همسرم منزل ما بودن و منم میخواستم کلی عکسای قشنگ بندازم از خودم و همسرم و تدارکاتی ک برای شب چله چیدم.
🍉 چشتون روز بد نبینه من برادر زادمو که بغل کردم باهاش عکس بگیرم یه دفعه با سرش محکم کوبید تو دهن من، طوری که همون لحظه لب من وحشتناک باد کرد و از داخل پر خون شد و چهره ام به طرز عجیبی عوض شد، و رفتم تو اتاق با کمپرس یخ. هیچی دیگه عکس که نتونستم بندازم هیچ، چیزیم نتونستم بخورم هیچ، کلی هم به روی خودم نمیاوردم که چی شده....
🍉 این هم از عشق عمه و برادر زاده که برام خیلی عزیزبود. برادرم گفت: که حالا کجاشو دیدی بزار بزرگ بشه ببین چه میکنه برات عمه خانم😂😂
🍊 ارسال/مخاطبین
💠 @neshateshahr
#بزرگترین_و_رسمی_ترین_پایگاه_خبری_شهرستان_بهار
#نفر_چهارم
🍉 با سلام
خاطره بامزه من مال همین دیشب
چله ای که گذشت، من برادر زاده ای دارم که ۲ سالش و بی نهایت برام عزیزه دیشبم خونه ما بودن و منم اولین سال متاهل شدنم بود و خانواده همسرم منزل ما بودن و منم میخواستم کلی عکسای قشنگ بندازم از خودم و همسرم و تدارکاتی ک برای شب چله چیدم.
🍉 چشتون روز بد نبینه من برادر زادمو که بغل کردم باهاش عکس بگیرم یه دفعه با سرش محکم کوبید تو دهن من، طوری که همون لحظه لب من وحشتناک باد کرد و از داخل پر خون شد و چهره ام به طرز عجیبی عوض شد، و رفتم تو اتاق با کمپرس یخ. هیچی دیگه عکس که نتونستم بندازم هیچ، چیزیم نتونستم بخورم هیچ، کلی هم به روی خودم نمیاوردم که چی شده....
🍉 این هم از عشق عمه و برادر زاده که برام خیلی عزیزبود. برادرم گفت: که حالا کجاشو دیدی بزار بزرگ بشه ببین چه میکنه برات عمه خانم😂😂
🍊 ارسال/مخاطبین
💠 @neshateshahr
#بزرگترین_و_رسمی_ترین_پایگاه_خبری_شهرستان_بهار