شبها غریبتریم
بیپناهتر و مظلومتریم
و معصومتر.
شبها شکنندهتریم
و به همه چیز فکر میکنیم و بابت همه چیز پشیمانیم و بابت همهچیز غمگینیم و بابت همهچیز نگران.
شبها کوچکترین اشتباهات آدمی، دراکولاهای مخوفی میشوند و او را از احساسات طبیعی خودش بیزار میکنند.
صبح روز بعد، همهچیز بیاهمیت و ناچیز بهنظر میرسد و نگرانیها سطحی
اند و ترسها سطحیاند و اشتباهات تجربههای لازمی بودهاند، برای ادامه.
ما شبها بچه میشویم و از سایهها میترسیم و صبح خوب میشویم. مانند همان کودکی که ازحجم سیاه روی دیوار ترسیده و پس از طلوع آفتاب و تابش اولین بارقهی نور، فهمیده که آن سیاهیِ خوفناک، سایهی گلدان کنار پنجرهی اتاقش بوده.
آدمها شبها با سایههای وجودیشان، رو در رو میشوند و هر صبح، از جا بر میخیزند و نقابِ آفتاب میزنند...
شب ها غریب تریم
🖋#نرگس_صرافیان_طوفان
بیپناهتر و مظلومتریم
و معصومتر.
شبها شکنندهتریم
و به همه چیز فکر میکنیم و بابت همه چیز پشیمانیم و بابت همهچیز غمگینیم و بابت همهچیز نگران.
شبها کوچکترین اشتباهات آدمی، دراکولاهای مخوفی میشوند و او را از احساسات طبیعی خودش بیزار میکنند.
صبح روز بعد، همهچیز بیاهمیت و ناچیز بهنظر میرسد و نگرانیها سطحی
اند و ترسها سطحیاند و اشتباهات تجربههای لازمی بودهاند، برای ادامه.
ما شبها بچه میشویم و از سایهها میترسیم و صبح خوب میشویم. مانند همان کودکی که ازحجم سیاه روی دیوار ترسیده و پس از طلوع آفتاب و تابش اولین بارقهی نور، فهمیده که آن سیاهیِ خوفناک، سایهی گلدان کنار پنجرهی اتاقش بوده.
آدمها شبها با سایههای وجودیشان، رو در رو میشوند و هر صبح، از جا بر میخیزند و نقابِ آفتاب میزنند...
شب ها غریب تریم
🖋#نرگس_صرافیان_طوفان