#ادمین_نوشت🖤
#بانگ اذان صبح که میرسد دلم به لرزه می افتد. انگاری #خانه قلبم روی موجی از انفجارات احساساتم جا خوش کرده است.
میدانی، نمیدانم که چگونه #عاشقت شدم؟ شاید چون دیدم عاشقی من هم #جذب جذابیت دلداگی ات با خدا گشتم. انگاری بین هر تپش #قلب تو، گیر کرده بودم. گاهی حسرت دیدنت هم میشود نوعی #مرگ. مرگ که شاخ و دم ندارد جانم.
من یاد ندارم خوب بگویم یا خوب بنویسم. ولی وقتی تو را در نظر می آورم آن هم با آن دو #چشم آرامشبخش و متجلی ات میبینم انگاری تو خودت نوعی عالمِ سِر دانِ وجودم شده ایی...
چه دارم از این بیشتر که بگویم انگاری بعد از رفتنت #کوه دلم را بالگردی شکافت و از وسط این شکاف عظیم، موجی از #سرمای کشنده فراقت مرا در خود میپیچاند...
شب های من در سرزمینم با وجود تو #درخشیده بودند. آنقدر که تا دست هرکس از پنجره اتاقش بیرون می آمد از این #نور وجودی ات ید البیضایی میشد و ماندگار میشد بر صفحه یادگاری عقل ها...
من در تو #گم شده بودم و تو نیامده رفتی... اصلا شاید از قبل هم بوده ایی اما من در #عالم تو غرق نگشته بودم.
من در تو تنیده نشده بودم و به راستی که با #عروج فوق العاده ات چونان از هفت ملکوت آسمان بر من خندیدی که یادم رفت تا چه اندازه از تو #فاصله دارم..
راستی، جایت که خوب است قاسم جان؟
شکی ندارم که چقدر با دیدن #عین السعادت های واقعی بر حال اندوه ناک ما #جامانده ها غصه میخوری..
اما قاسم ابدی خیال من.!
اینجا از منِ جامانده ها و غم گرفته ها زیاد است. از من ها و ما ها و به حتم قاسم هایی که #نمک سفره آقاجانمان و لبخند پر فروغ تو، نمک گیر مان کرده و تا یک نفس #شربت شهادت راه حسین بن علی را سر نکشیم ، دست بردار نخواهیم بود..
جایت پر از #عشق قاسم جان..
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهادت_هنرمردان_خداست
#فرزا
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#بانگ اذان صبح که میرسد دلم به لرزه می افتد. انگاری #خانه قلبم روی موجی از انفجارات احساساتم جا خوش کرده است.
میدانی، نمیدانم که چگونه #عاشقت شدم؟ شاید چون دیدم عاشقی من هم #جذب جذابیت دلداگی ات با خدا گشتم. انگاری بین هر تپش #قلب تو، گیر کرده بودم. گاهی حسرت دیدنت هم میشود نوعی #مرگ. مرگ که شاخ و دم ندارد جانم.
من یاد ندارم خوب بگویم یا خوب بنویسم. ولی وقتی تو را در نظر می آورم آن هم با آن دو #چشم آرامشبخش و متجلی ات میبینم انگاری تو خودت نوعی عالمِ سِر دانِ وجودم شده ایی...
چه دارم از این بیشتر که بگویم انگاری بعد از رفتنت #کوه دلم را بالگردی شکافت و از وسط این شکاف عظیم، موجی از #سرمای کشنده فراقت مرا در خود میپیچاند...
شب های من در سرزمینم با وجود تو #درخشیده بودند. آنقدر که تا دست هرکس از پنجره اتاقش بیرون می آمد از این #نور وجودی ات ید البیضایی میشد و ماندگار میشد بر صفحه یادگاری عقل ها...
من در تو #گم شده بودم و تو نیامده رفتی... اصلا شاید از قبل هم بوده ایی اما من در #عالم تو غرق نگشته بودم.
من در تو تنیده نشده بودم و به راستی که با #عروج فوق العاده ات چونان از هفت ملکوت آسمان بر من خندیدی که یادم رفت تا چه اندازه از تو #فاصله دارم..
راستی، جایت که خوب است قاسم جان؟
شکی ندارم که چقدر با دیدن #عین السعادت های واقعی بر حال اندوه ناک ما #جامانده ها غصه میخوری..
اما قاسم ابدی خیال من.!
اینجا از منِ جامانده ها و غم گرفته ها زیاد است. از من ها و ما ها و به حتم قاسم هایی که #نمک سفره آقاجانمان و لبخند پر فروغ تو، نمک گیر مان کرده و تا یک نفس #شربت شهادت راه حسین بن علی را سر نکشیم ، دست بردار نخواهیم بود..
جایت پر از #عشق قاسم جان..
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهادت_هنرمردان_خداست
#فرزا
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan