نشاط شهر بهار
#بهترین_خاطره_از_شب_چله #نفر_ششم 🍉 سلام همیشه که نمیشه یلدا خاطره خوبی باشه گاهی تو بلندترین شب سال یه غم بزرگ تو دلته که آرزو میکنی کاش امشب خیلی کوتاه تر بود و کمتر تو دلت پر غصه میشد....نبودن پدری که هر سال بهترین هندونه رو میخرید نبودن همسر و برادری که…
#بهترین_خاطره_از_شب_چله
#نفر_هفتم
🍉 امسال یلدا شب جمعه بود و من هم تکالیف مدرسه رو صبح انجام دادم تا شب خوش بگذرونم.
ظهر مادرم با ذرتی که خریده بودم برای شب پفیلا درست کرد ،پدرم با مقداری میوه وارد خانه شد شب عمه ، همسرش ، بچه ها و دوتا نوه بازیگوشش به خونمون اومدن نوه های عمه با شلوغ بازی هاشون همه مارو خصوصا بابام که با بچه ها میونه خوبی داره مشغول کرده بودن. بابام میخندید خیلی خوشحال بودم چون امسال وضع مالی بابام خوب نیست و خیلی غصه میخوره.
حاج آقا شوهر عمه که از همه مسن تر بودن و با اصرار من شروع به گفتن داستان کرد شب با شادی دور هم سپری کردیم و از خاطراتی که با پدربزرگ و مادربزرگ و پسر عمه عزیزم که مرحوم شده بودن داشتیم برای هم تعریف کردیم.
(یلدا یعنی برای دقایقی شاد بودن در کنار هم)
یلداتان مبارک و زندگیتان شاد
🍊 ارسال/ علی مهری
💠 @neshateshahr
#بزرگترین_و_رسمی_ترین_پایگاه_خبری_شهرستان_بهار
#نفر_هفتم
🍉 امسال یلدا شب جمعه بود و من هم تکالیف مدرسه رو صبح انجام دادم تا شب خوش بگذرونم.
ظهر مادرم با ذرتی که خریده بودم برای شب پفیلا درست کرد ،پدرم با مقداری میوه وارد خانه شد شب عمه ، همسرش ، بچه ها و دوتا نوه بازیگوشش به خونمون اومدن نوه های عمه با شلوغ بازی هاشون همه مارو خصوصا بابام که با بچه ها میونه خوبی داره مشغول کرده بودن. بابام میخندید خیلی خوشحال بودم چون امسال وضع مالی بابام خوب نیست و خیلی غصه میخوره.
حاج آقا شوهر عمه که از همه مسن تر بودن و با اصرار من شروع به گفتن داستان کرد شب با شادی دور هم سپری کردیم و از خاطراتی که با پدربزرگ و مادربزرگ و پسر عمه عزیزم که مرحوم شده بودن داشتیم برای هم تعریف کردیم.
(یلدا یعنی برای دقایقی شاد بودن در کنار هم)
یلداتان مبارک و زندگیتان شاد
🍊 ارسال/ علی مهری
💠 @neshateshahr
#بزرگترین_و_رسمی_ترین_پایگاه_خبری_شهرستان_بهار