#الگوبرداری_از_شهدا
ما اون جا بهش مي گفتيم آچار فرانسه!
از شب تا صبح مأموريت داشت و نگهبانی مي داد؛ صبح كه پست رو تحويل مي داد به جاي اين كه بره استراحت كنه مي رفت به بچه ها مي گفت چي كار داري برات انجام بدم؟!
ماشين تعمير مي كرد، موتور برق تعمير مي كرد، آبگرمكن هايي كه خراب شده بودند رو درست مي كرد كه بچه ها بتونن حمام برن. چون پژمان مكانيكي بلد بود. همه كار انجام مي داد، كاري نبود كه انجام نده.
هرزمان كه مي اومد مثل عادت هميشگيش دو تا دستش رو محكم مي كوبيد به هم؛ مي گفت فلاني امروز خيلي خوشحالم؛ مي گفتم براي چي؟
آخه امروز #مفيد بودم، بي كار نبودم به درد #مردم خوردم. اين كارو خدا اون بالا برام نوشته.
خيلي جنب و جوش داشت. يعني همه مي شناختنش حتي بچه هاي حزب الله. بعد از شهادتش همشون مي گفتن اون پسر ريش بور ، نوراني، كجا رفته؟
جاي خاليشو حتي بچه هاي حزب الله هم حس كردن!
#شهید_مدافع_حرم_پژمان_توفیقی
#قهرمان_موتور_کراس
ولادت: بهمن ۱۳۷۰
شهادت: ۱۶ بهمن ۱۳۹۴
@modafeharam_zeynab
ما اون جا بهش مي گفتيم آچار فرانسه!
از شب تا صبح مأموريت داشت و نگهبانی مي داد؛ صبح كه پست رو تحويل مي داد به جاي اين كه بره استراحت كنه مي رفت به بچه ها مي گفت چي كار داري برات انجام بدم؟!
ماشين تعمير مي كرد، موتور برق تعمير مي كرد، آبگرمكن هايي كه خراب شده بودند رو درست مي كرد كه بچه ها بتونن حمام برن. چون پژمان مكانيكي بلد بود. همه كار انجام مي داد، كاري نبود كه انجام نده.
هرزمان كه مي اومد مثل عادت هميشگيش دو تا دستش رو محكم مي كوبيد به هم؛ مي گفت فلاني امروز خيلي خوشحالم؛ مي گفتم براي چي؟
آخه امروز #مفيد بودم، بي كار نبودم به درد #مردم خوردم. اين كارو خدا اون بالا برام نوشته.
خيلي جنب و جوش داشت. يعني همه مي شناختنش حتي بچه هاي حزب الله. بعد از شهادتش همشون مي گفتن اون پسر ريش بور ، نوراني، كجا رفته؟
جاي خاليشو حتي بچه هاي حزب الله هم حس كردن!
#شهید_مدافع_حرم_پژمان_توفیقی
#قهرمان_موتور_کراس
ولادت: بهمن ۱۳۷۰
شهادت: ۱۶ بهمن ۱۳۹۴
@modafeharam_zeynab